مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

انتقاد آیت الله سبحانی از القاب غیر حوزوی برای روحانیون

26 شهریور 1397 توسط مدیر النفیسه

انتقاد آیت الله سبحانی از القاب غیر حوزوی برای روحانیون

آیت‌الله جعفر سبحانی از مراجع تقلید در مراسم آغاز سال تحصیلی حوزه‌های علمیه در تالار همایش‌های مدرسۀ عالی دارالشفای قم استفاده از القاب غیر حوزوی برای روحانیون را «نشانۀ عجز» دانست و تصریح کرد: باید اصالت خود را حفظ کنیم.

به نقل از نشریه «حریم امام» این استاد حوزه گفت: ما باید از القاب حوزوی مانند حجت الاسلام، آیت الله، محقق و دانشمند استفاده کنیم و از اصطلاحات خارجی باید دوری شود.

[به نظر می رسد مراد آیت الله رواج عنوان «دکتر» برای روحانیون باشد که خصوصا در برنامه های صدا وسیما و حتی در مجالس ترحیم در معرفی بعضی از روحانیون به کار می رود].

وی همچنین از طلاب خواست این 6 نکته را رعایت کنند:

1. در درس اخلاق شرکت کنند تا جامعه خود را بسازند.
2. هر روز 8 ساعت مطالعه کنند تا خروجی آنان برای جامعه مناسب باشد.
3. معمم شوند و در درس خارج حتما با لباس شرکت کنند. این لباس سربازی امام زمان است.
4. در حفظ و تفسیر قرآن کوشا باشند.
5. از تعبیرات غیر حوزوی برای روحانیون استفاده نشود.
6. شناخت تکفیری ها و محمد بن عبدالوهاب از واحدهای اصلی درسی شود.

این استاد حوزه همچنین گفت: اگر بنا باشد برای یکصدمین سال تأسیس حوزۀ علمیۀ قم کاری انجام شود چند ماه دیگر صد ساله می شود چون در سال 1340 تأسیس شد.

شایان ذکر است که حوزۀ علمیۀ قم به دست مرحوم شیخ عبدالکریم حایری یزدی در سال 1300 هجری خورشیدی تأسیس شد و مطابق تقویم ایرانی- خورشیدی یکصدمین سالگرد آن سه سال دیگر و در سال 1400 هجری خورشیدی خواهد بود اما اشارۀ آیت الله سبحانی به این معناست که خواستار محاسبۀ بر پایۀ سال قمری است چنان که در اشاره به سال تأسیس به جای سال 1300 هجری شمسی یا خورشیدی از عبارت 1340 استفاده کرده که قمری است.

مطابق سال قمری که هر سال 10 روز کمتر از خورشیدی است (و هر 30 سال یک سال اختلاف می افتد) وارد صدمین سال تأسیس حوزۀ علمیۀ قم شده ایم اما مطابق تقویم خورشیدی سه سال دیگر خواهد بود.

 1 نظر

مردی که با روضه‌هایش امام امت را می‌گریاند

22 شهریور 1397 توسط مدیر النفیسه

مردی که با روضه‌هایش امام امت را می‌گریاند

مداحی یا روضه‌خوانی اهلِ‌بیت عصمت و طهارت یکی از هنرهای نمایشی ملی و مذهبی ایرانیان است که همچون شبیه‌خوانی، پرده‌خوانی، نقالی، پیشینه‌ای صفوی دارد. از گذشته‌ی نه چندان نزدیک تاکنون افراد زیادی نام خود را در طومار مداحان امام حسین(ع) ثبت کرده‌اند. یکی از آنها که در دهه 60 و هفتاد، آوازه‌ای در میان مردم داشت، حجت‌الاسلام مرحوم محمد کوثری بود که به واسطه نزدیکی با رهبر کبیر انقلاب و مرثیه‌سرایی در محضر ایشان به مداح امام (ره) شهرت یافت.

سید محمد کوثری در سال  1307 در شهر قم متولد شد. پدرش از وعاظ سرشناس قم بود و امام (ره) نیز احترام ویژه‌ای برای او قائل بود. سید محمد از نوجوانی مُهر نوکری امام حسین(ع) را بر سینه چسباند. در عنفوان نوجوانی به حوزه رفت و راه طلبگی را پیش گرفت، امّا روضه‌خوانی و مرثیه‌سرایی امام حسین(ع) را هرگز رها نکرد و مداحی را برای خود یک اصل قرار داد.

به روایتی، ایشان در دروس حوزوی به مدارج بالایی رسید و برخلاف تصوری که عموم از  چهره روضه‌خوان پیشکسوت دارند، او از محضر بسیاری از علمای بزرگ تشیع، همچون آیت‌الله ملا علی کنی، آیت الله بروجردی، آیت الله سید محسن حکیم، آیت الله خویی، آیت الله مرعشی نجفی، حضرت امام خمینی(ره) و حتی مقام معظم رهبری بهره‌مند شد.


او در کنار پدر بزگوارشان مرحوم حاج سید علی اکبر و به‌همراه دایی گرامشان که ابو‌الزوجه مرحوم کوثری هم بود یعنی مرحوم حاج سید علی چهل اخترانی که از مبارزان و نیز از همنشینان نزدیک حضرت امام(ره) علی‌الخصوص در نجف بود، به مبارزه علیه ظلم طاغوت پرداخت و در قیام پرافتخار پانزدهم خرداد سال چهل و دو  فعالیت داشتند به‌طوری که یکی از اعضای دفتر حضرت امام(ره) به او  گفته بود که بعد از انقلاب با لو رفتن اسناد ساواک مشخص شد که  شما پرونده داشتی.

یکی از ماندگارترین مداحی‌های او مرثیه‌ای است که با مضمون «آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک» در محضر رهبر انقلاب خوانده است.


یکی از ویژگی‌های مرحوم کوثری که هر شنونده‌ای را تحت تاثیر قرار می‌داد، اخلاص و به اصطلاح از دل سوختن و خواندن برای امام حسین(ع) بود که آثار او را ماندگار کرده است. بسیاری از دهه پنجاهی‌ها و شصتی‌ها و خصوصاً رزمندگان هشت سال دفاع مقدس با نوای این پیرغلام حسینی خاطره‌ دارند و با شنیدن نوای گر م این سینه سوخته امام حسین(ع) دل‌های خود را روانه آن روزگار می‌کنند.

 نظر دهید »

بعضی سخنرانان مذهبی صداوسیما، عقل مردم را می‌گیرند

22 شهریور 1397 توسط مدیر النفیسه


 روزنامه جوان نوشت: استاد فاطمی‌نیا در سخنانی با اعتراض شدید به صداوسیما به خاطر دعوت از برخی روحانیون که آن‌ها را «دزد فضائل» نامید، گفت: «من نمی‌دانم این صداوسیما در و پیکر ندارد؟! به امام سجاد قسم من دلم خون است از بعضی‌ها که صداوسیما آن‌ها را می‌آورد. این‌ها نه تنها مردم را هدایت نمی‌کنند، بلکه عقل را از مردم می‌گیرند.»
 
آیت الله فاطمی‌نیا  با اشاره به یکی از برنامه‌های تلویزیون گفت: «حضرت زهرا (س) را می‌کنند یک پول! مگر ایشان‌ام‌الائمه، معصومه و مطهره نیست مگر ایشان علم لدنی ندارد؟ چرا حضرت را از زنان معمولی هم پایین‌تر می‌آورید؟! آدم چه خاکی بر سرش بریزد؟! صداوسیما هم این حرف‌ها را پخش می‌کند، یعنی یک عالم و متخصصی در این صداوسیما نیست؟!»

وی با اشاره به همسر علامه طباطبایی (ره) بیان داشت: «خانم علامه طباطبایی لقمه به دست علامه می‌داد تا به اندازه یک لقمه گرفتن هم وقت ایشان گرفته نشود و بتواند المیزان را بنویسد. حالا حضرت زهرا (س) را در صداوسیما از خانم علامه طباطبایی هم پایین‌تر می‌آورند و می‌گویند حضرت زهرا (س) با امیرالمومنین (ع) مفاخره می‌کرد و می‌گفت: تو اگر امیرالمومنین هستی منم فاطمه زهرا هستم، تو اگر فلان هستی منم فلان هستم. این‌ها را می‌گفت که پیامبر رسید و گفت: زهرا بس کن! اگر این حضرت زهرا (س) است که این از عیال علامه طباطبایی هم کم‌تر است؟! چطور بر چنین آدمی جبرئیل نازل می‌شده است؟!»

استاد فاطمی‌نیا با درجه سه خواندن منابع این حدیث می‌گوید: «یکی کتاب القطره را به عنوان سند می‌گوید. آقا! القطره نویسنده‌اش یک عالم و مجتهد بوده خدا هم خیرش بدهد ولی محدث نبوده! محدث شدن یک رشته جداست و این کتاب قطعاً درجه سه است!

یک کتاب دیگر که می‌گویند الفضائل لإبن شاذان است، این کتاب هم معتبر نیست ، چون با یک کتاب فضائل دیگر قاطی شده است. علامه مجلسی هم در اول بحار می‌گوید این کتاب در نزد ما معتبر نیست.

کتاب سومی را هم که به عنوان سند می‌گویند مناقب ابن شهر آشوب است، این را هم زیاد به رخ ما می‌کشند. ولی یک چیز را می‌دانند و خیلی چیز‌ها را نمی‌دانند. ابن شهر آشوب آدم بزرگی بوده است، اما مناقب کتاب مضطربی است. آشیخ آقا بزرگ می‌گویند مناقب بار شتر بوده و یک نفر نمی‌توانسته بلندش کند که احتمالاً یا با خط بزرگ بر روی ورق‌های ضخیم نوشته شده بوده (البته شوخی می‌کند) یا هر چه بوده اینی که در دست ماست، نبوده. این مناقب که در دست ما است یک خلاصه متزلزلی است. آشیخ آقا بزرگ می‌گوید قطعاً این کتاب ناقص است.»

ایشان در ادامه بیان داشت: «اصلاً کتاب درجه یک هم این حرف را بزند نباید باور کرد، ما یک اصولی داریم، اصل این است که حضرت فاطمه (س)، معصومه بوده‌اند حال هر چیزی را که با این تناقض دارد، باید کنار گذاشت. حضرت زهرایی که مادر حسنین (ع) و مادر امام زمان (عج) است می‌آید با امیرالمومنین (ع) مفاخره کند؟! که تو امیر المومنین هستی و منم کسی هستم برای خودم و آخر سر هم پیامبر باید بیاید بگوید فاطمه بس کن و برو سر علی را ببوس و او هم آمده و عذرخواهی کرده است! آخه آشیخ شما برای این حضرت زهرا فاطمیه می‌گیرید. این خانم معصومه و مطهره است و ملائکه بر ایشان نازل می‌شوند. این شیوخ چه جواب خدا را خواهند داد؟!»

استاد فاطمی‌نیا در ادامه با اشاره به لزوم تخصص در علم الحدیث برای تشخیص احادیث معتبر گفت: «در بعضی از مواردِ کتاب‌های بزرگانی، همچون شیخ صدوق هم، علما گاه تأمل می‌کنند و می‌گویند شاید کسی بعداً مطلبی را اضافه کرده یا شاید ناسخ خیانت کرده است! آقا، وحی منزل که نیست!

کتاب شناسی یک علم است. چطور پزشکی، علم است! کتاب‌شناسی هم، علم است. به خدا قسم، خدایا تو شاهدی من انا رجل نمی‌کنم، ولی به خدا کتاب‌شناسی زمان می‌برد، منظور شناخت اسم کتاب نیست، منظور موضوع‌شناسی است! اسم کتاب مهم نیست.

در داروخانه یک نسخ پیچ داریم یک دکتر دارو ساز داریم. نسخ پیچ ۲۰۰ تا اسم بلد است. آسپرین، قطره چی چی و… این‌ها را همه نسخه پیچ می‌داند، ولی دکتر داروساز می‌فهمد این دوا ممکن است با فلان دوا نسازد، این آثار جانبیش چیست، این سر گیجه می‎آورد، آن فلان می‌آورد.

کتاب هم همین‌طور است، الآن شما بروید کتاب‌فروشی، کتاب‌فروش ۲۰۰ تا اسم کتاب در ذهنش است. آقا حافظ داری؟ بله. آقا خیام داری؟ بله. نظامی‌ داری؟ بله. این نسخه‌پیچ است، اما موضوع‌شناسی زمان می‌برد. من رو سیاه که جلوی شما نشسته‌ام، قسم حضرت سجاد خوردم که انا رجل نمی‌کنم، ۶۰ سال موضوع‌شناسی کردم. ۶۰ سال! بنده خاک پای شما هستم ولی موضوع‌شناس هستم. ممکن است در کتاب‌های معتبر هم چیزی اشتباه وجود داشته باشد که اگر علم الحدیث بلد نباشی به اشتباه می‌افتی! می‌گوید آقا چاپ شده است، جلد زرکوب، زیبا، مال شیخ صدوق است! باشد، من می‌گذارم روی چشمم، اما اگر یک غلط چاپی باشد و تو علم الحدیث نداشته باشی همان‌جا سرگردان می‌شوی!»

استاد فاطمی نیا با اشاره به سخنرانی‌های مذهبی صداوسیما بیان داشت: «البته در بین این‌ها افرادی هستند که مردم را هدایت می‌کنند، اما بعضی‌ها دزد عقیده، ایمان و عقل هستند، فقط عقل آدم را کم می‌کنند، گاهی به بچه هایم که بعضی‌ها را می‌بینند می‌گویم ببند عقلت کم می‌شود عوضش آواز بخون! 

حضرت زهرایی که با امیرالمومنین مشاجره می‌کند اصلا وجود ندارد! اصلاً خدا این حضرت زهرا را نیافریده است! حضرت زهرا را بشناسید. امام راحل فرمودند: بعد از پیغمبر اکرم (ص) و انبیا، جبرئیل بر کسی نازل نشد جز بر حضرت زهرا، یک همچین خانمی است، صحیفه فاطمیه دارد، بعد تو می‌گویی با علی مفاخره می‌کرد و‌ای صداوسیما تو هم پخش می کنی!»

 نظر دهید »

قتی یک زردشتی چاه آب مسجد اعظم قم را ایجاد کرد و پول نگرفت

19 مرداد 1397 توسط مدیر النفیسه

وقتی یک زردشتی چاه آب مسجد اعظم قم را ایجاد کرد و پول نگرفت
آیت الله علوی بروجردی تولیت مسجد اعظم و کتابخانه آیت الله بروجردی به نقش یک زردشتی در ایجاد چاه آب مسجد اعظم قم پرداخت. 

 آیت الله علوی بروجردی گفته است:

آقای لرزاده، معمار مسجد اعظم، برای من نقل می‌کرد که می‌خواستیم در مسجد اعظم چاه بزنیم. باید کسی را می‌آوردیم که متخصص این کار باشد. به ما گفتند متخصص این کار آقایی است به نام جمشید یگانگی و پسران که مؤسسه و بنگاهی در خیابان سعدی دارند و کارشان بسیار خوب است اما زرتشتی‌اند. با آقای بروجردی مطرح کردیم و ایشان هم استقبال کرد.

آنها هم اظهار آمادگی کردند. منتها ما وحشت داشتیم که در زمین وقف‌شده برای مسجد زرتشتی‌ها چاه بزنند. با موافقت آقای بروجردی آنها آمدند و چاه زدند و چاه خیلی خوبی هم از کار درآمد و از عجایب آن اینکه آب این چاه شیرین‌تر از چاه‌های اطرافش است. چاه‌هایی که داخل رودخانه است شور است، اما PH آب این چاه خیلی پایین‌تر است. این چاه را زدند و موتور گذاشتند و تا انتها کار را به نحو احسن انجام دادند. آقای لرزاده می‌گفت به سراغشان رفتم و گفتم صورت حساب بدهید، اما امروز و فردا می‌کردند. تا اینکه یک روز خود جمشید، که مدیر بنگاه بود، گفت صورت حساب دادن ما یک شرط دارد.

شرطش این است که ما آقای بروجردی را از نزدیک ملاقات کنیم. آقای لرزاده می‌گفت من نمی‌توانستم از طرف ایشان قولی بدهم و بعید می‌دانستم که آقای بروجردی بپذیرند. با این حال پیش آقای بروجردی رفتم و ماجرا را به ایشان گفتم. آقای بروجردی بسیار استقبال کرد و گفت چرا نگفتی بیایند. به هر حال با یگانگی خدمت آقای بروجردی رفتیم.

ایشان در اتاق کناری زیر کرسی نشسته بود و چون بسیار پیر بود نمی‌توانست به هنگام ورود افراد از جا بلند شود. یگانگی وارد شد و خدمت آقای بروجردی، که مرجع تقلید شیعه بود، رفت. دست و پایش را گم کرده بود. به آقای بروجردی چسبید و پیشانی، گونه‌ها و دستش را بوسید. لرزاده به من گفت که آقای بروجردی در این بوسیدن‌ها نه خودش را عقب کشید و نه دستش را این طرف و آن طرف کرد که حاکی از آن باشد که ایشان کافر و نجس است. کاملاً مانند رفتاری که با مسلمانان داشت با او مواجه شد. یگانگی کنار آقای بروجردی نشست و دست آقای بروجردی را گرفت.

آقای بروجردی مطلقاً دستش را نکشید و مدتی دست در دست هم بودند. آقای بروجردی هم از ایشان تعریف کرد و گفت شنیده‌ام که کار خوبی کردی و آقای لرزاده از شما تعریف می‌کرد، اما چرا صورت حساب نمی‌دهی. یگانگی گفت برای همین خواستم خدمت شما بیایم و عرض کنم که اجازه بدهید در کار خیری که شما کرده‌اید من هم سهیم باشم. شما مسجدی برای خدا ساخته‌اید. اجازه دهید ما هم به اندازه این چاه در بنایی که شما ساخته‌اید سهیم باشیم. آقای بروجردی در گرفتن مبالغ کلان اخلاق خاصی داشتند و مخصوصاً از سهم امام در مسجد خرج نمی‌کردند و به‌راحتی به پیشنهاد افراد برای کمک‌کردن پاسخ مثبت نمی‌دادند. آقای لرزاده کاملاً با این روحیه آقای بروجردی آشنا بود. با این حال تا یگانگی این پیشنهاد را داد، آقای بروجردی پذیرفت. آقای لرزاده می‌گفت برای من تازگی داشت که آقای بروجردی چنین چیزی را قبول کرد.

بعدها مرحوم آقای میرزا ابوالحسن روحانی، در مجلس آقای بروجردی، همین اشکال طلبگی مرا که به آقای طباطبایی می‌کردم به آقای بروجردی وارد کرد و گفت حالا که آقای یگانگی این همه به شما اظهار ارادت دارد به او امر بفرمایید که مسلمان شود. آقای لرزاده می‌گفت آقای بروجردی وقتی ناراحت و عصبانی می‌شدند صورت و گوش ایشان قرمز می‌شد. خود من هم دیده بودم. چون ایشان وقتی فوت شدند من ۱۰ سالم بود. آقای بروجردی از شنیدن آن حرف عصبانی شدند و سرشان را پایین انداختند و هیچ نگفتند. آقای جمشید یگانگی با این حرف قدری کوچک شد و در واقع به او القا شد که تو در میان ما قدری بیگانه هستی و مسلمان نیستی. البته این هم سلیقه‌ای است و گاهی چنین اظهارنظرهایی می‌شود. آقای بروجردی بعد از اینکه این حالتشان برطرف شد سرشان را بلند کردند و به ایشان گفتند: «آقای حاج میرزا ابوالحسن! من دعا می‌کنم خداوند اخلاص آقای یگانگی را به ما بدهد». تا حدی این وضعیت جبران شد، و بعد هم که آقای یگانگی می‌خواست برود آقای بروجردی با اینکه بسیار پیر بود و به‌سختی می‌توانست از جا بلند شود، برخاست و او را چند قدم بدرقه کرد تا جبران آن کلام را بکند.

این اصل قصه است و تتمه‌ای هم دارد. بعدها این چاه، در زمان نوه آقای بروجردی، که متولی مسجد بود، خراب شده بود. ایشان می‌گفت در پرونده‌ها گشتیم و آدرس بنگاه آنها را پیدا کردیم. در همان خیابان سعدی چند مغازه بود که نوشته بودند بنگاه جمشید یگانگی و پسران. به آنها گفتیم که چاه خراب شده است. آنها گفتند که چاه را ما زده‌ایم و می‌آییم درست می‌کنیم. آمدند و چاه را تعمیر کردند و باز هم صورت حساب نمی‌دادند. به بنگاه آنها مراجعه کردیم. معلوم شد خود جمشید فوت شده و بچه‌هایش متصدی بنگاه هستند. یکی از پسرانش که مدیر عامل بنگاه بود، ملاقاتی با من گذاشت و پرونده را آورد و گفت پدر ما نوشته است که این چاه را ما برای آقای بروجردی و مسجد اعظم زدیم. تا وقتی این بنگاه هست و شما بچه‌ها هستید، هر کاری این چاه داره بدون دریافت پول موظفید انجام دهید و این وصیت من به شما است.

 

منبع:شفقنا

 نظر دهید »

اگر شما گوسفند نباشید آنان نمی توانند گرگ باشند!

09 مرداد 1397 توسط مدیر النفیسه

به جمال الدین گفتند:
استعمارگران همانند گرگانند
جمال الدین گفت:اگر شما گوسفند نباشید
آنان نمی توانند گرگ باشند!
چشم انسان کور باشد
بهتر از این است که بینش و
طرز تفکر او کور باشد

1533043983photo_2018-07-31_18-01-55.jpg

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • ...
  • 27
  • ...
  • 28
  • 29
  • 30
  • ...
  • 31
  • ...
  • 32
  • 33
شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • زفاک
  • رهگذر

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 83
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 29
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 21
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس