مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

در کشاکش بدعت‌انگاری نوروز!

29 اسفند 1401 توسط مدیر النفیسه

در کشاکش بدعت‌انگاری نوروز!

 



احتمالاً با بعضی نظرات برخورد کرده‌اید که هرچه غیر از  آموزه‌های دینی باشد را به ورطه انکار می‌کشانند و آن را مصداق بدعت می‌دانند. چند دهه‌‌ای است که برخی چنین القا می‌کنند که برگزاری مناسبات ملی ایرانی نظیر نوروز تمسک به سنت زرتشتیان است! و شخص مسلمان باید از گرامیداشت چنین مناسبت‌ها و اعیاد پرهیز و اجتناب کند، چرا که دین خود اعیاد و مناسبت‌های خاص خود را داراست. در نظر اینان تا زمانی که اعیاد شعبانیه، عید فطر؛ عید قربان و… وجود دارد مسلمان حق ندارد به سمت سایر مناسبات برود و خود را وابسته بیگانگان کند!

 موضوع به اینجا ختم نمی‌شود و افراد با دست به قلم شدن، در کتب و مقالات خود نوروز را به شدید‌ترین شکل ممکن به باد انتقاد گرفتند. به طور مثال مرحوم آیت‌الله طهرانی در کتابی با عنوان «نوروز در جاهلیت و اسلام» از این منظر این عید ایرانی را نقد می‌کند که تعلق خاطر به گذشته را زنده کرده و با جهان‌بینی رو به جلوی اسلام در تعارض است. حال سؤالی مطرح می‌شود که آیا  ایرانیان پس از ورود اسلام اعیاد ملی را کنار گذاشته و آنان را مصداق بدعت می‌دانستند؟ آیا وجود نوروز و امثال آن در زیست فرهنگی ما نتیجه سیاست ملی‌گرایانه پهلوی است؟ مسلمانان ایرانی در گذشته چه دیدی نسبت به نوروز داشتند؟ در این نوشتار سعی داریم به این پرسش‌ها پاسخ دهیم.

نوروز مناسبتی نبود که پس از اسلام از بین برود و دوباره در دوران سلطنت پهلوی احیا شود. اساساً پس از ورود اسلام چنین انگاره و تفکری که اعیاد و مناسبت‌های ملی و بومی به‌ خاطر دین و اسلام کنار گذاشته شود وجود نداشت. اگر چنین تفکری را پیش‌گیریم نه فقط عید نوروز و اعیاد ملی بلکه برخی مناسبت‌های اسلامی نظیر عید مبعث یا جشن ولادت ائمه نیز زیر سؤال خواهد رفت چرا که جنبه تشریعی در دین ندارند و فقط اعیادی نظیر فطر، قربان، غدیر و جمعه هستند که دلالت‌های روایی را در مورد آن‌ها می‌توان جست‌وجو کرد. به تعبیر دیگر جشن ولادت برای ائمه امری بود که ده‌ها سال پس از فوت رسول‌الله در بین شیعیان باب شد و اساساً صبغه دستوری از سوی ایشان ندارد.پس به طور کلی چنین دیدی نسبت به سایر اعیاد وجود نداشت و صحبت از این نمی‌شد که هرچه غیر اسلام است را باید دور بریزیم.

 در مورد عید نوروز هم وضع به همین شکل است، یعنی دید منفی وضد دینی که آن را بدعت و خلاف اصول مذهبی به شمار بیاورد وجود نداشت، بلکه از بعضی گزارش‌ها می‌توان حُسن‌نظر در رابطه با آن را کشف کرد.

شیخ صدوق، محدث و عالم برجسته شیعی قرن چهارم هجری در اثر مهم‌ فقهی خویش، یعنی «کتابُ مَن لا‌یحضَره الفقیه» روایتی را نقل می‌کند که گویا در زمان خلافت حضرت امیرالؤمنین تحفه‌ای به ایشان به مناسبت نوروز از سوی ایرانیان پیشکش می‌شود و ایشان در پاسخ به این اظهار لطف می‌گویند«هر روز ما را نوروز کنید» و به نظر می‌رسد جمله «هر روزتان نوروز و نوروزتان پیروز» از این سخن مولا علی است. همانطور که دیده می‌شود حضرت علی به عنوان امام معصوم مخالفتی را نسبت به این اتفاق و ذکر نوروز ابراز نمی‌کند و از آن‌جا که فعل معصوم حجت تلقی می‌شود، این عدم مخالفت را باید از این منظر دید که بزرگداشت مظاهر نوروز خلاف دین و اصول آن نیست. لازم به ذکر است روایت مذکور در سایر منابع شیعی مثل دعائم‌الاسلام و یا حتی در مصادر سنی مذهبان چون تاریخ‌الکبیر بخاری یا شرح نهج‌البلاغه ابن‌ ابی‌الحدید وارد شده است.

 ما در کتب شیعی شاهد روایاتی در مورد اعمال مخصوص نوروز هستیم. برخی علما این اعمال و سفارش‌های موجود در روایات را به عنوان امر مستحب یا حداقل به نیت و قصد رجاء پذیرفته و قبول کردند. از باب نمونه در کتاب«جامع عباسی» که در حکم توضیح‌المسائلی فراگیر در عصر صفوی بود، شیخ بهایی بحثی در باب عید نوروز و اعمال مخصوص آن نظیر غسل مستحبی روز نوروز، به جا آوردن نماز و سجده شکر دارد و در باره این دست توصیه‌ها به روایتی از معلی بن خُنیس استشهاد می‌کند. این خط را اگر بگیریم به کتاب معروف مفاتیح‌الجنان شیخ عباس قمی خواهیم رسید که ایشان نیز در این اثر برخی اعمال و دستورات مستحبی را در باب نوروز بیان می‌کند.
مثلا در مفاتیح‌الجنان می‌خوانیم:« چون نوروز شود، غسل کن و پاکیزه ترین جامه های خود را بپوش و به بهترین بوی های خوش خود را معطر گردان. پس چون از نماز های پیشین و پسین و نافله های آن فارغ شدی، چهار رکعت نماز بگذار یعنی هر دو رکعت به یک سلام و در رکعت اول بعد از حمد ده مرتبه سوره قدر ( انا انزلناه ) و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره قل یا ایها الکافرون و در رکعت سوم بعد از حمد، ده مرتبه قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را بخوان و بعد از نماز به سجده شکر برو و این دعا را بخوان: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ وَ عَلَی جَمِیعِ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِکَ وَ بَارِکْ عَلَیْهِمْ بِأَفْضَلِ بَرَکَاتِکَ وَ صَلِّ عَلَی أَرْوَاحِهِمْ وَ أَجْسَادِهِمْ اللَّهُمَّ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَارِکْ لَنَا فِی یَوْمِنَا هَذَا الَّذِی فَضَّلْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ عَظَّمْتَ خَطَرَهُ اللَّهُمَّ بَارِکْ لِی فِیمَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ حَتَّی لا أَشْکُرَ أَحَدا غَیْرَکَ وَ وَسِّعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِی یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ اللَّهُمَّ مَا غَابَ عَنِّی فَلا یَغِیبَنَّ عَنِّی عَوْنُکَ وَ حِفْظُکَ وَ مَا فَقَدْتُ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَلا تُفْقِدْنِی عَوْنَکَ عَلَیْهِ حَتَّی لا أَتَکَلَّفَ مَا لا أَحْتَاجُ إِلَیْهِ یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ. (مفاتیح الجنان،اعمال عید نوروز، ص 473)

حضرت آیت اللّه العظمى خوئى در پاسخ به استفتایى پیرامون فضیلت و اعمال عید نوروز پرسیده اند، ایشان پاسخ داده اند: «لا بأس بالاتیان بالأعمال المذکورة رجاء ، والله العالم». اگر این اعمال را به قصد رجاء باشد نه به قصد ورود، اشکال ندارد. (صراط النجاة للمیرزا جواد التبریزی، ج 2، ص 426.) از حضرت آیت اللّه العظمى سیستانى نیز پرسیده اند: «هل یعد اعتبار النیروز عیدا من البدع فی الدین؟» که آیا معتبر دانستن عید نوروز بدعت است؟ پاسخ داده اند: «لا یعد بدعة». خیر، بدعت شمرده نمى شود. فقهاى شیعه به استناد روایات متعدد، فتوى به استحباب غسل روز نوروز داده اند. علامه حلى مى‌فرماید: «ویستحب الغسل لیلة الفطر… ویوم النیروز للفرس». غسل شب عید فطر و… و نوروز مستحب است.( منتهى المطلب (ط.ق)، ج 1، ص 130.) همین فتوى را مرحوم ابن فهد در مهذب و مقدس اردبیلى در مجمع الفائده آورده. صاحب جواهر مى فرماید: «وأما غسل یوم النیروز فعلى المشهور بین المتأخرین بل لم أعثر على مخالف فیه». و اما استحباب غسل روز نوروز، نظریه مشهور میان متأخرین است بلکه در میان فقهاء کسى را مخالف نیافتم. (جواهر الکلام، ج 5، ص 41 )

تقابل صددرصدی با مظاهر ایران باستان در بین شیعیان وجود نداشته است و چه بسا به آن توجهاتی هم از سوی شیعیان صورت گرفته باشد، به طور مثال شاه اسماعیل صفوی که از داعیه داران شیعه است و کسی است که مذهب تشیع را در کشور ایران رسمی کرده بود اسامی پسرانش برگرفته از شاهنامه است، رستم، بهرام، سام و طهماسب. مسأله قابل توجه دیگری که در این رابطه نیز از اهمیت برخوردار است وجود علما و فقهای بزرگی چون علامه مجلسی، شیخ بهایی، محقق کرکی و… در دستگاه و حاکمیت سیاسی صفویه است، و این علما و صاحب‌نظران دینی اساساً زاویه‌ای و مخالفتی با نوروز و برپایی آن نداشتند، همانطور که گذشت در مورد نوروز حتی توصیه‌هایی هم داشتند و برخی اعمال مستحبی نظیر نماز و غسل را برای روز عید سفارش می‌کردند. نمونه دیگر از این توجهات به نوروز را در کتاب زادالمعاد علامه مجلسی که کتابی مناسکی بود می‌توان دید.

 

محمد مهدی اسکندری، گروه فرهنگی الف

 

 نظر دهید »

حقیقت نوروز

28 اسفند 1401 توسط مدیر النفیسه

🔰* حقیقت نوروز*

📌مقام معظم رهبری (مد ظله العالی):نوروز، یعنی روز نو. در روایات ما - بخصوص همان روایت معروفِ «معلّی بن خنیس» - به این نکته توجّه شده است. معلّی بن خنیس که یکی از رُوات برجسته اصحاب است و به نظر ما «ثقه» است، جزو شخصیتهای برجسته و صاحب راز خاندان پیغمبر محسوب میشود. او در کنار امام صادق علیه الصّلاة والسّلام زندگی خود را گذرانده و بعد هم به شهادت رسیده است. معلّی بن خنیس - با این خصوصیات - خدمت حضرت میرود؛ اتفاقاً روز «نوروز» بوده است - در تعبیرات عربی، «نوروز» را تعریب میکنند و «نیروز» میگویند حضرت به او میفرمایند : «أتدری ماالنیروز؟» آیا میدانی نوروز چیست؟

🔸بعضی خیال میکنند که حضرت در این روایت، تاریخ بیان کرده است! که در این روز، هبوط آدم اتّفاق افتاد، قضیه نوح اتّفاق افتاد، ولایت امیرالمؤمنین علیه السّلام اتّفاق افتاد و چه و چه. برداشت من از این روایت، این نیست. من این طور میفهمم که حضرت، «روز نو» را معنا میکنند. منظور این است: امروز را که مردم، «نوروز» گذاشته اند، یعنی روزِ نو! روزِ نو یعنی چه؟ همه روزهای خدا مثل هم است؛ کدام روز میتواند «نو» باشد؟

💢شرط دارد. روزی که در آن اتّفاق بزرگی افتاده باشد، نوروز است. روزی که شما در آن بتوانید اتّفاق بزرگی را محقَّق کنید، نوروز است. بعد، خود حضرت مثال میزنند و میفرمایند: آن روزی که جناب آدم و حوّا، پا بر روی زمین گذاشتند، نوروز بود؛ برای بنی آدم و نوع بشر، روز نویی بود. روزی که حضرت نوح - بعد از توفان عالمگیر - کشتی خود را به ساحل نجات رساند، «نوروز» است؛ روز نویی است و داستان تازهای در زندگی بشر آغاز شده است. روزی که قرآن بر پیغمبر نازل شد، روز نویی برای بشریت است - حقیقت قضیه همین است؛ روزی که قرآن برای بشر نازل میشود، مقطعی در تاریخ است که برای انسانها روز نو است - روزی هم که امیرالمؤمنین علیهالسّلام به ولایت انتخاب شد، روز نو است.
اینها همه، «نوروز» است؛ چه از لحاظ تاریخ شمسی، با اوّلِ ماه «حَمَل» مطابق باشد یا نباشد. این نیست که حضرت بخواهند بفرمایند که این قضایا، روز اوّلِ «حَمَل» - روز اوّلِ فروردین - اتّفاق افتاده است؛ نخیر. …

✳️ من حالا به شما عرض میکنم. روزی که انقلاب پیروز شد «نوروز» است، روز نویی بود. روزی که امام وارد این کشور شد، برای ما نوروز بود. روز فتوحات عظیم این جوانان مؤمن و این ایثارگران ما در جبهه نبرد - علیه نظامیانی که از «ناتو» و «ورشو» و امریکا و شوروی و خیلی از مراکز دیگرِ قدرت تغذیه میشدند - روز پیروزی جوانان ما - با ایمانشان - بر آنها «نوروز» است؛ روز نو است.

⬅️حال اگر شما میخواهید روز اوّلِ فروردین را هم برای خودتان روز «نو» و نوروز قرار دهید، شرط دارد. شرطش این است که کاری کنید و حرکتی انجام دهید؛ حادثه ای بیافرینید. آن حادثه در کجاست؟ در درون خود شما! «یا مقلّب القلوب والابصار. یا مدبّراللیل والنّهار. یا محوّل الحول والاحوال. حوّل حالنا الی احسن الحال». اگر حال خود را عوض کردید، اگر توانستید گوهر انسانی خود را درخشانتر کنید، حقیقتاً برای شما «نوروز» است! اگر توانستید پیام انقلاب، پیام پیامبران، پیام امام بزرگوار و پیام خونهای مطهّرِ بهترین جوانان این ملت را - که در این راه ریخته شده است - به دل خودتان منتقل کنید، برای شما «نوروز» است.

⚜️عزیزان من! سعی کنید روز اوّل فروردین را برای خودتان «نوروز» کنید. بعضی کسان روز اوّلِ فروردینشان «نوروز» نیست. ممکن است اوّل فروردین برای آنها از هر روز نحسی هم نحستر باشد! اوّل فروردین - «نوروز» - برای آنهایی که در درون خود، به فساد و انحطاط گرایش پیدا میکنند، آنهایی که خود را از خدا دور میکنند، آنهایی که خود را از هدفهای بلند این ملت و این انقلاب جدا میکنند، نوروز نیست، روز عید نیست، روز جشن و روز شادی نیست؛ شوم است! این، آن حقیقت مسأله در باب نوروز است.» 1377/01/01

 نظر دهید »

چگونه حسینی باشیم

07 اسفند 1401 توسط مدیر النفیسه

چگونه حسینی باشیم

مردمانِ امروزیم با نیازهای نوآمد و‌ به‌روز شده و احتیاجاتی که نو به نو تغییر می کند. با این همه، خداوند تابلویی فرانگاهمان گذاشته است از گذشته‌های دور که تا آینده های دور هم افق گشاست.

ما اگر نگاهي ازلي و ابدي داشته باشيم یا پهنه زندگی را به اندازه 70- 80 سال ببینیم ، در هر صورت، امام حسين(ع) دربازه زماني حيات مباركشان اسوه زندگي همه انسان هاست و اگر قرار باشد كه از سرمشقي، مشق بنويسم -كه بايد اينگونه باشد- زيباترين سرمشق ما امام حسين عليه السلام است و اين زندگي آنقدر زيبا و انسان ساز است كه در شناخت امام فقط به عاشورا بسنده كردن، كفران نعمت زندگاني آقاست چه اين درست كه عاشورا قله زيبايي و نهايت رستگاري است اما همه زندگي امام حسين(ع) در يك روز خلاصه نمي شود بلكه همه روزهاي حيات ايشان عاشوراست و درس دهنده و سرشار از زيبايي و آنقدر كه ما براي همه فراز و فرودهاي زندگي خود در اين حيات طيبه مي توانيم از آن الگو بگيريم.

به باور من، تشيع به اين معناست كه ما در همه زندگي پا جاي پاي امام(ع) بگذاريم. چه در سكوت و چه در فرياد. چه در ايستادن و چه در نشستن، اصلا زندگي مسلمان مثل نماز است كه به جماعت مي خواند و رفتارش را با امام جماعت هماهنگ مي كند تا هارموني معرفي عبادت و عبوديت با هم در چشم و دل بنشيند.

در نماز جماعت است كه نمازگزار شك نمي كند. تك نوازي ندارد و… در نماز زندگي مومن پيرو امام عادل هم، نه شك شكل مي گيرد،نه بيرون از دستگاه، نواختن معنا پيدا مي كند پس بايد به زندگي اجتماعي هم نگاهي نمازمحور داشت.

نمازي كه امامش حسين(ع) باشد، فاصله زمين و آسمان را به صفر مي رساند، همانطور كه خود در پاسخ كسي كه از ايشان درباره فاصله زمين و آسمان مي پرسد، مي فرمايند: «به اندازه يك دعاي مستجاب است» و در نمازي كه امامش حسين(ع) باشد، دعاي مستجاب فراوان است.

پس زندگي را اينگونه بايد اقامه كرد. زماني كه زندگي اقامه شود. عاشورا معناي روزآمد مي يابد، يعني لازم نيست براي رفتن به كربلا و حسيني شدن، حتما جنگي باشد تا جهادي لازم آيد، بلكه در زماني كه يزيديان باز توليد مي شوند و شكل جنگ را عوض مي كنند و به خط تحريم و تفرقه و توطئه و جنگِ ترکیبی و شناختی مي روند مواجهه حسيني هم بايد بازكردن گره هاي توطئه و به هم گره زدن توان هاي مردم در هندسه وحدت و شكستن حلقه هاي تحريم با كار برنامه ريزي شده باشد.

با تبیین و صداقت حرفه ای در روایت گری، با طراحی مدل های مواجهه با شگرد های جدید دشمن، نقش نو بیافریند.

امروز آن شخصي حسيني تر است كه براي سرفرازي مرام و مكتب اباعبد الله از راحتي خويش دست شويد. با درست مصرف كردن آنچه هست، زمينه استفاده ديگران را هم فراهم آورد و به سهم خود در شكست طرح هاي فزون خواهان و باطل كرداران جهاني اثرگذار باشد.

امروز، حسيني شدن، خوب كار كردن، درست توليد كردن، به قاعده مصرف كردن و مقتصدانه تلاش كردن است و حسيني ماندن نيز، بر مدار حكمت و عزت ومصلحت گام برداشتن.


امروز براي حسيني شدن و ماندن نبايد جنگيد بلكه تا مي شود بايد جلوي جنگ و فتنه بيگانگان را گرفت و آنجا كه ناگزير زباني جز گلوله نماند، با همه وجود ايستاد اما تا آن روز، حسيني بودن يعني كسب علم، يعني اندوختن توشه براي امروز و فرداي كشور يعني نوآوري كردن و براي توسعه علوم نوپديد، از جان مايه گذاشتن برای غنی شدن جان دیگران، يعني در عرصه هاي اجتماعي، حضوري فعال داشتن و فعالان جامعه را برنامه دادن و برنامه ريزان جامعه را جهت دادن.

امروز حسيني شدن يعني رفتار فردي و اجتماعي خويش را بر اساس مهندسي امام جامعه تنظيم كردن. یعنی، پلک نبستن و خوب دیدن و درست تحلیل کردن و دقیق تصمییم گرفتن. يعني همه خوبي هارا به عمل درآوردن و پاسدار خوبي ها شدن و… امروز بايد حسيني شد و حسيني ماند تا كشوري سرفراز داشت كه سرفرازي فرداي ايران، مرهون حسيني شدن امروز همه ماست. ایرانِ حسینی شده، به عنوان کشوری پشرفته و پیشرو می تواند برای دیگر کشورها نیز افق تازه بگشاید.

 

حمزه واقعی

 نظر دهید »

بعثت؛ تکامل یا تقابل؟

29 بهمن 1401 توسط مدیر النفیسه

بعثت؛ تکامل یا تقابل؟
هنر پیامبر این بود که به جای تقابل با سنت های جامعۀ خود و رویاروی مردم قرار گرفتن برای تغییر و بهبود آنها کوشید

 

. 
   
   اگر نتایج “بعثت ” را درست ارزیابی کنیم، می‌بینیم که پیامبر گرامی اسلام  این مزیت یا ویژگی را داشت که در لحظه مناسب -نه خیلی دیر و نه خیلی زود و در ۴۰ سالگی- امتیاز رسالت را کسب کنند و از این رو هیچ‌ گفتار یا رفتار جوانانه‌ای- هرچند آمیخته با حکمت- از او سر نزد.

    درست در همین زمان بود که پیامبر با مطالعه عمیق‌ و تجربه‌ دقیقی که از جامعه پیرامون خود داشت، خط‌مشی جدیدی اتخاذ کرد که آثار و برکات آن  نه‌تنها در دوران حیات و رهبری او، که تا امروز و الی‌الابد دیده خواهد شد. 
 
      در واقع درسایۀ همین استراتژی و مشی آگاهی‌بخش بود که پیامبر تشخیص داد تا در جامعه تحولی پیدا نشود و نوعی بعثت و انقلاب فرهنگی و ارزشی و اخلاقی رخ ندهد آن جامعه نمی‌تواند راهی به‌سوی توحید، برادری، اتحاد،عدالت اجتماعی و آرمان‌هایی ازاین‌دست باز کند.

   بهترین و کاربردی‌ترین روشی که پیامبر را شایسته پیروی و رهبری کرد و یاری‌گر ایشان در دست‌یافتن به آرمان‌های بلند خود شد همانا خُلق و خو و رفتاری بود که مردم و انسان‌های پرهیزگار و حق‌پرست آن را سرمشق زندگی خود قرار دادند.
 
  در حقیقت این شایستگی به مرحله‌ای رسیده بود که هم مردم مقتدای خود را شایستۀ چنان جایگاهی می‌دانستند و از روی خط او مشق می‌کردند و هم پیامبر زندگی و خط خود را شایستۀ سرمشق مردم بودن می‌دانست و راضی بود که مردمان از او پیروی کنند.
 
  رسول‌الله در برخورد با سنن و باورهای جامعه - حتی پس از رسیدن به قدرت - بسیار هنرمندانه رفتار کرد و هرگز خود و حرکت اجتماعی خود را در مقابل مردم قرار نداد.
 
  از نگاه این قلم، بزرگترین هنر پیامبر تغییر سنت‌ها و باورهای غلط عرب جاهلی به بهترین روش برای زندگی‌کردن بوده است و جذابیت این هنرمندی آن‌گاه افزون می‌گردد که در عین حال درسیره ایشان، هیچ تقابلی با آداب و رسوم غلط مشاهده نمی‌کنیم بلکه آنچه می‌بینیم تکامل و تبدیل زشت ترین و بدترین، گفتارها، کردارها و پندارها به زیباترین و انسانی‌ترین پندار،کردار و گفتار است!
 
 یک مثال شاید منظور را بهتر منتقل کند:  در مواجهه با شعار معروف آن زمان (برادرت را یاری کن حتی اگر ظالم باشد) بی آن که موضعی بگیرد فرمود:"حتما برادرت را یاری کن اما بهترین یاری آن است که جلوی ظلم او را بگیری"!
  سید مهدی حسینی دورود

 نظر دهید »

من یک انقلابی‌ام‎!

21 بهمن 1401 توسط مدیر النفیسه

من یک انقلابی‌ام‎!

 

قرن‌ها در کشورم افراد مختلف با عنوان‌های مختلف به شیوهٔ پادشاهی حکومت می‌کردند. در دهه 50 قرن حاضر یک موج فکری و عملی به پا خاست، موجی که نه با سلاح که با فکر و نه فقط با حرف که همراه با عمل از اسلام ناب محمدی (ص) سخن به میان آورد. موجی که ترس از شاه و هر غیر خدایی را در وجود مردم سوزاند و موجب شد تا نسلی به وجود آید به معنی واقعی کلمه مسلمان. این موج به انقلابی انجامید که همه ارکانش بر پایه اسلام بنا نهاده شده از این رو با یک موج انقلابی‌گری اسلامی با مدل تشیع مواجه‌ایم.

از تفاوت‌های مهم و اساسی انقلاب اسلامی ما با سایر انقلاب‌ها در طول تاریخ روح مستمر آن است یعنی این نبوده که نسلی بنا بر دلایلی انقلاب کنند و در نسل‌های بعدش پدیدهٔ انقلاب نباشد، بلکه در انقلاب ما این روحیه انقلابی در نسل‌های بعد هم مانده و از همین رو است که من به عنوان یک نسل سومی از همین جنس می‌توانم با افتخار انقلابی‌گری خویش را فریاد بزنم و بگویم: من یک انقلابی‌ام. و این عبارت را قطعا نسل‌های بعد از من نیز می‌توانند بگویند و خواهند هم گفت. اینک من از نسل سوم انقلاب چه وظیفه‌ای بر عهده دارم؟ پاسخ به این سوال بسیار مهم و حیاتی است چرا که اگر یک انقلابی نداند چه باید بکند و نداند چه راهی باید برود به بیراهه قدم خواهد گذاشت. من وارث انقلابی هستم که باید آن را به نسل‌های بعد هم برسانم از این رو باید با وظیفه خود آشنا باشم.

حالا وظیفه چیست؟ قطعا اولین وظیفه شناخت است، من باید انقلابم را بشناسم با تمام زوایایش، آرمان‌هایش، راه‌هایش، تاریخش و ایده آل‌هایش و مبانی‌اش و حتی دشمنانش و دوستانش، و همه چیز را در مورد انقلابم باید بدانم. و بعد باید راه درست را در این زمانه تشخیص دهم و بعد این راه را هم باید بروم چون روح انقلاب بر عمل بنا نهاده شده نه صرفا حرف. اینکه عده‌ای اینطور وانمود می‌کنند که انقلاب فقط مال ماست و دیگران هیچ، یکی از دروغ‌های بزرگ است چرا که انقلاب مال همه است و همه انقلابی هستیم و همهٔ ما با هر سلیقه‌ای در این گزاره مشترکیم که: «ما انقلابی هستیم».

انقلاب اسلامی همیشه در مسیر آرمان‌هایش بوده و هست و در این مسیر ما اگر انقلابی هستیم که هستیم یکی از این همراهی‌های مهم ما نقد و آسیب‌شناسی است. نه نقد اصول که نقد روش‌ها برای اصلاح بهتر راه برای رسیدن به مقصدِ مطلوب انقلابی. این آسیب‌شناسی و نقد را انقلابیون نسل نخست از جمله شهید مطهری (ره)، شهید بهشتی(ره) و… انجام داده‌اند و ما هم اگر دوستدار راه انقلابیم که هستیم باید این مهم را از قلم نیاندازیم که هر صدایی که مانع نقد می‌شود قطعا صدای دوستداران انقلاب نیست و این صدا برخاسته از انقلابیون نیست.

یکی از خواسته های انقلابیون نسل اول ما ترویج این انقلاب در سراسر دنیاست. آن‌ها تلاش‌های ارزشمندی کرده‌اند و ما هم باید با در نظر داشتن اصول انقلابی و روش‌های زمانهٔ خود تلاش کنیم. در این مسیر آنچه که تجربه ثابت نموده است و سیره عقلای انقلابی هم می‌پذیرد این است که انقلاب اسلامی ما نه با افراطی‌گری فهمیده و ترویج می‌شود و نه با پایین آمدن از سقف اصول، آرمان‌ها و ارزش‌ها؛ که مسلما آنچه موجب فهم و تقویت انقلاب اسلامی ماست چیزی نیست جز روح انقلابی‌گری، که چیزی نیست جز عمل در مسیر عدالت، وحدت، ایستادگی، آرمان خواهی، حق طلبی و اعتدال در پرتوی اندیشه، اخلاق و عمل اسلامی.

در مسیر انقلابی‌گری مان باید از خدای متعال یاری بطلبیم که کمکمان دهد تا دست به دست هم پرچم این انقلاب را به دست ولیعصر (عج) بسپاریم که عالیترین آرمان ما ظهور حضرتش می‌باشد.

گروه تعاملی الف - محسن دیناروند:

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • ...
  • 11
  • ...
  • 12
  • 13
  • 14
  • ...
  • 15
  • ...
  • 16
  • 17
  • 18
  • ...
  • 62
شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 22
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 17
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 21
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس