نامه امام رضا(علیه السلام) به حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام)
نامه امام رضا(علیه السلام) به حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام)
دوستان ما نباید فرصتهای گرانبهای زندگی و وقت ارزشمند خود را به دشمنی با یکدیگر تلف کنند.
نامه امام رضا(علیه السلام) به حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام)
دوستان ما نباید فرصتهای گرانبهای زندگی و وقت ارزشمند خود را به دشمنی با یکدیگر تلف کنند.
امروز روز جهانی ناشنوایان هست
نکات مهم در برخورد با ناشنوایان
اربعین است، کربلا به بلوغ رسیده
جوشش خون شهید خاشاک ستم را به بازی گرفته و طوفان اعتراضی که با تندر فریاد زینب و خروش پرشور زینالعابدین (ع) آغاز شده،ارکان جنایت و قساوت را به لرزه افکنده است. چهل روز است آسمان در سوگ قربانیان کربلا خون میگرید. چهل روز است هستی داغدار حسین است؛ بکی علیه الارض و السماء بکی علیه الجنفیالظلماء.
چهل روز است هر سبزه میروید، هر گل میشکفد، هر چشمه میجوشد و حتی خورشید در طلوع و غروب سوگوار مظلوم قربانگاه عشق است. چهل روز است که انقلاب از زیر خاکستر قلبها شراره میزند.
آنان که رنج بزرگ پیمانشکنی بر جانشان پنجه میکشد و همه آنان که شاهد مظلومیت کاروان تازیانه و اشک و اندوه بودند، و همه آنان که وقتی به کربلا رسیدند که تنها غبار صحنه جنگ و بوی خون تازه و دود خیمههای نیمسوخته دیدند اینک برآشفتهاند، بر خویش شوریدهاند، شلاق اعتراض بر قلب خویش میکوبند و اسب جهاد زین میکنند.
چهل روز است که یزید جز رسوایی ندیده و جز پتک استخوانکوب فریاد نشنیده. چهل روز است استبداد بر خود میپیچد و حق در سیمای کودکانی داغدار و دیدگانی اشکبار و زنانی سوگوار رخ نموده است.
اینک هنگامه بلوغ ایثار است. هنگامه برداشتن بذری است که در تفتیدهترین روز در صحرای طف در خاک حاصلخیز قتلگاه افشانده شد.
نهال نورس اصغر به ثمر نشسته است. درخت تناور قامت عباس میوههای معطر و ناب صدق و صفا و وفا به رهگذران و رهروان میبخشد.
اربعین است. کاروان به مقصد رسیده است. تیر عشق کارگر افتاده و قلب سیاهی چاک خورده است. آفتاب از پس ابر شایعه و تهمت و دروغ و فریب سر برآورده و پشت پلکهای بسته را میکوبد و دروازه دیدگان را به گشودن میخواند.
اربعین است. هنگامه کمال خون، باروری عشق و ایثار، فصل درویدن، چیدن و دوباره روییدن. هنگامه میثاق است و دوباره پیمان بستن و کدامین دست محبتخیز است تا دستی را که چهل روز از گودال به امید فشردن دستی همراه برآمده بفشارد؟ کدامین سر سودای همراهی این سر بریده دارد و کدامین همت ذوالجناح بیسوار را زین خواهد کرد و در کربلایی که امروز به وسعت جهان دامن گسترده، حسین را یاوری و همراهی خواهد نمود؟
*
آن روز که خونینترین حماسه تاریخ در سرزمین طوفانی طف رقم زده شد و خلوص و ایثار و عرفان در زیباترین تجلی رخ نمود، ذهن حقیر و باور بسته حق ستیزان این بود که همه چیز تمام شده و حاصل تلاش رسولالله، رنجهای امیرالمؤمنین، حلم حسن و پاکبازی صحابه و انصار پاک پیامبر به زاویه نسیان و فراموشی سپرده خواهد شد.
کوفه و دمشق پایگاه جشن و سرور جلادان و صحنه عربده مستانه خونخواران شد. هزاران نوازنده، پایکوبان و شادیکنان در مدخل ورودی شهر دمشق با لباس گرانقیمت و زنان با تمامی زیورآلاتشان به تماشا ایستاده بودند.
همه را اندیشه این است که با فرونشستن غبار میدان کربلا، قیام و جهاد و حماسه مرده است و با بلعیدن گودال خون حسین (ع)،همه سرها فرو شکسته است. اما خروش رعدگونه زینب (ع)، تندر خشم سجاد (ع) و ترنم و نجوای حسین بر نیزه،همه چیز را منقلب کرد. نطفه قیام و اعتراض بسته شد. شهر یکپارچه ضجه و ناله و اشک شده بود و باران کلام زینب جانها را میشست. نقابها برمیافکند و دشمن را در رسواترین و خوارترین شکل ممکن در منظر نگاه مردم مینشاند.
از آن روز تا کنون شیعه این وارث بلافصل کربلا، این عاشق همیشه حسین (ع) دمی از تکاپو نیاسود. آخرین فریاد حنجر خونین حسین را لبیک گفت. رنج و شکنجه و تبعید و زندان و شهادت دید. تازیانه و توهین و تمسخر، خفقان و تنگنا و اسارت، گرسنگی و تشنگی و آوارگی در کنار خود احساس کرد و با این همه نستوه و استوار، پرشکوه چون کوه، جاری چون دریا، یکرنگ و رفیع چون آسمان، در مقابل حوادث و مصائب پایمردی کرد. شیعه با سلاح اشک، این بهترین و زیباترین سلاح مظلومیت به رسوایی دشمن پرداخت.
روضه و مرثیهخوانی، عزاداری و سوگواری حافظ حریم اسلام بوده است. اینها قلبها را به کربلا گره میزند. گریه و اشک، سینهها را مستعد دریافت هر پیام و کلام میسازد.
اشک صادقانهترین و صامتترین و در عین حال گویاترین زبان درون انسان است. اشک ترجمان اندوه عقب افتادن چهارده قرنه ما از قافله حسین است و چه چیز جانسوزتر از آن که حسینمان بخواند، یار بطلبد و خیامش غارت گردد و ما برای همراهی و یاوری نباشیم؟
دکتر محمدرضا سنگری
گزیده ای از سخنان میرزا اسماعیل دولابی: در کربلا هم قحطی آب بود و هم قحطی محبت
چه بین اهل مجاز و چه بین عرفا، عشقی مانند آنچه در عاشوراست بروز نکرده
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی، عارف سالکی است که روز به روز بر تعداد شیفتگان کلامش افزوده می شود. خواندن ” طوبای محبت ” او در این روزها بیش از هر زمان دیگری بر دل می نشیند.
جملات زیر گزیده ای از سخنان ایشان درباره محرم و امام حسین(ع) است.
* هرکس هر مصیبتی داشته باشد از شیعیان ومسلمانان ومومنان حتی اشقیا اگر مصیبت امام حسین(ع) خوانده شود همه بخشیده میشوند.
* حضرت سیدالشهداء به مردم احتیاج نداشت، اما اینکه می فرمود مرا یاری کنید، یعنی مسلک مرایاری کنید مقصد مرا یاری کنید همکار وهمراه من باشید. وقتی نماز میخوانید یا کار خوبی انجام میدهید به انبیا واولیا کمک می کنید.
* در دستگاه امام حسین حتی ریا هم مدح شده است اگر مالت را جلوی مردم بدهی یاسینه بزنی خوب است.
* اگر کسی هم ته جهنم باشد با این امامانی که من می بینم آخر سر او را بیرون میآورند وکسی راآنجا باقی نمی گذارند.
* ماه محرم یکی از ماههای تکامل است ومحبت وعزاداری برای امام حسین(ع) انسان را زود به مقصدمی رساند.
* همه اهل بیت کشتی نجات هستند ولی کشتی نجات امام حسین سریعتر است.
* امام حسین(ع) تجلی خداست درحدیثی است کسی که آن حضرت را با معرفت زیارت کند خداوند بنفسه به آن زائر مخلوط میشود.
* در دهه اول محرم تجلی امام حسین عالم را عوض می کند. اگر کسی در شب تاسوعا و عاشورا چشم باطنش بازباشد می بیند که هر مومن وکافری محزون است.
* در کربلا هم قحط آب بود وهم قحط محبت.
* چه بین اهل مجاز وچه بین عرفا، عشقی مانند آنچه در عاشورا است بروز نکرده است.
* غم کربلا غمهای دیگر را از بین می برد.
* غم بدون امکان گریه سخت است واسمش حزن است وخزانه حزن وغم عاشورا دل حضرت زینب(س) است.
* کربلا وعاشورا شرابی دارد که همه گناهان را آب می کند.
* هنگام عزاداری انسان در دلش باز می شود وامام حسین(ع) داخل می شوند.
* نماز، روزه، قرآن، ایمان و … هریک چهار فصل دارند و عاشورا بهار ایمان است.
* فرمودند: همهٔ زمینها کربلا و همهٔ روزها عاشوراست، ولی نفرمودند همهٔ شما امام حسیناید، گذاشت خودتان درک کنید.
قرآن کریم داستانهای زیادی از پیشینیان برای ما نقل کرده است اما بعد از نقل هر حادثه تاریخی هشدار میدهد که نقل حادثه تاریخی برای به کار انداختن عقل شماست.
آشنایی با تاریخ گذشته باید منجر به تفکر برای ساختن آینده باشد. این چیزی است که خداوند در قرآن کریم بارها و بارها برای ما تکرار کرده است. خداوند در قرآن کریم به پیامبر(ص) فرموده است: «فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ؛ و اگر میخواستیم به آن آیات او را رفعت مقام میبخشیدیم، لیکن او به زمین (تن) فروماند و پیرو هوای نفس گردید، و در این صورت مثل و حکایت حال او به سگی ماند که اگر بر او حمله کنی و یا او را به حال خود واگذاری به عوعو زبان کشد. این است مثل مردمی که آیات ما را بعد از علم به آن تکذیب کردند. پس این حکایت بگو، باشد که به فکر آیند» (اعراف/ ۱۷۶)
پیامبر داستانهای گذشته را بازگو میکند تا مردم در آن تفکر کنند و ببینند چه اتفاقی و چرا رخ داد و برای آینده خودشان درس بگیرند.
حضرت علی(ع) هم فرمود: خداوند مشمول لطف و رحمت خود قرار دهد آن بندهای را که به تاریخ آگاهی پیدا کرده و در آن تفکر و درس عبرتی برای خودش دست و پا میکند. ما هم با خواندن، شنیدن و بازگو کردن حوادث کربلا باید وادار به تفکر و تعقل شویم. نباید فراموش کنیم که پیامبر(ص) فرمود: «إِنَّمَا یُدْرَکُ اَلْخَیْرُ کُلُّهُ بِالْعَقْلِ وَ لاَ دِینَ لِمَنْ لاَ عَقْلَ لَهُ» یعنی هرچه خوبی وجود دارد فقط با عقل قابل دستیابی است و کسی که عقل ندارد و از اندیشه خودش بهرهبرداری نمیکند دین ندارد. دینداری واقعی به معنای خردمندی و تعقل است.
وقتی ما حادثه کربلا را با هم بازگو میکنیم باید از شناسایی شمر آن روزگار، شمرهای روزگار خود را بشناسیم و اگر همانگونه که آن روز میبودیم با شمر مبارزه میکردیم باید با شمرهای روزگار خودمان مبارزه کنیم. این است که کربلا را برای ما یک مکتب دائمی و جاودان میکند.
خیلی حیف است در مجالس خوبی که برای امام حسین(ع) برگزار میکنیم فقط به بازگو کردن حادثه ده روز اول ماه محرم اختصاص دهیم و در ده روز ماه محرم هم فقط از حادثه روز دهم یاد کنیم. امام حسین(ع) فقط روز عاشورا امام نبود بلکه قبل از آن هم امام بود و همه زندگی ایشان، همانند عاشورا و درسآموز است.
ایشان ۵۷ سال در این دنیا بود نه یک روز. امام حسین(ع)، نه یک روز بلکه ده سال امام بود و در این ده سال امامت و ۵۷ سال عمر شریف الگوی ماست لذا باید با همه زندگی امام حسین(ع) آشنا شویم و در محرم تصمیم بگیریم تا سال آینده یک دور زندگی امام حسین(ع) را مطالعه کرده باشیم و بدانیم همان حسینی که در عاشورا آنگونه ایستاد قبل از عاشورا چه کرده بود، چگونه رفتار میکرد و زندگی وی به چه شکلی بود؟ با خانواده، بستگان و دوستان و حتی با دشمنان خود چگونه رفتار میکرد؟
باید زندگی امام حسین(ع) را در جمیع جوانب بشناسیم تا بتوانیم حسینی شویم.
حیف است که خودمان را محدود و محصور به بخش کوچکی از این گنجینه بزرگ کنیم. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «لا یَقومُ بِدینِ اللّهِ إلّا مَن حاطَهُ مِن جَمیعِ جَوانِبِهِ» یعنی کسی نمیتواند دیندار واقعی باشد مگر اینکه دین را در همه ابعاد آن شناخته باشد.
امام حسین(ع) و امام حسن(ع) هر دو امام هستند؛ چه قیام و چه صلح کنند پس باید در هر حال، زندگی آنها مورد مطالعه قرار گیرد. این بزرگترین تصمیمی است که ما ممکن است بگیریم و معتقدم برای آینده ما بسیار مفید است.
محسن اسماعیلی