مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

مدّاحانِ جنجالی و فقرِ فرهنگی

03 تیر 1398 توسط مدیر النفیسه

مدّاحانِ جنجالی و فقرِ فرهنگی

 


فقرِ فرهنگی لزوماً با فقرِ اقتصادی و این دوّمی الزاماً با ساده زیستی قناعت همسنگ نیست. سلمانِ فارسی و عمّارِ مکّی و بِلالِ حبشی همگی از اصحابِ صُفّه بوده اند ؛یعنی همان چند نفر مهاجری که در حاشیه سکّویِ مسجدِ پیامبر، به تنگدستی شب را به روز می رساندند. امّا نه معرفتشان به همان حدّ ظاهرگراییِ محافلِ اهل خرافه محصور می شد و نه آدابِ معاشرت و سخن گفتنشان به اوباشِ مدینه می مانست.

چنین بود که گاهِ شهادتِ مُصعبِ عمیر که اشراف زاده ای اهلِ مکّه بود، اطرافیان پنداشتند رسولِ مکرّمِ اسلام به شهادت رسیده است. به همین دلیل پرچم انداختند و به سوی کوهِ اُحُد گریختند.

کیست که شهید بزرگوار چمران را بشناسد و از ادبِ محاوره آن گرامی خبر نداشته باشد؟ یا به کلامِ شهیدِ بزرگوار آوینی گوش فرا داده باشد و مجذوبِ کلامِ آن بزرگوار نگردد؟

و این سخن قرآن است که بادیه نشینانِ دور از فرهنگ و تمدّنِ بشری را در کفر و نفاق شدید تر می خواند واین کلام امامانِ معصوم است که رو کردن به خُلق و خویِ جاهلی را پس از هدایتِ الهی، تعرّب (بادیه نشینی و تمدّن گریزی) پس از مدنیّت می خواند. الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ‏ …

نفت، دایناسوری ست که در طول زمان بالغ و فروتن شده است! زندگی در سرزمینی که اقتصادش بر پایه نفت می چرخد، علاوه بر آوردن نفت سر سفره مردم، می باید زبانِ نفت را هم به مردم بیاموزد.

نمی شود که حاصل “شصت تا دویست و پنجاه میلیون سال” فشار عصبی و فیزیکی بر دایناسورهایِ سابق ( نفتِ لاحق) را با عباراتی چون “داره میریزه” بر سر سفره آورد.

سفره آدابی دارد که یکی از آن آداب، سخن گفتن به لهجه غیر اوباش است. این دو آیه را بخوانید: لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضا.قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِواذا. آن چنان كه همديگر را صدا مى‏ زنيد، پيامبر را صدا مزنيد. خدا مى‏ داند چه كسانى از شما در پناه ديگرى خود را پنهان مى‏ سازید. (سوره مبارکه نور/آیه کریمه ۶۳) يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْض.أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ. اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد، صداى خود را از صداىِ پيامبر بلندتر مكنيد و هم چنان كه باهمديگر بلند سخن مى‏ گوييد با او به آواز بلند سخن مگوييد، كه اعمالتان ناچيز شود و آگاه نشويد. (سوره مبارکه حجرات/آیه کریمه ۲)

فرض را بر این می گذارم که صدایِ همه مداحان همانندِ صوتِ امام سجّاد آسمانی ست ( که غالباً نیست)، و همه شان دوره سُلفژ و آواز را گذرانده اند (که اغلب نگذرانده اند)، و ادبیات همه شان به کلام بلاغت آمیزِ علی علیه السّلام در نهج البلاغه تن می زند ( که سخنِ بسیاریشان نمی زند)، و همه شان آن قدر سیاستمدارند که بین دمکرات و جمهوریخواه، بین حزب کارگر و محافظه کار، و بین سوسیال دمکرات و سوسیال مسیحی فرق بگذارند. یعنی بلدند که فرق قطب شمال و قطب جنوب در اسکیموها و پنگوئنهاست، نه در برف و یخ و امثال آن (که البته غالباً بلد نیستند). سخن من چیز دیگری است. یک جایِ دیگر هم نوشته ام.

برادران محترم مدّاحی که این “شغل” را وسیله “کسب” خود قرار داده اند، بینهم و بین الله از خود بپرسند که از شرحه شرحه شدن بدن مبارک ابا عبدالله راضی اند یا خیر؟! یعنی آیا در خَبایایِ وجود خود به اتّفاقی که مایه به وجود آمدن شغلشان شده رضا می دهند یا نه؟! برای مردمی که از صبح تا شب به دنبال لقمه حلالند، نماز ظهر- صلوةِ وُسطی- آنتراکتِ معنوی بین راه است. امّا نمی دانم برای کسی که بیست و چهارساعت روز - و هفت روز هفته - از معنویت “ارتزاق” می کند، وقتی هم برای “معنا” می ماند؟!

راقمِ این سطور فیلسوف و فقیهی مُکلاّست و از فلسفه و فقه و دستار امرارِ معاش نمی کند. برخلافِ من و کامنت گذارانِ ممیّزی شده ذیل این نوشته، برخی مدّاحان محترم “پول” می گیرند. برای چه؟! برای آنکه مردم را بخندانند و بگریانند و البته - اگر شد - دشنام بدهند. تا اینجای کار مسأله ای نیست. مسأله ای اگر هست، محلّ کسب درآمد است. فراقِ عزیزترین غایب عالَم را مایه کسب قرار داده اند.العیاذُ بالله شویِ تراژیک یا کمدی استند آپ که نیست. مسأله یک جنایت عمیق در حق بشریت یا تجلّی اعظم الوهی در شب میلاد است. با این مسأئل که نمی توان سرسری برخورد کرد. من نمی دانم که میزان آشنایی مبلّغین این چنینی با سیره امام تا چه حدّ است و چرا ورزش باستانی را - و نه مثلا آیین سخنوری را - به علی علیه السلام نسبت می دهند؟!

قبول دارم که اخلاق “فتوّت” جزء جدایی ناپذیر برخی زورخانه هاست، امّا این را هم می دانم که کودتای “شعبان جعفری” از بعضی زورخانه ها برخاست. می دانم که “دعای کمیل” اِنشادِ حضرت امیر است، امّا از این نکته هم آگاهم که دعا را در خلوت شب و بر سر چاه می خوانده اند، نه با آمپلی فایر و وسط بزرگراه. می دانم که حضرت، “حیدر کرّار” بود. امّا خطبه امام درباره “طاووس” را هم خوانده ام. می دانم که زرهِ امام پشت نداشت. از این هم با خبرم که به دعوت ابوسفیان برای سرنگونی ابوبکر پاسخ منفی دادند و وحدت مسلمانان را برحق خود مقدّم داشتند. و می دانم که نام شمشیرِ امام “ذوالفقار” بود. در عین حال از آن که صورت خود را به تنورِ نانوایی زنی وارد کرد که به او دشنام می داد آگاهم. شوهرِ زن، سرباز علی بود که در جنگ کشته شد و زن، تمام شوربختی خود را از خلیفه مسلمین می دید. علی علیه السلام از شرم به خود لرزید و - در عوض مقابله به مثل - آتش تنور را به چهره مبارک خود عرضه کرد تا آتش دوزخ الهی را یاد کرده باشد و از آن که سربازی در رکاب او جنگیده و فرزندانی یتیم از او به جا مانده و او بی خبر بوده به درگاه الهی توبه کند.

اسلامِ عزیز برخی ایّام و لیالیِ سال را از حکمِ سایر روزها و شبها جدا کرده، و فسوق و جدال و را در آن روزان و شبان قدغن فرموده. نمونه اش حرمتِ کشتنِ حشرات در دوران حجّ است و هم پرهیز از خشونت در ایّامِ ماه مبارکِ رمضان.

امّا مدّاحانِ عزیز هر مراسمِ مذهبی را در دو نسخه عرضه می کنند و مراسم ملّی آکنده از “غم” را به این ایّام می افزایند ( گرامی داشتنِ ایّامِ آغاز جنگ بر خلافِ روزهای پایان آن، و نوحه خوانی در ایّام گرامی داشتِ فتحِ خرّمشهر به جای شادی برای آزاد کردن تکّه ای از خاک میهنمان). ا

ین که کجایِ کار می لنگد که ماه‌های چهارگانه حرام (محرّم و رجب و ذی القعده و ذی الحجّه) عرصه درگیریِ مسلمانان می شود و مؤمنان حاضر در مِنا به آب خوردنی به خاک و خون کشیده می شوند، از نقص عقلِ برخی به ظاهر مسلمانان حکایت می کند که گریبانِ نفسِ امّاره را رها می کنند و یقه یکدیگر را می فشارند!

نسلی که از درک مفاهیم دیریاب و پیچیده عاجز، و از پی بردن به مفهوم و منطوق نهفته در پس عباراتِ با بافت وابسته و غیر مستقیم ناتوان است.

نسلی که نمی داند ابوالفضل العبّاس “حکیمِ آل محمّد” بوده و فضیلت او در قطع دستان مبارکش خلاصه نمی شده. نسلی که به” ذوالجناح” توسّل می جوید و خود را “سگِ” حسین می خواند. با “کفتر” های حرم رضوی همذات پنداری می کند و خطاب به زهرای بتول زبان به عربده می گشاید.

نسلی که “حدیثُ الحقیقه” کمیل بن زیاد نخعی را نمی شناسد و معنای دقیق فِقراتِ اولیه دعای کمیل را نمی داند و نسلی که با زبان “سجع” زینب بیگانه است.

امین میرزائی
 

 نظر دهید »

تویِ این شبا تصمیم بگیریم به بد نبودن..

01 خرداد 1398 توسط مدیر النفیسه

تویِ این شبا تصمیم بگیریم به بد نبودن..
آره ،
اگه خیلی نمیتونیم دلی رو شاد کنیم،
اگه از دستمون برنمیاد که حالِ دلِ کسی رو خوب کنیم،
اگه نمیتونیم با حرفامون یا کارامون دلی رو آروم کنیم ،
اگه نمیتونیم در حقِ کسی خوبی کنیم،
حداقل تصمیم بگیریم از همین شبا به بعد بدی نکنیم در حقِ کسی ..
دلی رو غمگین نکنیم ،
تو زندگیِ کسی دست دراز نکنیم به نیتِ دزدیدنِ آرامِشِش !
آشوب نکنیم دلِ آدما رو ..
اگه قادر نیستیم لبخندی رو لبِ آدما بنشونیم ،
دستِ کم اشکِ چشمشون رو درنیاریم..
اینو درک کنیم و بپذیریم همونقدری که دلمون تو زندگیمون آرامش میخواد،
دیگران هم همونقدر لایقِ آرامشن ..
طوفان به پا نکنیم تو زندگیِ آدما ..
زخم نزنیم ،
اگه آرامشِ از دست رفته ای دارن و کاری ازمون برنمیاد براشون ،
حالِ دلِ ناآرومِشون رو بدتر نکنیم ،
اگه حرفِ حساب بلد نیستیم سکوت کنیم ..
تهِ دلِ کسی رو خالی نکنیم ..
شبایِ قدر رو ، قدر بدونیم برایِ بد نبودن ..
تمرینِ بد نبودن ، خودش اولین قدمه به سمتِ خوب بودن ..
اگه مثلِ من، دوریم تا مرحله ی خوب بودن ،
از یه پله عقب تر شروع کنیم ..
بد نباشیم ،
با دلِ آدما ،
با آرامشِ آدما ،
با زندگیِ آدما ، بد نباشیم ..
یا علی بگیم به این شبها ،
که اسمِ متبرکِش شده چاشنی این شبها ..
که وقتی ده بار خدا رو به اسمِش قسم میدیم دلِ خدا هم بلرزه ،
که نه نیاره تو کارِمون ،
که نشد نذازه جلو پاهامون ..
که نمیذاره هم ..
انقدر که اون منتظر و مشتاقه ،
ما نیستیم..
به خودِش قسم که بیشتر از احتیاجِ ما ، اشتیاقِ اون این عشق رو اداره میکنه ..
خدایا به اشتیاقِت قسمِت میدیم که جز تو احتیاجِمون نباشه به کسی ..
الغَوث یا غیاثَ المُستَغیثین ..
یا علی ..

 نظر دهید »

من مائده، صدای من را از ایران می‌شنوید

26 بهمن 1397 توسط مدیر النفیسه


«مائده یوسفی» نوجوان 12 ساله‌ای است که هم‌زمان با حرکت در روز راهپیمایی 22 بهمن از کسانی که تصور می‌کردند ایران جشن 40 سالگی انقلاب اسلامی را نخواهد دید، دعوت کرد به جمع مردم بپیوندند و فریاد مرگ بر حاکمیت آمریکایی سردهند.

 

 

به گزارش فارس، پرچم انقلاب اسلامی سال 57 حالا به دست دهه هشتادی‌ها رسیده‌است. این را می‌شود از تعداد زیاد راهپیمایانی که با قد و قواره‌های نحیف‌ خود پرچم کشورشان را محکم گرفته‌اند، به خوبی فهمید.

«مائده» یکی از همین پرچم‌داران دهه هشتادی است که در دو سه روز گذشته حسابی دیده شد و ما را واداشت آدرسش را جستجو کنیم و به خانه‌شان برویم. دختر نوجوانی که این روزها کلاس هشتم است. دغدغه‌های بزرگی دارد و توی مصاحبه یکی دو ساعته ما، چندبار حرف را از دهان پدر و مادرش، آقای یوسفی و خانم کلهری، می‌قاپد و با همه انرژی‌اش به ما جواب می‌دهد.

او نوشتن را دوست دارد، یک کتابخوان تمام عیار است و اطلاعات سیاسی اجتماعی بالاتر از باقی همسن و سالانش دارد. انتشار یک کلیپ شیرین نوجوانانه، بهانه‌ای شد تا یک روز بعد از انتشار بیانیه مهم رهبری سراغ مائده و خانواده‌اش برویم تا با آن‌ها درباره چگونگی انتقال ارزش‌های انقلاب اسلامی و دانش فرهنگی سیاسی حرف بزنیم. البته مائده یک الگوی خیلی خوب هم داشت، خواهرش فاطمه که از نیمه‌های گفتگو به جمع ما اضافه شد. گفتگوی یک ساعت و نیمه‌ای که پر بود از شیطنت‌های نوجوانانه. 
 

‌چه ‌‌شد که این کلیپ ضبط شد؟ از قبل برایش برنامه‌ای داشتید؟

مائده: در ماشین که نشسته بودیم تا به راهپیمایی برویم مادرم یک متن به من داد و به من و خواهرم گفت که این متن را حفظ می‌کنید و ضبط کنیم. خواهرم قبول نکرد من گفتم من انجام می‌دهم و همان‌جا در ماشین حفظ کردم و در مسیر راهپیمایی با دختر دایی‌ام آن را ضبط کردیم.

خانم کلهر: وقتی مائده گفت این کار را انجام می‌دهد، خواهرش هم خیلی استقبال کرد و تشویقش کرد که این کار را انجام بدهد. همانجا معنی چندتا از لغت‌ها را از خواهرش پرسید و یاد گرفت و در مسیر تمرین می‌کرد. وقتی هم که به راهپیمایی رسیدیم خودشان رفتند و با دختردایی‌اش ضبط کرد.

 

مسلط به زبان انگلیسی هم هستی؟

مائده: نه به اندازه خواهرم ولی زبان من هم خوب است و کاملا متوجه می‌شدم که دارم چه چیزی می‌گویم.

آقای یوسفی: شما به فیلم هم دقت کنید متوجه می‌شوید که مائده دقیقا می‌داند که چه چیزی می‌گوید و کلمات را با احساس ادا می‌کند.

 

زهرا کلهری: راستش من این ویدئو را فقط برای صفحه مجازی خودم گرفته بودم. من در صفحه‌ام همیشه دوست داشتم سبک زندگی اسلامی واقعی را نشان بدهم. سعی می‌کردم همانی که هستیم را در قالب خاطره نشان بدهم که به دل کسی که صفحه‌ام را نگاه می‌کند بنشیند. مردم ببینند خانواده‌های مذهبی هم شاد هستند و زندگی و رابطه‌های عاشقانه دارند.

 

وقتی این ویدئو را ضبط می‌‌کردید گمان می‌‌کردید که تا این حد دیده شود؟

آقای یوسفی: بعد از ظهر ویدئو را گذاشتیم، من شب به مادرش گفتم بروید اخبار را ببینید که احتمالا در بخش موضوعات داغ مجازی‌اش، فیلم را نشان می‌دهد. انگار به من الهام شده بود.

مائده: چندبار ویدئو را ضبط کردیم و خوب نمی‌شد. به دختر دایی‌ام گفتم تو خسته نشدی؟ گفت نه و خیلی اصرار داشت که در ویدئو باشد. انگار که او هم فهمیده بود این ویدئو قرار است خیلی بگیرد.

فاطمه: راستش وقتی مائده داشت این جمله‌ها را می‌گفت من فکر می‌کردم که این ویدئو پربازدید می‌شود و دقت می‌کردم که جمله‌ها طوری نباشد که کسی بتواند از جایی از آن غلط بگیرد.

 

مائده! بعد از پخش ویدئو چه بازخوردهایی از همکلاسی‌ها و دوستانت گرفتی؟ بچه‌ها چه چیزهایی گفتند؟

مائده: خیلی از دوستانم ذوق کرده بودند که ویدئوی مرا در فضای مجازی و تلویزیون دیده بودند. باورشان نمی‌شد که تلویزیون من را نشان می‌دهد. یک سری از دوستانم هم  با حالت سرزنش می‌گفتند چرا این کار را کردی؟ ولی بعد از اینکه فهمیدند خیلی‌ها ویدئو را دیده‌اند، آن‌ها هم خوشحال شدند. یکی دوتا از معلم‌ها هم به من گفتند که تو را دیدیم. پدربزرگ و مادربزرگم زنگ زدند و گفتند که مرا دیده‌اند. البته پدربزرگم خیلی تشکر کرد و تشویقم کرد بابت اینکه این کار انجام دادم و خواست که ادامه بدهم. 

 

 

کسی واکنش منفی هم به تو نشان داد؟

مائده: بله یکی از دوستان صمیمی‌ام مرا سرزنش کرد که چرا این کار را کرده‌ام؟ به نظرم چون اعتقاداتش خیلی انقلابی نیست. می‌گفت چرا آنقدر این راهپیمایی را بزرگ می‌کنی؟ حتی فکر می‌کرد چیز خوبی نیست که من بگویم انقلابی‌ام. ولی تا ظهر بخاطر واکنش مثبت بچه‌ها نظرش عوض شده بود.  قبلا به همین دوستم گفته بودم من اعتقادات خیلی انقلابی دارم. حتی گاهی کارمان به بحث کردن هم می‌کشید و آخرش هر دو می‌گفتیم که ول کنیم چون ممکن است روی دوستی‌مان تاثیر بگذارد. هرکس اعتقاداتی دارد و تو هم می‌توانی اعتقادات خودت را داشته باشی. البته در اینستاگرام هم یک عده هم آمدند و به من حرف‌هایی زدند که خوب نبود. اما من همه آن‌ها را به شوخی گرفتم و برایم مهم نبود. اما آدم‌های زیادی آمدند و نصیحتم کردند و گفتند حالا که با این ویدئو شناخته شدی باید بیشتر مواظب باشی که از صحبت تو یه کلمه هم نتوانند بیرون بکشند که بر خلاف و به ضرر انقلاب باشد.

 

دلچسب‌ترین بازخوردی که از ویدئو گرفتید چه بود؟

مائده: زمانی که اکانت ریحانه (بخش سبک زندگی و زنان سایت خامنه‌ای دات‌آی‌آر) در اینستاگرام ویدئو را در صفحه‌اش گذاشت خیلی خوشحال شدم. به خودم می‌گفتم شاید اینطوری هم رهبری ویدئوی مرا ببیند.

 

 

رهبری بیانیه‌ای منتشر کردند به نام گام دوم که همه رسانه‌ها به آن پرداختند. مائده این بیانیه را خواندی که به چه چیزهایی اشاره شده بود؟

 

مائده: بیانیه را نتوانستم دقیق بخوانم. ولی دیدم یک جایی گفته‌اند باز هم چشم امیدشان به جوان‌هاست و تلویزیون آن‌جا تصویر مرا نشان داد. من خیلی دوست دارم رهبری را ببینم.

خانم کلهری: مائده و دوستانش کلی سرود تمرین کرده‌اند که حتی اگر یک روز راهی پیدا کردند و رهبری را دیدند این سرود را برایشان بخوانند. مائده حتی هرچند وقت یکبار برای آقا نامه می‌نویسد و هربار با من چک می‌کند به امید اینکه اگر یک روز آقا را دید به دستشان برساند.

 

 

مائده، خودش به تنهایی به این سواد سیاسی و فرهنگی نرسیده‌است و قطعا نقش شما به عنوان پدر و مادر خیلی مهم بوده‌است. فکر می‌کنید چه کاری انجام دادید که مائده و فاطمه خواهرش انقلابی بار آمدند؟

خانم کلهری: من از همان زمانی که می‌‌خواستم ازدواج کنم ازدواج را اینطور می‌دیدم که یک روزی از نسل من سرباز امام زمان(عج) تربیت می‌شود. من واقعا ازدواج را با این نیت انجام دادم که یک کاری برای آخرت خودم انجام داده باشم و در تربیت بچه‌ها نیز سعی کردم این موضوع را لحاظ کنم.

آقای یوسفی: یکی از الگوهای اصلی همه بچه‌ها، پدرومادرهایشان هستند. من همیشه تلاش کرده‌ام قبل از اینکه بخواهم چیزی را با حرف به بچه‌ها بفهمانم آن را در عمل من ببینند. هیچ موقع به آنها نگفته‌ام که انقلابی باشید؛ آن‌ها انقلابی بودن را در عمل پدرومادرشان دیدند. از طرفی برای خودشان شخصیت قائل بودم. اگر دیدم بچه‌هایم نظری می‌دهند کامل گوش می‌دهم.

 

شما بچه‌ها در این خصوص چه نظری دارید؟

مائده: من از یک‌سالگی در راهپیمایی 22 بهمن با کالسکه شرکت کردم. از 2 سالگی به بعد هم با دختر‌دایی‌ام دوتایی باهم همیشه در برنامه‌های راهپیمایی بوده‌ایم. من حتی از بچگی کتاب‌های لالایی که داشتم، لالایی‌های معصومین بود. یک سری کتاب 14 جلدی بود که قصه هر معصوم را از اول با شعر به صورت لالایی تعریف می‌کرد تا آخر. این کتاب‌ها از زمان خواهرم مانده بود. مادر من از بچگی ما حتی برای هیئت‌ها و راهپیمایی‌ها برنامه‌هایی می‌چید که به ما خوش بگذرد. مثلا برای هیئت خوراکی می‌گذاشت و ما هیچ‌وقت اذیت نمی‌شدیم و آنقدر خوش می‌گذشت که تشویق می‌شدیم باز هم به آنجا برویم.

 

فاطمه: پدرم همیشه از بچگی برای مناسبت‌هایی مانند 22 بهمن طوری با ما رفتار می‌کرد که می‌دانستیم این یک جشن خیلی بزرگ است. از وقتی یادم می‌آید بعد از راهپیمایی‌ها ما همیشه بیرون ناهار می‌خوریم. انگار که یک جشن تولد مهم باشد که همه باید در آن شرکت کنیم.


مائده! وقتی این لالایی‌ها و یا کتاب‌هایی که مادر برایتان می‌خواند را گوش می‌دادی چه احساسی داشتی؟

مائده: راستش گریه‌ام می‌گرفت. حتی خودم هم کتاب حضرت قاسم و حضرت عبدالله  را می‌خواندم یا  مادرم بعضی کتاب‌هایی که در آن‌ها بچه‌های سه چهارساله شهید شده بودند را برایم می‌خواندند، خیلی گریه‌ام می‌گرفت.

خانم کلهری: من از نوزادی که بچه‌ها را روی پایم می‌خواباندم همین لالایی‌ها را برایشان از روی کتاب می‌خواندم و همین سبب شده که بچه‌ها علاقه‌ زیادی به کتاب داشته باشند و هرسال که به نمایشگاه می‌رویم بچه‌ها تعداد زیادی کتاب می‌خرند و هر دوسه ماه یکبار من کتاب‌ها را کارتن کارتن به کتابخانه‌ها می‌دهم اما این چندجلد کتاب را همیشه نگه‌داشته‌ام.

 

بچه‌ها چطور تشویق به کتابخوانی شدند؟ چون الان در زمانه‌ای هستیم که کتاب‌خواندن کم شده‌است؟

آقای یوسفی: ما از بچگی برای بچه‌ها کتاب می‌خواندیم. سال‌های سال این بچه‌ها تا شبی یک کتاب را نمی‌خواندند، نمی‌خوابیدند. یک‌سال ما مشکلاتی داشتیم که نمی‌توانستیم نمایشگاه کتاب برویم. به مادر بچه‌ها گفتم که امسال یاد بچه‌ها نینداز که متوجه نمایشگاه کتاب شوند. در همین حین شبکه خبر درباره نمایشگاه کتاب یک خبری زیرنویس کرد و فاطمه دویید که آخ‌جون نمایشگاه کتاب هجدهم شروع شد! با اینکه 4سال و نیم بیشتر نداشت ولی سواد داشت. ما ممکن بود از هزینه غذا و چیزهای دیگر بزنیم اما برای کالاهای فرهنگی مثل کتاب، هیچ محدودیتی نداریم و اجازه می‌دهیم بچه‌ها خرید کنند.

مائده: ما نمایشگاه کتاب که می‌رفتیم خیلی کتاب می‌خریدیم. آنقدر که از سنگینی پلاستیک‌های کتاب، دستمان درد می‌گرفت. به مادرم ‌گفتم اجازه بدهد چمدان ببریم چون دستمان درد می‌گیرد که مادرم دوسال پیش بالاخره رضایت داد که ما با چمدان به نمایشگاه کتاب برویم.

زهرا کلهری: ما کلی عکس از بچه‌ها داریم که داخل کتاب خوابشان برده‌است.

 

این همه کتاب را تا الان چه کار کرده‌اید؟ دست و پایتان را تنگ نکرده‌است؟

مائده: من دوست نداشتم کتاب‌هایم را به کسی بدهم. از امانت دادن بدم نمی‌آید، اما دوست ندارم کامل به کسی بدهم. اما می‌دانم مادرم یواشکی خیلی از کتاب‌ها را رد می‌کند.(می‌خندد) اما یک جوری رفتار می‌کند انگار این کار نکرده‌است.

آقای یوسفی: بچه‌ها می‌گویند ما با یک چمدان به نمایشگاه کتاب می‌رویم. اما باورتان نمی‌شود ظرف دو هفته همه کتاب‌های این چمدان را می‌خوانند و دوباره می‌آیند و می‌گویند همه را خواندیم. دوباره کتاب بخریم. اصلا این موضوع مشکل شده‌است (می‌خندد). ما از نمایشگاه خسته و کوفته بر می‌گردیم. بچه‌ها از همان لحظه رسیدن به خانه کتابخوانی را آغاز می‌کنند.

فاطمه: از خوشحالی‌های من اپلیکیشن‌های کتابخوانی است که به من فرصت داده وقتی داخل اتوبوس نشسته‌ام و از دانشگاه بر می‌گردم کتاب بخوانم.

 

 

مائده حالا که این همه کتابخوان و فعال هستی، آیا تصمیم گرفته‌ای که در آینده چه کاری دنبال کنی؟

مائده: اوایل دوست داشتم برنامه نویس شوم. اما انیمیشن‌سازی و دوبله را خیلی دوست دارم. مادرم هم انیمیشن‌سازی را خیلی دوست دارد.

 

چرا انیمیشن سازی برایت جذاب است؟ دوست داری برای بچه‌ها کارتون بسازی؟

مائده: من کارتون‌های والت‌دیزنی را خیلی دوست داشتم. چون هم خود کارتون قشنگ است، هم داستان‌های قشنگی دارد. برای همین درباره والت دیزنی تحقیق کردم که چرا آنقدر طرفدار دارد؛ متوجه شدم که خود والت دیزنی یک فراماسونر است و دارد همان عقاید و نشانه‌ها را داخل انیمیشن‌هایش می‌گذارد که من خودم چندتایش را داخل فیلم‌ها دیدم. برای همین نتیجه گرفتم که ما هم باید در ایران انیمیشن‌هایی بسازیم که مفاهیم و اعتقاداتی که خودمان می‌خواهیم در آن نهفته باشد. البته برنامه نویسی را دوست دارم و فکر می‌کنم استعدادش را دارم. یکی از دلایلش هم این است که اپلیکیشن‌های مختلف را داخل موبایل می‌ریزم انقدر با آن کلنجار می‌روم تا از شیوه‌‌اش سر در بیاورم.

فاطمه: البته من فکر می‌کنیم بعضی استعدادها ذاتی ست و استعداد برنامه‌نویسی در خانواده ما خیلی ذاتی است. خود من هم بدون اینکه پدر و مادرم بدانند دو زبان برنامه نویسی را یاد گرفتم.

 

بسیاری از خانواده‌ها‌ برایشان مهم است که به شکل‌های مختلف بتوانند دانش سیاسی فرزندشان را تقویت کنند تا در راستای ارزش‌های انقلاب اسلامی قرار بگیرد. شما به عنوان پدر و مادر چطور این کار را انجام دادید؟ در صورتی‌که خیلی از بزرگترها از چنین دانش‌هایی برخوردار نیستند.

خانم کلهری: با خیلی از کارهای کوچک می‌توان این کارها را انجام داد. وقتی تلویزیون یک فیلم دفاع مقدسی نشان می‌دهد، ما خانوادگی آن را تماشا می‌کنیم. پدر بچه‌ها اشک می‌ریزد و بچه‌ها اشک پدرشان را می‌بینند. این اتفاق در خانه ما خیلی عادی ست و حتی خود مائده هم همراه پدرش گریه می‌کند. مورد بعدی اینکه ما برنامه‌های مختلف را شرکت می‌کنیم مثلا برخی دوستان پدرش که شهید شده‌اند و پدرومادرشان فوت می‌کنند ما خودمان را ملزم می‌دانیم که در تشییع این مادر یا پدر شهید شرکت کنیم. بچه‌ها این‌ها را می‌بینند.

مائده: مادر من این موقع‌ها می‌گوید من می‌خواهم این برنامه را شرکت کنم. اصلا هم کاری ندارم که شما می‌خواهید بیایید یا نه.


انتشار و دیده شدن این فیلم برای خانواده شما انگیزه‌ای شد که برای این قبیل کارهای فرهنگی برنامه‌ای ویژه‌ای بگذارد؟

زهرا کلهری: حقیقتش این است که ما از ابتدا به فضای مجازی با این دید نگاه می‌کردیم. به عنوان یک وسیله‌ای که بتوانیم با آن کاری را انجام دهیم. مائده هم حتی اینطوری است. من دیدم از طریق همین فضای مجازی دست‌سازه‌های نمدی‌اش را فروخت و با پولش به خیریه کمک می‌کرد. حتی توانست دست‌سازه‌های همکلاسی‌هایش را هم بفروشد.

 

بعضی از پدرومادرها هستند که با وجود اینکه خودشان به انقلاب اسلامی و ارزش‌های انقلاب معتقدند فرزندشان مثل خودشان فکر نمی‌کند و از این موضوع خیلی ناراحتند اگر بخواهید یک توصیه مادرانه یا پدرانه کنید چه می‌فرمایید؟

فاطمه: اجازه بدید من یک توصیه داشته باشم. اجازه بدید بچه‌ها حرف بزنند. یک چیزی که در خانواده ما مشهود است این است که پدر و مادرم به ما اجازه حرف زدن دادند و ما همیشه اجازه داشتیم انتقادمان را چه نسبت به دولت، چه نسبت به حکومت خیلی آزادانه بیان کنیم. اینطور نبود که حد و مرزی برای سوال کردن وجود داشته باشد. علاوه بر آن اینطور نبود که ما را موظف کنند به راهی که خودشان رفته‌اند، برویم. می‌گفتند ما این‌ کارها را انجام دادیم و به تو هم آن را توصیه می‌کنیم؛ حالا می‌توانی انتخاب کنی. اتفاقا من می‌خواستم جواب خانم دکتری را بدهم که کامنت گذاشته بود تکرار این شعارهای تقلیدی تشویق ندارد. ما نمی‌توانیم مشخص کنیم که سن تقلید و سن تفهیم برای هر آدمی چه سنی است؟ یک کسی دیرتر متوجه می‌شود. یک کسی زودتر می‌شود. اینطوری نیست که من با راهنمایی‌هایی که از پدرومادرم می‌گیرم الزاما همان مسیر را بروم؛ اینطور نیست که حتما اجباری وجود داشته باشد. اگر ما آگاهانه انتخاب کردیم که می‌توانیم این آگاهی را به کس دیگری بدهیم. اگر آگاهانه انتخاب نکردیم در جواب سوالاتی که از ما پرسیده می‌شود، جا می‌مانیم. من تا به حال پیش نیامده که سوالی از پدرو مادرم بپرسم و آنها نتوانند به من جواب بدهند.

خانم کلهری: دلم می‌خواهد به پدرومادرها بگویم تا می‌توانید خودتان را به روز کنید. تا می‌توانید مشکلات جوان‌ها و بچه‌ها را بپرسید، بخوانید و کلاس بروید تا وقتی بچه سوالی از آنها پرسید بتوانند پاسخگو باشند. حتی در زمینه پوشش، مد و لباس حساسیت به خرج بدهند. بچه‌ها درست و زیبا لباس بپوشند.

 

آقای یوسفی: ما حتی در خانه اگر نظراتمان با هم 180 درجه هم مخالف باشد،کسی را مجبور به کاری نمی‌کنیم. این موضوع حتی درباره انتخابات کاملا وجود دارد.

مائده: من سال گذشته خیلی دوست داشتم از لوازم آرایش مادرم استفاده کنم که بدانم چطوری است و خودم را گریم کنم. واقعا آرایش را دوست داشتم. اما مادرم اصلا کاری با من نداشت و جعبه لوازم آرایشش را به من می‌داد و من در اتاق هرکاری دلم می‌خواست انجام می‌دادم و بعد صورتم را می‌شستم و بیرون می‌آمدم و پای درسم می‌نشستم.

 

 


 

 نظر دهید »

«شبی که ماه کامل شد» جوایز جشنواره فیلم فجر را درو کرد

22 بهمن 1397 توسط مدیر النفیسه

«شبی که ماه کامل شد» جوایز جشنواره فیلم فجر را درو کرد؛

 

نرگس آبیار، بهترین کارگردان / هوتن شکیبا، بهترین بازیگر مرد / الناز شاکردوست، بهترزین بازیگر زن / فرشته صدر عرفایی، بهترین بازیگر زن نقش مکمل / بهترین فیلم، «شبی که ماه کامل شد»

 

عصر امروز دوشنبه ۲۲ بهمن ماه مراسم اختتامیه سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر در محل برج میلاد با حضور محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهور، سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، حسین انتظامی سرپرست سازمان سینمایی و جمعی از سینماگران آغاز شد.

محمدرضا شهیدی فرد مجری این مراسم در آغاز با اشاره به آغاز مراسم رأس ساعت ۱۸:۳۰ گفت: احتمالا فکر نمی‌کردید مراسم اینقدر سرموعد آغاز شود و خوشحالیم که طبق برنامه رأس ساعت اعلام شده آغاز شده است.

 

تجلیل از ۲۳ آزاده فیلم «۲۳نفر»

در ادامه، مراسم تقدیر از ۲۳ آزاده سرافراز که سرگذشت‌شان سوژه فیلم سینمایی «۲۳ نفر» از فیلم‌های حاضر در بخش سودای سیمرغ این دوره از جشنواره بود، برگزار شد.

محمدرضا شهیدی‌فرد در این بخش نام ۲۳ آزاده را قرائت کرد و این آزادگان با همراهی نوجوانانی که در فیلم ایفاگر نقش‌شان بودند، روی صحنه حاضر شدند. این حضور با تشویق ایستاده حاضران همراه شد.

گوهر خیراندیش، حبیب احمدزاده و منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما در ادامه برای آیین تجلیل از این آزادگان روی صحنه حاضر شدند.

گوهر خیراندیش گفت: به شما قهرمانان کشور تعظیم می‌کنم. به سینما آستارا رفتم تا فیلم «قصر شیرین» را ببینم، قبل از آن وارد سالن شدم تا در هنگام دیدن «۲۳ نفر» شاید بتوانم چرت بزنم اما فیلمی بسیار خوب و درباره رشادت نوجوان‌هایی بود که این همه رشادت به خرج دادند تا یک وجب از خاک ما به دست دشمن نیفتد. نتوانستم چشم از فیلم بردارم.

وی در ادامه با اشاره به یکی از شخصیت‌های اصلی فیلم «۲۳نفر» گفت: ملاصالح عزیز کسی است که در ۳ دوره اسارت دید و شکنجه شد و این ۲۳ نفر بعد از آزادی برای همه روشن کردند که ملاصالح یک قهرمان است.

در ادامه سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، حسین انتظامی سرپرست سازمان سینمایی و ابراهیم داروغه‌زاده دبیر سی‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر برای تجلیل از آزادگان روی سن حاضر شدند و یک سیمرغ بلورین به صورت نمادین به این ۲۳ آزاده اهدا شد. مالک محمدی بازیگر نوجوان فیلم این جایزه را به نمایندگی از عوامل فیلم دریافت کرد.

در همین بخش سیمرغ زرین بهترین فیلم از نگاه ملی هم به مجتبی فرآورده و مهدی جعفری برای فیلم سینمایی «۲۳نفر» تعلق گرفت.

مجتبی فرآورده در سخنان کوتاهی این سیمرغ زرین را به ۲۳ آزاده سوژه فیلمش تقدیم کرد و گفت: این سیمرغ را به کسانی که ۸ سال  ۷ ماه ۱۳ روز اسارت را تحمل کردند تا ما در آرامش زندگی کنیم، اهدا می‌کنم.

پیام رئیس جمهور از زبان وزیر ارشاد

در ادامه برنامه عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برای سخنرانی به پشت تریبون دعوت شد که ترجیح داد بخشی از پیام رییس جمهور به جشنواره فیلم فجر که پیش‌تر در رسانه‌ها منعکس شده بود را قرائت کند.

در بخش انتخابی وزیر ارشاد از این پیام تأکید شده است؛ «در روزهایی که بدخواهان ایران و ایرانی با تمام توان و همه ابزارهای سخت و نرم خود در مقابل این ملت صف‌آرایی کرده‌اند و بیش از همه برای صدمه به «امید» آنها کمر بسته‌اند، سینما در عین تعهد به بازنمایی دغدغه‌های مردم، می‌تواند در این مصاف سرنوشت‌ساز به همراهی ملت بیاید و با امیدآفرینی هنرمندانه و هوشمندانه، محرم و مرهم مردم باشد و عبور از دشواری‌های فعلی را آسان‌تر کند. سینمای ایران می‌تواند در عین آموزندگی و ایجاد سرگرمی، با اشتغال‌زایی عظیم در عرصه اقتصادی هم نقش‌آفرین باشد و هم با ترمیم شکاف‌ها و تقویت ارزش‌های مشترک، وحدت‌آفرینی کند. فعالان این سینما می‌توانند با آثار خود برای هم‌میهنان، آرامش مناسبی در برابر التهاب‌آفرینان بسازند. مردمی که بزرگترین سرمایه و پشتوانه سینما هستند.»

پس از سخنان وزیر ارشاد، کلیپی از مواضع ضد استکباری جمعی از هنرمندان به بهانه چهل‌سالگی انقلاب اسلامی پخش شد. در این بخش با اشاره شهیدی‌فرد، مرضیه هاشمی مجری شبکه پرس‌تی‌وی که چندی پیش به‌صورت غیرقانونی در آمریکا بازداشت شده بود و در میان جمعیت حاضر در اختتامیه فیلم فجر حضور داشت، روی پا ایستاد و حاضران در سالن او را تشویق کردند.

اهدای جوایز بخش سودای سیمرغ

پوران درخشنده، ریما رامین‌فر، محمد احسانی، محمدعلی باشه‌آهنگر، محمد بزرگ‌نیا، مهرزاد دانش و محمود کلاری داوران بخش سودای سیمرغ بودند که در این بخش از برنامه با دعوت شهیدی‌فرد روی صحنه حاضر شدند و در گوشه‌ای از سن روی صندلی‌هایی که از پیش در نظر گرفته شده بود، مستقر شدند تا جوایز این بخش اهدا شود.

مهرزاد دانش در این بخش بیانیه هیأت داوران را قرائت کرد.

در بخشی از این بیانیه آمده است: تنوع گونه‌ها و لحن ها و سبک های سینمایی از جمله موارد قابل توجه این دوره از جشنواره است، خوشبختانه فیلمسازن امسال قاب های قدیمی را شکسته اند و فضای سینما را تغییر داده اند. موقعیت شناسی سینماگران در درک روح زمانه و نیاز جامعه از نقاط مثبت این جشنواره است.

هیأت داوران همچنین تأکید کردند: فیلمنامه همچنان چشم اسفندیار سینمای ایران است که باید به آن توجه کرد. همچنین نزد هیات داوران جز سنجه های داوری معیار دیگری وجود نداشت و همه سینماگران کشور فرزندان این آب و خاک هستند.

بهترین جلوه‌های ویژه میدانی؛ ایمان کریمان (ماجرای نیمروز؛ رد خون)

در ادامه کاندیداهای بخش بهترین جلوه‌های ویژه میدانی شامل محسن روزبهانی برای «۲۳نفر»، ایمان کرمیان برای «سمفونی نهم»، ‌ آرش آقابیک  برای «شبی که ماه کامل شد»، ارشا اقدسی برای «قسم» و ایمان کرمیان برای «ماجرای نیمروز؛ رد خون» معرفی شدند که سیمرغ بلورین این بخش به ایمان کرمیان برای «ماجرای نیمروز؛ رد خون» اهدا شد.

کرمیان پس از دریافت این جایزه از دستیاران و عوامل فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» تشکر کرد.

بهترین جلوه‌های ویژه بصری؛ جواد مطوری (مسخره‌باز)

در ادامه نامزدهای بهترین جلوه‌های ویژه بصری شامل جواد مطوری برای «مسخره باز»، محسن خیرآبادی، رضا میثاقی و شهاب نجفی برای «غلامرضا تختی»،   هادی اسلامی و امیرسحرخیز برای «۲۳ نفر»، جواد مطوری برای «سرخپوست» و سینا قویدل برای «ماجرای نیمروز: رد خون» معرفی شدند.

سیمرغ بلورین این بخش به جواد مطوری برای فیلم «مسخره‌باز» اهدا شد.

بهترین چهره‌پردازی؛ ایمان امیدواری(شبی که ماه کامل شد)

در این بخش نامزدهای بهترین چهره‌پردازی شامل ایمان امیدواری برای «شبی که ماه کامل شد»، مجید اسکندری برای «سمفونی نهم»، شهرام خلج برای «ماجرای نیمروز؛ رد خون»، ‌سعید ملکان برای «غلامرضا تختی»، ‌ عباس عباسی برای «۲۳ نفر» و ایمان امیدواری برای «مسخره باز» معرفی شدند.

سیمرغ بلورین این بخش به ایمان امیدواری برای «شبی که ماه کامل شد» اهدا شد.

بهترین طراحی لباس؛ محمدرضا شجاعی (شبی که ماه کامل شد)

سیمرغ بهترین طراحی لباس به محمدرضا شجاعی  برای «شبی که ماه کامل شد» اهدا شد.   مشکین مهرگان برای «سمفونی نهم»،   محمدرضا شجاعی برای «ماجرای نیمروز: ردخون»، امیر ملک پور برای «غلامرضا تختی» و الهام معین برای «مسخره باز» دیگر نامزدهای این بخش بودند.

بهترین طراحی صحنه؛ کیوان مقدم (غلامرضا تختی)

سهیل دانش برای «مسخره باز»، ‌ محمدرضا شجاعی برای «شبی که ماه کامل شد»، کیوان مقدم برای «غلامرضا تختی»، محسن نصراللهی برای «متری شش و نیم» و «سرخپوست» و کامیاب امینی عشایری برای «۲۳ نفر» نامزدهای بخش بهترین طراحی لباس بودند که پس از پخش ویدئوی معرفی آن‌ها سیمرغ بلورین این بخش به کیوان مقدم برای فیلم «غلامرضا تختی» رسید.

بهترین صدابرداری؛ ایرج شهزادی (متری شیش و نیم)

نامزدهای بخش بهترین صدابرداری شامل ایرج شهزادی برای «متری شش و نیم»، مسیح سراج برای «پالتو شتری»، بهمن اردلان برای «۲۳ نفر»، ‌ منصور شهبازی برای «طلا» و مهدی ابراهیم‌زاده برای «قسم» معرفی شدند.

ایرج شهزادی برای «متری شیش و نیم» توانست سیمرغ بلورین این بخش را از آن خود کند. شهزادی بعد از دریافت این سیمرغ گفت: از همکارانم در این پروژه تشکر می‌کنم، همچنین از تیم درجه یک فیلم‌های «ناگهان درخت» و «سرخپوست» تشکر می‌کنم.

بهترین صداگذاری؛ مهرشاد ملکوتی (ماجرای نیمروز؛ رد خون)

امیرحسین قاسمی برای «متری شیش و نیم»، حسین ابوالصدق برای «سمفونی نهم»، مهرشاد ملکوتی برای «ماجرای نیمروز: رد خون»، امیرحسین قاسمی برای «غلامرضا تختی» و آرش قاسمی «شبی که ماه کامل شد» نامزدهای بهترین صداگذاری بودند که از این میان سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری به مهرشاد ملکوتی برای فیلم «ماجرای نیمروز؛ رد خون» اهدا شد.

مهرشاد ملکوتی هم پس از دریافت سیمرغ خود از همکاران و عوامل فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز؛ رد خون» تشکر کرد.

بهترین تدوین؛ بهرام دهقانی (متری شیش و نیم)

در بخش بهترین تدوین، محمدرضا موئینی برای «سمفونی نهم»، ‌ بهرام دهقانی برای «متری شیش و نیم»، ‌ خشایار موحدیان برای «قسم»، محمدنجاریان برای «ماجرای نیمروز:ردخون» و میثم مولایی برای «غلامرضا تختی» بعنوان کاندیدا معرفی شدند.

سیمرغ بلورین بهترین تدوین در این بخش به بهرام دهقانی برای فیلم «متری شیش و نیم» اهدا شد. جمال ساداتیان تهیه‌کننده این فیلم به نمایندگی از بهرام دهقانی که به دلیل سفر امکان حضور در مراسم را نداشت، این جایزه را دریافت کرد.

بهترین موسیقی متن؛ امین هنرمند (قصر شیرین)

پیمان یزدانیان برای «متری شیش و نیم» و «بنفشه آفریقایی»، امین هنرمند برای «قصر شیرین»، ‌ افشین عزیزی برای «غلامرضا تختی»، ‌ مسعود سخاوت دوست برای «شبی که ماه کامل شد» و کریستف رضاعی برای «ناگهان درخت» و «سال دوم دانشکده من» نامزدهای بخش بهترین موسیقی متن بودند که از میان آن‌ها سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن به امین هنرمند برای فیلم «قصر شیرین» اهدا شد.

بهترین فیلمبرداری؛ حمید خضوعی ابیانه (غلامرضا تختی)

در بخش بهترین فیلم‌برداری حمید خضوعی برای «غلامرضا تختی»، ‌  هومن بهمنش برای «متری شیش و نیم»، ‌ شهرام نجاریان برای «خون خدا»، ‌ علی قاضی برای «مسخره باز»، هادی بهروز  برای «ماجرای نیمروز :ردخون» و مسعود سلامی برای «آشفته‌گی» به‌عنوان نامزد معرفی شدند.

محمود کلاری که در این بخش به نمایندگی از هیأت داوران برای معرفی برترین فیلمبرداری پشت میکروفن قرار گرفت پیش از اهدای سیمرغ بهترین فیلمبرداری گفت: سطح فیلمبرداری سینمای ایران به سطح جهانی رسیده است و کار همه عالی بود. کاش می توانستیم کاندیدهای بیشتری معرفی کنیم.

سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری به حمید خضوعی‌ابیانه برای فیلم «غلامرضا تختی» اهدا شد. حمید خضوعی‌ابیانه هم به دلیل مسافرت در این مراسم حضور نداشت و مدیرتولید فیلم به نمایندگی جایزه‌اش را دریافت کرد.

بهترین نقش مکمل زن؛ فرشته صدرعرفایی (شبی که ماه کامل شد)

زهره عباسی «ناگهان درخت»، ژیلا شاهی «قصر شیرین»،   فرشته صدرعرفایی «شبی که ماه کامل شد»،   نیوشا علیپور «قصر شیرین» و پانته‌آ پناهی‌ها «درخونگاه» نامزدهای بهترین بازیگر مکمل زن بودند که از میان آن‌ها سیمرغ بلورین این بخش به فرشته صدرعرفایی برای فیلم «شبی که ماه کامل شد» رسید.

فرشته صدرعرفایی بعد از دریافت سیمرغ بلورین خود از همه عوامل پروژه «شبی که ماه کامل شد» تشکر کرد و گفت: آرزو می‌کنم دنیای ما دنیای عشق در برابر تکفیر، صلح در برابر جنگ، دوستی در برابر دشمنی باشد.

بهترین نقش مکمل مرد؛ علی نصیریان (مسخره‌باز)

آرمین رحیمیان برای «شبی که ماه کامل شد»، نوید محمدزاده برای «متری شیش و نیم»، حسن پورشیرازی برای «قسم»، یونا تدین برای «قصر شیرین»، ‌علی نصیریان برای «مسخره باز» و جواد عزتی برای «ماجرای نیمروز: رد خون» نامزدهای بخش بهترین نقش مکمل مرد بودند که از میان آن‌ها سیمرغ بلورین این بخش به علی نصیریان برای فیلم «مسخره‌باز» اهدا شد.

باشه‌آهنگر به نمایندگی از هیأت داوران قبل از اهدا سیمرغ بلورین بهترین مکمل مرد تاکید کرد: انتخاب در این بخش بسیار سخت بود و همه نامزدها بسیار عالی بودند.

علی نصیریان نیز پس از دریافت این جایزه تأکید کرد: تا به حال سیمرغ نگرفته بودم و حالا بعد از ۴۰ سال، سیمرغ درجه ۲ به من دادند که البته با افتخار آن را می‌پذیرم. حس کردم باید در این مراسم باشم تا از این تریبون استفاده کنم و بگویم که آدم سعادتمندی بودم که در این سن این امکان را پیدا کردم تا با کسی که جای نوه‌ام است یعنی همایون غنی‌زاده کار کنم، سناریوی «مسخره‌باز» برای من بسیار جذاب بود و شانس من بود که در یک کار خلاق و نوآورانه شرکت کنم. من برای همایون غنی زاده آتیه درخشانی در سینمای ایران می‌بینم.

 

بهترین انیمیشن؛ آخرین داستان (اشکان رهگذر)

از میان سه انیمیشن «آخرین داستان» ساخته اشکان رهگذر، «شب آفتابی» به کارگردانی علی مدنی و «بنیامین» به کارگردانی محسن عنایتی سیمرغ بلورین این بخش به اشکان رهگذر اهدا شد.

اشکان رهگذر نیز بعد از دریافت سیمرغ بهترین انیمیشن گفت: از همه عوامل این انیمیشن تشکر می کنم که تلاش کردند تا کاری ساخته شد که بتوان نام فردسی و شاهنامه را برای آن آورد.

بهترین فیلم هنروتجربه؛ مسخره‌باز (همایون غنی‌زاده)

همایون غنی‌زاده که در بخش «نگاه نو» سیمرغ فیلم «مسخره‌باز» را دریافت نکرده بود با قبول سیمرغ بلورین بخش هنروتجربه روی سن حاضر شد و گفت: آقای نصیریان گفتند بعد از ۶۰ سال هیچ سیمرغی دریافت نکرده بودند اما امشب دو سیمرغ به من می‌دهند! سیمرغ اول را نگرفتم چون آن سیمرغ را دوست نداشتم چرا که فیلم من موفق نشد نگاه نویی به جشنواره تزریق کند، اما این سیمرغ هنر و تجربه را دوست دارم، اجازه دهید برای بخش نگاه نو، نگاه سلیقه‌ای خود را داشته باشم.

بهترین بازیگر نقش اول زن؛ الناز شاکردوست (شبی که ماه کامل شد)

مهناز افشار برای «قسم»، ‌الناز شاکردوست برای «شبی که ماه کامل شد»، ژاله صامتی برای «درخونگاه»، ‌ بهنوش طباطبایی برای «ماجرای نیمروز: رد خون» و  فاطمه معتمدآریا  برای «بنفشه آفریقایی» نامزدهای بهترین بازیگر نقش اول زن این دوره بودند که از میان آن‌ها الناز شاکردوست برای «شبی که ماه کامل شد» سیمرغ بلورین را دریافت کرد.

الناز شاکردوست بعد از دریافت سیمرغ بهترین بازیگر نقش زن گفت: همیشه خیال می‌کردم این مسیر را با دویدن بیایم اما امروز نتوانستم بدوم اما خداراشکر که آمدم. خوشحالم و فکر می‌کنم تشویق‌های شما ارزش تلاش‌های روحی و جسمی را داشت.

وی ادامه داد: از خانم آبیار تشکر می‌کنم که در تاریک‌ترین لحظه زندگی‌ام این نقش را به من پیشنهاد داد. نقش فائزه برای من مسئولیت داشت چرا که نقش مادری را بازی کردم که نماینده همه مادرانی است که آینده فرزند برایشان مهم است.

شاکردوست در پایان گفت: اعظم محسن دوست مادر فائزه که نقشش را در فیلم بازی کردم، من را دخترم خطاب کرد که این هم جایزه بزرگی برای من بود.

بهترین بازیگر نقش اول مرد؛ هوتن شکیبا (شبی که ماه کامل شد)

در بخش بهترین بازیگر نقش اول مرد، حامد بهداد (قصر شیرین)،‌ امین حیایی (درخونگاه)،‌ هوتن شکیبا (شبی که ماه کامل شد)،‌ پیمان معادی (متری شیش و نیم) و نوید محمدزاده (سرخپوست) کاندیدا بودند که از میان آن‌ها هوتن شکیبا برای «شبی که ماه کامل شد» سیمرغ بلورین این بخش را دریافت کرد.

شکیبا بعد از دریافت سیمرغ بهترین بازیگر مرد گفت: خیلی خوشحالم که این جایزه را گرفته‌ام و خوشحال‌ترم که خانواده‌ام در حال بزرگ شدن است، خانواده من، خانواده تئاتر، خانواده شبی که ماه کامل شد و خانواده سینما و خانواده خودم است. از هیات داوران متشکرم که اجازه داد نامم در کنار نامزدهای این بخش حامد بهداد، امین حیایی، نوید محمدزاده و پیمان معادی باشد.

بهترین فیلمنامه؛ محسن قرایی و محمد داوودی (قصر شیرین)

برای اهدای جوایز اصلی این دوره از جشنواره سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، حسین انتظامی سرپرست سازمان سینمایی و ابراهیم داروغه‌زاده دبیر جشنواره هم به ترکیب هیأت داوران حاضر روی سن اضافه شدند.

در بخش بهترین فیلم‌نامه محسن تنابنده برای «قسم»، محسن قرائی، محمد داوودی برای «قصر شیرین»، نیما جاویدی برای «سرخپوست»، پرویز شهبازی برای «طلا» و نرگس آبیار و مرتضی اصفهانی برای «شبی که ماه کامل شد» به‌عنوان کاندیدا معرفی شدند که سیمرغ بلورین این بخش به محسن قرایی و محمد داوودی برای «قصر شیرین» اهدا شد.

محسن قرایی پس از دریافت این سیمرغ از رضا میرکریمی و حامد بهداد به‌دلیل اجرای خوبشان که موجب ارتقای فیلمنامه سپاسگزاری کرد.

جایزه ویژه هیأت داوران؛ سرخ‌پوست (نیما جاویدی)

سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیأت داوران در ادامه برنامه به فیلم «سرخ‌پوست» به کارگردانی نیما جاویدی اهدا شد. جاویدی در مراسم حضور نداشت و یکی از عوامل فیلم به نمایندگی این سیمرغ را دریافت کرد.

بهترین کارگردانی؛ نرگس آبیار (شبی که ماه کامل شد)

بهرام توکلی برای «غلامرضا تختی»،‌  نیما جاویدی برای «سرخپوست»،‌ نرگس آبیار برای «شبی که ماه کامل شد»، سعید روستایی برای «متری شیش و نیم»،  رضا میرکریمی برای «قصرشیرین» و محمدحسین مهدویان برای «ماجرای نیمروز: ردخون» کاندیدای بخش بهترین کارگردانی بودند که از میان آن‌ها نرگس آبیار برای «شبی که ماه کامل شد» سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را دریافت کرد.

بهترین فیلم؛ شبی که ماه کامل شد (تهیه‌کننده محمدحسین قاسمی)

سرخپوست (تهیه‌کننده مجید مطلبی)، شبی که ماه کامل شد (تهیه‌کننده محمدحسین قاسمی)،‌ غلامرضا تختی (تهیه‌کننده سعید ملکان)،‌ متری شیش و نیم (تهیه‌کننده سیدجمال ساداتیان)،‌ ماجرای نیمروز:ردخون (تهیه‌کننده سیدمحمد رضوی) و قصر شیرین (تهیه‌کننده رضا میرکریمی) نامزدهای بخش بهترین فیلم جشنواره بودند.

سیمرغ بلورین این بخش به «شبی که ماه کامل شد» به تهیه‌کننده محمدحسین قاسمی اهدا شد.

 
 

 نظر دهید »

دلخوریم اما نامرد که نیستیم!

22 بهمن 1397 توسط مدیر النفیسه


هنوز باورمان نشده که در چهل سالگی، درگیر جنگ تمام عیاری هستیم که هدفش قطع ریشه است و خانه‌نشین کردن جوانانش!

ایستاده در غبار، در کشاکش امید و دلواپسی؛ درخت 40ساله انقلاب! حالا دیگر به مبعث رسیده است و سیلی از توقعات داخلی و خارجی بر او آوار شده است.

تقویم دوباره نقطه آغاز را نشان می‌دهد و شروع هجرت؛ این درخت چهل ساله، “حالا” رزمنده می‌خواهد وگرنه که در زمانه بت‌شکن، همه فدایی بودند و کسی طعم صندلی قدرت و کنج عافیت را نچشیده بود؛ چرب و شیرین فیش حقوق و پاداش و محافظ و تیم همراه و عبور ویژه و نشستن آنسوی میله‌ها کسی را زمینگیر نکرده بود…آن روزها همه «انقلابی» بودند چه می‌خواستند و چه نمی‌خواستند! موج آنقدر سنگین بود که همه را با خود می‌برد؛ کشمیری و بنی صدر و رجوی هم انقلابی بودند!

حالا اما زمان بازپرداخت اقساط انقلاب رسیده است، وام 40ساله را باید تسویه کرد.

نگاه کن! چشم‌ دوخته‌اند به من و شما و آن همه مسئولی که چهار دهه است در این کشور نفس می‌کشند؛ شهدای ترور، شهدای خرمشهر و کربلای 5 و مرصاد…شهدای 42 و 61 و 89 و 96…همه آنها که با نفوذ منافقان، هجوم دشمنان و یا حمله داعشیان برای این نظام جان دادند؛ حالا منتظرند؛

40سال طلبی نداشتند و حالا می‌خواهند عیار سنجی کنند! می‌دانی که فقط زمانه جنگ است که عیار واقعی آدم‌ها عیان می‌شود! امشب شب عملیات است با رمز «الله اکبر» و فردا آغاز عملیات با رمز «یا زهرا»…

هرقدر هم بداخلاق و حریص و بی وجدان شده‌باشیم، مظلوم‌کُش که نیستیم؛ بله! ما هم دلخوریم از آنچه بر کشور و مردم می‌گذرد؛ از کوتاهی‌ها و کم‌کاری‌ها گرفته تا نقص‌ها و خیانت‌ها و کارنابلدی‌ها…اما نامردی است اگر وسط جنگ، کمک مظلوم نباشیم و خاکریز را خالی کنیم.

دلخوریم اما نامرد که نیستیم!

 

محسن حدادی

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 27
  • 28
  • 29
  • ...
  • 30
  • ...
  • 31
  • 32
  • 33
  • ...
  • 34
  • ...
  • 35
  • 36
  • 37
  • ...
  • 61
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • نورفشان

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 17
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 37
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 31
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس