مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

برترى علمى و اخلاق عملی امام جواد(ع) در مهمترین دوره تاریخی

21 مرداد 1397 توسط مدیر النفیسه

برترى علمى و اخلاق عملی امام جواد(ع) در مهمترین دوره تاریخی

امام جواد(ع) در دوره و زمان خاصی از تاریخ زندگی می کردند که با پیچیدگی ها و مسائلی روبه رو شد که این موارد در زندگانی سائر امامان شیعه(ع) کمتر وجود داشت.
 
امام(ع) در دوران حکومت «مأمون» و «معتصم» عباسی زندگی کردند. در این دوران حکومت عباسیان در افولی قرار گرفته بود که با مرگ مأمون عباسی و قدرت گرفتن معتصم، رو به نزول بیشتر گرایید. زمانی که یک حاکم قدرتمند در جامعه زندگی می کند بر روی تمام مسائل آن زمان تاثیر دارد؛ مانند وقتی که «یزید» به حکومت رسید و امام حسین(ع) در برابر او قیام کرد و آن حادثه مهم اتفاق افتاد و نقطه اوجی شد که در زمان سایر ائمه و امامان معصوم(ع) وجود ندارد.

برترى دانش و تفوق علمى
دومين عامل شهادت امام جواد(ع) را مى‏ توان حضور قوى و كار آمد حضرت در صحنه ‏هاى علمى و برترى دانش آن حضرت بر شمرد زيرا كه ‏اين امر ناتوانى خليفه را در مقابل امام جواد(ع) كه بسيارى ‏خلافت را حق آنان می دانستند به نمايش می ‏گذاشت. و ضعف بنيه علمى ‏دانشمندان دربارى را هر چه بيشتر آشكار می ساخت كه از ميان‏ مباحثات متعدد حضرت يكى از آنها را برگزيده و نقل می‏ كنيم.

«زرقان‏» كه با «ابن ابى داود» دوستى و صميميت داشت مى‏ گويد يك روز ابن ابى داود از مجلس معتصم باز گشت، در حالى كه به ‏شدت افسرده و غمگين بود علت را جويا شدم گفت: امروز آرزو كردم‏ كه كاش بيست‏ سال پيش مرده بودم پرسيدم چرا؟

گفت: به خاطر آنچه ‏از ابوجعفر «امام جواد(ع‏») در مجلس معتصم برسرم آمد. گفتم: جريان چه بود؟ گفت: شخصى به سرقت اعتراف كرد و از خليفه‏ «معتصم‏» خواست كه با اجراى كيفر الهى او را پاك سازد. خليفه‏ همه فقها را گرد آورد و محمد ابن على «حضرت جواد(ع‏)» را نيز فراخواند و از ما پرسيد دست دزد از كجا بايد قطع شود؟ من ‏گفتم: از مچ دست.

گفت: دليل آن چيست؟ گفتم: چون منظور از دست ‏در آيه تيمم «فامسحوا بوجوهكم و ايديكم‏»، صورت و دستهاي تان‏ را مسح كنيد» تا مچ دست است. گروهى از فقها در اين مطلب بامن موافق بودند و می ‏گفتند: دست دزد بايد از مچ قطع شود. ولى‏ گروهى ديگر گفتند: لازم است از آرنج قطع شود و چون معتصم دليل‏ آن را پرسيد گفتند: منظور از دست در آيه شريفه وضوء: «فاغسلوا وجوهكم و ايديكم الى المرافق‏» صورت ها و دسته ايتان‏ را تا آرنج ‏بشوييد. تا آرنج است. آنگاه معتصم رو به محمد ابن‏ على امام جواد(ع) كرد و پرسيد: نظر شما در اين مساله چيست؟

گفت: اينها نظر دادند، مرا معاف بدار. معتصم اصرار كرد و قسم‏ داد كه بايد نظرتان را بگوييد. محمد بن على (ع) گفت: چون قسم‏ دادى نظرم را میگويم. اينها در اشتباه ‏اند. زيرا فقط انگشتان‏ دزد بايد قطع شود و بقيه دست‏ بايد باقى بماند. معتصم گفت: به‏ چه دليل؟

گفت: زيرا رسول خدا(ص) فرمود: سجده بر هفت عضو بدن تحقق‏ می پذيرد. بنابراين اگر دست دزد از مچ يا آرنج قطع شود دستی ‏براى او نمى ‏ماند تا سجده نماز را به جا آورد و نيز خداى متعال‏ مى‏ فرمايد: «و ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا» سجده ‏گاهها از آن خداست. پس هيچ كس را همراه با خدا مخوانيد. ابن ابى داود مى‏ گويد: معتصم جواب محمد بن على را پسنديد دستور داد انگشتان دزد را قطع كنند و من همان جا آرزوى مرگ كردم.

پس از سه روز ابن ابى داود به حضور معتصم مى رسد و مى ‏گويد: به معتصم ‏گفتم خير خواهى براى اميرالمومنين بر من واجب است و من در اين‏ جهت‏ سخنى مى‏ گويم كه مى‏ دانم با آن به آتش جهنم مى‏ افتم. معتصم‏ گفت آن سخن چيست؟ گفتم:

چگونه اميرالمومنين براى امرى از امور دينى كه اتفاق افتاده ‏است‏ به خاطر گفته مردى كه نيمى از مردم به امامت او معتقدند وادعا مى‏ كنند او از اميرالمومنين شايسته ‏تر به مقام اوست، تمامى‏ سخنان آن علماء و فقها را رها كرده و به حكم آن مرد حكم كرد؟

پس رنگ معتصم تغيير كرد و متوجه هشدار من شد و گفت: خدا را دربرابر اين خيرخواهي ات به تو پاداش نيك عطا كند و پس از آن بود كه تصميم به شهادت امام (ع) گرفت.

بزرگداشت نهضت هاى شيعى

حسين بن على نواده حضرت مجتبى(ع) در زماني كه از خلفاى بنى عباس به نام هادى عباسى قيام كرد. ياد و نام ‏او سندى بر محكوميت‏ بنى عباس تلقى مى‏ شد و حماسه نهضت هاى شيعى‏ عليه خلفاى عباسى را در خاطره‏ ها تجديد مي نمود.

در حمايت ازاين شهيد انقلابى روايتى نيز از امام جواد(ع) مى‏خوانيم: «پس ‏از فاجعه كربلا هيچ فاجعه ‏اى براى ما بزرگتر از فاجعه فخ نبوده‏است.»

يكى از نويسندگان در حكمت نقش انگشترى امام جواد(ع) «نعم‏ القادر الله‏» مى‏نويسد: بعد از آن كه «مامون‏» همه ‏انقلاب ها را سركوب نموده و تمامى صداها را خفه كرد؛ طبيعى بودكه مامون و عباسيان و يارانشان احساس كنند كه به نهايت ‏آروزيشان رسيده و به ارزشمندترين آرمانهايشان كه عبارت بود از محكم ساختن پايه‏ هاى حكومت و سلطنتشان به طورى كه ديگر هيچ‏ نيرويى توان ايستادن در برابر جبروت و سركشى آنان نداشته باشد؛ دست‏ يافته ‏اند.

ولى مى‏ بينيم كه بعد از اين همه، نقش انگشترى ‏امام جواد(ع) در برابر تمامى تصورات آنان قد علم مى‏ كند و تمامى مظاهر و سركشى و ستم آنان را محكوم مى‏ كند. آن نقش اين‏ جمله است «نعم القادرالله‏» چه نيكو توانمندى ست‏ خدا.

و در اين راستاست كه معتصم پس از اين كه از مردم بيعت ‏براى ‏خود گرفت جوياى حال امام جواد(ع) شد و دستور داد كه امام ‏جواد(ع) و همسرش ام الفضل را به بغداد فرا خوانند. زيرا كه ‏حضور و نام و ياد آن بزرگوار حماسه جهاد و پرچم آزادگى و عزت‏ ايمان است و جلوه امامت و وصايتش مهر باطلى است‏ بر خلافت هاى ‏باطل بنى عباس.

ویژگی های اخلاقی و علمی امام جواد الائمه(ع)
1. اخلاق حسنه
حضرت جواد الائمه(ع) این ویژگی را از جدّ بزرگوارشان پیامبر مکرم حضرت محمدبن عبدالله(ص) به ارث بردند. در قرآن هم تاکید شده که مسلمانان از اخلاق پیامبر(ص) الگو و سرمشق بگیرند، به مسلمانان توصیه که در رفتار و زندگی خودشان در تمام مراحل باید از پیامبر(ص) الگو بگیرند. فرزندان پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) مانند پیامبر بزرگوار(ص) متّصف و متخلّق به آن اخلاق نیکو و حسنه هستند.
2. علم فراوان
یکی از ویژگی های دیگر امام جواد(ع) علم فراوان و وسیع ایشان است؛ چنانچه پدران بزرگوارشان هم این علم وسیع (علم لدنی) را داشتند و به معنای واقعی کلمه عالم بودند. این امر در مناظراتی که ایشان انجام دادند که نمونه های آن وجود دارد قابل مشاهده است. ما شیعیان معتقد هستیم که این علم از طریق اجدادشان منتقل شده، یعنی به قدرت الهی، علم پیامبر(ص) به امام علی بن ابی طالب(ع) و نسل به نسل تا حضرت مهدی موعود(عج) منتقل شده و این علم لدنی که خداوند در اختیار این الگوهای بشریت گذاشته در نزد امام جواد(ع) هم بوده است.
3. تقوا و پارسایی
امام جواد(ع) مانند همه امامان شیعه، الگوی کامل تقوا و پارسایی و نمونه بارز عبادت، بندگی و سجده های طولانی برای خداوند بودند.
4. ادب و گشاده رویی با دوست و دشمن
امام جواد(ع) با همگان با ادب و احترام برخورد می کردند. این امر باعث جذب مخالفان و دشمنان امام به سوی ایشان می شد. سازش و نرم خویی با دوستان و شیعیان نیز از صفات ایشان است.
5. حرّیت و آزادگی
همه ائمه اهل بیت(ع) از این ویژگی برخوردار بودند. آن بزرگواران هیچ گاه تسلیم ظلم و ستم نمی شدند و حاضر بودند در این راه تمام سختی ها را تحمل کنند. این ویژگی الگویی برای ماست که در هیچ زمانی ظلم و ستم را قبول نکنیم و با آزادگی، اعتقادات و مبانی خودمان را مطرح کنیم و تسلیم فتنه ها و توطئه های دشمنان قسم خورده اسلام و مخالفان نشویم. در این زمان که حمله به مقدسات مسلمانان از سوی آمریکائی ها و صهیونیست ها با چاپ و نشر کاریکاتورها و فیلم ها شروع شده مسلمانان و به ویژه پیروان واقعی اهل بیت(ع) می بایست با وحدت و یکپارچگی خاص با حضور در راه پیمائی ها و تظاهرات به مبارزه با استکبار جهانی برخیزند که همین کار هم کردند.

منبع:خبر آنلاین

 نظر دهید »

سیاست خلفای عباسی با سیاست اموی‌ها فرق داشت

21 مرداد 1397 توسط مدیر النفیسه

یا جواد الائمه

سیاست خلفای عباسی با سیاست اموی‌ها فرق داشت. اموی‌ها خشن‌تر بودند ولی اینها موذی‌تر بودند یعنی سیاستمدارانه‌تر عمل می‌کردند که فقط عده قلیلی می‌توانستند دست سیاست اینها را بخوانند.

یکی از کارهایی که اینها می‌کردند این بود که چون می‌خواستند ائمه را تحت‌ نظر داشته باشند، به زور و اجبار، یکی از دخترهایشان را به آنها می‌چسباندند که باید با این دختر ازدواج کنی! بعد که ازدواج می‌کردند، می‌گفتند: دختر ما و داماد ما باید همین جا کنار خودمان باشند! برای این که به یک شکلی که مردم نفهمند اینها را تحت نظر و تحت مراقبت شدید و اذیت شدید داشته باشند.

معتصم بالاخره سبب شد که همسر امام جواد یعنی امّ الفضل (دختر مامون) امام را مسموم کرد، آن هم با یک وضع خیلی ناراحت‌کننده‌ای. و چون برای همه مسموم‌کننده‌ها معلوم و محرز بود که دستور خلیفه بوده، جرأت این که بدن امام را دفن کنند، نداشتند.

حتی معتصم دستور داد: بدنش را بیندازید در کوچه. دو سه روز بدن امام در میان کوچه افتاده بود. بعد به معتصم خبر دادند که یک وضع خارق‌العاده‌ای پیش آمده. هر میتی اگر سه چهار روز روی زمین افتاده باشد بدنش عفونت پیدا می‌کند و بدن این مرد روز به روز بر بوی خوشش افزوده می‌شود، و اگر مردم این موضوع را بفهمند اوضاع خیلی بد می‌شود.

این بود که خودش زودتر اجازه داد بدن امام را دفن کنند. وجود مقدسش را در کنار جدش موسی بن جعفر(ع) در همین محل معروف یعنی کاظمین(علیهما السلام) دفن کردند. و حالت ایشان از این جهت، تأسّی داشت به جدّ بزرگوارشان حسین بن علی(ع) که فرمود: مُلْقاً ثَلاثاً بِلا غُسْلٍ وَ لا کفَنٍ. و لا حول و لا قوّة الّا بالله العلی العظیم.



منبع: کتاب آشنایی با قرآن، ج12، ص32-29_ شهید مطهری

 نظر دهید »

صلوات خاصه امام جواد علیه السلام

21 مرداد 1397 توسط مدیر النفیسه

صلوات خاصه امام جواد علیه السلام

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى عَلَمِ التُّقَى وَ نُورِ الْهُدَى وَ مَعْدِنِ الْوَفَاءِ وَ فَرْعِ الْأَزْکِیَاءِ وَ خَلِیفَةِ الْأَوْصِیَاءِ وَ أَمِینِکَ عَلَى وَحْیِکَ اللَّهُمَّ فَکَمَا هَدَیْتَ بِهِ مِنَ الضَّلاَلَةِ وَ اسْتَنْقَذْتَ بِهِ مِنَ الْحَیْرَةِ وَ أَرْشَدْتَ بِهِ مَنِ اهْتَدَى وَ زَکَّیْتَ بِهِ مَنْ تَزَکَّى فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ وَ بَقِیَّةِ أَوْصِیَائِکَ إِنَّکَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ

? پروردگارا درود فرست بر محمد بن على (حضرت امام جواد) که نشانه و مثل اعلاى تقوى و خدا پرستى است و نور هدایت و ارشاد خلق و معدن اهل وفا و پیرو سایر صاحبان تزکیه نفس و جانشین اوصیاى پیغمبر اکرم و امین بر اسرار وحى توست
پروردگارا پس چنانکه خلق را تو بواسطه او از گمراهى به راه هدایت آوردى و از وادى حیرت جهالت نجات دادى و هر که لایق هدایت بود بواسطه او ارشاد کردى و هر کس قابل تزکیه نفس بود روحش را تزکیه و صفا دادى پس اى خدا درود فرست بر او بهترین درودى که بر احدى از اولیاء و دوستان خاصت و سایر اوصیاى پیغمبر اکرمت فرستادى که تو اى خدا صاحب عزت و اقتدار و حکمت بى نهایتى.

1534046197photo_2018-08-12_08-25-27.jpg

 نظر دهید »

تعداد فرزندان امام رضا (ع)

03 مرداد 1397 توسط مدیر النفیسه

هر چند ایرانیان به امام هشتم شیعیان علاقۀ وافر دارند و این شیفتگی از ایرانیان شیعه یا شیعیان غیر ایرانی فراتر رفته و از خارج از ایران نیز رهسپار مشهد می شوند و ایرانیان غیر شیعه نیز محبت خود را به علی بن موسی الرضا علیه السلام ابراز می کنند و در نقاط مختلف کشور امام زاده ها نیز به کانون های زیارتی بدل شده اما دربارۀ فرزندان آن حضرت باور غالب این است که ایشان تنها یک فرزند داشته و آن هم حضرت جواد الائمه است و بر همین اساس دربارۀ پاره ای انتساب های دیگر به امام رضا (ع) تفسیرهای متفاوتی صورت می پذیرد.

 

حال آن که تحقیقات آیت الله سید علی مقدم قوچانی در کتاب «گوهر هدایت» بیان گر آن است که امام رضا تنها یک فرزند نداشته اند و در این کتاب نام دیگر فرزندان نیز آمده و حتی به شرح زندگی و نوع وفات یا شهادت شان هم پرداخته است.

فرصت سالروز تولد امام رضا علیه السلام را مغتنم شمرده و درباره تعداد فرزندان ایشان با نویسندۀ کتاب «گوهر هدایت» که خود در حوزه و دانشگاه به تدریس و تحقیق اشتغال دارد گفت و گو کرده ایم و چون بحثی دینی و مذهبی  و در عین حال تاریخی است و مورد استناد پژوهشگران تاریخ تشیع و حتی فعالان گردشگری مذهبی قرار خواهد گرفت متن کامل آن عینا نقل می شود. 

(‌این گفت و گو را حجت الاسلام سید مهدی حسینی- دورود- از پژوهشگران حوزوی و از فعالان رسانه‌ای با موضوع حوزه و روحانیت انجام و در اختیار عصر ایران قرار داده است):

 


*‎  ضمن تبریک سالروز ولادت حضرت رضا علیه السلام، چه عاملی سبب شد به این موضوع دربارۀ ایشان بپردازید و در قالب کتاب عرضه کنید؟

-بسم الله الرحمن الرحیم سلام على ال طه و يس سلام على الِ خَيرِ النّبيين، سلامٌ على رَوضَةٍ حلّ فيها امامٌ يُباهى بِهِ المَلَكُ وَ الدّين


در طوس کمال کبریا می‎بینم
بی‎پرده تجلی خدا می‎بینم

در کفش‎ کن حریم پور موسی
موسی کلیم با عصا می‎بینم


 دربارۀ حضرت امام رضا علیه‎السلام صدها کتاب نوشته شده و نوشتۀ بنده قطره‎ای است در میان آنچه بزرگان ما دربارۀ حضرت امام رضا علیه‎السلام نوشته‎اند؛ اما در عین حال هر کسی طبق سلیقۀ شخصی ممکن است ابتکاراتی داشته باشد.

یکی از ابتکارات این کتاب که کمتر مورد توجه قرار گرفته، این است که آیا حضرت امام رضا علیه‎السلام غیر حضرت امام جواد علیه‎السلام فرزندان دیگری هم داشته است یا خیر؟ بنابراین انگیزۀ ما از نوشتن این کتاب همین مسئله است.

آنچه میان مردم معمولی شایع است، این است که امام رضا علیه‎السلام یک فرزند بیشتر نداشت و آن حضرت امام جواد علیه‎السلام است؛ اما این درست نیست.. رب شهرة لا اصل لها؛ یعنی ای‌بسا شهرتی که هیچ اصل و اساسی نداشته باشد.


محققین و علمای ما از قدیم تا الان برای حضرت امام رضا علیه‎السلام فرزندان متعددی ذکر کردند. مشهور علما شش اولاد از ایشان نام بردند. بعضاً هشت اولاد هم ذکر کرده اند؛ اما مشهور همان شش اولاد است.


شاعر می‎گوید:


اولاد رضا جواد و جعفر باشد
آنگاه حسن و حسین و ابراهیم است

پس فاطمه آن عالمه دانا است
اما صد حیف که مزارش ناپیدا است.

یعنی پنج پسر و یک دختر به نام فاطمه دارد و چند حدیث از فاطمه دختر امام رضا علیه‎السلام نقل شده است. محل دفن فرزندان امام رضا علیه‎السلام به جز فاطمه دختر حضرت را با زحمت و تحقیقات فراوان پیدا کردم؛ هم نامشان و هم محل دفنشان.

برای این منظور حداقل پنجاه کتاب را به ترتیب تاریخ معرفی کردم تا اینکه به کتاب‎های مرحوم مجلسی، جلد 49 و 48 بحارالانوار رسیدم.

همچنین در زمان معاصر کتاب‎هایی در این زمینه یافت شد. مرحوم آیت‎الله مرعشی نجفی که متخصص در علم انساب است، این شش اولاد را پذیرفته است. محل دفن حضرت امام جواد علیه‎السلام در کاظمین، جعفر در سپاهان (اصفهان)، حسین در قزوین، ابراهیم و حسن در قوچان است.

این شایعه که امام رضا علیه‎السلام یک اولاد بیشتر نداشته است، از اینجا پیدا شد که فرزندان آن حضرت به غیر از امام جواد علیه‎السلام، در زمان حیات ایشان به شهادت رسیدند. 

چند وقت پیش آیت‎الله ضیاءالدین نجفی در اینجا بود و در این باره صحبتی به میان آمد. ایشان فرمود که امام رضا علیه‎السلام غیر از آن سفر رسمی‎شان به ایران، سفر دیگری داشتند که امامزاده حسین که در قزوین مدفون است در آن زمان کودک بود و در آنجا به رحمت خدا رفت و اما چهار فرزند دیگر حضرت امام رضا علیه‎السلام به شهادت رسیدند.

وقتی امام رضا علیه‎السلام در مرو به ولایت عهدی اجباری انتخاب شد، خبر به مدینه رسید. سادات و علویون و امامزادگان برای دیدار با امام حرکت کردند. وقتی به شیراز رسیدند، جنگی به راه افتاد. 

قبل از آن حاکم شیراز دروغ محضی به مأمون نوشت که این همه سادات و امامزاده‎ها با آن شجاعت هاشمی و شیعیان هم به آنان ملحق شده‎اند و حدود دوازده هزار نفر جمعیت دارند، اگر به مرو برسند، با یک اشارۀ علی ابن موسی الرضا حکومت شما از بین می‎رود و نسل بنی‎عباس منقرض می‎شود.

لذا مأمون از این قضیه به وحشت افتاد و دستور داد که همگی برگردند و سفارش داد اگر قبول نکردند که برگردند با آن‎ها جنگ کنند. جنگ شد و عده‎ای مثل امامزاده احمد به همراه دیگر امامزادگان در همان‌جا شهید شد و بقیه هم متفرق شدند و در اطراف این کشور به شهادت رسیدند.

در این باره مستندات و مدارکی هم هست؟

 - بله، قطعا و از این قرار است:
1.‎ اولین سند و مدرک کتاب ما، کتاب علامه بزرگوار علی ابن عیسی اربلی است که از مفاخر شیعه در قرن هفتم هجری بود. ایشان در کتاب کَشْفُ الغُمَّة فی مَعْرِفَةِ الأئمّة چنین نوشته است: «فرزندان حضرت رضا پنج پسر و یک دختر بودند. نام‎های آنان چنین است: امام جواد علیه‎السلام، حسن، حسین، جعفر، ابراهیم و فاطمه.»

و نیز این بزرگوار در سندی دیگر از عبدالعزیز اخضر جنابذی نقل کرده که امام رضا دارای پنج پسر و یک دختر به نام‎های ذکرشده، بود.

2.‎ صاحب حبیب السیر (از کتاب‎های قدیمی اهل سنت) نیز همین پنج پسر و یک دختر را از امام رضا علیه‎السلام ذکر کرده است.

3.‎ علامۀ ربانی مرحوم مقدس اردبیلی در کتاب ارزشمند حدیقه الشیعه نوشته است: «امام رضا علیه‎السلام دارای پنج پسر و یک دختر به نام‎های امام جواد، حسن، حسین، جعفر، ابراهیم و فاطمه بود.»

4.‎ مرحوم علامه مجلسی در کتاب ارزشمند بحارالانوار نوشته است: «امام رضا علیه‎السلام دارای پنج پسر و یک دختر بود.»

5.‎ صاحب کتاب تذکره الائمه نوشته است: «امام رضا علیه‎السلام دارای پنج پسر و یک دختر بود. اول امام محمد تقی الجواد علیه‎السلام، دوم حسن، سوم حسین، چهارم جعفر، پنجم ابراهیم و ششم فاطمه.» بعضی‎ها بر این باورند که نویسندۀ کتاب تذکرة الائمه خود علامه مجلسی است و بعضی‎ها می‎گویند که شاگردان ایشان این کتاب را نوشته‎اند.

6.‎ محمدرضا امامی در کتاب جنات الخلود نوشته که امام رضا علیه‎السلام پنج فرزند پسر و یک دختر داشت؛ البته کتاب جنات الخلود تاکنون پنجاه مرتبه چاپ شده است.

7.‎ ابن جوزی در کتاب تذکرة الخواص نوشته است: «امام رضا علیه‎السلام پنج فرزند پسر و یک دختر داشت.»

8.‎ کتاب رشحات الفنون برای امام رضا علیه‎السلام پنج پسر و یک دختر ذکر کرده است.

 

9.‎ کتاب تاریخی حبیب السیر نوشته است: «قول اکثر علما و دانشمندان ارباب خبر این است که آن امام عالی گوهر، دارای پنج پسر و یک دختر بود.»

10. سید جعفر آل بحر العلوم در کتاب تحفة العالم نیز به این مطلب اشاره کرده است. کتاب تحفة العالم کتابی مختصری است که آقای غفاری دانشمند محترم این کتاب را با همکاری یکی از علما در انتهای جلد چهل و هشتم بحارالانوار اضافه کرده است.

11. نویسندۀ کتاب بحر الانساب برای امام رضا علیه‎السلام پنج پسر و یک دختر ذکر کرده است.

12. همچنین ابن شهر آشوب برای امام رضا علیه‎السلام پنج پسر و یک دختر ذکر کرده است.

13. محمد تقی لسان الملک سپهر در ناسخ التواریخ نیز برای آن حضرت پنج فرزند پسر و یک دختر ذکر کرده است.

14. از همه مهم‎تر در زمان خودمان، کتاب ملحقات الاحقاق به قلم علامه مرحوم آیت‎الله مرعشی نجفی است. ایشان در جلد نوزدهم صفحۀ 568 نوشته است: «امام رضا علیه‎السلام دارای پنج پسر و یک دختر به نام‎های امام جواد علیه‎السلام، حسن، حسین، جعفر، ابراهیم و فاطمه بود.»

از این قبیل اسناد و مدارک زیاد است که اگر بخواهم تک تک آن‎ها را ذکر کنم، به درازا می‎کشد. برای تفصیل بیشتر مطالب به کتاب گوهر هدایت مراجعه کنید. 

‎ سند و مدرک کسانی که می‎گویند امام رضا علیه‎السلام فقط یک فرزند داشته چیست و چرا از نظر شما سند آن‎ها بی‎اعتبار است؟

-بعضی‎ها اشکال کردند که از دو یا سه روایت منقول در کتب روایی شیعه این برمی‎آید که امام رضا علیه‎السلام یک فرزند داشت و آن هم امام جواد علیه‎السلام است. 

این دو سه روایت را بررسی کردیم و دیدیم که این روایات از حنان ابن سدیر صیرفی و همفکرانش که هفت امامی بودند، نقل شده است. این‎ها از گروه واقفیه هستند و امامان را تا امام کاظم علیه‎السلام قبول داشتند و امام رضا علیه‎السلام را به رسمیت نمی‎شناختند. 

وقتی مؤمنین جمع شدند و می‎خواستند وجوهات را از این‎ها بگیرند و به امام رضا علیه‎السلام بدهند، این‎ها این شبهه را وارد کردند که علی ابن موسی الرضا اولاد ندارد. از نظر این عده، امام جواد بعداً متولد شد؛ بنابراین چون این‎ها هفت امامی هستند، روایاتشان هم ضعیف است و قابل استناد نیست و با قول مشهور علمای شیعه مغایر است.

در یک مستند دیگر به شیخ مفید نسبت می‎دهند که می‎گوید امام رضا علیه‎السلام فقط یک فرزند داشت؛ در صورتی که از فرمایش شیخ مفید به هیچ وجه چنین چیزی برنمی‎آید که ایشان گفته است امام رضا فقط یک فرزند داشت. یا به فرمایش شیخ مفید دقت نکرده‎اند یا اینکه اصلاً کتاب ارشاد شیخ مفید را ندیده‎اند. 

عبارت شیخ مفید این است: «وَ مَضَى ابوالحَسَن اَلرِّضَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ لَمْ يَتْرُكْ وَلَداً نَعْلَمُهُ إِلاَّ اِبْنَهُ اَلْإِمَامَ بَعْدَهُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ» اولاً فرموده که «وَ مَضَى ابوالحَسَن اَلرِّضَا»؛ کلمۀ «ابوالحسن» دلیل بر این است فرزندی به غیر از امام جواد داشته است و گویا اولین فرزندش هم حسن بوده است. امامزاده‎ای در اطراف قوچان هست به نام حسن ابن علی ابن موسی الرضا. در زیارت‌نامۀ آن هم نوشته شده که ایشان ابا محمد، حسن ابن علی ابن موسی الرضا است.

کتب انساب که بررسی کردم دیدم کنیۀ این بزرگوار ابا محمد حسن ابن علی ابن موسی الرضا است. شیخ مفید فرموده وقتی امام رضا علیه‎السلام از دنیا رفت، فرزندی جز امام جواد نداشته است. این هیچ منافاتی با این ندارد که امام رضا فرزندان دیگری غیر از امام جواد داشته اما در زمان شهادت امام رضا، فقط امام جواد در قید حیات بوده باشد؛ یعنی دیگر فرزندان ایشان یا شهید شده‎اند یا فوت کردند و همین‎طور هم هست. 

امامزاده حسین به مرگ طبیعی از دنیا رفت و چهار فرزند پسر دیگر به دست مأمورین سفاک مأمون به شهادت رسیدند. ثانیاً خود لقب ابوالحسن به امام رضا علیه السلام دلالت دارد بر اینکه ایشان فرزندی به نام حسن داشته است. ثالثاً فرمایش علمای بزرگی مثل مرحوم آیت‎الله العظمی سید شهاب‎الدین مرعشی نجفی، علامه مجلسی، مقدس اردبیلی و… با آن دسته مغایرت دارد.

به نظرم افرادی که این قول را به شیخ مفید نسبت می‎دهند یا کلام شیخ مفید را ندیده‎اند یا اگر دیده‎اند به آن دقت نکرده‎اند.

یکی از علمای قوچان بعد از تحقیق و پژوهش مفصل در این باب تصریح کرده است که امام رضا علیه‎السلام شش فرزند داشت. در مسند الرضا، جلد اول، صفحۀ 141 چندتا روایت ذکر کرده که نشان می‎دهد حضرت امام رضا علیه‎السلام دارای شش فرزند بود. البته قبل‎تر از آن در جای دیگر دقت نکرده و بیان کرده بود که حضرت رضا علیه‎السلام یک اولاد داشت که همان امام جواد علیه‎السلام بوده است. بعد ایشان پس از تحقیق و پژوهش در این زمینه قول خود را تصحیح فرمود.

 چرا بارگاه‎های امامزادگان، به‎خصوص فرزندان امام رضا علیه‎السلام در ایران پراکنده هستند؟

- وقتی امام رضا علیه‎السلام در مرو ولایت عهدی اجباری و مشروط را پذیرفت، خبر آن به مدینه رسید. سادات و بنی‎هاشم و شیعیان تصمیم گرفتند که از نزدیک امام رضا علیه‎السلام را ببینند و تجدید عهد کنند. نامه‎ای برای مأمون نوشتند و از او اجازه گرفتند. 

در نامه نوشتند که هدف ما دیدن علی ابن موسی الرضا است. حرکت کردند وقتی به شیراز رسیدند تعدادشان زیاد بود. بعضی‎ها نوشته‎اند که تعدادشان دوازده هزار نفر و بعضی‎ها نوشته‎اند هجده هزار نفر بود. رابطۀ حاکم شیراز با اهل‌بیت علیه‎السلام خوب نبود؛ به همین خاطر نامۀ هول‌انگیزی برای مأمون نوشت. مبنی بر اینکه بنی‎هاشم با آن جمعیت و شجاعتی که دارند و با رهبری علی ابن موسی الرضا دست به قیام علیه حکومت می‎زنند و دودمان بنی‎عباس را از بین می‎برند. مأمون از این مسئله ترسید. 

در جواب به حاکم شیراز گفت که به همۀ آن‎ها بگویند به دیار خود برگردند. اگر قبول نکردند، با آن‎ها بجنگید. نامه که به حاکم شیراز رسید، به آن جمعیت سادات و بنی‎هاشم گفت که برگردید و خلیفه اجازه نداد که شما به مرو بروید. آن‎ها گفتند ما از خلیفه اجازه گرفتیم. ما برای جنگ نیامده‎ایم، بلکه برای دیدار با علی ابن موسی الرضا آمده‎ایم. حاکم شیراز قبول نکرد و اصرار داشت که آن‎ها به دیار خود برگردند. وقتی نپذیرفتند، جنگی میان آن‎ها سر گرفت. 

تعدادی از بزرگان سادات و بنی‎هاشم به شهادت رسیدند و تعداد باقی مانده مشورت کردند که به‎طور متفرقه به شهرهای مختلف پراکنده بشوند و بعد به طرف خراسان بروند شاید به امام رضا علیه‎السلام برسند.

وقتی متفرقه شدند و هر کدام به شهرهای مختلف رفتند، مأمورین خبیث مأمون وقتی از نوع پوشش لباس عربی آنان را شناسایی کردند و تک تک آنان را ترور کردند. امامزاده ابراهیم، فرزند بلافصل امام رضا علیه‎السلام با برادرش ابا محمد حسن، لب آب در قوچان مشغول وضو گرفتن بود که مأمورین خبیث مأمون ایشان را به شهادت رساندند. 

برادر بزرگ آنان، یعنی ابا محمد حسن ابن علی ابن موسی الرضا، از دست مأمورین نجات پیدا کرد و با اسب و مرکبی که داشت فرار کرد و ده کیلومتر آن طرف‎تر ایشان را هم به شهادت ‎رساندند. اکثر امامزاده‎ها در زمان مأمون شهید شدند؛ چون قصد دیدار با امام رضا علیه‎السلام را داشتند. البته دیگر امامزاده‎ها به نحو دیگری از دنیا رفتند. برای مثال علی ابن باقر در مشهد اردهال مدفون است.

ایشان از طرف امام محمد باقر علیه‎السلام مأموریت داشت و در عین مأموریت از دنیا رفت.‎ اما اغلب امامزاده‎های دورۀ امام رضا علیه‎السلام برای دیدار با ایشان به ایران می‎آمدند و به دست مأمورین سفاک و خبیث مأمون به شهادت می‎رسیدند.

 محل دفن فرزندان امام رضا علیه‎السلام در کدام سند تاریخی ذکر شده است؟

- شاعر می‎گوید:

اولاد رضا جواد و جعفر باشد
آنگاه حسن و حسین و ابراهیم است

پس فاطمه آن عالمه دانا است
اما صد حیف که مزارش ناپیدا است

جوادش در کاظمین است
حسین قزوین و جعفر در سپاهان
ابراهیم و حسن باشند در قوچان

اسناد موجود در این باب زیاد است. برای مثال قسمتی از جلد اول کتاب مطلع الشمس دربارۀ تاریخ خراسان می‎باشد که در آن نوشته شده است: «از مشاهد مقدس قوچان، مزار حضرت ابراهیم است که فرزند حضرت امام رضا علیه‎السلام می‎باشد و بقعه و ایوان و صحن و بارگاه و مسجد دارد؛ همه با عظمت کامل و شکوه تمام.»

در کتاب دیگری به نام گنج دانش که محمدتقی حکیم آن را در زمان ناصرالدین شاه نوشته، آمده است: «از دیگر مشاهد مقدس قوچان، مزار مبارک امامزاده ابراهیم، فرزند حضرت رضا علیه السلام است که بقعه و بارگان و ایوان و صحن و مسجد دارد؛ همه با عظمت.» 

در انتها نوشته است: «بعضی از اوراق قرآن کریم به خط میرزا غیاث الدین بایسنقر در این امامزاده موجود است.» در زمان رضاخان این اوراق را به تهران بردند.

مرحوم علامه سید جعفر آل بحرالعلوم، در ضمیمۀ جلد 48 بحارالانوار صفحۀ 320 چنین آورده است: «قول حسن آن است که حضرت رضا علیه‎السلام دارای پنج فرزند پسر و یک دختر به نام‎های محمد تقی [امام جواد علیه‎السلام]، حسن، حسین، جعفر، ابراهیم و فاطمه بود.» 

در ادامه نوشته است: «در قوچان زیارتگاه بزرگی به نام سلطان ابراهیم که فرزند حضرت رضا علیه السلام است.» از امور شگفت‎انگیزی که در این امامزاده وجود دارد، بعضی از اوراق قرآن مجید است. کتاب‎های زیادی در این باره نوشته شده است که ذکر تک تک آن‎ها مجال بیشتری می‎طلبد.

علما و سلاطین صفوی در باب امامزاده ابراهیم تأییداتی دارند. شجره‎نامه‎ای هم در این زمینه در دست هست که مربوط به هفت‎صد و پنجاه سال قبل است و هفت صفحه دارد. این شجره‎نامه مربوط به امامزادگان و ساداتی است که در قوچان بودند. صفحۀ سوم شجره‎نامه این‎طور نوشته شده است: «ذوالانوار، سلطان ابراهیم، ابن الرضا در قوچان»

در این نوشته تصریح کرده که سلطان ابراهیم فرزند امام رضا و محل دفن ایشان در قوچان است. سلاطین صفوی، به جز شاه سلطان حسین که آدم فاسدی بود، الباقی علاقه‎مند به مذهب شیعه و اهل‎بیت علیه‎السلام بودند. اصلاً شاهان صفوی به مذهب شیعه رسمیت دادند.

این شجره‎نامه به امضای شاه اسماعیل صفوی است و در بالای آن نوشته شده: «امامزاده واجب التعظیم و التکریم، سلطان ابراهیم ابن الرضا» این طومار یا شجره‎نامه مربوط به همان سادات اجداد ما است و در واقع شاه اسماعیل آن را به عنوان تقدیر و تشکر برای سادات ما نوشته است. به امرای استان خراسان دستور داده که از سادات قوچان مالیات نگیرید. 

این‎ها به فرزند امام رضا علیه‎السلام خدمت می‎کنند و خادم فرزند امام رضا علیه‎السلام هستند. البته بعضی‎ها به این شجره‎نامه اعتمادی ندارند و می‎گویند چون مهر شاه بر آن است، اعتباری ندارد؛ در حالی که این شجره‎نامه به تأیید علمای آن زمان رسیده و شاه اسماعیل آن را امضا کرده است. خود شاه اسماعیل هم خدمات فراوانی به مذهب شیعه داشت.

مرحوم محقق کرکی در زمان شاه طهماسب زندگی می‎کرد که مرجع کل شیعیان به شمار می‎آمد. خود شاه طهماسب با تأیید و اجازۀ مرجع کل شیعه، حکومت را می‎پذیرد و طبق دستورات ایشان عمل می‎کند. به هر حال برخی از شاهان صفوی مروج مذهب شیعه بودند و خدماتی در این زمینه داشتند.

اطرافیان شاه عباس همگی از علمای شیعه بودند؛ از قبیل شیخ بهایی و میرداماد. این شاهان همگی به امضا و سند خود بیان کردند که سلطان ابراهیم فرزند بلافصل حضرت امام رضا علیه‎السلام است.

اخیراً شبهه‎ای را ایجاد کرده‎اند و آن اینکه ادارۀ اوقاف تابلویی زده که این امامزاده فرزند موسی ابن جعفر است. پاسخ این شبهه این است:

حضرت موسی ابن جعفر، پسری به نام ابراهیم دارد. طبق نوشتۀ همۀ علما از جمله شیخ عباس قمی، ابراهیم فرزند موسی ابن جعفر در یمن حکومت اسلامی تشکیل داد و مردم را به امامت حضرت رضا علیه‎السلام دعوت می‎کرد. بعد از آن مأمون لشکری فرستاد و ابراهیم را دستگیر کرد؛ ولی به احترام امام رضا علیه‎السلام او را بخشید. ابراهیم در بغداد ساکن شد و در بغداد از دنیا رفت و در قبرستان قریش دفن شد. این قضیه را شیخ عباس قمی نوشته؛ همچنین در جلد چهل و هشتم بحارالانوار صفحۀ 307 آمده است: «به یقین ابراهیم فرزند موسی ابن جعفر در قبرستان قریش دفن است.» عبدالرزاق حسینی در کتاب آرامگاه خاندان پاک پیامبر نوشته‎ است: «ابراهیم اکبر، پسر بلا واسطۀ موسی ابن جعفر در قبرستان قریش دفن است.» 

بعضی‎ها گفته‎اند که شاید امام دوتا پیامبر داشته است. ابراهیم دوم، ابراهیم مجاب است که در حرم امام حسین علیه‎السلام مدفون است؛ بنابراین اگر فرزندان امام موسی ابن جعفر دو نفر به نام‎ ابراهیم بودند، یکی در قبرستان قریش و دیگری در کربلا و حرم امام حسین علیه‎السلام دفن است. البته طبق شواهد تاریخی موجود، ابراهیم دومی نوۀ امام موسی ابن جعفر است و نه فرزند ایشان؛ اما اشتباه یکی از نویسندگان تاریخی این بوده که نوه‎های را با فرزندان حضرت یکی گرفته است.

تاج‌الدّین بن زهره حسینی در كتاب غایة الاختصار نوشته است: «ابراهیم پسر موسی ابن جعفر، سید جلیل‎القدر در بغداد وفات یافت و مقابر قریش و کاظمین کنونی نزدیک پدر بزرگوارش در تربتی جداگانه مدفون است و قبرش معروف می‎باشد.»

یک بار از یک خبرگزاری  آمدند و با بنده مصاحبه‎ای کردند. در آن مصاحبه گفتند یکی از امتیازهای آقای مقدم قوچانی این است که هم حوزۀ علمیۀ مشهد و هم حوزۀ علمیۀ قم و هم حوزۀ علمیۀ نجف را دیده است. 

در نجف با دوستانمان از جمله مرحوم حجت الاسلام سید عباس موسویان وقتی به کاظمین می‎رفتیم، سر قبر ابراهیم موسی ابن جعفر و یکی دیگر از فرزندان موسی ابن جعفر حاضر می‎شدیم؛ بنابراین ابراهیم فرزند امام موسی ابن جعفر علیه‎السلام در کاظمین مدفون است و ابراهیم فرزند امام رضا علیه‎السلام در قوچان است. البته در زمان صدام خبیث همۀ آن مقبره‎های امامزادگان قبرستان قریش را خراب کردند. در سفر اخیری که به آنجا رفتیم، دیدیم که آن مقبره‌ها نیست و همه را تبدیل به خیابان کردند؛ اما در زمانی که در آنجا تحصیل می‎کردیم، آن مقبره‌ها وجود داشت. علمای قدیمی که در نجف بودند از این قضیه مطلع هستند.

بنابراین اینکه ادارۀ اوقاف می‎گویند امامزاده ابراهیم فرزند امام موسی ابن جعفر می‎باشد، اشتباه است. از همین جا ضمن تشکر از زحمات مسئولین ادارۀ اوقاف قوچان از آنان درخواست می‎کنم که این قول را تصحیح کنند. البته این اشتباه از سوی مسئولین فعلی نبوده است؛ بلکه از سوی مسئولین قبلی و زمان رژیم شاه بود. قضیۀ آن هم سیاسی بود. یکی از وابستگان به رژیم شاه برای اینکه جان خودش را نجات بدهد، این شایعه را ساخت و نسب امامزاده را تغییر داد.

البته یک نوشته روی سنگ قبر هست که ذکر شده ایشان فرزند موسی ابن جعفر است و ادارۀ اوقاف هم به همان سنگ استناد می‎کند، اما آن نوشته واقعیت ندارند و با وجود قول اکثریت علما ارزش و اعتباری ندارد. امیدواریم که رئیس ادارۀ اوقاف قوچان بزرگواری کند و سند امامزاده ابراهیم را تصحیح کند و قید نماید که ایشان فرزند امام رضا علیه‎السلام است و نه فرزند امام موسی ابن جعفر علیه‎السلام. تمام تابلوهای کنار جاده را هم اصلاح کند.

 کیفیت شهادت سلطان ابراهیم، فرزند بلافصل حضرت رضا علیه السلام چگونه بوده است؟

- کیفیت شهادت ایشان را در این چند بیت می‎توانید بیابید:

من که در حال غریبی خفته در این سرزمین‎ام
نامم ابراهیم فرزند امام هشتمین‎ام

از مدینه عازم دیدار باب خویش گشتم
قاتلم نعمان معلون بود اینجا درکمینم

سر بسجده چون نهادم بیل او مشق سرم کرد
معجزه شق القمر شد کشف از قرص جبین‎ام

چون زجد خود علی درس شهادت را گرفتم
زین سبب در مشهد محراب در خونم طپیدم

زائرین قبر من این جا مقام قرب حق است
چون که من فرزند دلبند امام هشتمین‎ام

حاجت خود را ز حق خواهید از من هم شفاعت
چون که در درگاه خالق من شفیع المذنبین‎ام

کس در این درگه نیامد بازگردد ناامید
حاجت خود را بگیر از این مزار نازنین‎ام

تا حسینی ریزه‎خوار نعمت ما خاندان است
من شفاعت خواه او نزد امام هشتمین‎ام 

شرح حال حضرت سلطان ابراهیم فرزند حضرت رضا علیه‎السلام را در کتاب گوهر هدایت فصل دهم و یازدهم به طور تفصیل آورده ام.

منبع:عصر ایران

 2 نظر

گفتاری از آیت الله شهید محمدباقر صدر دربارۀ نقش مشترک امامان برای جلوگیری از کجروی

18 تیر 1397 توسط مدیر النفیسه

گفتاری از آیت الله شهید محمدباقر صدر دربارۀ نقش مشترک امامان برای جلوگیری از کجروی به نقل از کتاب «امامان اهل بیت» را در متن زیر می‌خوانید.

«روابط پیشوایان کجرو با امامان علیهم‌السلام بر پایه نگرانی شدید از فعالیت و نقش ایشان در زندگی اسلامی شکل می‌گرفت. آن‌چنان که این نگرانی گاه به درجۀ وحشت می‌رسید. از این‌رو، آنان پیوسته امامان علیهم‌السلام را در بند حفاظت شدید و مراقبت سخت باز می‌داشتند و می‌کوشیدند تا ایشان را از پایگاه‌های مردمیشان دور نگه دارند و سپس، برای زندگیشان دسیسه می‌چیدند و برای خلاصی از خطرشان به شهادتشان می‌رساندند.

آیا همه این‌ها به طور اتفاقی یا همچون یک سرگرمی بوده که پیشوایان کجرو، به رغم تمامی هزینه های سنگینی که از خوشنامی و ارجمندی خود می پرداختند، در برابر امامان اهل بیت‌ علیهم‌السلام چنین اقداماتی را پیش می‌گرفتند؟

یا این همه در نتیجه احساس خطری بوده که حاکمان کجرو از نقش ایجابی امامان اهل بیت ‌ علیهم‌السلام داشتند؟ اگر چنین نیست پس این همه کشتار و آواره سازی و تبعید و زندان برای چه بوده؟!

یک پرسش بر جا می‌مانَد که گاه به ذهن ها خطور می‌کند: آیا ایجابی بودن امامان علیهم‌السلام به سطحی می‌رسیده که برای گرفتن زمام حکومت از پیشوایان کجرو دست به اقدام عملی بزنند یا به همان حمایت از رسالت و مصالح امت در برابر سقوط به پرتگاه و بحران های کژروی بسنده می‌کرده‌اند؟خلاصه اندیشه اصلی در پاسخی که از برخی متون و احادیث پُرشمار برمی‌آید، چنین است:

«امامان علیهم‌السلام برای برپایی پایه های حکومت شایسته به دست خود، تنها قیام با شمشیر و پیروزی مسلحانه موقت را کافی نمی دیدند. برپایی و نهادینه سازی چنین حکومتی در نظر ایشان تنها بر آماده سازی حمله نظامی متوقف نیست. بلکه پیش از آن بر آماده سازی سپاهی عقیدتی متوقف است که به امام و عصمت ایشان ایمانی مطلق دارد و هدف‌های بزرگ ایشان را کاملاً درک می‌کند و پشتیبان برنامه ایشان در عرصه حکومت است و از دستاوردهای امام برای امت نگهبانی می نماید.

همه شما داستان آن مرد خراسانی را می‌دانید که خدمت امام جعفر صادق علیه‌السلام رسید و به عهده گیری جنبش انقلابیون خراسانی را به ایشان عرضه داشت. امام علیه‌السلام در پاسخ درنگ نمود و پس از مدتی به او فرمان داد که وارد تنور شود. او سر باز زد. سپس [هارون مکّی] آمد و حضرت به او چنین فرمانی داد و او سوی فرمانبری شتافت. آن گاه امام علیه‌السلام رو سوی مرد خراسانی کرد و پرسید:
چند تن همچون [هارون مکّی] دارید؟ این پاسخ عملی امام علیه‌السلام به پیشنهاد مرد خراسانی بود.»

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 34
  • 35
  • 36
  • ...
  • 37
  • ...
  • 38
  • 39
  • 40
  • ...
  • 41
  • ...
  • 42
  • 43
  • 44
  • ...
  • 61
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • مدیر النفیسه
  • مرضيه بني اسد آزاد
  • زفاک
  • نورفشان

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 8
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 16
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 27
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس