مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

کتاب‌هایی که سردار سلیمانی برای خواندن توصیه کرد

15 دی 1398 توسط مدیر النفیسه

کتاب‌هایی که سردار سلیمانی برای خواندن توصیه کرد

حاج قاسم سلیمانی در کنار سایر خصوصیاتش، اهل ترویجِ کتابخوانی هم بود. او به‌طور مرتب کتابهای حوزه تاریخ شفاهی جنگ را می‌خواند و با یادداشت‌هایی که بر آن‌ها می‌نوشت، باعث معرفی و رونق فروش این آثار می‌شد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، یک انگشتری، یک سلاح و یک کتاب؛ اینها همه وسایلی است که در هنگام شهادت همراه سردار دل‌ها حاج قاسم سلیمانی بوده است. از سویی سردار حاج قاسم در میان اهالی فرهنگ و هنر جایگاه ویژه‌ای داشت و از سوی دیگر برای سینما و کتاب و هنرمندان این عرصه ارزش زیادی قائل بود و این موضوع را بارها و بارها ثابت کرده بود. از حضور در پشت صحنه چند فیلم تا تقریظ‌هایی که برای چند کتاب نوشته بود و البته تصاویری که از او در حال مطالعه منتشر شده است. با هم به مرور بعضی از خبرها و تصاویری که درباره ارتباط سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با دنیای کتاب منتشر شده است می‌پردازیم.

 

 

کتاب همراه در زمان شهادت
پس از مورد اصابت قرار گرفتن خودروی حاج قاسم سلیمانی در نزدیکی فرودگاه بغداد تصاویری از برخی از وسایل شخصی این سردار شهید در رسانه‌ها منتشر شد. یکی از این وسایل کتاب «گلچین احمدی؛ مجموعه‌ای از مدایح و مراثی ائمه اطهار» بود.

 مطالعه مارکز در هنگام سفر
فروردین سال۹۵ صفحه‌ اینستاگرام حاج قاسم سلیمانی عکسی را به اشتراک گذاشته بود که این سردار را در هواپیما و در حال مطالعه یک کتاب و یادداشت نوشتن نشان می‌داد.

تصویری که در توضیح آن نوشته شده بود: در حال پرواز و مطالعه‌ کتاب گابریل گارسیا مارکز.

مارکز نویسنده‌ کلمبیایی یکی از چهره‌های شاخص ادبیات نوین آمریکای لاتین بود. او یکی از نویسندگان محبوب اسپانیولی زبان در ایران است که بسیاری از آثارش با ترجمه‌های مختلف منتشر شده‌اند. سبک مارکز رئالیسم جادویی بود که پیش از او نویسندگان دیگری چون خوان رولفوی مکزیکی و آلخو کارپانتیه‌ی کوبایی آثاری را در این سبک نوشته بودند.

«صدسال تنهایی»، «کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد»،‌ «عشق سال‌های وبا»، «ژنرال در هزارتویش» و… از جمله آثار این نویسنده است.

 

توصیه توئیتری به خواندن یک کتاب قدیمی
چندی پیش سردار شهید در اکانت توئیترش به دو زبان فارسی و عربی توصیه به خواندن یک کتاب قدیمی شیعه کرد. کتابی که به عقیده این شهید بزرگوار کمک می‌کند تا بدون تعصبات حزبی از حکومت دفاع کنیم. حاج قاسم سلیمانی درباره کتاب «الغارات» این‌طور نوشت:

«این کتاب الغارات را که قدیمی‌ترین کتاب شیعه هست بخوانید! حتما بخوانید! مقتل کامل است. اگر آن را بخوانید، امروز برای این حکومتی که در استمرار حکومت علی بن ابی‌طالب است، آگاهانه‌تر و بدون تعصبات فردی و حزبی نگاه می‌کنیم، نظر می‌دهیم و دفاع می‌کنیم.»

 

یادداشتی بر کتاب «رادیو»
کتاب‌های زندگینامه قهرمان‌های دفاع مقدس مهمترین کتاب‌هایی بودند که معمولا خبر تقریظ نوشتن بر آنها توسط حاج قاسم سلیمانی منتشر می‌شد. یکی از این کتاب‌ها «رادیو» داستان زندگی و خاطرات سردار محمدرضا حسنی سعدی از دوران اسارت است. شهید سلیمانی در یادداشتی که بر این کتاب نوشته و با عنوان «برادرتان سلیمانی» امضا کرده، آورده است:

«حاج محمدرضای عزیز، مخلص مجاهد

سلام

این خاطره ارزشمند و تکان دهنده که از یک عملیات سنگین ویژه، هیجان‌انگیزتر است، نباید به این سادگی پردازش شود. خود بحث رادیو زیباترین داستان خواندنی برای تمام نسل‌ها می‌تواند باشد، در جایی که اسرا و زندانیان جنگ‌ها معمولاً به دنبال سیگار و یا اشیا فراموش‌دهنده مخدرند، فرزندان روح‌الله در فکر فهم اندیشه او و تلاش برای ایستادگی روح خدا در مسلک اویند.

این اعجاب مذهب و انقلاب است، این تاثیر یک رهبر الهی بر جوانان و نوجوانان در شرایطی تکان دهنده و سخت است.

مرحبا به این روح بلند و ارزشمند، زمین زیر پایاتان را باید سجده کرد.»

 

«گردان۴۰۹» روایتی از حال و هوای رزمنده‌ها قبل از عملیات والفجر ۱۰ یکی دیگر از کتاب‌هایی است که سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بر آن یادداشت نوشته است. شرح حالی از ۱۷۷ رزمنده دفاع مقدس که توسط عبدالله مزاری گردآوری شده است. جوانانی که ۱۰۷ تن آنان مشق عشقشان را با خون نوشتند و جام شهادت نوشیدند، ۷۷ تن دیگرشان نیز یا جراحت برداشتند و بخشی از وجودشان را در جبهه ها جاگذاشتند یا به اسارت درآمدند. همزمان با رونمایی از این کتاب و تمبر یادبود آن در خردادماه سال ۹۷ از تقریظ حاج قاسم سلیمانی بر آن هم رونمایی شد. او در این متن اینطور نوشته است:

«سلام و برکات خداوند بر خطّه شهیدپرور مقاوم و پر از معنویت، ولایی و بسیار شجاع سیستان

بارها متحیرانه تماشاگر شجاعت و معنویت آنان بودم، گردان ۴۰۹ و بنیانگذار بسیار پرافتخار و ارزشمند آن شخصیتی دایم قابل افتخاری همچون شهید مخلص میرحسینی عزیز که خود به تنهایی تداعی‌کننده یک لشکر بود، یل بزرگ سیستانی که همۀ جوانان کرمانی، سیستان و بلوچستانی و هرمزگانی را در مدرسۀ خود مشق عشق و ایثار داد و همه به او تأسّی می‌کردند و در سختی‌ها به او پناه می‌بردند. مرد زخم دارِ زخمی تمام نبردها آخرین فردی که از صحنۀ آتش خارج می‌شد، آن هم با تن چند چاک جراحت.

سیستان افتخار دارد به یل و رستم حقیقی حسینی، همچون محب که محب خدا و راه اولیاء و ائمه معصومین (ع) بود، محب فارسی تداعی‌کنندۀ سلمان فارسی با همان پاکی و صلابت.

سیستان افتخار داشتن عالی‌ها، غزنوی‌ها، میرزایی‌ها، هراتی‌ها، دولتی مقدم‌ها و آزادگان سرافرازی همچون عبدالرضا عزیز و در نهایت شیخ شهید مجاهد شهید مزاری را دارد.

رحمت و برکات خداوند بر شهدای این خطّۀ ارزشمند و این دژ مدافع ایران و اسلام، و درود و غفران خداوند نثار پدران و مادرانی که در خانه‌های محقّر خود چنین شیردلانِ باغیرتی را تربیت کردند و سلام و تهنیت به همسران صبور و فرزندان یادگاران آن مردان روزهای آزمون‌های سخت.

این آلبوم با نوشته‌های ارزشمندش بسیار گرانبهاست، ان‌شاءالله با اقدامات دیگر و قلم متعهدان سیستانی این نشان کم‌نظیر به ایران اسلامی و جهان اسلام شناسانه شود.»

 

 

«وقتی مهتاب گم شد» کتاب جانباز علی خوش‌لفظ کتاب دیگری است که اینبار حاج قاسم سلیمانی نه تقریظ که بعد از خواندن آن یادداشتی منتشر کرده است. کتابی که رهبر انقلاب هم بارها به خواندن آن توصیه کرده و برای آن یادداشتی منتشر کرده بود. فرمانده سپاه قدس با خواندن این کتاب در یادداشتی که با عنوان «برادر جامانده‌ات قاسم سلیمانی» منتشر کرده خطاب به علی خوش‌لفظ نویسنده کتاب، نوشته بود:

«عزیز برادرم علی عزیز

همه شهدا و حقایق آن دوران را در چهره‌ی تو دیدم

یکبار همه خاطراتم را به رخم کشیدی. چه زیبا از کسانی حرف زده‌ای که صدها نفر از آنها را همینگونه از دست دادم و هنوز هر ماه یکی از آنها را تشییع میکنم و رویم نمی‌شود در تشییع آنها شرکت کنم. ده روز قبل بهترین آنها را -مراد و حیدر را- از دست دادم، اما خودم نمی‌روم و نمی‌میرم، در حالی که در آرزوی وصل یکی از آن صدها شیر دیروز له‌له می‌زنم و به درد «چه کنم» دچار شده‌ام. امروز این درد همه وجودم را فراگرفته و تو نمکدانی از نمک را به زخم‌هایم پاشاندی. تنهای تنهایم.

عکست را بروی جلد بوسیدم ای شهید آماده رفتن و دوست ندیده‌ام که بهترین دوستت را در کنارم از دست دادی. امیدوارم سربلند و زنده باشی تا مردم ایران در زمین همانند دب اکبر در آسمان نشانی خدا را از تو بگیرند و به تماشایت بنشینند.»

 

کتابی که سردار سلیمانی برای دخترش امضا کرد
کتاب «سربلند» مستند داستانی از کودکی تا شهادت شهید مدافع حرم محسن حججی کتاب دیگری است که شهید قاسم سلیمانی بر آن یادداشت نوشته است. یادداشتی که متفاوت از یادداشت‌های دیگری است که بر کتاب‌های مختلف نوشته است. او این کتاب را که به قلم محمدعلی جعفری نوشته شده است، خطاب به دخترش امضا کرده و نوشته است:

«سلام بر حججی که حجتی شد در چگونه زیستن و چگونه رفتن.

فدای آن گلویی که همچون گلوی امام حسین (ع) بریده شد و سلام بر آن سری که همچون سر مولای شهیدان دفن آن نامشخص و به عرش برده شد.

دخترم آنها را الگو بگیر و مهمترین شادی آنها عفت و حجاب است.»

کتابی که حاج قاسم با خواندنش به کرمانی بودنش افتخار کرد
سرلشکر قاسم سلیمانی پس از خواندن کتاب «آن بیست و سه نفر» نامه‌ای برای احمد یوسف‌زاده نویسنده کتاب نوشته است.

متن نامه به این شرح است:

«احمد عزیزم؛ تقریظ و تحسین رهبر عزیزمان مرا تشویق به خواندن کتابت کرد و پس از قرائت آن به مقامت غبطه خوردم و افسوس، که در کارنامه‌ام یک شب از آن شب‌ها و یک روز از آن روزهای گرفتار در قفس را ندارم. شماها عارفان حقیقی و عابدان به عبودیت رسیده‌ای هستید که به عرش رسیدید، ای‌کاش در همان بالا بمانید. چه افتخارآمیز است ربانیون بر منبر نشسته، تربیت یافتگان منابر خود را به تماشا بنشینند. چه زیباست جوانان جویای کمال، کودکانِ کمال‌یافته در قفس دشمن را ببینند.

ای‌کاش سفیرانِ در قصرهای مجلل نشسته کشورمان، این سفیران در قفس گرفتار شده را ببینند و چگونه سفیر بودن را بیاموزند.

احمد عزیز؛ وقتی کتابت را خواندم ناخودآگاه صحنه اسارتی در مقابل دیدگانم مجسم شد و به‌یاد آن اسیر، بر کتاب این اسیر، اشک ریختم، یاد قهرمان اسارت که اسارت را به اسیری گرفت.

بانوی معظمه خسته‌ای که با مجروحیت دل و جسم، در حالی که سر برادران، برادرزاده‌ها و فرزندان خود را بالای نی جلوی چشم داشت و ده‌ها زن و کودکِ اسیرِ هرروز کتک‌خورده را در طول هزاران کیلومتر پیاده و یا بر شتر برهنه نشسته، سرپرستی می‌کرد، در عمق قرارگاه دشمن بر هیبت او شلاق زد و با بیانی که خاطره پدرش علی(ع) را در یادها زنده کرد همانند شمشیر برنده برادرش عباس بر قلب دشمن فرود آورد و با جمله “مارأیت الّا جمیلاً” عرش را گریاند و بشریت را تا ابد متحیر عظمت خود ساخت.

به کرمانی بودنم افتخار می‌کنم، از داشتن گوهرهایی همچون «شهسواری» که فریاد “مرگ بر صدام، ضد اسلام” را در چنگال دشمن سر داد و نشان داد به‌خوبی درس خود را از مکتب امام سجاد(ع) آموخته است و «امیر شاه‌پسندی» که بر گوشت‌هایِ بر اثر شلاق فروریخته او اطو کشیدند و «احمد یوسف‌زاده»، «زادخوش»، «مستقیمی»، «حسنی» و … که از اسارت عظمت آفریدند.

در پایان درود می‌فرستم برمردی که به‌احترام شما و همه مجاهدین و شهدا، قریب سی سال چفیه یادگار آن روزها را به گردن آویخته تا عشق به این راه و مرام و فرهنگ را به همه یادآوری کند و بر هر نوشته شما بوسه می‌زند و در بالاترین جایگاه فقاهت، حکمت و اندیشه، زیباترین کلمات را نثارتان می‌کند. چقدر مدیون این مردیم و بدون او تاریکیم. خداوندا؛ وجودش را برای ایران و اسلام حفظ بفرما.»

 

 

کتابی که حاج قاسم دو یادداشت برایش نوشت
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی پس از خواندن کتاب «من زنده‌ام» دو یادداشت برای معصومه آباد نویسنده این کتاب نوشته است.

سلیمانی در نامه اول خود که آن را در بغداد نوشته است، حس خود را نسبت به این کتاب اینطور نوشته است:

«خواهرم، مثل همان برادرهای اسیرت همه جا با تعصب مراقبت می کردم کسی عکس روی جلد کتابت را نبیند و در تمام کتاب با ناراحتی و استرس به دنبال این بودم که آیا کسی به شما جسارت کرد؟

آخر مجبور شدم روی عکست را با کاغذ بچسبانم تا نامحرمی او را نبیند.

 

 نظر دهید »

رمان‌های معروف براساس همسرکشی سیاستمداران

09 خرداد 1398 توسط مدیر النفیسه

رمان‌های معروف براساس همسرکشی سیاستمداران

احسان رضایی در یادداشتی که برای روزنامه اعتماد نوشته، مروری کرده است بر کتاب‌هایی که در آنها ماجرای‌ قتل‌های خانوادگی سیاستمداران رواج داشته است.
بورخس داستان «مزاحم» را با این توصیه از کتاب دوم شموئیل (از کتابهای عهد عتیق) شروع کرده: «درگذشتن از عشق زنان.» ماجرای آن داستان، کشتن معشوقه‌ای است که هر دو برادر به او دل باخته بودند، اتفاقی شبیه به همسرکشی. در تاریخ، ماجراهای متعددی از کشته شدن همسران به دست همدیگر هست و سیاهۀ مردانی که بدون توجه به  آن توصیه، ازدواجی را شروع کرده ولی از عشقشان نتوانسته‌اند مراقبت کنند و عاقبت الامر زنشان را کشته‌اند، فهرست طولانی است که از کمبوجیه دوم هخامنشی فاتح مصر، تا لویی آلتوسر فیلسوف چپگرا در آن حضور دارند.

 

در سینما، شاخص‌ترین اثر در مورد کشتن همسر، «پنجرۀ عقبی» آلفرد هیچکاک است که در آن یک عکاس خبری که پایش شکسته از روی ویلچرش راز جنایت همسایه‌اش را می‌فهمد. معروفترین روایت از همسرکشی در ادبیات هم مربوط می‌شود به نمایشنامه « اُتللو مغربی در ونیز» شکسپیر. جایی که اتللو به اغوای یاگو، به همسرش دزدمونا مشکوک می‌شود و او را به خاطر یک دستمال می‌کشد و یاگو هم که همۀ این داستان‌ها را به خاطر شک به رابطۀ اتللو و زن خودش امیلیا به راه انداخته هم با همسرش همین می‌کند. در داستان‌های پلیسی هم همسرکشی زیاد داریم. یکی از کسانی که بیشترین نمونه‌ها را در آثارش آورده آگاتا کریستی است که بازتاب زندگی ناآرامش با شوهر اولش را در داستان‌های متعددی می‌شود دید.

 

مثلاً رمان «قتل بر کرانۀ نیل» که هرکول پوآرو، معمای کشته شدن یک تازه‌عروس به دست همسرش در پی شکل گرفتن یک مثلث عشقی را حل می‌کند. نکته‌اش اینجاست که آرچیبالد کریستی، همسر اول آگاتا کریستی مصرشناس معروفی بوده و برای ماه عسل او را به سرزمین فراعنه برده بود. اما بیشترین داستان‌ها در مورد کشتن زنان مربوط به ماجراهای هانری هشتم، پادشاه انگلستان است. هانری اولش در زمان شاهزادگی مجبور شده با عروس برادرش، یعنی کاترین آراگورن وصلت کند. این بود که بعد از رسیدن به شاهی، به بهانۀ اینکه کاترین اولاد ذکوری برایش نیاورده، خواست او را طلاق بدهد. البته که کلیسا این اجازه را به او نمی‌داد و وزیرش، توماس مور که کتاب «یوتوپیا» را در ذکر آرمانشهر فلاسفه نوشته هم موی دماغش بود. پس شاه با واتیکان به هم زده، داد گردن توماس مور را هم بزنند و تامس کرامول را که لایحۀ ازدواج مجدد شاه را ارایه داد، صدراعظم کرد. زن دوم آن بولین بود که از قضا او هم پسر نیاورد و هانری هشتم به او تهمت زد و داد گردنش را زدند تا بتواند جین سیمور را بگیرد. ماجراهای آن بولین و کرامول را خانم هیلاری مانتل در دو رمان «تالار گرگ» و «مجرمان را بیاورید» تعریف کرده.

جین سیمور، ادوارد ششم (قهرمان «شاهزاده و گدا»ی مارک تواین) را به دنیا آورد که همیشه مریض بود و خودش هم زود مرد. هنری هشتم هم رفت و با آن کلیوز ازدواج کرد که از پرتره‌اش خوشش آمده بود. منتها نمی‌دانست که نقاش‌ها صنعتی دارند به نام رتوش و همسرش ممکن است آبله‌رو باشد. لذا معرّف عروس‌خانم را گردن زد و در همان روز با دختر ۱۸ساله دیگری به اسم کاترین هاوارد ازدواج کرد. این بار اما آن تهمت‌ها که به زن‌های قبلی زده بود، سر خودش آمد و معلوم شد عروس‌خانم سر و گوشش می‌جنبد. پس او و سه مرد را اعدام کردند تا هنری هشتم ششمین زن را بگیرد که این یکی دیگر سرش را خورد. آلیسون ویر که چندین رمان دربارۀ زندگی هنری هشتم و دخترهایش نوشته، در «لیدی آن کلیوز» زندگی چهارمین زن را روایت کرده و در رمان «لیدی الیزابت»، بزرگ شدن ملکه الیزابت اول را بعد از کشته شدن مادرش، آن بولین. یک ماجرای همسرکشی هم در ادبیات کلاسیک خود ما هست.

 

شروع مجموعه داستان‌های جادویی «هزار و یک شب» این‌طوری است که دو پادشاه به نامهای شهریار و شاه‌زمان که با همدیگر برادر هم هستند، مورد خیانت زنان خود قرار می‌گیرند. شاه‌زمان با اطلاع از موضوع چنان متأثر می‌شود که تاج و تختش را رها می‌کند، اما شهریار روش عجیبی برای انتقام به ذهنش می‌رسد. او هر روز با یک زن ازدواج می‌کند و فردا صبح دستور قتل آن زن را می‌دهد تا هرگز نتواند به او خیانت کند. عاقبت شهرزاد، دختر وزیر، داوطلب نجات باقی زنان شهر می‌شود و به اصرار با شاه شهریار ازدواج می‌کند و در همان شب اول برای شاه قصه‌ای تعریف می‌کند که چنان طولانی است که تا سحر تمام نمی‌شود، پس شاه برای شنیدن دنبالۀ حکایت، تصمیم می‌گیرد به او یک شب دیگر مهلت بدهد و این قصه گفتن‌ها هر شب ادامه پیدا می‌کند… ادبیات علیه کشتن عشق.

 نظر دهید »

رمان‌های معروف براساس همسرکشی سیاستمداران

09 خرداد 1398 توسط مدیر النفیسه

رمان‌های معروف براساس همسرکشی سیاستمداران

احسان رضایی در یادداشتی که برای روزنامه اعتماد نوشته، مروری کرده است بر کتاب‌هایی که در آنها ماجرای‌ قتل‌های خانوادگی سیاستمداران رواج داشته است.
بورخس داستان «مزاحم» را با این توصیه از کتاب دوم شموئیل (از کتابهای عهد عتیق) شروع کرده: «درگذشتن از عشق زنان.» ماجرای آن داستان، کشتن معشوقه‌ای است که هر دو برادر به او دل باخته بودند، اتفاقی شبیه به همسرکشی. در تاریخ، ماجراهای متعددی از کشته شدن همسران به دست همدیگر هست و سیاهۀ مردانی که بدون توجه به  آن توصیه، ازدواجی را شروع کرده ولی از عشقشان نتوانسته‌اند مراقبت کنند و عاقبت الامر زنشان را کشته‌اند، فهرست طولانی است که از کمبوجیه دوم هخامنشی فاتح مصر، تا لویی آلتوسر فیلسوف چپگرا در آن حضور دارند.

 

در سینما، شاخص‌ترین اثر در مورد کشتن همسر، «پنجرۀ عقبی» آلفرد هیچکاک است که در آن یک عکاس خبری که پایش شکسته از روی ویلچرش راز جنایت همسایه‌اش را می‌فهمد. معروفترین روایت از همسرکشی در ادبیات هم مربوط می‌شود به نمایشنامه « اُتللو مغربی در ونیز» شکسپیر. جایی که اتللو به اغوای یاگو، به همسرش دزدمونا مشکوک می‌شود و او را به خاطر یک دستمال می‌کشد و یاگو هم که همۀ این داستان‌ها را به خاطر شک به رابطۀ اتللو و زن خودش امیلیا به راه انداخته هم با همسرش همین می‌کند. در داستان‌های پلیسی هم همسرکشی زیاد داریم. یکی از کسانی که بیشترین نمونه‌ها را در آثارش آورده آگاتا کریستی است که بازتاب زندگی ناآرامش با شوهر اولش را در داستان‌های متعددی می‌شود دید.

 

مثلاً رمان «قتل بر کرانۀ نیل» که هرکول پوآرو، معمای کشته شدن یک تازه‌عروس به دست همسرش در پی شکل گرفتن یک مثلث عشقی را حل می‌کند. نکته‌اش اینجاست که آرچیبالد کریستی، همسر اول آگاتا کریستی مصرشناس معروفی بوده و برای ماه عسل او را به سرزمین فراعنه برده بود. اما بیشترین داستان‌ها در مورد کشتن زنان مربوط به ماجراهای هانری هشتم، پادشاه انگلستان است. هانری اولش در زمان شاهزادگی مجبور شده با عروس برادرش، یعنی کاترین آراگورن وصلت کند. این بود که بعد از رسیدن به شاهی، به بهانۀ اینکه کاترین اولاد ذکوری برایش نیاورده، خواست او را طلاق بدهد. البته که کلیسا این اجازه را به او نمی‌داد و وزیرش، توماس مور که کتاب «یوتوپیا» را در ذکر آرمانشهر فلاسفه نوشته هم موی دماغش بود. پس شاه با واتیکان به هم زده، داد گردن توماس مور را هم بزنند و تامس کرامول را که لایحۀ ازدواج مجدد شاه را ارایه داد، صدراعظم کرد. زن دوم آن بولین بود که از قضا او هم پسر نیاورد و هانری هشتم به او تهمت زد و داد گردنش را زدند تا بتواند جین سیمور را بگیرد. ماجراهای آن بولین و کرامول را خانم هیلاری مانتل در دو رمان «تالار گرگ» و «مجرمان را بیاورید» تعریف کرده.

جین سیمور، ادوارد ششم (قهرمان «شاهزاده و گدا»ی مارک تواین) را به دنیا آورد که همیشه مریض بود و خودش هم زود مرد. هنری هشتم هم رفت و با آن کلیوز ازدواج کرد که از پرتره‌اش خوشش آمده بود. منتها نمی‌دانست که نقاش‌ها صنعتی دارند به نام رتوش و همسرش ممکن است آبله‌رو باشد. لذا معرّف عروس‌خانم را گردن زد و در همان روز با دختر ۱۸ساله دیگری به اسم کاترین هاوارد ازدواج کرد. این بار اما آن تهمت‌ها که به زن‌های قبلی زده بود، سر خودش آمد و معلوم شد عروس‌خانم سر و گوشش می‌جنبد. پس او و سه مرد را اعدام کردند تا هنری هشتم ششمین زن را بگیرد که این یکی دیگر سرش را خورد. آلیسون ویر که چندین رمان دربارۀ زندگی هنری هشتم و دخترهایش نوشته، در «لیدی آن کلیوز» زندگی چهارمین زن را روایت کرده و در رمان «لیدی الیزابت»، بزرگ شدن ملکه الیزابت اول را بعد از کشته شدن مادرش، آن بولین. یک ماجرای همسرکشی هم در ادبیات کلاسیک خود ما هست.

 

شروع مجموعه داستان‌های جادویی «هزار و یک شب» این‌طوری است که دو پادشاه به نامهای شهریار و شاه‌زمان که با همدیگر برادر هم هستند، مورد خیانت زنان خود قرار می‌گیرند. شاه‌زمان با اطلاع از موضوع چنان متأثر می‌شود که تاج و تختش را رها می‌کند، اما شهریار روش عجیبی برای انتقام به ذهنش می‌رسد. او هر روز با یک زن ازدواج می‌کند و فردا صبح دستور قتل آن زن را می‌دهد تا هرگز نتواند به او خیانت کند. عاقبت شهرزاد، دختر وزیر، داوطلب نجات باقی زنان شهر می‌شود و به اصرار با شاه شهریار ازدواج می‌کند و در همان شب اول برای شاه قصه‌ای تعریف می‌کند که چنان طولانی است که تا سحر تمام نمی‌شود، پس شاه برای شنیدن دنبالۀ حکایت، تصمیم می‌گیرد به او یک شب دیگر مهلت بدهد و این قصه گفتن‌ها هر شب ادامه پیدا می‌کند… ادبیات علیه کشتن عشق.

 نظر دهید »

«هفته چهل و چند»؛ روایتی از مادران نسل جدید

26 شهریور 1397 توسط مدیر النفیسه

«هفته چهل و چند»؛ روایتی از مادران نسل جدید
«روایت‌هایی که دل اهالی اطراف را می‌لرزاند»

مجموعه «هفته چهل و چند» شامل 20 روایت از مادرانی است که این روزها سرشان گرم بچه‌داری است.
به گزارش خبرآنلاین، مجموعه «هفته چهل و چند» شامل 20 روایت از مادرانی است که این روزها سرشان گرم بچه‌داری است.
دبیر این مجموعه فاطمه ستوده است که سال‌ها نام او را در همشهری داستان می‌دیدیم و آثار دیگری نیز در قالب ترجمه و داستان‌نویسی نیز داشته است.
ستوده در مقدمه این مجموعه نوشته است: «پیش و بیش از آن که نوع قلم و سبک نوشتاری مادران راوی در این مجموعه برایمان مهم باشد، تلاش کرده‌ایم نوع نگاه و جهان‌بینی مخصوص مادران نسل جدید را به‌تصویر بکشیم. هدف ما سهیم‌کردن مخاطب کتاب در شناخت کنش‌ها، منش‌ها و روش‌های مادران امروز است؛ مادرانی از طیف‌های فکری متفاوت با مادرانگی‌ای متنوع و متکثر.
روند گردآوری این مجموعه شیرین و عجیب بود و تازگی داشت. کنار هم قرار گرفتن بیست مادر که هرکدام فرزندانی کوچک و دغدغه‌هایی بزرگ داشتند، مثل چیدن و ارنج کردن تیم فوتبال سخت بود. در فصل سرد سال که دنیا پر از ویروس‌ها و باکتری‌های موذی است، مادران راوی یکی یکی گرفتار سرماخوردگی و تب و اسهال کودکان‌شان می‌شدند. کودکان که بهتر می‌شدند، نوبت به بیماری پدران و مادران می‌رسید و نوشتن روایت‌ها مدام به تأخیر می‌افتاد. حتی یکی از مادران راوی دو سه روز بعد از پایان نسخه آخر روایتش کودک دومش را به دنیا آورد. پشت صحنه این کتاب پر از صحنه‌های ضبط شده و پخش نشده‌ای است که از فرط دل‌نشینی، دست و دل اهالی «اطراف» را می‌لرزاند.»



در واقع نگاه‌ها، صداها و دل‌مشغولی‌های متفاوتی که با سبک زندگی و اندیشه‌ این 20 روایت‌گر گره خورده و در کتاب منعکس شده، متن چهل‌تکه‌ای آفریده که تصویر دقیق و زنده‌ای از تجربه‌ تربیت فرزند در دنیای معاصر را بازسازی می‌کند. کسانی که در هفته‌ چهل‌و‌چند قلم زده‌اند، دانش‌آموختگانی در رشته‌های فیزیک، کامپیوتر، تئاتر، حسابداری، جامعه‌شناسی،‌ شهرسازی،‌ زبان‌شناسی، روزنامه‌نگاری، مدیریت منابع انسانی، علوم ارتباطات،‌ گرافیک، روان‌شناسی، الکترونیک، ادبیات، محیط‌زیست و علوم‌تربیتی هستند که مادری، هیچ‌وجهه‌ای از زندگی حرفه‌ای و حریم شخصی را ازشان نگرفته است. در این مجموعه شهلا بهادری، نیره حاتمی‌کیا، امیلی امرایی، نورالهدی ماه‌پری، مرجان هاشمی، منصوره مصطفی‌زاده، فاطمه صالحی، رضوان خرمیان، سوده شبیری، نسیبه میرباقر، مریم فردی، نرگس عزیزی، فاطمه جناب اصفهانی، ضحی کاظمی، فاطمه حجوانی، زینب بحرینی، زهرا کاردانی، فاطمه ابوترابیان، آصفه آصف‌پور و فاطمه ستوده روایت‌گرانی هستند که هرکدام از زاویه دید خودشان، کودکشان و چالش‌های مواجهه با یک عضو جدید در خانه را روایت کرده‌اند.

در بخشی از روایت‌های این مجموعه آمده است: «من هنوز روی گُل قالی نشسته بودم و به پوشک خالی ور می‌رفتم و می‌خواستم کشف کنم چسبش باید کجا باشد و سرش کجا و تهش کجا. لب ورچیده بودم و هق‌هق می‌کردم و می‌نالیدم و به خودم بد و بیراه می‌گفتم که چرا تمام خوانده‌هایم دود شده رفته هوا. حتی کتاب دست‌شویی رفتن کودک که چند سال پیش خودم ویرایشش کرده بودم و از پرفروش‌‌های بازار نشر بود، یک خطش هم یادم نمی‌آمد. صفر مطلق بودم. یک هفته‌ تمام گریه می‌کردم و ریزریزکی و زیرزیرکی می‌گفتم «خیلی سخته. خیلی.» مامان علی می‌گفت «معلومه. بچه‌داری خیلی سخته.» مامانم هم پشت‌بندش در می‌آمد که «تا گوساله گاو شود…» اشک می‌ریختم. به علی می‌گفتم «من اون‌ همه کتاب خوندم. کجا رفتند چیزهایی که از بر کرده بودم؟ دلم چه بیخودی خوش بود.» انگار ذهنم خالی بود. سفید مانده بود، مثل تخته وایت‌برد کلاس یکِ پنجِ دبیرستان باهنر، وقتی بعد از تعطیلات عید نوروز برگشتیم مدرسه و دیدیم سرایدار مدرسه با الکل افتاده به جان تخته و مثل ماست سفیدش کرده است. ذهن من هم سفید شده بود؛ بدون هیچ ماده‌ی شیمیایی.»

15371669172018_9_16_14_55_18.jpg

 نظر دهید »

ماجرای تعریف رهبر انقلاب از کتاب «یادت باشد»

16 شهریور 1397 توسط مدیر النفیسه

ماجرای تعریف رهبر انقلاب از کتاب «یادت باشد»

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری به داستانی ویژه از یک شهید مدافع حرم، در کتابی (یادت باشد)که اخیرا خوانده‌اند اشاره کردند. ماجرایی که به اعتقاد رهبر انقلاب آن‌را باید در تاریخ ثبت کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR، کتاب «یادت باشد» روایت زندگی شهید حمید سیاهکالی‌مرادی، از زبان همسر این شهید گران‌قدر است.

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مرور بیانات رهبر انقلاب درباره داستان درخشان زندگی این دو جوان می‌پردازد.


یک کتابی تازه خوانده‌ام که خیلی برای من جالب بود. دختر و پسر جوان -زن و شوهر- متولّدین دهه‌ی 70، می‌نشینند برای اینکه در جشن عروسی‌شان گناه انجام نگیرد، نذر می‌کنند سه روز روزه بگیرند! به ‌نظر من این را باید ثبت کرد در تاریخ که یک دختر و پسر جوانی برای اینکه در جشن عروسی‌شان ناخواسته خلاف شرع و گناهی انجام نگیرد، به‌ خدای متعال متوسّل می‌شوند، سه روز روزه می‌گیرند. پسر عازم دفاع از حریم حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) می‌شود؛ گریه‌ی ناخواسته‌ی این دختر، دل او را می‌لرزاند؛ به این دختر -به خانمش- می‌گوید که گریه‌ی تو دل من را لرزاند، امّا ایمان من را نمی‌لرزانَد! و آن خانم می‌گوید که من مانع رفتن تو نمی‌شوم، من نمی‌خواهم از آن زنهایی باشم که در روز قیامت پیش فاطمه‌ی زهرا سرافکنده باشم! ببینید، اینها مال قضایای صد سال پیش و دویست سال پیش نیست، مال سال 94 و 95 و مال همین سالها است، مال همین روزهای در پیش [روی] ما است؛ امروز این است. در نسل جوانِ ما یک چنین عناصری حضور دارند، یک چنین حقیقت‌های درخشانی در آنها حضور دارد و وجود دارد؛ اینها را باید یادداشت کرد، اینها را باید دید، اینها را باید فهمید. فقط هم این [یک نمونه] نیست که بگویید «آقا! به یک گل بهار نمی‌شود»؛ نه، بحث یک گل نیست؛ زیاد هستند از این قبیل. این دو -زن و شوهری که عرض کردم- هر دو دانشجو بودند که البتّه آن پسر هم بعد می‌رود شهید می‌شود؛ جزو شهدای گران‌قدر دفاع از حریم حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) است. وضعیّت این‌جوری است.

1397/06/15

1536323147__.jpg

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • زفاک

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 17
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 14
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 24
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس