مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

همه انسانها قدرت انتقاد دارند ولی جرات اصلاح نه...!

30 مرداد 1402 توسط مدیر النفیسه


فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت. استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم که به تو بیاموزم.

شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد ، مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند و غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد.

استاد به او گفت: آیا میتوانی عین همان نقاشی را برایم بکشی؟
شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر قرار داد ولی این بار رنگ و قلم را قرار داد اما متنی که در کنار تابلو قرار داد این بود که: اگر جایی از نقاشی ایراد دارد با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید غروب برگشتند دیدند تابلو دست نخورده ماند.

استاد به شاگرد گفت: همه انسانها قدرت انتقاد دارند ولی جرات اصلاح نه…!

 نظر دهید »

ما برایِ زندگی‌ای تکامل پیدا کرده ایم که "ناپایدار" است!

26 مرداد 1402 توسط مدیر النفیسه

زندگی قانونهای خودش را دارد و قطعا همه ی ما به نوعی با بزرگی و قدرت جریان زندگی رو به رو شده ایم.
قطعا همه ی ما به نوعی ترس را تجربه کرده ایم خصوصا در شرایطی که نمیتوانیم موقعیت را پیش بینی‌ کنیم اما همیشه یادتان باشد که ما برای همین زندگی طراحی شده ایم! زندگی‌ای که غیر‌قابل پیش بینی ست و یکی از بزرگترین و بهترین و در عین حال ناخوشآیند ترین ویژگی هایش “ناپایداری” آن است!
ما برایِ زندگی‌ای تکامل پیدا کرده ایم که “ناپایدار” است!
شاید با اهمیت ترین بخش همین است که گاهی با از دست دادنهایی مواجه میشویم که اصلا آماده نیستیم! گاهی چنان رو به روی مرگ قرار میگیریم که یادمان میرود برای چه چیزهایی نگران بوده ایم! چه چیزهای به ظاهر بی اهمیتی!
میگویم با اهمیت،چرا که ما را با توهمی قدیمی رو به رو میکند؛ اینکه همه چیز در #کنترل ماست!
نخیر! هیچ چیز در کنترل ما نیست! و این مهم ترین درسی ست که میتوان از چنین شرایطی آموخت. این درس حتی به رابطه های ما هم کمک میکند، اینکه بدانیم هر چه بیشتر بخواهیم کنترل کنیم، بیشتر دور خواهیم شد. دور از ارتباط قلبی با آدمها و دور از حس کردنِ زندگی همانطور که هست نه آنطور که ما میخواهیم تفسیرش کنیم!

گاهی باید دل سپرد به هر آنچه که در کنترل ما نیست و هشیار بود. هشیار به این حقیقت که زندگی ناپایدار است، هم در دردها و هم در خوشی ها. هم در اضطراب ها و هم در آرامش های کوتاهش. زندگی ناپایدار است و همیشه همه چیز تمام خواهد شد و ما در میان موقتها، قرار است اعتماد کنیم؛ اعتماد به جسم و اعتماد به هشیاری مان.
با جریانی که کنترل نمیشود ناامیدانه برخورد نکنیم و بی تفاوت نباشیم، تلاشمان را بکنیم که بتوانیم در شرایط بحرانی از خودمان و عزیزانمان محافظت کنیم اما آرام باشیم و بدانیم که اضطراب، موقت است.
هشیار باشیم به بدنی که همراه ماست، همراهی که در عبور از دردها و بحرانها به ما کمک خواهد کرد.
در بحران ها سعی کنید با افرادی که دوستشان دارید معاشرت کنید و با گروه از بحران رد شوید. آغوش را فراموش نکنید و هیچگاه با زندگی قهر نکنید چون هر آنچه اتفاق می افتد ما را به خودمان و حقیقت های زندگی نزدیک تر میکند و هر رویارویی با حقیقت با تمام تلخی‌اش، مفید است و ما را با بخش هایی از زندگی مان مواجه میکند که احتیاج به تغییر و بازنگری دارد.
.

 نظر دهید »

مشکل از من است یا بقیه؟/ اگر این شش اخلاق سمی را دارید پس مشکل حتما از شماست!

21 مرداد 1402 توسط مدیر النفیسه

6 نشانه فردی با اخلاق‌های سمی
مشکل از من است یا بقیه؟/ اگر این شش اخلاق سمی را دارید پس مشکل حتما از شماست!

 



درک علائم رفتارهای سمی (toxic)، مانند فریبکاری و عدم مسئولیت‌پذیری، می‌تواند به شما کمک کند راه‌های مثبتی برای بهبود روابط با دیگران و البته خودتان پیدا کنید.
علی سلیمی: تا به حال پیش‌آمده از خود بپرسید، آیا واقعا مشکل از من است؟ مخصوصا وقتی همه چیز به طور مداوم در روابط شما اشتباه پیش می‌رود ممکن است این سوال برای شما پیش آید.

فردی که دارای ویژگی‌های سمی است می‌تواند در زندگی اطرافیان خود اختلافات زیادی با خودش ایجاد کند. خوشبختانه راه‌هایی برای ارزیابی این رفتارها و تغییر آنها وجود دارد که می‌تواند به بهبود زندگی و روابط شما با اطرافیانتان کمک‌کننده باشد. اولین و شاید مهم‌ترین راه آشنا بودن با علائم رفتارهای مشکل‌ساز است که به شما در شناسایی رفتارهای مشکل‌ساز کمک می‌کند.

 

1.پرهیز از صحبت و گفت‌وگو

کسی که رفتار سمی از خود نشان می‌دهد، احتمالا مایل نخواهد بود در بحث‌های مهم درباره رفتارهای مشکل‌آفرین شرکت کند. به همین دلیل، مشکلات اغلب حل نشده باقی می‌مانند. در مواردی که فرد نمی‌تواند از گفت‌وگو کردن اجتناب کند، ممکن است از روش‌هایی استفاده کند که طرف مقابل احساس حقارت و کمتری نسبت به خود پیدا کند.

2.عدم مسئولیت‌پذیری:

ممکن است برای ما سخت باشد که اشتباهات خود را بپذیریم یا دیگران را به خاطر کمبودهای خود سرزنش کنیم. اگر فردی نتواند درک کند و بپذیرد که رفتارهای او چگونه در چرخه به وجود آمدن مشکلات‌اش تاثیر داشته است، در رشد و توسعه فردی خود دچار مشکل خواهد شد.

 

3.امتناع از معذرت‌خواهی:

فردی که ویژگی‌های شخصیتی سمی و مشکل‌ساز دارد، ممکن است حقیقت را تحریف کند تا اینطور به نظر بیاید که قربانی شرایط شده است. عذرخواهی نکردن بابت اشتباهات و نپذیرفتن آنها می‌تواند روابط ما با کسانی که برای ما مهم هستند را ضعیف یا حتی قطع کند. در مواجهه با یک مشکل ممکن است حالت دفاعی به خود بگیریم و از پذیرفتن انتقادات پرهیز کنیم. این نکته باعث می‌شود که حتی گوش دادن به دیدگاه‌های دیگران برای ما دشوار شود که نهایتا منجر به عدم پذیرش اشتباه خود، عدم عذرخواهی و تیره و تار شدن روابط با دیگران می‌شود.

4.دست‌به‌سر کردن دیگران:

رفتارهای سمی می‌تواند شامل دست‌به‌سر کردن دیگران برای منفعت و کنترل شخصی باشد. شخصی که این کار را انجام می‌دهد ممکن است دروغ بگوید، اغراق کند یا اطلاعاتی را از قلم بیاندازد تا دیگران را وادار به انجام آنچه می‌خواهد کند. این افراد این کار را برای تاثیرگذاری بر نظر مثبت نسبت به خود در نگاه دیگران انجام می‌دهند. دست‌به‌سر کردن همچنین می‌تواند شامل توهین، شوخی در مورد حساسیت‌های یک فرد و خودداری یا جیره‌بندی کردن محبت باشد. شکل دیگر این کار که ممکن است مورد استفاده قرار گیرد این است که فردی سعی می‌کند شخص دیگری را وادار کند که واقعیت و باور خود را زیر سوال ببرند. فردی که صفات سمی دارد، ممکن است کارهایی انجام دهد که دیگران به خود و تجربیات شخصی خود بی‌اعتماد شوند.

5.رعایت نکردن مرزبندی‌ها:

رعایت نکردن مرزها می‌تواند بر احساس امنیت و اعتماد فرد تاثیر بگذارد. افرادی که ویژگی‌های سمی دارند ممکن است نیازهای دیگران را نادیده بگیرند و اینگونه باشندکه برای اتفاقات سخت زندگی دیگران حضور ندارند. اگر نخواهیم متقابلا نیازهای دیگران را برآورده کنیم، می‌تواند بر روابط ما و کسانی که روابط با آنها برای ما مهم است، تاثیر بگذارد.

6.بی‌ثباتی:

هیچکس کامل نیست. همه ممکن است گاهی اوقات در رفتار خود دچار نوسانات شوند. اما اگر مرتبا رفتار تناقض‌آمیز از خود نشان بدهیم، می‌تواند برای دیگران بسیار آزاردهنده باشد. رفتارهای تناقض‌آمیز معمولا با رفتارهای تکانشی، فرصت‌طلبانه و غیرقابل‌پیش‌بینی در ارتباط است.

اگرچه این علائم بین زن و مرد تفاوتی ندارد، زنان به دلیل این رفتارها با شدت بیشتری مورد قضاوت قرار می‌گیرند.

 

اگر مشکل شما هستید چه باید کرد؟

اگر متوجه شدید که ویژگی‌های سمی دارید، مراحلی وجود دارد که می‌توانید برای تغییر انجام دهید. حتی یک تغییر مثبت می‌تواند باعث بهبود روابط شما با عزیزان و آشنایانتان شود. در واقع مواردی که باید انجام دهید دقیقا نقطه مقابل ویژگی‌هایی است که در بالا توضیح داده شد:

_ بهبود سلامت روان

_ عذرخواهی صمیمانه

_ احترام گذاشتن به مرزها

_ قبول مسئولیت

به طور خلاصه،خوداندیشی می‌تواند به شما در پاسخ به این سوال کمک کند: آیا مشکل از من است؟ اگر علائم ویژگی‌های سمی را در خود مشاهده کنید می‌توانید تغییرات مثبتی برای بهبود روابط خود ایجاد کنید. تشخیص این مسئله اولین قدم برای شروع تغییرات مثبت در زندگی است.

 نظر دهید »

هفت فایده‌ کم‌تر صحبت کردن:

09 تیر 1402 توسط مدیر النفیسه

هفت فایده‌ کم‌تر صحبت کردن:

1. شما اسرارتان را فاش نمی‌کنید.
2. حرف‌های احمقانه و بی‌معنی‌ نخواهید گفت.
3. وقتی صحبت می‌کنید مردم بهتر به حرف‌هایتان گوش می‌کنند.
4. برای مردم سخت است که از زندگی خصوصی و دنیای درون‌تان سر در بیاورند.
5. مردم شما را بالغ‌تر، جذاب‌تر و عاقل‌تر به می‌دانند.
6. مردم برای شما و مرزهایتان بیشتر احترام می‌گذارند.
7. حرفی نمی‌گویید که در آن توهین و بی‌احترامی به دیگران باشد.

 نظر دهید »

رازی نهفته است در این ازدواج که بسیار شیرین است

30 خرداد 1402 توسط مدیر النفیسه

                                     

فاطمه زهرا علیهاالسلام دختر پیغمبر اکرم و از دوشیزگان ممتاز عصر خویش بود. پدر و مادرش از اصیل ترین و شریف ترین خانواده های قریش بودند. از حیث جمال ظاهری و کمالات معنوی و اخلاقی از پدر و مادر شریفش ارث می برد. و به عالیترین کمالات انسانی آراسته بود.
 عظمت وجودی حضرت علی علیه السلام اقتضا می کرد که خواستار همسری باشد که از نظر ایمان، تقوی، دانش، بینش، نجابت و اصالت، هم‌شان و هم‌پایه‌ی خودش باشد و جز فاطمه زهرا، دختر رسول خدا، کسی این خصوصیت و شایستگی را نداشت.

پیامبر پیشنهاد ازدواج علی علیه السلام را به دخترش این گونه منتقل کرد:« علی فرزند ابوطالب از کسانی است که فضیلت و مقام او در اسلام بر ما روشن است. من از خدا خواسته بودم که تو را به عقد بهترین مخلوق خود در آورد و اکنون او به خواستگاری تو آمده است. در این باره چه می گویی؟»

فاطمه سکوت کرد ولی چهره‌اش را از پیامبر بر نگرداند و کوچک‌ترین ناراحتی در سیمایش ظاهر نشد. پیامبر با دیدن این صحنه از جای خود بر خاست و فرمود:« الله اکبر. سکوت دخترم نشانه رضای اوست.»

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در حالی که بر اثاث خانه دخترش دست می‌کشید، فرمود:« خداوند زندگی را بر خانواده ای که بیشتر ظروف آن ها سفالین است مبارک قرار بده.»

رازی نهفته است در این ازدواج که بسیار شیرین است و هنوز پس از هزار و چند صد سال نکته ای گرانمایه است برای زندگی زوج های جوان. وقتی پیامبر عقد علی را خواند دست زهرا(س) را در دست علی (ع) گذاشت و گفت:

ای علی، دختر امانت است در دست شوهر. این امانت را نگهداری کن. نکته را دقت کنید. دختر امانت است در دست شوهر. به راستی این رازی است در فرهنگ اسلامی ما که هنوز فرهنگ سازی نشده است. هنوز شناسانده نشده است. باید این نکته را سر سلسله همه اندیشه ها در باره ازدواج قرار بدهیم.

نگاهی به روایات تاریخی درباره ازدواج امیر المومنین (ع) و حضرت زهرا(س)
شخصیت و عظمت پیامبر اکرم روز به روز در انظار مردم بالا می رفت و قدرت و شوکت او زیادتر می شد به همین علت دختر عزیزش زهرا (علیها السلام) همواره مورد توجه بزرگان قریش و رجال با شخصیت و ثروتمند قرار داشت هر از چندگاه از او خواستگاری می کردند اما پیامبر با خواستگاران طوری رفتار می کرد که می پنداشتند مورد غضب پیامبر قرار گرفته اند.

 

رسول خدا فاطمه را برای علی (علیه السلام) نگاه داشته بود و مایل بود از جانب او پیشنهاد شود. پیامبر از جانب خدا مأمور بود که نور را با نور به ازدواج در آورد.

تمایل رسول اکرم به پیوند علی (ع) با فاطمه(س) :

اصحاب رسول خدا احساس کرده بودند که پیغمبر اکرم تمایل دارد فاطمه (علیها السلام) را با علی پیوند ازدواج دهد، ولی از جانب علی پیشنهادی نمی شد. یک روز عمر و ابوبکر و سعد بن معاذ و گروهی دیگر که پیامبر تقاضای ازدواج آنها را رد کرده بود در مسجد گرد آمده بودند و از هر دری سخن می گفتند. در این بین سخن از فاطمه به میان آمد. ابوبکر گفت: مدتی است که اعیان و اشراف عرب فاطمه علیهاالسلام را خواستگاری می نمایند اما پیغمبر اکرم پیشنهاد احدی را نپذیرفته و در جوابشان می فرماید: تعیین همسر فاطمه با خداست.برای همه روشن بود که خدا وپیغمبر، فاطمه را برای علی علیه السلام نگاه داشته اند. سپس به «عمر» و «سعد بن معاذ» گفت: حاضرید به اتفاق هم نزد علی برویم و جریان را برایش تشریح کنیم و اگر به ازدواج مایل بود همراهیش کنیم؟! آنها از این پیشنهاد استقبال و او را در این کار تشویق کردند.

سلمان فارسی می گوید: عمر و ابوبکر و سعد بن معاذ بدین قصد از مسجد خارج شدند و به جانب آن حضرت شتافتند.

علی (ع) فرمود: از کجا می آیید و به چه منظور اینجا آمده اید؟

ابوبکر گفت: یا علی تو در تمام کمالات بر سایرین برتری داری، و از موقعیت خود و علاقه ای که رسول خدا به تو دارد کاملاً آگاهی. اشراف و بزرگان قریش برای خواستگاری فاطمه علیها السلام آمده اند ولی پیغمبر صلی الله علیه و آله دست رد به سینه همه زده و تعیین همسر فاطمه را به دستور خدا حواله داده است. گمان می کنم خدا و رسول، فاطمه را برای تو گذاشته اند. و شخص دیگری قابلیت این افتخار را ندارد.

فرمود: صبر کن تا از فاطمه اجازه بگیرم.

پیغمبر نزد فاطمه (ع) رفت، فرمود: دخترم! علی بن ابی طالب (ع) را به خوبی می شناسی برای خواستگاری آمده است. آیا اجازه می دهی ترا به عقدش در آورم؟ فاطمه از خجالت سکوت کرد و چیزی نگفت. پیغمبر چون آثار خشنودی را در چهره او دید گفت: الله اکبر و سکوت او را علامت رضایت دانست (2).

بشارتی که جبرئیل به حضرت محمد(ص) داد :

رسول اکرم (ص) پس ازکسب اجازه به نزد علی آمد و با لبی خندان گفت: یا علی! آیا برای عروسی چیزی داری؟ پاسخ داد: یا رسول الله پدر و مادرم قربانت، شما از وضع من کاملاً اطلاع دارید. تمام ثروت من عبارت است از یک شمشیر، یک زره و یک شتر.

فرمود: تو مرد جنگ و جهادی و بدون شمشیر نمی توانی در راه خدا جهاد کنی، شمشیر از لوازم و احتیاجات ضروری تو است. شتر نیز از ضروریات زندگی تو محسوب می شود، باید به وسیله آن آبکشی کنی و امور اقتصادی خود و خانواده ات را تأمین کنی و برای اهل و عیالت کسب روزی نمایی و در مسافرت بارت را بر آن حمل کنی، تنها چیزی که می توانی از آن صرف نظر کنی همان زره است. من هم به تو سخت نمی گیرم و به همان زره اکتفا می نمایم. یا علی آیا اکنون بشارتی به تو بدهم و رازی را برایت آشکار بسازم؟!

عرض کرد: آری یا رسول الله، پدر و مادرم فدایت، شما همیشه نیک خوی و خوش زبان بوده اید.

فرمود: پیش از آنکه به نزد من بیایی جبرئیل نازل شد و گفت: یا محمد! خدا ترا از بین مخلوقاتش برگزیده و به رسالت انتخاب کرد. علی (ع) را برگزید و برادر و وزیر تو قرار داد. باید دخترت فاطمه را به ازدواج او درآوری. مجلس جشن ازدواج آنان در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده است. خدا فرزندان پاک و نجیب و طیب و طاهر و نیکو به آنان عطا خواهد نمود یا علی هنوز جبرئیل بالا نرفته بود که تو درب منزل را زدی (3).

خطبه عقدی که در حضور مردم خوانده شد:

پیغمبر صلی الله علیه وآله فرمود: یا علی تو زودتر به مسجد برو و من نیز از عقب تو می آیم، تا در حضور مردم مراسم عقد را برگزار کنیم و خطبه بخوانیم.

علی (ع) مسرور و خوشحال به جانب مسجد حرکت نمود. ابوبکر و عمر را در بین راه ملاقات کرد، آنها از جریان کار جویا شدند، گفت: رسول خدا دخترش را به من تزویج کرد، هم اکنون پیامبر در راه است تا در حضور جمعیت، مراسم عقد و خطبه خوانی را انجام دهد.

پیغمبر (ص) در حالی که صورتش از سرور و شادمانی می درخشید به مسجد تشریف برد، ‌و به بلال فرمود: مهاجر و انصار را در مسجد جمع کن. هنگامی که مردم جمع شدند، بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثنای فرمود: ای مردم آگاه باشید که جبرئیل بر من نازل شد و از جانب خدا پیام آورد که مراسم عقد ازدواج علی و فاطمه علیها السلام در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده و دستور داده که در زمین نیز آن مراسم را انجام دهم، و شما را بر آن گواه بگیرم. سپس نشست و به علی (ع) فرمود: برخیز و خطبه عقد را بخوان.

 

علی علیه السلام برخاست و فرمود: خدا را بر نعمت هایش سپاس می گویم و شهادت می دهم که بغیر از او خدایی نیست. شهادتی که مورد پسند و رضایت او واقع شود. درود بر محمد صلی الله علیه وآله، درودی که مقام و درجه اش را بالا برد. ای مردم! خدا ازدواج را برای ما پسندیده و بدان دستور داده است. ازدواج من و فاطمه را خدا مقدر کرده و بدان امر نموده است. ای مردم! رسول خدا فاطمه را به عقد من در آورد و زره ام را از بابت مهر قبول کرد. از آن حضرت بپرسید و گواه باشید.

مسلمانان به پیغمبر (ص) عرض کردند: یا رسول الله! فاطمه را با علی کابین بسته ای؟

رسول خدا پاسخ داد: آری. پس تمام حضار دست به دعا برداشته گفتند: خدا این ازدواج را بر شما مبارک گرداند و در میانتان دوستی و محبت افکند.

مذاکره عروسی و نقشی که عقیل عهده دار شد:

علی علیه السلام می فرماید: حدود یک ماه طول کشید و من خجالت می کشیدم با پیغمبر درباره فاطمه صحبت کنم، ولی گاهی که خلوت می شد می فرمود: یا علی چه همسر نیکو و زیبائی نصیبت شد؟ بهترین زنان عالم را تزویج تو کردم.

روزی برادرم عقیل پیش من آمد و گفت: برادر جان! من از ازدواج تو بسیارمسرور هستم. چرا از رسول خدا (ص) خواهش نمی کنی که فاطمه را به خانه ات بفرستد تا بوسیله عروسی شما، چشم ما روشن گردد؟ پاسخ دادم: خیلی میل دارم عروسی کنم اما از رسول خدا خجالت می کشم. عقیل گفت: تو را به خدا سوگند! هم اکنون با من بیا تا خدمت پیغمبر (ص) برویم.

علی با برادرش عقیل آهنگ منزل رسول خدا نمودند. در بین راه به «ام ایمن» برخورد کرده جریان را برایش گفتند. ام ایمن گفت: اجازه بدهید من با رسول خدا در این باره مذاکره کنم.

ام سلمه و سایر زنان از قضیه خبردار شدند و خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله مشرف گشتند. عرض کردند: یا رسول الله! پدر و مادرمان به فدایت، برای موضوعی خدمت شما رسیده ایم که اگر خدیجه زنده بود چشمش بدان روشن می شد. وقتی پیغمبر (ص) نام خدیجه را شنید اشکش جاری شد و فرمود: خدیجه؟! کجا مانند خدیجه پیدا می شود؟ هنگامی که مردم مرا تکذیب نمودند مرا تصدیق کرد و برای ترویج دین خدا، اموالش را در اختیار من قرار داد. خدیجه زنی بود که خدا بر من وحی فرستاد که بدو بشارت دهم خانه ای از زمرد در بهشت بدو عطا خواهد کرد.

ام سلمه عرض کرد: پدرم و مادرم فدایت شود، شما هرچه درباره خدیجه می فرمایید صحیح است. خدا ما را با او محشور گرداند. یا رسول الله! برادر و پسر عموی شما میل دارد همسرش را به منزل ببرد.

فرمود: پس چرا خودش در این باره صحبتی نمی کند؟ عرض کرد: از کمروئی اوست.

پیغمبر (ص) به ام ایمن فرمود: علی را نزد من حاضر کن.

وقتی علی (ع) خدمت پیغمبر مشرف شد فرمود: یا علی! آیا میل داری همسرت را به منزل ببری.

عرض کرد: آری یا رسول الله.

فرمود: خدا مبارک کند، همین امشب یا فردا شب وسائل عروسی را فراهم می کنم.

سپس به همسرانش فرمود: اطاقی را برای فاطمه فرش کنید تا مراسم عروسی را برگزار کنیم (4). مراسم ازدواج برترین بندگان خداوند در روز اول یا ششم ذی الحجه (5) سال دوم یا سوم هجری انجام گرفت(6).

(1)ذخائر العقبی ص 26.

(2)بحار الانوار ج 43 ص 127 ذخائر العقبی ص 29

(3)بحار الانوار ج 43 ص 127

(4)بحار الانوار ج 43 ص 130 ـ 132

(5)مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 349

(6)بحار الانوار ج 43 ص 6 و 7

 

برگرفته از کتاب بانوی نمونه اسلام تألیف ابراهیم امینی

2362

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 87
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • مدیر النفیسه
  • سامیه بانو
  • زفاک
  • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 17
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 30
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 29
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس