میلیونها موش در پایتخت زندگی میکنند اما این یکی مسلما انباردارشان است.
میلیونها موش در پایتخت زندگی میکنند اما این یکی مسلما انباردارشان است.
میلیونها موش در پایتخت زندگی میکنند اما این یکی مسلما انباردارشان است.
امام علی علیه السلام:
در بیان عیب کسی مشتاب، که شاید خداوند گناه او را بخشوده باشد و از گناه کوچکی که خود مرتکب شده ای آسوده خاطر مباش، که شاید به خاطر آن عذاب شوی
همیشه شوهرتونو دوست داشته باشید
ﺍﮔﻪ ﺑﻬﺘﻮﻥ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻣﯿﺪﻩ ﺑﺮﺍﺵ ﭼﺎﯼ ﺩﻡ ﮐﻨﯿﺪ،ﭼﻮﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺧﺴﺘﮕﯿﺶ ﺩﺭ ﺑﺮﻩ ﺗﺎﺑﺘﻮﻧﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﺎﺗﻮﻥ ﮔﻮﺵ ﺑﺪﻩ .
ﺍﮔﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﭘﺨﺘﺘﻮﻥ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ،ﭼﻮﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻃﻌﻢ ﻏﺬﺍﻫﺎﯼ ﺧﻮﺷﻤﺰﺗﻮﻥ ﻫﻨﻮﺯ ﺯﯾﺮ ﺩﻧﺪﻭﻧﺸﻪ.
ﺍﮔﻪ ﺑﻪ ﺑﻘﯿﻪ ﺧﺎﻧﻮﻣﺎﯼ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻪ،ﭼﻮﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺷﻪ ﺷﻤﺎﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺴﺘﯿﺪ.
ﺍﮔﻪ ﺷﺒﻬﺎ ﺧﺮﻭﭘﻒ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﺧﻮﺍﺑﺘﻮﻥ ﻧﻤﯿﺒﺮﻩ،ﭼﻮﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﯾﻠﮑﺲ ﺗﺮﯾﻦ ﻣﺮﺩﻩ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ .
ﺍﮔﻪ ﺭﻭﺯ ﺗﻮﻟﺪﺗﻮﻥ ﯾﺎﺩﺵ ﻣﯿﺮﻩ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺨﺮﻩ،ﭼﻮﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﻭﺍﺳﻪ ﺁﯾﻨﺪﺗﻮﻥ ﭘﻮﻝ ﭘﺲ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﻣﯿﮑﻨﻪ .
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ،ﭼﻮﻥ ﭼﺎﺭﻩ ﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ﺟﺰ ﺍﯾﻦ ﻧﺪﺍﺭﯾﺪ ﻭ ﻣﺴﻠﻤﺎ ﮐﺸﺘﻨﺶ ﺟﺮﻡ ﻭ ﻏﯿﺮ ﻗﺎﻧﻮﻧﯿﻪ … |-:
از وقتی بچهدار شدهایم هر کسی که به دیدن ما میآید برای کوچولویمان یک هدیه میآورد و حسابی خوش به حال کوچولویمان است. اما خب در کنار این همه جایزهٔ خوشگل آدمها انتظار دارند که از کادوهایشان هم خوب مراقبت کنیم. این دیگر واقعاً برایم عجیب است.
کوچولوی ما سه ماهه که بود دخترعمویم یک فرش بچگانهٔ بانمک برایش خریده بود. فرش زیبایی بود که رنگهای شاد زیادی داشت و توی اتاق هم خیلی قشنگ شده بود. اما بعد از چند وقت دیدیم که این فرش نخهایش دائم پاره میشود و روی فرش معلوم است. کوچولوی من هم که تازه چهاردستوپا رفتن را یاد گرفته بود هر بار سراغ این نخها میرفت و سعی میکرد آنها را از فرش جدا کند. از ترس اینکه نکند یک روز نخها را بخورد فرش را جمع کردم و چون رنگهایش را دوست داشتم آن را توی بالکن پهن کردم تا هر موقع خواستیم برویم آنجا بنشینیم. بعد از مدتها دوباره دخترعمویم به خانهمان آمد و فرش مذکور را توی بالکن دید. متوجه شدم که کمی ناراحت شد اما به روی خودش نیاورد. بعدتر مادرم گفت میخواهد برای کوچولویم ماشین اسباببازی بخرد و من گفتم لازم نیست، چون بچهٔ ما همه را میشکند و برای خودش هم خطرناک است. همان موقع دخترعمویم یک فرصت خوب گیر آورد و گفت: «خب نباید بدی دستش. معلومه بچهها همه چیو خراب و کثیف میکنن. باید بذاری بالای کمد، نه جلو دست و تو بالکن.» من هم که فهمیدم چرا دخترعمویم این حرف را میزند توضیح دادم که بچهها عاشق هدیههایشان هستند و منصفانه نیست آنها را قایم کنیم یا جایی بگذاریم که فقط بتوانند از دور نگاهش کنند. بعد از آن همیشه پیش خودم فکر میکنم پس آنها برای چه به کودک هدیه میدهند؟
از چند ماهگی بچه را جدا بخوابونیم. پسرم بیدار که میشه اگه منو نبینه خیلی میترسه.
بچه ها تا سه سالگی به واسطه اضطراب جدایی، از غریبه ها ترس دارند و همچنین از سه سالگی به بعد خودشان سعی میکنند جدا شوند.
توصیه برای جامعه ما این است که در جدا سازی کودکتان خیلی شدت بخرج ندهید شرایط را فراهم کرده و نگرانی های خود را کنار بگذارید.