زمستان با آمدن تو بهار شد؛
زمستان با آمدن تو بهار شد؛
سروها با قدم هاے تو؛
سبزشدن را فهمیدند و ایستادند؛
و پرستو ها،هنوز از آزادگے تو میگویند؛
و راهت هنوز ادامه دارد
آغازدهہمبارڪفجرگرامےباد
زمستان با آمدن تو بهار شد؛
سروها با قدم هاے تو؛
سبزشدن را فهمیدند و ایستادند؛
و پرستو ها،هنوز از آزادگے تو میگویند؛
و راهت هنوز ادامه دارد
آغازدهہمبارڪفجرگرامےباد
خوبی؟ از آن سوال های مبهم است.
یعنی از آن سوال هایی که خیلی مهم است چه کسی آن را بپرسد.
مثلا زیور خانوم، زنِ حسن آقای بقال، وقتی از آدم می پرسد خوبی؟ برایش مهم نیست تو خوبی یا نه. فقط می خواهد چند لحظه تو را معطل کند که حسابی وراندازت کند تا فردا شب که با صغری خانوم مشغول چانه زنی ست، حرفی داشته باشد برای گفتن که:
دختر فلانی را دیدم امروز. ماشالله چه بزرگ شده. شوهر نکرده؟
یا مثلا همکلاسیت وقتی می گوید خوبی؟ کاری به خوب بودن یا نبودنت ندارد. فقط می خواهد قبل از اینکه توی رویت در بیاید که فلان جزوه را بده، حرفی زده باشد.
آدمهایی هم هستن که سال به دوازده ماه، خبری ازشان نمی شود. اما یک شب بی هوا می بینی پیام دادند: سلام، خوبی؟
اینجور وقت ها بهتر است فقط بگویید ممنون. چون این ها هم، اصل حالتان برایشان مهم نیست. پیام بعدی شان حاکی از “یه زحمتی برات داشتم” است را که ببینید، منظورم را متوجه می شوید.
و بعد کسی هست که می پرسد:خوبی؟
وتو چشم باز می کنی و می بینی ساعت ها گذشته، تو همه خوب نبودن هایت را به او گفتی و او حالا، دوباره می پرسد: خوبی؟ و تو این بار، با خیال راحت میگویی: خوبم …
این آدم ها
این آدم ها… اگر از این آدم ها دور و برتان هست، یادتان باشد که خودشان مدت هاست منتظر شنیدن یک “خوبی؟” واقعی هستند.
خوبی؟ از آن سوال های مبهم است.
یعنی از آن سوال هایی که خیلی مهم است چه کسی آن را بپرسد.
مثلا زیور خانوم، زنِ حسن آقای بقال، وقتی از آدم می پرسد خوبی؟ برایش مهم نیست تو خوبی یا نه. فقط می خواهد چند لحظه تو را معطل کند که حسابی وراندازت کند تا فردا شب که با صغری خانوم مشغول چانه زنی ست، حرفی داشته باشد برای گفتن که:
دختر فلانی را دیدم امروز. ماشالله چه بزرگ شده. شوهر نکرده؟
یا مثلا همکلاسیت وقتی می گوید خوبی؟ کاری به خوب بودن یا نبودنت ندارد. فقط می خواهد قبل از اینکه توی رویت در بیاید که فلان جزوه را بده، حرفی زده باشد.
آدمهایی هم هستن که سال به دوازده ماه، خبری ازشان نمی شود. اما یک شب بی هوا می بینی پیام دادند: سلام، خوبی؟
اینجور وقت ها بهتر است فقط بگویید ممنون. چون این ها هم، اصل حالتان برایشان مهم نیست. پیام بعدی شان حاکی از “یه زحمتی برات داشتم” است را که ببینید، منظورم را متوجه می شوید.
و بعد کسی هست که می پرسد:خوبی؟
وتو چشم باز می کنی و می بینی ساعت ها گذشته، تو همه خوب نبودن هایت را به او گفتی و او حالا، دوباره می پرسد: خوبی؟ و تو این بار، با خیال راحت میگویی: خوبم …
این آدم ها
این آدم ها… اگر از این آدم ها دور و برتان هست، یادتان باشد که خودشان مدت هاست منتظر شنیدن یک “خوبی؟” واقعی هستند.
#پندانه
گاهی وقتا لازمه زمین بخوری.
تا ببینی کیا پشتتن.
کیا میرن.
کیا همه جوره میمونن!
گاهی لازمه جوری زمین بخوری که زخمی بشی زخماتو باز بذاری ببینی کیا نمک میباشن کیا مرحم میذارن کیا با تو هم دردن کیاهم خود دردن!
هیچوقت تا زخمی نشی نمیتونی بفهمی کی چه رفتاری میکنه!
دست یه کسایی نمک میبینی که روشون قسم میخوردی و یه کسایی مرحم میذارن رو زخمات که اصلا یادشون نبودی!
انقد مات و مبهوت رفتارای اونا میمونی که کلا یادت میره زمین خوردی.
و اونجا تازه میفهمی که نباید به بعضی ها بیشتر از لیاقتشون بها میدادی…
روزنامه جمهوری اسلامی: امام خمینی را در مجموعه ای از زینت ها و تشریفات محدود کرده ایم
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:اکنون که انقلاب اسلامی وارد چهلمین سال عمر خود میشود، شایسته است به این سئوال پاسخ بدهیم که آیا کسانی که در این 39 سال در مناصب مختلف نظام برآمده از این انقلاب قرار داشتند و دارند به امام خمینی اقتدا کردند و واقعا خادم ملت بودند و هستند؟
پاسخ این سئوال، مطلق نیست. نه میتوان گفت همه خادم بودند و نه میتوان گفت نبودند. تعیین درصد نیز به زمان و بررسی و رصد کردن نیاز دارد، ولی اجمالا میتوان گفت هرچه از عمر انقلاب و نظام جمهوری اسلامی میگذرد، میزان خادم بودن مسئولین و صاحب منصبان کاهش مییابد و بر آقائی آنها افزوده میشود. ویژگی خادم، اینست که با مردم و در کنار مردم است و درد مردم را میفهمد و ویژگی آنان که خادم نیستند اینست که لحظه به لحظه از مردم فاصله میگیرند و نمیتوانند بزرگواری مردم را حفظ کنند.
کسانی که در خانههای گران قیمت زندگی میکنند، با ثروتمندان حشر و نشر دارند، در مهمانیهای اشراف شرکت میکنند، مهمان سفره فقرا نمیشوند و یا فقرا به سفره آنها راه ندارند، نمیتوانند خادم مردم باشند.
ما امروز حتی خود امام را هم در مجموعهای از تشریفات و زینتها محدود کردهایم و تصورمان اینست که عظمت بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی به شکوه و جلال مقبره اوست نه به حسینیه ساده و بیآلایش جماران. کسانی که اینگونه فکر میکنند چگونه میتوانند خود را صاحب درد بدانند و معنای گرسنگی را بفهمند؟