چرا دیر شام خوردن خطرناک است؟
چرا دیر شام خوردن خطرناک است؟
غذاخوردن دیرهنگام می تواندموجب افزایش وزن، انسولین و کلسترول شود وتاثیر منفی بر متابولیسم چربی و نشانگرهای هورمونی دخیل در بیماری قلبی، دیابت داشت.
چرا دیر شام خوردن خطرناک است؟
غذاخوردن دیرهنگام می تواندموجب افزایش وزن، انسولین و کلسترول شود وتاثیر منفی بر متابولیسم چربی و نشانگرهای هورمونی دخیل در بیماری قلبی، دیابت داشت.
? سفر به #کرمانشاه یک سفر «تفریحی_انساندوستانه» نیست
چند توصیهی بسیار مهم به همگان، بهخصوص داوطلبان کمک به #زلزلهزدگان:
1- از روز دوم، حضور افراد غیرمتخصص نه تنها کمک نیست، بلکه اسکان، بهداشت، امنیت و مسائل دیگرشون باری است مضاعف. همچنین اگر میخواید فقط چند روز محدود وقت برای کمک بگذارید، از روز دهم به بعد برید، چون شهرهای زلزلهزده معمولاً روزهای اول مملو از داوطلباند و روزهای بعد خالی از غمخوار.
2- در این روزها روانشناسان و مددکاران بیشترین نقش رو میتونن ایفا کنن. افراد زلزلهزده به خاطر شدت و سرعت وقوع حادثه شدیداً در شوک هستن و نمیتونن مراحل سوگواری (انکار، خشم، چانهزنی، افسردگی و پذیرش) رو طی کنن و در مرحلهی انکار میمونن. همچنین چون درگیر تهیهی مواد اولیهی زندگی میشن نمیتونن سوگواری کنن.
3- تسلی الکی، امید و وعدهی الکی ندید. از گفتن عبارات کلیشهای مثل مرگ حقه، همه چیز درست میشه، مثل اولش میشه و… خودداری کنید.
4- اگر حرف به درد به خوری ندارید، فقط سعی کنید در کنارشون باشید. اشکالی نداره که حتی به مدت طولانی سکوت کنید.
5- سعی کنید بغلشون کنید و دستشون رو بگیرید اگر خودشون رضایت داشتن و اذیت نمیشدن.
6- دیدن جسد، رفتن به سر مزار، دیدن یادگاریهای عزیز ازدسترفته میتونه به انجام یک سوگواری ذهنی و پذیرش و باور مرگ اونها کمک کنه. تا جایی که ممکنه از گریه کردن اونها جلوگیری نکنید. سعی کنید براشون مراسم سوم و هفتم، مخصوصا به شکل دستهجمعی بگیرید.
7- داستانها و خاطرات اونها در مورد عزیزانشون رو حتماً بشنوید و حتی اگر کمی نزدیکتر شدید بخواید که در مورد عزیزانشون با شما حرف بزنن. تعریف داستان، قبول مرگ و مرحلهای از سوگواری است.
8- اگر کمک شما رو نمیپذیرن، یا حتی اگه میپذیرن از اونها کمکهای کوچیک بخواین و مهمونشون بشین. مردم ایران در شرایط روحی بد ممکنه کمک کسی رو نخوان اما اگه کسی ازشون کمک بخواد و مخصوصا مهمون باشه کمکش میکنن. این باعث میشه که “احساس ادای دین” کمتری به شما کنن و بعدش هم کمکهای بعدی شما رو راحتتر بپذیرن.
9- همواره یادتون باشه آدمهای زلزلهزده اول آدماند بعد زلزلهزده. بهشون احترام واقعی بذارین و در اونها احساس ترحم ایجاد نکنید. یادتون باشه لباس و غذا فقط در حد زنده موندن برای خیلیها مهمه، احترام شما به اونها و حفظ شخصیتشون کمک بیشتری میکنه و اثر بسیار بلندمدتی روی اونها میگذاره.
10- اعتقادات این افراد شدیداً ضربه خورده. اما به هیچ وجه وارد بحثهای اعتقادی با اونها نشید. سعی کنید بیشتر شنونده باشید و این حس رو بدید که در هر صورت و با هر اعتقادی در کنارشون هستید.
11- مواظب بچهها و سالمندان باشید و با نگهداری از اونها از بار ذهنی بزرگترها رو، که شدیداً خستهاند، کم کنید.
12- یادتون باشه، کسی که خشمگینتره یعنی بیشتر به توجه و کمک نیاز داره. خشم یک علامته، بهش توجه کنید و از خشمشون ناراحت نشید.
13- با خودتون غذا نبرید، به جاش دارو و وسایل بهداشتی و عروسک و اسباببازی ببرید. غذا معمولاً چندبرابر نیاز به این مناطق میرسه. به سر و وضع آدمها و محیطشون توجه کنید. سعی کنید به محیط این افراد “زندگی” رو برگردونید. این کار میتونه با شونه کردن موهای یک بچه یا صاف کردن یک تابلوی کجشده انجام بشه.
14- بهترین کمک اینه که شرایطی رو ایجاد کنید که خود این افراد به خودشون و دیگران کمک کنن. مشارکت، اونها رو از حالت افسردگی خارج میکنه و آسیبدیدهها هم کمک یک “همدرد” رو راحتتر میپذیرن. پس افراد با روحیهتر بومی رو پیدا کنید و از اونها کمک بگیرید.
15- اگر خبرنگار نیستید، از گرفتن عکس یا فیلم از آدمها، حتا از ویرانهها، خودداری کنید.
16- اگر نمیدونید چه کمکی میتونید بکنید یا تجربهی سفر و زندگی در چنین شرایطی رو ندارید، نرید لطفاً. اونجا هتل و دستشویی تمیز و… نیست. اگر رفتید، در بیان احساسات غلو نکنید و سعی کنید خودتون باشید.
17- این نوشته هدفش منصرف کردن آدمها از رفتن و کمک کردن نیست. اما باید برنامهریزیشده و هدفمند، گروهی و تا جایی که ممکنه با هماهنگی با سازمانهایی مثل «هلال احمر» رفت. نه به هدف یک مسافرت تفریحیِ انساندوستانه! مهمتر از نیت، عملکرد و انجام کمک واقعی به مصیبتزدههاست.
* کتاب «رنج و التیام در سوگواری و داغدیدگی» ویلیام وردن، ترجمهی محمد قائد، کتاب بسیار خوب و ساده و روانی است که میشه مثلاً توی راه تهران تا کرمانشاه خوند. این کتاب در زندگی خودتون هم به کارتون میآد.
اگر صلاح دونستید، این نوشته رو با دیگران هم به اشتراک بگذارید.
مرتضی_کریمی
??
? بیایید تهِ دل هم را خالی نکنیم
به کسی که تازه خانه خریده به جای ترساندن از قسط هایِ عقب مانده ای که ممکن است برایش اتفاق بیفتد ؛ تبریک بگوییم و آرزوی خانه ی بزرگتر بکنیم
به زنی که تازه باردار شده به جای ترس از زایمان و دردسر های بزرگ کردن بچه قدمِ نو رسیده اش را تبریک بگوییم
باور کنید قشنگ تر است اگر به دوستمان که تازه ازدواج کرده به جای اینکه بگوییم همه مثل هم اند بگوییم “برایت آرزوی خوشبختی میکنم”
بیایید تهِ دل هم را خالی نکنیم
نزنیم تویِ ذوقِ عزیزترین کسانمان وقتی خبری را با شوق به ما می دهد
ما آدم ها استادِ قضاوت کردنِ دیگرانیم
جواب ندادنِ پیام را مغرور بودنشان تلقی میکنیم
و زود جواب دادن ها را هم میگذاریم به پایِ بیکار بودن…
به کسی که با همه گرم میگیرد انگِ بیش از حد آزاد بودن میزنیم،
و کسی که حریمش را حفظ میکند متهم میکنیم به گوشه گیر بودن…
کسی که تار مویش یا مچ دستش معلوم است را بی بند و بار میدانیم
و با حجاب ها را خشکِ مذهب…
به کسی که از خودش زیاد عکس میگذارد لقبِ خود شیفته میدهیم
و وقتی کسی عکسی از خودش نگذارد میگوییم لابد خیلی زشت است…
عکس از بیرون رفتن و خوش گذرانی بگذاریم اسمش میشود شو آف
و تفریح هایمان را برای خودمان نگه داریم میشویم
بیچاره و افسرده است…
زیاد که بخندیم میشویم بی غم
و ناراحتیمان را که بروز بدهیم میشویم تو هم که همیشه حالت بد است…
عکسِ چشم و ابرو بگذاریم میگویند لابد هنوز نرفته زیر دست جراح
و عکس از صورت میگذاریم میگویند لابد هیکلش نتراشیده است…
آهنگ خارجی گوش بدهیم میشویم متظاهر
و آهنگ فارسی که پخش کنیم بی کلاس…
ازدواج که نکنیم میشویم لابد عیب و ایرادی داشته
و بله که بدهیم میشویم عجله داشت انگار…
ما آدمها تکلیفمان با خودمان معلوم نیست
اصلا ملاک برای خوب و بد بودن آدم ها نداریم انگار…
بعد با همین ملاک های نصفه نیمه که هر روز هم عوضشان میکنیم
می افتیم به جان آدمها و اندازه گیری و برچسب زدن بهشان…
از هندزفری فاصله بگیرید
اگر می خواهید در سنین پیری دچار پیرگوشی نشوید پیشنهاد می کنیم کمتر از هندزفری استفاده کنید. استفاده بیش از حد از هدفون آسیب های فراوانی برای شنوایی تان در بر خواهد داشت.
استفاده بیش از حد از انواع رسانههای صوتی و تصویری موجب کاهش سن پیر گوشی به زیر 40 سال در کشور شده است.
شیوع اختلال کم شنوایی در ایران تا حدی بیش از سایر کشورهای جهان است زیرا بر اساس آمار جهانی شیوع این اختلال، 1 تا 2 نفر در هر هزار نفر است در حالی که این آمار در ایران به 4 تا 5 نفر در هر هزار نفر نیز میرسد.
یکی از علل شیوع این بیماری، ازدواجهای فامیلی و سطح بهداشت و آگاهی بوده است.
رفتارهایی که در سال های اخیر در جامعه رایج شده مثل استفاده بیش از حد از هدفون نیز موجب پایین آوردن سن پیرگوشی به زیر 40 سال شده است، البته این عارضه به علت استفاده بیش از حد از رسانهها در تمام جهان وجود دارد که در نتیجه آن آسیب به گوش بیشتر شده است.