مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

ما برایِ زندگی‌ای تکامل پیدا کرده ایم که "ناپایدار" است!

26 مرداد 1402 توسط مدیر النفیسه

زندگی قانونهای خودش را دارد و قطعا همه ی ما به نوعی با بزرگی و قدرت جریان زندگی رو به رو شده ایم.
قطعا همه ی ما به نوعی ترس را تجربه کرده ایم خصوصا در شرایطی که نمیتوانیم موقعیت را پیش بینی‌ کنیم اما همیشه یادتان باشد که ما برای همین زندگی طراحی شده ایم! زندگی‌ای که غیر‌قابل پیش بینی ست و یکی از بزرگترین و بهترین و در عین حال ناخوشآیند ترین ویژگی هایش “ناپایداری” آن است!
ما برایِ زندگی‌ای تکامل پیدا کرده ایم که “ناپایدار” است!
شاید با اهمیت ترین بخش همین است که گاهی با از دست دادنهایی مواجه میشویم که اصلا آماده نیستیم! گاهی چنان رو به روی مرگ قرار میگیریم که یادمان میرود برای چه چیزهایی نگران بوده ایم! چه چیزهای به ظاهر بی اهمیتی!
میگویم با اهمیت،چرا که ما را با توهمی قدیمی رو به رو میکند؛ اینکه همه چیز در #کنترل ماست!
نخیر! هیچ چیز در کنترل ما نیست! و این مهم ترین درسی ست که میتوان از چنین شرایطی آموخت. این درس حتی به رابطه های ما هم کمک میکند، اینکه بدانیم هر چه بیشتر بخواهیم کنترل کنیم، بیشتر دور خواهیم شد. دور از ارتباط قلبی با آدمها و دور از حس کردنِ زندگی همانطور که هست نه آنطور که ما میخواهیم تفسیرش کنیم!

گاهی باید دل سپرد به هر آنچه که در کنترل ما نیست و هشیار بود. هشیار به این حقیقت که زندگی ناپایدار است، هم در دردها و هم در خوشی ها. هم در اضطراب ها و هم در آرامش های کوتاهش. زندگی ناپایدار است و همیشه همه چیز تمام خواهد شد و ما در میان موقتها، قرار است اعتماد کنیم؛ اعتماد به جسم و اعتماد به هشیاری مان.
با جریانی که کنترل نمیشود ناامیدانه برخورد نکنیم و بی تفاوت نباشیم، تلاشمان را بکنیم که بتوانیم در شرایط بحرانی از خودمان و عزیزانمان محافظت کنیم اما آرام باشیم و بدانیم که اضطراب، موقت است.
هشیار باشیم به بدنی که همراه ماست، همراهی که در عبور از دردها و بحرانها به ما کمک خواهد کرد.
در بحران ها سعی کنید با افرادی که دوستشان دارید معاشرت کنید و با گروه از بحران رد شوید. آغوش را فراموش نکنید و هیچگاه با زندگی قهر نکنید چون هر آنچه اتفاق می افتد ما را به خودمان و حقیقت های زندگی نزدیک تر میکند و هر رویارویی با حقیقت با تمام تلخی‌اش، مفید است و ما را با بخش هایی از زندگی مان مواجه میکند که احتیاج به تغییر و بازنگری دارد.
.

 نظر دهید »

هفت مرحله برای رسیدن به هدف (موفقیت)

22 مرداد 1402 توسط مدیر النفیسه

🔴 هفت مرحله برای رسیدن به هدف (موفقیت)

برای تعیین هدف و سپس رسیدن به آن یک فرمول هفت مرحله ای وجود دارد که همه افراد موفق، بدون استثنا، با اندکی تغییر از آن پیروی می کنند تا به موفقیت های بزرگ برسند. شما هم می توانید همین کار را بکنید.

✅ ببینید چه می خواهید

مرحله اول: دقیقا مشخص کنید در هر زمینه ای از زندگی تان چه می خواهید. ایده های کلی را به موارد خاص تبدیل کنید.

✅ اهداف را یادداشت کنید

مرحله دوم: پس از تشخیص آنچه می خواهید، آن را به تفصیل و روشنی بنویسید .
سعی کنید روی کاغذ فکر کنید. هدفی که مشخص نشده و حتی المقدور روی کاغذ نیاید هدف نیست؛ بلکه فقط نوعی آرزوی بدون پشتوانه است.

✅ زمان بندی کنید.

مرحله سوم: برای هدف خود ضرب الاجل تعیین کنید.
با این کار نیرویی در ضمیر ناخودآگاه‌تان ایجاد می شود که شما را به انجام فعالیت‌های لازم برای رسیدن به هدف وادار می‌کند.
اگر هدف بزرگ است، آن را به اجزاء و اهداف کوچک‌تر تقسیم کنید و برای رسیدن به هر کدام مهلتی تعیین کنید.
هیچ چیز را به دست اتفاقات و شانس نسپارید.

✅ لیست تهیه کنید.

مرحله چهارم: فهرست همه فعالیت‌های لازم برای دست‌یابی به هدف را بنویسید و در آینده هم همین طور که اقدامات جدیدی به فکرتان می رسد آنها را هم به لیست اضافه کنید تا تکمیل شود.

✅ فهرست اهداف و اقدامات را سازماندهی کنید.

مرحله پنجم: لیست فعالیت ها را به یک برنامه تبدیل کنید.
به این صورت که بر حسب اهمیت آنها را اولویت‌بندی کنید و سپس آنها را به ترتیب بنویسید و برای هر کدام مهلتی تعیین کنید.

✅ اقدام کنید

مرحله ششم: بر مبنای برنامه بالا دست به اقدام بزنید. مهم این است که کار را شروع کنید.

✅ هر روز کاری را انجام بدهید

مرحله هفتم: هر روز به انجام یکی از فعالیت هایی بپردازید که شما را به مهم ترین هدف تان در زمانی که معین کرده اید نزدیک تر کند. تصمیم بگیرید در هر روز سال کاری بکنید که شما را در مسیر رسیدن به هدف پیش ببرد. با به کارگیری این فرمول، پیشرفت روزانه تان حیرت آور خواهد بود.

✅ هدف هایتان را هر روز مرور کنید.

اهداف خود را هر روز مرور کنید تا مطمئن شوید که هنوز هم مهم ترین اهداف هستند.
از سویی دیگر مسیر خود را با همان اهداف، هماهنگ کنید.
به این ترتیب با گذشت زمان اهداف جدیدی به لیست خود اضافه خواهید کرد و آنهایی را که دیگر مهم نیستند حذف می کنید.
برای هدف هایتان هر چه باشند، برنامه‌ریزی کامل و مکتوب تهیه کنید و هر روز روی آن برنامه کار کنید.
این است رمز عملکرد عالی و رسیدن به موفقیت.

 نظر دهید »

مشکل از من است یا بقیه؟/ اگر این شش اخلاق سمی را دارید پس مشکل حتما از شماست!

21 مرداد 1402 توسط مدیر النفیسه

6 نشانه فردی با اخلاق‌های سمی
مشکل از من است یا بقیه؟/ اگر این شش اخلاق سمی را دارید پس مشکل حتما از شماست!

 



درک علائم رفتارهای سمی (toxic)، مانند فریبکاری و عدم مسئولیت‌پذیری، می‌تواند به شما کمک کند راه‌های مثبتی برای بهبود روابط با دیگران و البته خودتان پیدا کنید.
علی سلیمی: تا به حال پیش‌آمده از خود بپرسید، آیا واقعا مشکل از من است؟ مخصوصا وقتی همه چیز به طور مداوم در روابط شما اشتباه پیش می‌رود ممکن است این سوال برای شما پیش آید.

فردی که دارای ویژگی‌های سمی است می‌تواند در زندگی اطرافیان خود اختلافات زیادی با خودش ایجاد کند. خوشبختانه راه‌هایی برای ارزیابی این رفتارها و تغییر آنها وجود دارد که می‌تواند به بهبود زندگی و روابط شما با اطرافیانتان کمک‌کننده باشد. اولین و شاید مهم‌ترین راه آشنا بودن با علائم رفتارهای مشکل‌ساز است که به شما در شناسایی رفتارهای مشکل‌ساز کمک می‌کند.

 

1.پرهیز از صحبت و گفت‌وگو

کسی که رفتار سمی از خود نشان می‌دهد، احتمالا مایل نخواهد بود در بحث‌های مهم درباره رفتارهای مشکل‌آفرین شرکت کند. به همین دلیل، مشکلات اغلب حل نشده باقی می‌مانند. در مواردی که فرد نمی‌تواند از گفت‌وگو کردن اجتناب کند، ممکن است از روش‌هایی استفاده کند که طرف مقابل احساس حقارت و کمتری نسبت به خود پیدا کند.

2.عدم مسئولیت‌پذیری:

ممکن است برای ما سخت باشد که اشتباهات خود را بپذیریم یا دیگران را به خاطر کمبودهای خود سرزنش کنیم. اگر فردی نتواند درک کند و بپذیرد که رفتارهای او چگونه در چرخه به وجود آمدن مشکلات‌اش تاثیر داشته است، در رشد و توسعه فردی خود دچار مشکل خواهد شد.

 

3.امتناع از معذرت‌خواهی:

فردی که ویژگی‌های شخصیتی سمی و مشکل‌ساز دارد، ممکن است حقیقت را تحریف کند تا اینطور به نظر بیاید که قربانی شرایط شده است. عذرخواهی نکردن بابت اشتباهات و نپذیرفتن آنها می‌تواند روابط ما با کسانی که برای ما مهم هستند را ضعیف یا حتی قطع کند. در مواجهه با یک مشکل ممکن است حالت دفاعی به خود بگیریم و از پذیرفتن انتقادات پرهیز کنیم. این نکته باعث می‌شود که حتی گوش دادن به دیدگاه‌های دیگران برای ما دشوار شود که نهایتا منجر به عدم پذیرش اشتباه خود، عدم عذرخواهی و تیره و تار شدن روابط با دیگران می‌شود.

4.دست‌به‌سر کردن دیگران:

رفتارهای سمی می‌تواند شامل دست‌به‌سر کردن دیگران برای منفعت و کنترل شخصی باشد. شخصی که این کار را انجام می‌دهد ممکن است دروغ بگوید، اغراق کند یا اطلاعاتی را از قلم بیاندازد تا دیگران را وادار به انجام آنچه می‌خواهد کند. این افراد این کار را برای تاثیرگذاری بر نظر مثبت نسبت به خود در نگاه دیگران انجام می‌دهند. دست‌به‌سر کردن همچنین می‌تواند شامل توهین، شوخی در مورد حساسیت‌های یک فرد و خودداری یا جیره‌بندی کردن محبت باشد. شکل دیگر این کار که ممکن است مورد استفاده قرار گیرد این است که فردی سعی می‌کند شخص دیگری را وادار کند که واقعیت و باور خود را زیر سوال ببرند. فردی که صفات سمی دارد، ممکن است کارهایی انجام دهد که دیگران به خود و تجربیات شخصی خود بی‌اعتماد شوند.

5.رعایت نکردن مرزبندی‌ها:

رعایت نکردن مرزها می‌تواند بر احساس امنیت و اعتماد فرد تاثیر بگذارد. افرادی که ویژگی‌های سمی دارند ممکن است نیازهای دیگران را نادیده بگیرند و اینگونه باشندکه برای اتفاقات سخت زندگی دیگران حضور ندارند. اگر نخواهیم متقابلا نیازهای دیگران را برآورده کنیم، می‌تواند بر روابط ما و کسانی که روابط با آنها برای ما مهم است، تاثیر بگذارد.

6.بی‌ثباتی:

هیچکس کامل نیست. همه ممکن است گاهی اوقات در رفتار خود دچار نوسانات شوند. اما اگر مرتبا رفتار تناقض‌آمیز از خود نشان بدهیم، می‌تواند برای دیگران بسیار آزاردهنده باشد. رفتارهای تناقض‌آمیز معمولا با رفتارهای تکانشی، فرصت‌طلبانه و غیرقابل‌پیش‌بینی در ارتباط است.

اگرچه این علائم بین زن و مرد تفاوتی ندارد، زنان به دلیل این رفتارها با شدت بیشتری مورد قضاوت قرار می‌گیرند.

 

اگر مشکل شما هستید چه باید کرد؟

اگر متوجه شدید که ویژگی‌های سمی دارید، مراحلی وجود دارد که می‌توانید برای تغییر انجام دهید. حتی یک تغییر مثبت می‌تواند باعث بهبود روابط شما با عزیزان و آشنایانتان شود. در واقع مواردی که باید انجام دهید دقیقا نقطه مقابل ویژگی‌هایی است که در بالا توضیح داده شد:

_ بهبود سلامت روان

_ عذرخواهی صمیمانه

_ احترام گذاشتن به مرزها

_ قبول مسئولیت

به طور خلاصه،خوداندیشی می‌تواند به شما در پاسخ به این سوال کمک کند: آیا مشکل از من است؟ اگر علائم ویژگی‌های سمی را در خود مشاهده کنید می‌توانید تغییرات مثبتی برای بهبود روابط خود ایجاد کنید. تشخیص این مسئله اولین قدم برای شروع تغییرات مثبت در زندگی است.

 نظر دهید »

حجاب و عفاف عاشوراییان

19 مرداد 1402 توسط مدیر النفیسه

حجاب و عفاف عاشوراییان

 

 

 به نقل از شیخ مفید «وَ سَأُلَتْهُ النِّسْوَةُ لِیسْتَرْجِعَ مَا أخِذَ مِنْهُنَّ لِیتَسَتَّرْنَ بِه؛  پس از روز عاشورا و اسارت زنان خاندان پیامبر، آنان از عمر سعد خواستند تا آنچه از ایشان گرفته شده، بازگردانده شود تا خود را با آن بپوشانند. اما چون آن خواسته اثری نداشت و دستور عمرسعد کارساز نشد و کسی چادرها را بازنگرداند، این بار تقاضای خود را به گونه ای دیگر و به فردی دیگر ابراز کردند. عمر بن سعد اسرای اهل حرم را به کوفه برد هنگامی که نزدیک کوفه رسیدند، اهل کوفه برای تماشای اسرا اجتماع کردند. یکی از زنان کوفی که بر بامی ایستاده و بر آنان مشرف بود، پرسید: «مِنْ أْی الأَسَاَری أنْتُن؟؛ شماها از کدامین اسرا هستید؟ »جواب دادند: «َنحْنُ أسَاَری مُحَمَّدٍ؛ ما اسرای آل محمد هستیم». زن از بام پایین آمد و هر چه چادر، مقنعه، روسری و پارچه ای که داشت جمع کرد و به آنان داد و آنان خود را پوشانیدند». دقیقاً؛ پرواضح است که حجاب نشانه کرامت و ارجمندی زن مسلمان است و زنان عاشورایی و زینب گونه که پیامبران حریت و آزادگی و آیات عصمت و عفت بوده و هستند، حفظ کرامت و شخصیت خود را بر همه چیز مقدم می دارند.

مصادق دیگری که میتوان به آن اشاره کرد «پنهان داشتن خود از نامحرمان» است. پس از چند روزی که اسراء در کوفه ماندند، آنان را به سوی شام روانه کردند. در هنگام حمل و نقل اسرا از مکانی به مکان دیگر، آنان را همانند اسرای کفار و گاه بدون پاسداشت حرمت آنان از نظر امکان حفظ کامل حجاب، انتقال می دادند و این کار، اعتراض اهل بیت علیهم السلام و حضرت سجاد علیه السلام را برمیانگیخته و آنان برای حفظ حجاب از هیچ کوششی فرو گذار نمی کردند و حتی اگر لازم بود، به خواهش و تمنّا نیز متوسل می شده اند؛ در حالی که امام حسین علیه السلام یا اهل حرم، هرگز برای امور مادی به دشمن متوسل نشده اند یا التماس نکرده اند و حتی یک مورد هم پیدا نمی شود که مثلاً امام حسین علیه السلام از دشمن طلب آب کرده باشد و باز هیچ موردی نمی یابید که اهل حرم پس از اسارت از دشمن تقاضای نان، آب و سایر امور مادی را داشته باشند، ولی دقت در حوادث شام، اصرار بانوان بر حفظ پوشش و حجاب و دور نگه داشتن خود را از انظار تماشاچیان روشن می کند.

سید بن طاووس رحمه الله علیه نقل می کند: «وقتی اسراء به دمشق نزدیک شدند، ام کلثوم به شمر نزدیک شد و گفت: از تو درخواستی دارم. شمر گفت: درخواستت چیست؟ گفت: هنگامی که خواستی ما را به شهر وارد کنی، از دروازه ای که تماشاچیان آن کمتر باشند وارد کن و به مأموران پیشنهاد کن سرها را از بین کجاوه ها بیرون ببرند و از ما دور کنند، زیرا ما از بس در چنین حالتی و چنین وضعی مورد دید واقع شدیم خوار و ذلیل شدیم. ولی شمر از بس ظالم و یاغی بود، دستور داد سرها را بر نیزه ها در بین کجاوه ها قرار دهند و آنان را با آن حال از بین تماشاچیان عبور داد.


مصداق دیگری که میتوان به آن اشاره داشت «اعتراض به سلب پوشش از اهل حرم» است. وقتی اسرای اهل بیت علیهم السلام را وارد شام کردند و آنان را به مجلس یزید بردند و او با تکبّر به بیان افتخارات و پیروزیهای خود پرداخت، برخی از اهل بیت علیهم السلام سخنانی گفتند. آنگاه حضرت زینب علیه السلام به پا خاست و با بیان آیاتی از قرآن، استهزاگری یزید را ناشی از تکذیب آیات الهی و مهلت دادن خداوند به او را برای افزون شدن گناهان او و سرانجام گرفتار شدنش به عذاب الهی دانست. سپس فرمودند: « آیا این عدل است، ای فرزندان آزاد شده که تو زنان و کنیزکان خود را در پشت پرده و حجاب نگاه داری و دختران رسو ل الله صلی الله علیه واله در حالت اسیری، در حالی که پوشش های آنان هتک برداشته شده و چهره های آنان آشکار ساخته شده، آنان را دشمنان از شهری به شهر دیگر برانند؟».

با این توصیفات حضرت زینب علیه السلام و فرزندان پیامبر صلی الله علیه واله چه با سخنان و چه با منش رفتاری شان ارزشهای والای انسانی و اخلاقی و  کرامت انسانی زن را در سایه عفاف و حجاب یادآور شدند.

نکته مهمی که حضرت زینب علیه السلام از آن سخت آزرده شده، این است که زنان یزید پوشیده اند و او و زنان دیگر پوشش کامل ندارند و به همین جهت نمی گوید: زنان تو در کاخ و اسیران در کوخند یا زنان تو سیر و اسیران گرسنه اند؛ بلکه تنها و تنها بر حجاب اصرار میکند. علاوه بر این باید توجه داشت که پوشش آنان به طور کامل برداشته نشده؛ اما با این وجود این چنین نسبت به آن حساسیت به خرج می دادند و جزع و فزع می کردند.

عصر عاشورا وقتی دشمن به خیمه ها حمله کرد و آن ها را به آتش کشید، حضرت زینب علیه السلام محضر امام سجاد آمدند و کسب تکلیف کردند. امام به عمه اش زینب علیه السلام فرمودند، بگو بچه ها به میان بیابانها فرار کنند و پراکنده شوند، در ضمن فرار قضیه ای برای دختر امام حسین علیه السلام به نام فاطمه صغرا علیه السلام اتفاق میافتد. عربی از سپاهیان یزید او را دنبال می کند. آن عرب با ته نیزه به پشت دخترک میزند و هنگامی که بر زمین می افتد، او آن چنان گوشواره های دخترک را از گوشش بیرون میکشد که گوشهایش پاره می شوند. آنگاه که به هوش می آید، سر خود را در دامن عمه اش زینب علیه السلام می بیند، در این حال اولین درخواستی که دارد این است: عمه جان آیا پارچه ای پیدا می شود تا با آن سرم را از چشم نامحرمان بپوشانم؟
این دختر دلسوخته به عمه اش نگفت، سه روز است که آب نخورده و تشنه است، نگفت که گوشهایش درد می کند، نگفت که او را شلّاق و تازیانه زده اند. نگفت پدرم کجاست. نگفت برادرم کجاست. نگفت عمویم کجاست. فقط وقتی متوجّه شد که چادر به سر ندارد با گریه التماس کرد: عمّه جان! چادر ندارم! آیا چادری نداری که خود را با آن بپوشانم؟ حضرت زینب با چشمهای پر از اشک فرمود: دخترم؛ چیزی برای ما باقی نگذاشته اند.

 آری هم امام حسین علیه السلام نسبت به حفظ حریم اهل بیت و حفظ آنان از معرض نامحرمان از هیچ تلاش و حرکتی فروگذاری نکرد و هم خود آن بزرگواران در کربلا و در طول اسارت، هیچ گاه و هیچ لحظه از حفظ حجاب و عفاف خود غفلت ننمودند. هر یک از این صحنه ها می تواند برای جامعه امروز ما درس آموز باشد. بنابراین از واقعه کربلا، تنها درس گریه و عزاداری نگیرید. درس عفت بگیرید. درس حجاب بگیرید. معرفت خود را نسبت به کربلا و عاشورا بیشتر کنید. امام من و شما هنوز هم تشنه لبیک است.

 دکتر عیسی عیسی زاده استادیار و عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن

 نظر دهید »

قیام برای ادای وظیفه

06 مرداد 1402 توسط مدیر النفیسه

 


در مورد بررسی قیام و حرکت سیدالشهدا نظرات و روش‌های گوناگونی وجود دارد که هر کدام را به یک نتیجه‌گیری خاصی در این باره راهنمایی می‌کند.

برخی با اتکا بر سخنان حضرت و نقل قول‌های ایشان دست به تحلیل واقعه کربلا زده‌اند و عده‌ای دیگر هم با در نظر گرفتن شرایط سیاسی و اجتماعی تحلیلی از قیام امام حسین را مطرح نموده‌اند. دخیل کردن موضوعات کلامی نظیر علم امام هم در تحلیل واقعه عاشورا اثرگذاری داشته است.

بعضی از نتیجه‌گیری‌ها علی رغم اینکه به جهاتی توجه داشتند، از بعضی زوایای قیام کربلا غفلت کردند و در این وضعیت، روش صحیح و آنچیزی که می‌توان به وسیله آن به نظر صواب رسید، جمع زوایا و ابعاد گوناگون کربلاست، کما اینکه رهبری در کتاب انسان 250 ساله هم به این موضوع اشاره دارند و در موضعی می‌گویند:« بعضی می‌گویند امام حسین (علیه ‌السّلام) حرکت کرد که قدرت را بگیرد از مردمان مؤمن هم این حرف را می‌زنند؛ بعضی [هم] می‌گویند حرکت کرد تا شهید بشود. من می‌گویم حرکت کرد تا وظیفه‌ را انجام بدهد؛ منتها در راه انجام وظیفه، یک احتمال این است که آدم به قدرت برسد، چه عیب دارد؟ یک احتمال این است که انسان شهید بشود، چه عیب دارد؟ مقصود این است که ما بتوانیم این عمل را انجام بدهیم، این وظیفه را انجام بدهیم؛ مسأله این است. (۱۳۹۸/۰۷/۲۱)»

در موضوع حرکت امام حسین یک نکته جدی و مهم وجود دارد و آن مسأله ضرورت قیام است. این ضرورت قیام نه تنها در زمان یزید، که در عصر معاویه هم وجود داشته است و حضرت سیدالشهدا بیان کرده‌ بودند که اگر کسی علیه معاویه دست به قیام نمی‌زند باید به خدا پناه ببرد، اما الآن شرایط قیام وجود ندارد. که ایشان بنا به همین موضوع دست به نامه‌نگاری با اصحاب می‌زنند تا آنان را آگاه سازند.

مشکلی که وجود دارد عدم توجه به اصل «ضرورت قیام» است؛ به طوریکه در جوامع علمی هم فقط به بازه حرکت امام از مدینه به مکه و از مکه به کوفه اشاره می‌کنند و عقبه این ماجرا را مورد غفلت قرار می‌دهند. حتی اگر ما علم امام به شهادت را هم قبول کنیم و بپذیریم ایشان نسبت به شهادت خود و چگونگی آن واقف بود، مانع از این نیست که امام مکلف به انجام تکلیف نباشد.

حرکت امام که قیام علیه ظلم است یک  امر واضح در سیره و گفتار سیدالشهداست و او در همان ابتدا گفت:« اِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ وَعَلَى الاِْسْلامِ الْسَّلامُ اِذ قَدْ بُلِيَتِ الاُْمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ يَزيدَ، وَلَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آلهيَقُولُ: اَلْخِلافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلى آلِ اَبى سُفيانَ.» یعنی انا للّه و انا اليه راجعون و فاتحه اسلام را باید خواند زيرا امّت اسلام گرفتار چوپانى همانند يزيد شده است و من خودم از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود: خـلافت بر آل ابوسـفيان حـرام است.


ضمن اینکه امام حسین در جای جای مسیر حقانیت خود را بیان کردند و حتی در رجز شهدای کربلا هم مثل رجز حضرت علی اکبر موضوع اولویت آنان به خلافت به خوبی مشهود است. از طرفی هم نامه کوفیان به امام حسین و دعوت از ایشان برای امارت بر شهر به خوبی نشان دهنده آن اصل قیام و حرکت سیاسی برای برپایی یک حکومت اسلامی است. عده ای بیان می‌کنند امام صرفا برای حکومت رفته است در صورتیکه این حرف غلط است، لذا نفس حاکمیت مدنظر امام نبوده بلکه در نظر ایشان حاکمیت ابزاری برای احیای سنت است. در اندیشه دیگرانی هم امام فقط قصد شهادت داشته که این نظر هم ناقص است، چون صرف شهادت بی فایده است بلکه باید بستر شهادت و غایت آن را در سیره اما دید. آن غایت مدنظر امام حماسه و از خودگذشتگی است که در مردم آن عصر کمرنگ شده بود.

 

محمدجواد یاوری، عضو هیأت علمی دانشگاه باقر العلوم

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 18
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 1250
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • نویسنده محمدی

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 97
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 28
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 21
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس