مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

در باب لزوم یادگیری زبان نسل جدید

07 مهر 1401 توسط مدیر النفیسه


نهادهای امنیتی توانستند فضای ملتهب روزهای گذشته را کنترل و مدیریت کنند اما اگر اراده ای برای حل پایدار مساله و جلوگیری از رویدادهای مشابه در آینده دارند، باید یاد بگیرند که با نسل جدید با زبان خودشان صحبت کنند.
در سال های پس از انقلاب بارها گروه هایی از مردم به دلایل خاصی دست به اعتراض زده اند و هر بار به شکلی و در مدت زمان خاصی این اعتراضات فروکش کرده و تا حادثه تحریک کننده جدید، خبری ازاعتراضات نبوده است و این اعتراضات هم غالبا در شهرهای بزرگ و بیشتر تهران به وقع پیوسته است، اما این بار شکل و پراکندگی جغرافیایی اعتراضات تفاوت هایی با آنچه در گذشته شاهد بودیم، دارد.

یکی از مهترین تفاوت اعتراضات اخیر، حضور نسلی در کانون اعتراضات بود است که شیوه و شکل تربیتی آنها با نسل های گذشته کاملا متفاوت است؛ اگرچه در درون همین سیستم درس خوانده اند اما کمتر تحت تاثیر آموزش و پرورش رسمی کشور قرار دارند و استانداردهایی متفاوت تر از نسل های پیشین و حتی پدران و مادران خود دارند و شاید یکی از دلایل پیچیدگی مهار این اعتراضات، همین عدم آشنایی با تعلقات و خواسته های آنان و حتی زبان آنان بود.


شخصا به عنوان معلمی که سعی در بِروز داشتن اطلاعات و زبان گفتاری خود دارم بارها با کلمات و عباراتی از این نسل مواجه شده ام که مجبور به کنکاش برای رسیدن به یک معرفت شناسی مشترک با این نسل شدم.
مقدمه فوق برای این بود که به نقش پررنگ “سلبریتی ها” در این اعتراضات بپردازم، اینکه چند اسم در میان اسامی ورزشکاران و هنرپیشه گان برجسته تر شده است و یا آنان به این تشخیص رسیده اند که باید با معترضین همراهی کنند نشان می دهد که شناخت و امکان ارتباط آنان با نسل کانونی اعتراضات اخیر، بهتر از مدیران کنونی دستگاه های فرهنگی و سیاسی کشور است، زیرا آنان به درستی درک کرده اند که این گروه وَقعِ چندانی به دیگر گروه های مرجع نمی نهند و بیشترشان با موسیقی رپ که بی شک سرعت رشدی بیش از موسیقی کلاسیک داشته - که هم نسلان من با آنها عاشق شده و اشک ریخته اند - گوش می دهند.

شتاب اجتماعی را نه فقط در موسیقی بلکه در کنش و واکنش امروزی این نوجوانان هم می توان به آسانی مشاهده کرد و سرعت تخریب و تحریک آنان هم به تناسب دیگر حوزه ها بسیار بالاست.
نوجوانان کشور ما با هنرمندان و فوتبالیست ها بیشتر خوشحال شده اند تا با اقدامات تصمیم سازان و تصمیم گیرانی که این روزها قاطبه جوانان حاضر در خیابان حتی اسامی آنها را هم نمی دانند.


اینکه “سلبریتی ها” توانسته اند نقش تاثیر گذاری بر روی این قشر اجتماعی داشته باشند چندان به دانش و هوش آنان ارتباط ندارد بلکه این بی توجهی مسئولین بوده است که چنین فضا و فرصتی را برای آنان فراهم کرده است تا نقش رهبری را به دست بگیرند و شاید بتوان ادعا کرد که اگر از بیشتر همین افراد سوال کنید نه چنین ادعایی دارند و نه حتی قصدی برای انجام چنین ماموریتی!


نهادهای امنیتی توانستند فضای ملتهب روزهای گذشته را کنترل و مدیریت کنند اما اگر اراده ای برای حل پایدار مساله و جلوگیری از رویدادهای مشابه در آینده دارند، باید یاد بگیرند که با نسل جدید با زبان خودشان صحبت کنند.

عصر ایران

 نظر دهید »

دعوت به حکمت اساس دعوت پیامبران و امامان است

03 مهر 1401 توسط مدیر النفیسه

دعوت به حکمت اساس دعوت پیامبران و امامان است


ما در ایام دهه آخر ماه صفر، با سوگواری برای چهار معصوم مواجه هستیم.

اولا رسول خدا که خداوند او را اسوه ما معرفی کرده و صریحا توصیه می کند «و لکم فی رسول الله اسوة حسنة».

دوم شهادت امام حسن مجتبی که از حضرت رسول منقول است که فرمود: لو کان العقل رجلا، لکان الحسن، اگر عقل در قیافه مردی ظاهر می شد، همانا «حسن» بود. مورخان نوشته اند که آن حضرت در روزهای آخر ماه صفر به شهادت رسیده است. برخی هم اوائل ماه ربیع را نوشته اند.

سوم امام حسین است که به تازگی از اربعین آن حضرت گذشته ایم و اصل سوگواری متعلق به اوست.

چهارم شهادت امام رضا که آقا و مولایمان است و به خصوص ما ایرانی ها مفتخریم که آن حضرت در ایران ما مدفون شده و اسباب برکت و هدایت بوده و هست. ایشان روز آخر صفر درگذشته است.
در اینجا می خواهم سه وجه از امامت این بزرگواران را به اجمال بیان کنم و نتیجه ای بگیرم.

ما یک وجه امامت الهی داریم که هم در انبیاء بزرگ الهی هست و هم در امامان ما. آنها واسطه فیض الهی هستند و بر اساس مذهب تشیع، حجت خداوند در روی زمین هستند. آنها امام هستند، چه امام رسمی جامعه باشند و چه نباشند.

یک وجه دیگر، امامت علمی آنهاست، زیرا روایات آنها، مبیّن قرآن، و پشتوانه دین و فقه ماست. ما دین خود را از آن بزرگواران می گیریم. البته و در جایی که نیاز به تعمق در آیات و اخبار باشد، بیشتر دقت می کنیم و روی عقل خودمان هم حساب باز می کنیم، اما در جایی که دین نظری دارد، شیعه، نظر امام علی (ع) آن هم نظری که امام جعفر صادق از او نقل می کند را قبول می کند.

یک وجه دیگر امامت تربیتی آنهاست که ما بر اساس مشی آنها در زندگی می توانیم آنها را اسوه خویش قرار داده و حیات و ممات خود را حیات و ممات محمد و آل محمد قرار دهیم. پیامبر ما و همین طور امامان ما، اسوه اخلاق و تربیت بودند و از هر حیث، سعی می کردند اخلاق انسانی را به منصه ظهور بگذارند. این اعمال و رفتار آنها، برخی بر اساس توصیه های الهی بروز یافته و برخی نیز از آن روی که حضرات ائمه، انسانهای والا و شایسته و کامل هستند، و عامل به کارهای خیر و نیک اند، از آنان بروز یافته است. اعمالی است که انبیاء و انسانهای عاقل و متدین، معمولا وقتی در مقام عمل قرار می گیرند، همان کارها را انجام می دهند.

با این حال، باید توجه داشته باشیم که ما یک وجه انسانی و حِکمی هم در زندگی مان هست، که عقل و دانش خود ما باید آن را مطابق آموزه های قرآن و ائمه و با استناد به عقل و عرف، تشخیص داده و به آنها عمل کند. این مسأله، یک وجه نظری دارد که همان اعتبار و ارزش عقل ماست و به عنوان یک شیعه، برای این عقل حجیت قائلیم و گاهی به آن عقل نظری گفته می شود. دیگری یک عقل عملی است که معنایش این است که ما تشخیص حسن و قبح را با عقلمان می دهیم. این بخش، هم در بعد نظری و هم عملی، وجه مهمی از زندگی فکری و اعمال روزانه ما را تشکیل می دهد. البته منشأ عملی هم در واقع نظر و عقل، اما ناظر به عمل است.

نام بخش عقل نظری و خروجی آن را در معنایی که گذشت، می شود «حکمت» گذاشت، چیزی که آن را هم مثل همه چیز خداوند می دهد (چنان که به لقمان داده: و لقد آتینا لقمان الحکمه) و در قرآن، حکمت کنار تورات و انجیل است، نه عین آنها. « وَ یُعَلِّمُهُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ».

در بخش عقل عملی، می شود عنوان «خیر» را مطرح کرد که خداوند علاوه بر انجام اعمال شرعی و عبادی، دعوت به انجام «خیر» علاوه بر توصیه های صریح شرع، ظاهرا مصادیقی را که ما هم تشخیص بدهیم خیر است، می کند. به هر حال، مواردی هست که ممکن است ما آیه و حدیث هم در باره موضوعاتی به صراحت نداشته باشیم، یا کارهایی باشد که آن زمان معمول و معروف نبوده، بعدها پدید آمده، و ما باید با عقل خود خوبی و خیر آنها را درک کنیم و به آنها عمل کنیم. قرآن و امامان، در آیات و اخبار و عملشان، ما را دعوت به کار خیر و اعمال نیک می کنند. علاوه بر خیر، شاید آنجا که کلی از «اعملوا صالحا» یاد می کند، بتوانیم بگوییم مانند «وافعلوا الخیر» است.

خداوند ضمن آن که از ما خواسته است به تکالیف الهی خویش عمل کنیم، خواسته است تا به این وجه انسانی هم بنگریم و آنچه را که به نظرمان خیر و خوبی و عمل صالح است، محقق سازیم.

ممکن است به نظرتان بیاید که عمل صالح، در درجه اول، عبادات شرعی است، و البته همین طور است، اما وقتی خداوند خطاب به انبیای خود می فرماید: یا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ عَلیمٌ (مومنون:۵۱) یک مواردی از عمل صالح را مشخص می کند، و مواردی را هم به عنوان کار خوب، بر عهده خود بندگان خود می گذارد.

در زمینه تکالیف اجتماعی، آیت زیر، یکی از بهترین آیات الهی است که می فرماید: وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون‏ (آل عمران، ۱۰۴). مخاطب، امام باشد یا دیگران، یا هردو، دعوت به خیر شده است.

در اولین مرحله، کار این برگزیدگان دعوت به خیر است. سوال این است:

دعوت به «خیر» چیست؟

شاید اطلاق کلمه خیر، به معنی بهترین ها، نشان دهد که خداوند به تشخیص آدمیان برای کار خیر احترام می گذارد و البته در این زمینه راهنمایی هم دارد.

دنبالش از دعوت به «معروف» یاد می کند، و از پرهیز دادن از «منکر» سخن می گوید. در اینجا هم باز به صراحت از مصادیق نام نمی برد، و این هم به معنای آن است که خداوند همان طور که در باره کلمه «خیر» اطلاق دارد، از نوع «معروف» و دعوت به آن ستایش کرده و از «منکر» پرهیز می دهد. آنگاه قومی را که به «خیر» و «معروف» عمل کند و از منکر بپرهیزد، قومی رستگار و اهل فلاح می داند.

دست کم در یک مورد دیگر هم در قرآن، از دعوت و عمل به «خیر» یاد می کند. آنجا از عمل به دستورات عبادی اسلام سخن گفته و در مرحله بعد از «وافعلوا الخیر» یاد می کند. در هر دو آیه «فلاح» را نتیجه تحقق این عمل می داند. یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَ اسْجُدُوا وَ اعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَ افْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (حج : ۷۷). ممکن است جدا کردن خیر از رکوع و سجود و عبادت، به معنای آن باشد که خیر، امری مستقل از عبادات و خود مصداق یک تکلیف روشن الهی برای مومنان در عمل به آن است. کار نیک کردن.

امام علی در نهج البلاغه در باره این آیت که «وافعلو الخیر» می گوید: افْعَلُوا الْخَیْرَ وَ لَا تُحَقِّرُوا مِنْهُ شَیْئاً فَإِنَّ صَغِیرَهُ کَبِیرٌ وَ قَلِیلَهُ کَثِیرٌ وَ لَا یَقُولَنَّ أَحَدُکُمْ إِنَّ أَحَداً أَوْلَی بِفِعْلِ الْخَیْرِ مِنِّی».

امام تأکید می کند که کار خیر، و انجام آن بسیار مهم است. نباید به کوچکی و بزرگی آن نگاه کرد، در واقع، نباید کار خیر را تحقیر کرد. کوچک آن هم بزرگ و کم آن هم زیاد است. هیچ کسی هم نمی تواند مسوولیت انجام کار خیر را از دوش خود بردارد و بگوید، دیگری انجام دهد.

برخی از ما فکر می کنم، باید همه اعمالی که انجام می دهیم، فقط همانها باشد که مصداق صریح و روشن آیه و روایت هستند. طبعا چنین نیست. این تصور، این نتیجه را دارد که ما مسوولیتی در قبال کارهای خیر در جامعه احساس نمی کنیم به صرف، تعبد نسبت به شرع، آن را برای فلاح خود کافی می دانیم. در حالی که خداوند، یکی از پایه های فلاح ورستگاری را نتیجه عمل به کار خیر می داند.

بدفهمی ما در باره خیر یک مصداق این است که فکر می کنیم، فقط وقف برای کارهای مذهبی درست است، برای همین نود درصد موقوفات ما برای کارهای دینی است. در حالی که دعوت کلی به خیر معنایش این است که ما باید معنای خیر را وسیع تر بفهمیم و وقتی وقف می کنیم، دایره وقف را گسترده تر ببینیم. یک اثرش در وقف کتابخانه و دانشگاه است که ما کمتر به آن می پردازیم و بیش از همه به مسجد و حسینیه و آثار دینی می پردازیم. البته خیلی از مومنان به مساله حمام سازی و پل سازی هم توجه داشته اند، اما در کل، وقف را بیش از همه در امور مذهبی صریح رعایت می کنند.

به هر روی، جامعه دیندار در دنیا، به خصوصا مومنان مسلمان، در این زمینه، کوتاهی دارند و اصولا تلقی درستی از درک عقلی خود نسبت به معروف و عمل خیر و کار نیک کمتر دارند. اگر ما نگاه دینی را تعریف می کنیم، باید توجه داشته باشیم که کارهای انسانی، یک مصداق مهم از کار دینی هستند. اگر هم این طور نگاه نمی کنیم، فکر کنیم که دین بخشی از کارهای درست را به ما گوشزد می کند، و بخش دیگر را عقل و عرف مقبول و مشروع به ما توصیه می کنند. نتیجه عملی اینها، هر کدام که باشد، این است که فلاح و رستگاری جامعه، در گروه «افعلوا الخیر» هم هست.

به نظر می رسد، یکی از علل بی توجهی به کارهای صرفا انسانی در جوامع، امری که مشترک میان همه مذاهب و در واقع، به عقل و فطرت انسانی است، همین است که مسلمانان تصور می کنند، هر چیز خوب، منحصر در موارد شرعی است. این یکی از علل عقب افتادگی جوامع اسلامی هم هست.

 

رسول جعفریان

 نظر دهید »

هم وطن! بیا با هم حرف بزنیم!

31 شهریور 1401 توسط مدیر النفیسه

هم وطن! بیا با هم حرف بزنیم!

 
زن و شوهرها وقتی سر یک موضوعی با هم بحث شان می‌شود، فوری یک قطار طویل در ذهن شان جان می گیرد. قطاری که توی هر کوپه اش، یک خاطره تلخ سوار است، یک سو تفاهم، یک دل آزردگی، یک بغض فروخورده. یک جرقه کافی است تا کلی زخم قدیمی و جدید دهان باز کند، از روز خواستگاری تا همین لحظه که جر و بحث جدیدی پا گرفته.

در ذهن شان همه اینها سنجاق قفلی می‌شود به یکدیگر و چالش جدید هم عطف به ما سبق می شود و خیلی سریع تکلیف این پرونده هم معلوم می شود که حق با خودم است و تو از پایه و اساس اشتباهی هستی! حالا حکایت این روزهای ما مردم ایران است. یک واقعه دردناک و جگرسوز اتفاق افتاده. همه مان درگیر یک موقعیت بغرنج شده ایم و مثل زن و شوهرها پرونده های قدیمی در ذهن مان زنده شده و فوری قضاوت مان شکل گرفته.

 یکی زن بگوید و یکی مرد. روز خواستگاری که مادرت هی درباره جهاز مفصل دخترهای فامیل حرف زد و از عروسی های سبک و کم خرج عروس های فامیل تعریف کرد. اولین بار که خانواده تان برای شام آمدید خانه ما و آن قدر دیر کردید که برنج ها ته گرفت و بوی سوختگی می‌داد و مادرم کلی خجالت کشید. بعد از زایمان که مادرت هی در کار بچه داری نظر می داد و دخالت می‌کرد. وقت اثاث کشی که خانواده ات به جای کمک، پاشدند رفتند شمال. روزی که با فلان حرفت آبرویم را جلوی فامیل تان بردی. روزی که با فلان کارت دلم را شکستی و تا سه روز قهر بودیم. آن عادت چندش آورت که روی اعصابم است. آن اخلاق افتضاحت که حرصم می دهد. بی پولی ات که بدبخت مان کرده. آشپزی نابلدانه ات. 
شاید به زبان هم نیاورند اما در ذهن شان همه اینها سنجاق قفلی می‌شود به یکدیگر و چالش جدید هم عطف به ما سبق می شود و خلاصه بدون قاضی و مدعی العموم، خیلی سریع تکلیف این پرونده هم معلوم می شود که حق با خودم است و تو از پایه و اساس اشتباهی هستی!
حالا حکایت این روزهای ما مردم ایران است. یک واقعه دردناک و جگرسوز اتفاق افتاده. همه مان درگیر یک موقعیت بغرنج شده ایم و مثل زن و شوهرها پرونده های قدیمی در ذهن مان زنده شده.

 «جون مردم که برای اینا مهم نیس. ندیدی اون دفعه مردم زیر آوار متروپل مونده بودن، اون وقت اینا گردهمایی سلام فرمانده برای خودشون برگزار می کردن؟»،

«اصلا از کجا معلوم همه چی توطئه و برنامه ریزی شده نبوده؟ این جماعت معاند حاضرن برای خراب کردن حکومت، جون یه دختر بیچاره رو هم به کشتن بدن. نقشه خودشون بوده. قبلاً هم از این کارا کردن، ندا آقاسلطان یادته؟»،

«فعلا دارن لاپوشونی می‌کنن، بعداً کم کم حقیقت رو میگن. سر قضیه هواپیما هم همین بود. سه روز گفتن ما نبودیم، بعد بیانیه صادر کردن»،

«یادته سال ۸۸ الکی گفتن حکومت تو زندان به محکومین سیاسی تجاوز می‌کنه؟ نظام رو بدنام کردن، آخرش هم معلوم شد هیچ خبری نبوده.»،

«تازه این یه موردشه که درز کرده بیرون. چقدر آدم کشته میشه زیر دست اینا. سال ۸۸ ماجرای زندان کهریزک یادت نیست؟ مجبور شدن اعتراف کنن که جوونای مردم رو کشتن.»

این رشته بسته به سن و سال آدم ها همین طور عقب می رود تا برسد به سال ۷۸، به دهه شصت، به سال ۴۲، به صدر اسلام، به خلقت آدم!
بعد دیگر کسی لازم ندارد که هیچ فکری بکند. تحقیق و تفحص لازم نیست. شنیدن بی طرفانه حرف های طرف مقابل و بررسی شان، کار پوچ و بی ثمری محسوب می شود. هر کس از قبل تصمیمش را گرفته، اسم هرکس را که خواسته در ستون خوب ها و بدها نوشته و تمام.
کاش کمی عوض شویم. در زندگی شخصی و خانوادگی، در موضع گیری های سیاسی، در روابط کاری و اجتماعی و فامیلی، در هر جایگاه کوچک و بزرگی که قرار است درباره چیزی قضاوت کنیم و تصمیمی بگیریم، به طرف مقابلمان فرصت حرف زدن بدهیم. روی حرف هایش فکر کنیم. تلاش کنیم دغدغه اش را بفهمیم. خودمان را جای او بگذاریم. برای درد جدیدی که به آن مبتلا شده، نسخه قدیمی از قبل پیچیده شده تجویز نکنیم. برای روشن شدن حقیقت صبر کنیم. 
اگر مثل زمان قدیم بود، هر چالش و تنشی که پیش می آمد، با خیال راحت می گفتیم «زن و شوهر دعوا کنند، ابلهان باور کنند» اما چند سال است که آمار طلاق چیز دیگری می گویند. نکند آن قدر حرف های هم را نشنویم که کلا با هم غریبه شویم. نکند هر کدام مان ذهن و دلش را و حتی جسمش را بردارد ببرد یک گوشه دیگر و شکافی بین مان بیفتد که دیگر هیچ بندزنی نتواند بندش بزند.

 

مژده پورمحمدی 

 2 نظر

ی تواصی به حق و تواصی به صبر برای همیشه و بخصوص برای امروز ما یک دستورالعمل اساسی است.

26 شهریور 1401 توسط مدیر النفیسه

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای امروز در مراسم عزاداری دانشجویان ،با اشاره به تلاش‌های بی‌وقفه بدخواهان و رهزنان حقایق بر ضد حوادث مهمی همچون راهپیمایی شورانگیز اربعین، همگان را به وظیفه‌شناسی سفارش و خاطرنشان کردند: دو جمله حیاتی و جاودانی قرآن یعنی تواصی به حق و تواصی به صبر برای همیشه و بخصوص برای امروز ما یک دستورالعمل اساسی است.


ایشان، صبر را به معنای پایداری، ایستادگی، خسته نشدن و خود را در بن‌بست ندیدن دانستند و خطاب به جوانان عزیزِ هیئتی و قرآنی گفتند: هم خودتان راه حق را بروید هم تلاش کنید با منوّر کردن محیطهای گوناگون از جمله دانشگاه به رنگ خدا، دیگران نیز به این راه هدایت شوند.

16634197681330537_355.jpg

 نظر دهید »

سیدالشهدا و سلاحی به نام اشک

24 شهریور 1401 توسط مدیر النفیسه





 
 
 جمله معروفی است که از قدیم الایام تا به حال در شأن سیدالشهدا بیان شده است،:« حسین استثنا خلقت است.» از حلّیت اکل تربت و استحباب مؤکد جزع و فرع گرفته تا الهام‌بخش بودن نهضت حسینی برای بسیاری از قیام های ضد طاغوت در طول تاریخ که دنباله‌اش را باید در همان قرن اول و دوم در نهضت علویان جست و جو کرد. 

امام حسین محوری است که هرکس قصد دارد با چرخیدن بر مدار آن در پرتو انوار حقیقت‌گسترش به پویایی و جنب و جوش دراید و به قصد احقاق و اعتلای کلمه حق و اسقاط حرف باطل جهاد زندگی خود را ادا کند و به جای بیاورد. 

قتل و شهادت امام حسین تنها یک غایت داشت و آن هم «تقویت و اعتلای دین حق» بود و در این بین ناگزیر هرچه به امام حسین نسبت داده می‌شود باید در این پس‌زمینه تفسیر و فهم شود، گرچه عبارت «إن کان دین محمّد لم یستقم الّا بقتلی فیا سیوف خذینی؛ اگر دین محمد جز با کشته‌شدنم پایدار نمی‌ماند، پس ای شمشیرها! مرا دریابید» جمله شاعر عرب است و نه قول سیدالشهدا، اما با نظاره در تاریخ خواهیم دید این محتوا مکررا در تواریخ و روایات از قول امام شهید کربلا نقل شده است:« من به جهت اصلاح در امت جدم به‌ پا خاستم، و مى‏خواهم امر به معروف و نهى از منکر کنم، و بر روش جدم و پدرم على بن ابى طالب رفتار نمایم‏؛ پس هرکس حقیقت مرا بپذیرد [و از من پیروی کند، راه خدا را پذیرفته و] خدا به حق، اولی است و هر کس رد کند [و من را تنها گذارد] صبر می‌کنم تا خداوند میان من و این قوم، به حق داوری کند.»

یکی از جالب‌ترین و مهم‌ترین بحث‌هایی که در مورد امام حسین وارد است در باب روایاتی است که ائمه هدی (صلوات الله علیهم) در مورد ثواب زیارت و اشک بر سید شهیدان عالم بیان کرده اند. برای کثرت این دست روایات و تأکید اهل‌البیت به احیای ذکر سالار شهیدان کافی است به ابواب کتاب شریف «کامل‌الزیارات» مرحوم ابن قولویه قمی نظر افکنید تا با احادیثی از این دست روبه‌رو شوید:«گریه و بی تابی، برای انسان در باره هر چه بی تابی کند، ناپسند است، جز گریه و بی تابی بر حسین بن علی(ع) که برای آن، پاداش هم دارد.»، «هرکس که نزد او از حسین یاد شود و به اندازه بال مگسی از چشمانش اشک جاری شود، ثواب او بر عهده خدای عزوجل است و خدای متعالی به کمتر از بهشت برای او راضی نمی‌شود.»

قطعا جنبه عاطفی و احساسی نسبت به این احادیث مدخلیت داشته و نمی‌توان این بُعد را در تفسیر و فهم این احادیث و روایات نادیده گرفت. هرکسی که از ذره‌ای احساسات برخوردار باشد، بی‌شک در مواجهه با شهادت امام حسین متأثر شده و منقلب می‌شود اما این نوع دید تمام ماجرا نیست و باید دید جامع‌تری به این روایات و منقولات حضرات معصومین داشت. 

اکثر روایات وارده که جماعت شیعیان را ترغیب به عزاداری برای امام حسین می‌کند و کار را تا تباکی (اظهار به گریه) می‌کشاند در عصر صادقین (سلام‌الله علیهما) وارد شده و باید آن زمینه و زمانی که این حضرات در آن چنین روایاتی را صادر فرمودند در نظر گرفت. دانستن سبب ورود این روایات مانند دانستن شان نزول آیات قرآن است و ما را در فهم مقصود یاری می رساند. امویان روز عاشورا را عید می دانستند و مردم در این روز جشن می گرفتند و شیرینی می خوردند و لباس نو می پوشیدند و شادی می کردند. در زیارت عاشورا می خوانیم:« وَ هذا يَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِيادٍ وَ آلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَيْنَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِ، و اين روز روزى است که شادمان شدند به اين روز دودمان زياد و دودمان مروان بخاطر کشتن حضرت حسين صلوات اللّه عليه.» 

این رسم تا به امروز در بسیاری از کشورهای عربی رواج دارد و مرسوم است، به طوری که عاشورا برایشان به منزله یکی از روزهای مبارکه قلمداد می‌شود و تالارهای جشن از مدت قبل برای چنین روزی رزور می‌شود. 

پیشوایان شیعه به مقابله با این جریان ضد حسینی برخاستند و مردم را به حزن در عاشورا و گریستن بر امام حسین فرا خواندند. عزاداری در آن قالب و آن بستر اعلام مخالفت با قدرت حاکم و عملی انقلابی و به معنی عضویت در حزب حسینی و مخالفت با حزب حاکم اموی  و بیزاری از قاتلان آن حضرت بود امویان می خواستند امتیاز مظلومیت را از امام حسین بگیرند اما پیشوایان شیعه می خواستند با زبان اشک مظلومیت آن حضرت را فریاد کنند.

تحریف عاشورا و کج‌فهمی‌های درمورد آن همیشه محدود به غلو در عزاداری و نیست، گاهی فهم ناقص از عزاداری ولو به شکل متعادل انجام دادن آن ما را در ارزیابی نهضت حسینی ناکام می‌گذارد، تعبیر سیاسی در عصر ائمه ممزوج با اشک بود، امروزه نیز در کنار این روش باید سایر روش‌ها را برای فریاد حق‌خواهی در مجالس حسینی به کار برد. آنانی که هیأت را سیاسی نمی‌دانند، رطب خوردگانی هستند که در حال منع دیگران از رطب‌اند. 

نهضت عاشورا برای دین بود و امری سیاسی، چگونه می‌شود مبارزه را از حسین و عاشورای آن گرفت؟ گاهی اشک وسیله مبارزه با طاغوت است و گاه فریاد. اگر در عاشورا حق و باطلی هست، پس در ذکر عاشورا و عزاداری امام حسین هم باید حق و باطل های زمانه را در یادآورد چرا که در جهان فانی همواره حق و باطل دو جریان «ممتد» بودند که در تاریخ به اشکال مختلفه ظهور و بروزهایی داشتند. حسین کشته حق به دست باطل است و عزادار آن، حق‌خواهی که به تقابل با باطل برخاسته.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 24
  • 25
  • 26
  • ...
  • 27
  • ...
  • 28
  • 29
  • 30
  • ...
  • 31
  • ...
  • 32
  • 33
  • 34
  • ...
  • 1248
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

رتبه

    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس