بعثت؛ تکامل یا تقابل؟
بعثت؛ تکامل یا تقابل؟
هنر پیامبر این بود که به جای تقابل با سنت های جامعۀ خود و رویاروی مردم قرار گرفتن برای تغییر و بهبود آنها کوشید
.
اگر نتایج “بعثت ” را درست ارزیابی کنیم، میبینیم که پیامبر گرامی اسلام این مزیت یا ویژگی را داشت که در لحظه مناسب -نه خیلی دیر و نه خیلی زود و در ۴۰ سالگی- امتیاز رسالت را کسب کنند و از این رو هیچ گفتار یا رفتار جوانانهای- هرچند آمیخته با حکمت- از او سر نزد.
درست در همین زمان بود که پیامبر با مطالعه عمیق و تجربه دقیقی که از جامعه پیرامون خود داشت، خطمشی جدیدی اتخاذ کرد که آثار و برکات آن نهتنها در دوران حیات و رهبری او، که تا امروز و الیالابد دیده خواهد شد.
در واقع درسایۀ همین استراتژی و مشی آگاهیبخش بود که پیامبر تشخیص داد تا در جامعه تحولی پیدا نشود و نوعی بعثت و انقلاب فرهنگی و ارزشی و اخلاقی رخ ندهد آن جامعه نمیتواند راهی بهسوی توحید، برادری، اتحاد،عدالت اجتماعی و آرمانهایی ازایندست باز کند.
بهترین و کاربردیترین روشی که پیامبر را شایسته پیروی و رهبری کرد و یاریگر ایشان در دستیافتن به آرمانهای بلند خود شد همانا خُلق و خو و رفتاری بود که مردم و انسانهای پرهیزگار و حقپرست آن را سرمشق زندگی خود قرار دادند.
در حقیقت این شایستگی به مرحلهای رسیده بود که هم مردم مقتدای خود را شایستۀ چنان جایگاهی میدانستند و از روی خط او مشق میکردند و هم پیامبر زندگی و خط خود را شایستۀ سرمشق مردم بودن میدانست و راضی بود که مردمان از او پیروی کنند.
رسولالله در برخورد با سنن و باورهای جامعه - حتی پس از رسیدن به قدرت - بسیار هنرمندانه رفتار کرد و هرگز خود و حرکت اجتماعی خود را در مقابل مردم قرار نداد.
از نگاه این قلم، بزرگترین هنر پیامبر تغییر سنتها و باورهای غلط عرب جاهلی به بهترین روش برای زندگیکردن بوده است و جذابیت این هنرمندی آنگاه افزون میگردد که در عین حال درسیره ایشان، هیچ تقابلی با آداب و رسوم غلط مشاهده نمیکنیم بلکه آنچه میبینیم تکامل و تبدیل زشت ترین و بدترین، گفتارها، کردارها و پندارها به زیباترین و انسانیترین پندار،کردار و گفتار است!
یک مثال شاید منظور را بهتر منتقل کند: در مواجهه با شعار معروف آن زمان (برادرت را یاری کن حتی اگر ظالم باشد) بی آن که موضعی بگیرد فرمود:"حتما برادرت را یاری کن اما بهترین یاری آن است که جلوی ظلم او را بگیری"!
سید مهدی حسینی دورود