مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

روایت فاطمی علی شریعتی از زن

29 آذر 1400 توسط مدیر النفیسه

              

بیشتر ما روایت مرحوم علی شریعتی از زن را با روایت او از حضرت فاطمه(س) و یا زینب کبری (س) می شناسیم. کتاب «فاطمه فاطمه است» نماد فهم آرمانی او از زن شده است. هرچند آثار و گفتار کمتر دیده شده دیگری مانند «زن در چشم و دل محمد» از او برجای مانده است اما  به هر روی نگاه شریعتی به تمامیت مسئله زن مورد توجهی در خور قرار نگرفته است. همچنین نمادهایی مانند هاجر برای فهم زن در اندیشه او مورد غفلت قرار گرفته و چنان که باید مطرح نشده است. برای ادای حق مطلب نوآوری های شریعتی که می توان آن ها همزمان نوآوری های فاطمی و اصیل و مبتنی بر سنت دانست، لازم است نگاهی به سایر عناصر نمادین و شاخص اندیشه او پیرامون زن بیافکنیم.

به تعبیر شریعتی، سرباز گمنام ادیان ابراهیمی یک زن است. او هاجر را به عنوان پرومته ادیان ابراهیمی و زنی که کعبه بر کاکل او می‌چرخد تصویر می‌کند.

او هجر اسماعیل، معنای هاجر در زبان حبشی، مهاجر و… را پیوند داده و از شبه‌مذهب انتقاد می‌کند. در آن سو از شبه‌مدرنیته نیز انتقاد می‌کند که این هر دو سبب انقیاد زن و فراموشی او شده‌اند.

یک زنِ کنیز و سیه‌چرده نماد ادیان ابراهیمی است؛ زنی همخانه خدا و دفن‌شده در ستون سوم کعبه. خداوند این زن را نماد کرد؛ زنی که همسر ابراهیم خلیل‌الله علیه‌السلام او را شایسته هووی خود‌بودن هم نمی‌دانست و قرار بود تنها بچه‌ای برای ابراهیم بیاورد.

چقدر نقش دکتر شریعتی در دمیدن حیات سیاسی و اجتماعی به زن بی‌بدیل است. چه شکوهمند گفت «به آنهایی که می‌گویند «زن» یک موجود ضعیفه است می‌گویم اگر این‌گونه بود چرا خداوند خانه خود را در آرامگاه «هاجر» قرار داد؟»

خدایِ بی‌جهت، در هجر اسماعیل جهت یافته و کعبه به سوی او دامن کشیده است. چه زیبا گفت شریعتی. و این مریم بود که یهوه خدای خشن و جبار یهود را که به زحمت نظری بر ویرانه دنیا می‌کرد، پدر و همسر کرد؛ مهربان و دلسوز کرد. کار کار یک زن است.

برای فهم عمیق‌تر نگاه شریعتی به زن می‌توان به گفتگوهای تنهایی دکتر شریعتی رجعتی داشت و از اسلامی انقلابی حرف زد که هدف غایی از محدودیت تعدد زوجات را تک‌همسری می‌داند یا درباره برده‌داری هدف غایی را الغای تام آن می‌داند. اسلام انقلابی به این معنا، به روح احکام وفادار است اما به کالبد آنها نه.

یعنی آنچه در خصوص زنان بوده، عدل زمانه و تلاقی اصلاح و انقلاب نزد رسوال الله (ص) بوده است. این نگاه نگاه متجسد و متجمد نیست، بلکه مجدد است. نگاه متجدد هم لزوماً نیست.

اسلام انقلابی، غرب‌گزین است؛ نه غرب‌ستیز مطلق است، نه غرب‌گرا. مثلاً  نگاه رهبر انقلاب و نگاه کسانی مانند آیت‌الله جوادی آملی در خصوص ورزش‌های زنانه در عرصه قهرمانی را مقایسه کنید. نگاه ایشان هم نحوی از اسلام انقلابی است. البته نگاه اسلام انقلابی اعم از نگاه امام (ره) و رهبر انقلاب است.

اسلام انقلابی، هاجر است؛ مدام در سعی است. مدام در هجرت و رفتن است و از فیکس‌کردن می‌پرهیزد. یک معنای هاجر، نامطمئن است و این معنا با کم‌ادعایی و همواره در جست‌وجو و جَست‌وپوبودن متلائم و سازگار است.

هاجر از هجر و هجران است. او در عین برتری خود را کوچک می‌بیند و چون کوچک است بزرگ است. چون نمی‌داند، می‌داند. به بیان دیگر، نادانی، دانایی است به این معنی که فکر نکنیم دانا هستیم. هاجر در عین دوری، نزدیک است. او به دنیا پشت می‌کند اما دنیا به دنبال اوست. یک معنای هاجر، فرارکرده یا گریزان است و چه زیبا گفت امام علی (ع) که دنیا مفر یا محل فرار است و نه مقر یا محل قرار. ممر و محل عبور است. او دنیا را آباد می‌کند و خود، آزاد از دنیاست. او از دنیا فارغ است، نه فارق. یعنی مسحور و اسیر دنیا نیست و دنیا هم اسیر او نیست، بلکه در عین استقلال اما با جهان پیوسته و متصل است (متصل فعال).

 

محسن سلگی، گروه فرهنگی الف

 

 

 نظر دهید »

رهبر معظم انقلاب: بروید بگویید از رهبری هم انتقاد کنند .... ما که حرفی نداریم

27 آذر 1400 توسط مدیر النفیسه


روزنامه کیهان بخشهایی از بیانات رهبرمعظم انقلاب در سال 88 را منتشر کرده است.

 

 

 


بخشی از این سخنان را می خوانید:

*به نظر من خبرگان اقدام نباید بکنند به اینکه کسی را که حالا عقیده‌ مخالفی در بین خودشان دارد، اعلام کنند. این به نظر من اقدام خیلی مناسبی نیست. حالا من البتّه نمی‌خواهم به خبرگان تکلیفی بکنم یا چیزی را به‌عنوان تکلیف بگویم؛ سلیقه‌ من این است. بالاخره یک نفر عقیده‌ دیگری در یک مسئله‌ خاصّی دارد؛ این‌جور نیست که در مبانی و اصول اختلافی وجود داشته باشد و به نظرم نمی‌آید این‌جوری باشد. (2 مهر 1388)

*(در دیدار دانشجویان) خیال نکنید من از شنیدن این‌جور حرف‌ها ناراحت می‌شوم؛ نه، من از اینکه این حرف‌ها زده نشود، ناراحت می‌شوم. بنده توی جلساتِ دانشجویی، دانشگاهی که اینجا هستند، گاهی که ببینم حالا بعضی‌ها روی ملاحظه، روی احترام، روی هرچه، بعضی از این حرف‌ها را که خیال می‌کنند من خوشم نمی‌آید، نمی‌زنند، از نگفتنش ناراحت می‌شوم؛ از گفتنش مطلقاً ناراحت نمی‌شوم. ای‌کاش مجال بود تا گفته می‌شد، تا آن‌وقت انسان می‌توانست آن برگ‌های بر روی هم گذاشته‌ کتاب حرف را، باز کند تا خیلی از حقایق روشن بشود. آینده، البتّه این کارها خواهد شد. (6 آبان 1388)


*از انتقاد استقبال می‌کنم | اینی هم که گفتند از رهبری انتقاد نمی‌کنند، شما بروید بگویید انتقاد کنند؛ ما که نگفتیم از ما کسی انتقاد نکند…. ما که حرفی نداریم. من از انتقاد استقبال می‌کنم؛ از انتقاد استقبال می‌کنم. البتّه انتقاد هم می‌کنند. دیگر حالا جای توضیحش نیست. انتقاد هم هست، فراوان هست، کم هم نیست؛ بنده هم می‌گیرم، دریافت می‌کنم و انتقادها را می‌فهمم. (6 آبان 1388)

 

 

 2 نظر

«فاطمیّه»، فقط فاطمیه نیست!

25 آذر 1400 توسط مدیر النفیسه

«فاطمیّه»، فقط فاطمیه نیست!

«فاطمیّه»، «محمدیّه» است ،چون فاطمیه حاصل پرداخت مزد رسول خداست!

«فاطمیّه»، «علویّه» است چرا که فاطمیه، فریاد مظلومیت امیر مؤمنان است!

«فاطمیّه»، «حسنیّه» است، زیرا فاطمیه بغض فروخفته و راز ناگفته ی امام مجتبی است!

«فاطمیّه»، «حسینیّه» است، زیرا فاطمیه، آغاز ماجرای کربلاست!

 وفاطمیه ، «محسنیّه» است، به دلیلی که …. تنها فضّه می داند

1639676222aiam-fatemie-3.jpg

 1 نظر

بعضی آدمها دنیارو زیبامیکنند

23 آذر 1400 توسط مدیر النفیسه

بعضی آدمها دنیارو زیبامیکنند؛
آدمایی که هروقت ازشون بپرسی چطوری؟
میگن :با تو حاااالم عاااالیه!!!
وقتی بهشون زنگ میزنی وبیدارشون میکنی!
میگن بیداربودم !!! یا میگن خوب شد زنگ زدی…
وقتی میبینن یه گنجشک داره رو زمین غذا میخوره راهشون روکج میکنن که اون نپره…
اگه یخم بزنن،دستتو ول نمیکنن بزارن تو جیبشون…
آدم هایی که با صد تا غصه تو دلشون بازم صبورانه پای درد دلات می شینن!
همینها هستند که دنیارا جای بهتری میکنند؛
آدمهایی که توی اتوبوس وقتی تصادفی چشم در چشمشان میشوی، رو برنمیگردانند لبخند میزنند و هنوز نگاه میکنند…
دوستهایی که بدون مناسبت کادو میخرند و میگویند این شال پشت ویترین انگارمال توبود…
یا گاهی دفتر یادداشتی، کتابی…
آدمهایی که از سرچهارراه، نرگس نوبرانه میخرندو باگل میروند خانه,
آدمهای پیامکهای آخرشب،
که یادشان نمیرودگاهی قبل ازخواب؛
به دوستانشان یادآوری کنندکه چه عزیزند…
آدمهای پیامکهای پُرمهر بی بهانه،
حتی اگربا آنها بدخلقی و بیحوصلگی کرده باشی…
کسانیکه غم هیچکس راتاب نمیاورند و تو رابه خاطرخودت میخواهند.
آدم هایى که پیششان میتوانى لبریز از خودت باشى
❤️زندگیتون پر از این ادمهای امن و دوست داشتنی❤️

 نظر دهید »

سقوط آندلس؛ رُمانی که در ایران مستند تاریخی شد

20 آذر 1400 توسط مدیر النفیسه


اشارۀ دیروز امام جمعۀ قم به «اندلس» بهانه ای است تا بار دیگر یادآور شویم در سقوط آخرین امیر نشین اسلامی در آندلس عوامل متعددی دخیل بوده و قطعا فساد به اشکال مختلف آن یکی و شاید مهم‌ترین بوده اما آنچه به عنوان تاریخ نقل می‌شود در واقع بر اساس رمان «غادة‌الاندلس» است که چون به تفسیر جواهر راه یافته با جزییات به آن استناد می‌شود. 

 امام جمعۀ قم (حجت‌الاسلام سعیدی) در سخنان دیروز خود و در تجلیل از مقام زن در اسلام، هشدارداد «دشمنان، می‌خواهند فاجعۀ اسپانیا را در قم تکرار کنند. (یعنی از طریق دور کردن زنان از تقوا و سرگرم کردن جوانان به خوش‌گذرانی و عیش و نوش مثل آنچه در آندلس اتفاق افتاد.)»

  مراد از این سخن که ده‌ها سال است به شکل‌های مختلف بیان می‌شود این است که غربی‌ها قصد دارند با ابزارهای فرهنگی و سوء‌استفاده از تمایلات جوانان، آنان را به خوش‌گذرانی وادارند و همان نقشه‌ای را اجرا کنند که پیش‌تر در«آندلس» پیاده کرده بودند و به صورت مشخص شهر قم را هدف گرفته‌اند و آندلس به عنوان یک نمونۀ عینی و تاریخی ارایه می‌شود.

  در این که یکی از مهم‌ترین ابزارها، فرهنگ است و بر سبک زندگی مردمان، تأثیر می گذارد تردیدی نیست اما آنچه به عنوان عبرت از«آندلس» گفته می‌شود، بیش از آن که تاریخ باشد برگرفته از یک داستان است که برای همین هشدار به آن پر وبال داده شده و به دلایل دیگر پرداخته نشده است.

  چند سال پیش حجت‌الاسلام رسول جعفریان – تاریخ‌پژوه- و نویسندۀ کتب تاریخی مانند «تاریخ خلفا» که ریاست کتابخانه مجلس شورای اسلامی و ریاست کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران از مسؤولیت های او بوده در متنی که اول بار در وبلاگ خود منتشر کرد نشان داد آنچه دربارۀ سقوط آندلس گفته می شود برگرفته از «رُمان» پزشکی مصری است به نام عبدالرحمن اسماعیل.

  او 124 سال قبل - در سال 1897 میلادی – کتابی نوشت با عنوان «غادة‌الاندلس» و در آن ماجرای سقوط گرانادا (غرناطه‌) آخرین امیر‌نشین مسلمان در آندلس در اول ژانویه سال 1492 میلادی درآندلس یا همان اسپانیا را در قالب یک داستان و با ذهنیات و تخیلات و شخصیت‌پردازی‌های خود بیان کرد تا هم تأثیرگذارتر باشد و هم از وضعیت فرهنگی دوران خود انتقاد کند.

  در واقع او نمی‌خواست تاریخ آندلس را بنویسد بلکه نگران تبعات نفوذ فرهنگی غرب در مصر بود که از 100 سال قبل از آن شروع شده بود. (در فاصلۀ سال های 1798 تا 1801 در پی حملۀ ناپلئون پای اروپایی‌ها به این سرزمین باز شد).

  مورخ روحانی در همان نوشته توضیح داد: «سال‌ها بعد یک مفسر مصری با نام طنطاوی جوهری (م 1940) صاحب تفسیر جواهر در ذیل یکی از آیات سوره احقاف، خلاصه‌ای از کتاب غادة الاندلس را آورد بی آن که اشاره کند این یک داستان است».

   پای این کتاب اما چگونه به ایران باز شد؟ ماجرا از این قرار است که در سال 1330 خورشیدی کتابچه‌ای در قم منتشر شد با عنوان «غروب آفتاب در اندلس» به قلم عبدالجواد قریب و و روی جلد هم نوشته شده بود «این اثر بر حسب امر و اشارت وکمک میرزا خلیل مجتهد کمره‌ای ترجمه شده است.»

 

  در پایان مقدمه آمده متن از تفسیر جواهر طنطاوی ترجمه شده حال آن که چنان که اشاره شد خود طنطاوی از داستان پزشک مصری نقل کرده بود ولی در ایران این تصور درگرفت که کشفیات مفسر است!

  موضوع داستان هم این است که چگونه مسیحیان آندلس را از دست مسلمانان گرفتند.

  در این داستان (و نه تاریخ) آمده سرداری عرب (به نام براق) در واتیکان با فردی به نام «ایلدفونس» ملاقات می‌کند و قرار می‌شود مجری سقوط آندلس باشد. او سه شیوه به سردار عرب می‌آموزد:

  اول:رواج آزادی دین، دوم فتح باب تجارت و بازرگانی، سوم آزادی تعلیمات. تا فرنگیان با مسلمانان درآمیزند، خصوصیات ملی و مذهبی را از آنها بگیرند و مسکرات را رواج دهند و شرم و حیا را با شیوع فحشا از آنان بگیرند.

  نویسنده از منظر تاریخی یادآور می‌شود:«اینها اموری است مربوط به عصر جدید و داستان‌نویس برای این که نشان دهد استعمار از این طریق می‌آید، اینها را به عمق تاریخ یعنی زمان سقوط اندلس در قرن نهم هجری برده است.»

  در این داستان، آمده مسیحیان با قرارداد صلح زمینه نفوذ را فراهم می‌کنند و در پی آن جشن‌هایی برگزار می‌شود و همه به خوش‌گذرانی می‌پردازند و همین مقدمۀ «سقوط و انحطاط دولت اسلامی در آندلس» می شود.

 

   روشن است که نویسنده قصد انتقاد از وضعیت فرهنگی زمان خود را داشته اما ماجرا را به چند صد سال قبل می برد و می‌نویسد: مبلغین مسیحی وارد اندلس شدند، در کنار رودخانه قرطبه عمارت زیبایی ساختند و گردش‌گاه هایی درست شد و زمینه عیاشی و تفریح برای امرای مسلمان و جوانان آنان فراهم شد. همچنین مدارسی برای تحصیل بچه‌های مسلمان ایجاد کردند. جالب این که مترجم ایرانی در پاورقی مترجم به آغاز به کار مدارس آمریکایی در ایران اشاره می‌کند.

   در این داستان آمده «دختران نصرانی که کشیشان مسیحی استخدام کرده بودند کار رواج فحشا را بر عهده می‌گیرند و خوش‌گذرانی و عیاشی به قدری شیوع می‌یابد که درآمد مردم کفاف آن را نمی‌دهد و شروع به اختلاس و دزدی از بین المال می‌کنند و به تدریج همه چیز رو به فساد می‌رود.»

    مرحوم استاد مطهری هم می‌نویسد: «در تاريخ اندلس اسلامى يعنى اسپانياى فعلى مى‏خوانيم نقشه‏اى كه مسيحيان براى تصرّف اندلس و بيرون كشيدن آن از دست مسلمين كشيدند اين بود كه به صورت دوستى و خدمت، وسائل عيّاشى براى آنها فراهم كردند: باغ‌ها و بوستان‌ها وقف ساختن شراب و نوشانيدن مسلمين شد. دختران زيبا و طنّاز در خيابان‌ها به دل‌ربايى و عاشق‌سازى پرداختند. سرگرمی‌هاى شهوانى از هر جهت فراهم شد و روح ايمان و جوانمردى مُرد. پس از اين جريان بود كه توانستند مسلمانان را بى‏درنگ از دَمِ تيغ بگذرانند». (مجموعه آثار شهید مطهری، ج 3، ص 404.)

  مرحوم هاشمی‌نژاد هم در کتاب «مناظره دکتر و پیر» عیناً مطلب کتاب «غروب آفتاب در اندلس» را آورده که باز بر اساس رُمان است.

   کوتاه این که در سقوط آخرین امیر نشین اسلامی در آندلس عوامل متعددی دخیل بوده و قطعا فساد به اشکال آن یکی و شاید مهم ترین بوده اما آنچه به عنوان تاریخ نقل می‌شود بر اساس رمان «غادة‌الاندلس» است که چون به تفسیر جواهر راه یافته با جزییات به آن استناد می‌شود. حال آن که کاملا روشن است این موارد مربوط به دنیای مدرن است و چند صد سال قبل خوش‌گذرانی‌ها به این شکل نبوده است. اصل میل به شهوت‌رانی البته قدمتی به درازای تاریخ بشر دارد اما مثال‌ها و فرم نسبتی با دنیای چند صد سال قبل ندارد.

  برای این که سوء تفاهم پدید نیاید بگذارید مثالی بیاورم.

   همۀ ما سریال «هزار دستان» را بارها دیده‌ایم. اثر ماندگار زنده یاد علی حاتمی. خمیر‌مایۀ داستان سریال برگرفته از ماجراهای تاریخی اواخر قاجار و دوران رضاشاه است و محور آن «کمیتۀ مجازات». اما سریال با تمام جزییات حاصل ذهن خلاق علی حاتمی است. می توان و باید سریال را دید و لذت برد چنان که این نویسنده شیفتۀ آن است و از بعد از ظهرهای سال 1367 تا کنون بارها به تماشای آن نشسته است اما هیچ گاه در متن تاریخی دربارۀ آن دوره به آن استناد نمی‌کنم چرا که تاریخ نیست. فیلم است و فیلم هم زادۀ ذهن نویسندۀ فیلم‌نامه و حاصل هنر کارگردان است که فضاسازی و شخصیت پردازی می‌کند و از بازی‌گران بازی می‌گیرد.

  کما این‌که «رضا خوش‌نویس» یا رضا تفنگ‌چی سریال در تاریخ واقعی «کریم دوات‌گر» است که مثل شخصیت ساختۀ ذهن حاتمی عارف مسلک نبوده و علی خاتمی شخصیت او را با عمادالکتاب خطاط، در هم آمیخته چون یکی از علایق کارگردان فقید این بود در هر اثر خود به یک هنر اصیل ایرانی هم بپردازد (خوش‌نویسی در هزار‌ دستان، نقاشی و نهایتا قالی‌بافی در کمال‌الملک، موسیقی در دل‌شدگان).

  یا این که مهران مدیری از دورۀ خاص تاریخی برای نقد پاره‌ای رفتارها و هنجارها در این دوران بهره بگیرد و «قهوه تلخ» را بسازد (البته انگیزۀ کسب درآمد هم به جای خود!) یک بحث است و این که بخواهیم به «قهوۀ تلخ» استناد کنیم بحثی است دیگر.

  چون بخش‌های اصلی مطلب، نقل از آقای جعفریان بود که چون هم روحانی و هم‌لباس امام جمعه قم است و هم اهل تاریخ و کتاب، سوء‌تفاهم از آن برنمی‌خیزد 1نکته هم از نویسندۀ این سطور:

   ممکن است گفته شود اصل نفوذ درست بوده اما نه با این جزییات. بله ممکن است. اما آیا می‌توان به رُمان به مثابۀ تاریخ استناد کرد یا مثلا افزودنی‌های کارگردانانی چون میر‌باقری و فخیم‌زاده در سریال‌های امام علی و تنهاترین سردار را در تاریخ تشیع به عنوان سند تاریخی بیاوریم یا اقتضای فیلم‌سازی و جذب مخاطب و نیاز به عناصر مختلف در یک داستان بوده است؟ در رُمان مورد اشاره هم برخی از بال‌و‌برگ‌ها به اقتضای داستان است که در یک بحث دینی و تاریخی مطلقا نمی‌تواند مورد استناد قرار گیرد.

 

 مهرداد خدیر

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 35
  • 36
  • 37
  • ...
  • 38
  • ...
  • 39
  • 40
  • 41
  • ...
  • 42
  • ...
  • 43
  • 44
  • 45
  • ...
  • 1248
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • ترنم گل
  • فرهنگی تربیتی مرکز آموزش های غیر حضوری
  • صفيه گرجي
  • زفاک
  • نورفشان
  • رهگذر
  • نور الدین
  • بتول سادات بنیادی
  • anam

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 18
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 18
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 28
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس