نسخه نپيچيد
نسخه نپيچيد
همکارتان در حالي که به شدت از دست رئيستان عصباني است پيش شما ميآيد و شروع به بدگويي از رئيستان ميکند و شما هم با او همراه ميشويد و در حالي که به او حق ميدهيد عصباني و ناراحت باشد، شروع به بدگويي از رئيستان ميکنيد تا او را آرام کنيد.اگر شما چنين رفتاري را در اين شرايط در پيش ميگيريد، بايد بگوييم رفتارتان درست نيست و شما ناخواسته نه تنها ممکن است به شرايط بد و سوءتفاهمهاي همکارتان دامن بزنيد بلکه ممکن است خودتان هم وارد بازي اي شويد که شايد به ضررتان تمام شود.متاسفانه گاهي دردودلها بوي بدگويي به خود ميگيرد و بهترين گزينه اين است که در اين شرايط شما شريک بدگوييها نشويد.
اما رفتار درست چيست؟ اگر احساس کرديد در دل طرف مقابل بيشتر رنگ و بوي بدگويي دارد، بهتر است شما تنها به صحبتهاي او گوش بدهيد اما او را تاييد يا رد نکنيد.تنها کافي است نشان دهيد به حرفهاي او گوش ميدهيد و احساسات او را درک ميکنيد اما نيازي نيست در مورد رفتار رئيس يا همکارتان قضاوت داشته باشيد، در واقع تنها کافي است با او همدلي داشته باشيد.
گوش دادن نياز به مهارت دارد
وقتي پاي درد و دل به ميان ميآيد سه واژه «همدلي»، «همدردي» و «همزباني» معنا پيدا ميکند. همدلي در واقع يک مهارت است، مهارتي که شامل درک احساسات طرف مقابل ميشود اما بدون قضاوت، تاييد و يا رد، در واقع در همدلي نيازي نيست ما نظري درباره صحبتهاي طرف مقابل بدهيم.
اما همراهي همان طور که از خود واژه اش مشخص است به معناي اين است اگر کمکي از دستمان بر ميآيد براي فرد انجام دهيم.همدردي هم وقتي معنا پيدا ميکند که براي کسي رنجش و ناراحتي پيش آمده و نياز به همدردي دارد. به طور مثال فرض کنيد همکارتان فرزند بيماري دارد و رئيس تان به او مرخصي نمي دهد و ميگويد بايد اول کارش را تمام کند. اگر شما قبول کنيد به جاي او سرکار بمانيد و کارهايش را انجام دهيد با او همدردي کرده ايد و يا اگر قبول کنيد با او فرزندش را نزد پزشک ببريد با او همراهي کرده ايد.