مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

جاده لغزنده است!..

06 شهریور 1400 توسط مدیر النفیسه

                                                         

تابلوهای راهنمائی و رانندگی در جاده ها ،هر یک پیام خاصّی دارند. برخی توجّه می دهند و برخی اخطار. برخی دیگر نیز یادآوری کننده و تأکیدکننده اند. تعدادی هم از راننده می خواهند که خود را نسبت به وقوع هر گونه حادثه احتمالی پیش رو مجهّز سازد.

در واقع تمام این تابلوها، دست در دست یکدیگر، می خواهند به گونه ای راننده را سالم به مقصد برسانند و خطر لغزنده بودن جاده را به اطلاع رانندگان برسانند.

« جاده لغزنده است»، همان تابلوی راهنمائی است امّا فرا روی دولتمردان وکارگزارانی که قصد دارند در مسیر پرپیچ و خمِ خدمت به مردم و تصمیم گیری برای نظام اسلامی حرکت کنند.

این تابلوها، پیام های ابرمردی است که حکومت کوتاه ۵ ساله اش الگویی تمام عیار، برای همه ی عدالت پیشگان وآزادگان عالم، به ویژه کارگزاران و مدیران نظام اسلامی است.

این تابلوها با پیام های خود می کوشند، مسؤولان را در جهت پیمودن مسیر خدمتگزاری به ملّت ، یاری کنند.

پس لطفا برای سلامت راندن در مسیر خدمت در دوران مسئولیت ،یک بار هم که شده  این تابلوها را  که برگرفته از نامه های ۲۶، ۲۷ و ۵۳نهج البلاغه امیرالمومنین علی (ع)است باهم مرور کنیم.
جناب مدیر؛
▪ واجباتت را با اخلاص انجام بده!
▪ فراوان یاد قیامت کن !
▪ مراقب هجوم شیطان باش!
▪ خویشتن دار و منصف باش!
▪ با خودسازی، مردم را تربیت کن!
▪ مردمی باش ودرجمع مردم حضور پیداکن و باآنان گفتگو کن !
▪ با مردم رو راست و شفاف باش!
▪ با مردم مهربان و دوست باش!
▪ دربرخورد با مردم حوصله کن و با آنها با عدل و انصاف رفتار کن!
▪ با مردم تند خو نباش و به آنها دروغ نگو!
▪ به ملّت خیانت نکن!
▪ خشنودی خدا را با خشنودی مردم عوض نکن!
▪ بر سرمردم منّت نگذار!
▪ به فکر مشکلات محرومان باش واز آنان روی برمگردان!
▪ رعایت حال محرومان و طبقات پائین جامعه را بکن!
▪ حقّ را به حقّ دار بده!
▪تا می توانی با پرهیزکاران و راستگویان بپیوند!
▪ از خشم عمومی مردم بترس!
▪ مراقب مسؤولان دفترت باش! 
▪ مراقب نزدیکانت باش!
▪ سهم خواهی و ویژه خواری نکن! 
▪ هرگز شتاب زده عمل نکن!
▪ در انعقاد قراردادها و پیمان ها دقّت کن!
▪ در مقابله با دشمن، دوراندیش باش!
▪همیشه در دسترس مردم باش!

ودر پایان این فراز از نامه ۵۳امیرالمومنین علی (ع) می تواند دعای همه مدیران و کارگزاران باشد:

” از خداوند بزرگ، با رحمت گسترده و قدرت برترش در انجام تمام خواسته ها، درخواست می کنیم که به آن چه موجب خشنودی اوست، من و تو را موفّق فرماید، که نزد او وخلق او، دارای عذری روشن باشیم . برخوردار از ستایش بندگان، یادگار نیک در شهرها، رسیدن به همة نعمت ها و کرامت ها بوده و این که پایان عمر من و تو را به شهادت و رستگاری ختم فرماید، که همانا ما به سوی او باز می گردیم".

*مدیرکل نهاد کتابخانه های عمومی خراسان رضوی

 4 نظر

«ایران قوی»، هم دولت قوی می‌خواهد هم ملت قوی

31 مرداد 1400 توسط مدیر النفیسه

                               
 
«ایران قوی» یکی از شعارهای مهم و محوری آقای ابراهیم رییسی در انتخابات اخیر بود. شعاری که وام گرفته از سخنرانی رهبری در سال 98 است که در آن تصریح کردند «باید قوی شویم» تا تهدید نشویم.


  حالا که آقای رییسی، رئیس این جمهوری است شایسته است که همه در مورد این شعار محوری و مهم و راهکارهای عملی شدن آن همت و همکاری کنیم.

  هر کشور از دو رکن مهم ساخته می‌شود: دولت و ملت. و از این رو چهار وضعیت متصور است: «دولت ضعیف، ملت ضعیف»، «دولت قوی، ملت ضعیف»، «دولت ضعیف، ملت قوی» و «دولت قوی، ملت قوی».

  دولت ضعیف دولتی است که اقتدار لازم برای تدبیر امور و اداره کشور را ندارد. ملت ضعیف هم ملتی است که در جامعه مدنی نحیف و هویت ملی ضعیف است و سرمایه اجتماعی و اعتماد اجتماعی و هویت ملی در آن کم و کم‌رنگ است.

  در وضعیت «دولت ضعیف، ملت ضعیف» اقتداری نیست تا نظمی حاکم کند و جامعه مدنی‌یی نیست تا مکانیسمی برای تعامل باشد. در این وضعیت نه دانشگاه مستقل شکل می‌گیرد و نه رسانه‌های توان‌مند. نه توسعه حاصل می‌شود و نه دردی درمان. مشکلات بر هم بار می‌شوند و جنگ قومی جای گفت و گوی ملی می‌نشیند.

  قصه پرغصه افغانستان این‌روزها همین حکایت «دولت ضعیف- ملت ضعیف است» که این کشور را در تلاطم و بحران قرار داده است. نماد یک کشور پرچم است و چه چیزی سخت تر از اینکه مردمی را به دلیل حمل پرچم در کوی و برزن بزنند؟ پرچم ضعیف نماد کشور ضعیف است.

  در دولت قوی اقتدار مبتنی بر قدرت مشروع است، اقتدارِ مبتنی بر قدرتی که کارآمدی و رضایت شهروندان را جلب کرده است.

  در افغانستان دولت ضعیف وجود داشت. چون به جای اقتدار ملی، قدرت قومی شده وجود داشت و قومیت‌ها موضوع تحلیل وضعیت سیاسی بودند.

  کشور قوی، درست نقطه مقابل وضعیت “دولت ضعیف، ملت ضعیف” است. «ایران قوی» در گروِ دولت قوی و ملت قوی است.

  اگر «ایران قوی» را شعار می‌دهیم و آنرا ضرورت می‌دانیم تا «تهدید نشویم» باید بکوشیم تا ملتی قوی داشته باشیم. چون حتی با وجود دولت مقتدر و به فرض کارآمد بودن آن، ایران قوی حاصل نخواهد شد مگر با ملت قوی. ملت قوی ملتی پویا و هم‌بسته است که هویت ملی در آن پررنگ و پر مایه است.

  آیا یکی از پایه‌های ساختن ملتِ قوی، برکشیدن نمادهای ایرانی و گفت وگو درباره ایران نیست؟ متاسفانه در دهه های گذشته به دلایل مختلف گفتمانی و نیز مناسبات قدرتی و سیاسی (که ریشه شناسی و واکاوی آنها از حوصله این یادداشت بیرون است)، هویت ملی و ارزش های ملی تاحدی به حاشیه رفتند.

  رقبا و به بیان صریح‌تر، دشمنان ایران از این خلاء کم‌رنگ شدن هویت ملی سوء استفاده کردند و حمایت و هدایت برخی گروه‌های تروریستی تجزیه طلب را به خصوص در برخی مناطق در دستور کار خود قرار دادند.

  نمادها و ارزش های شیعه بسیار ارزش‌مندند و همه می‌دانیم که استقلال و دستاوردهای پرشمار ایران مقتدر صفوی با مذهب شیعه ممکن شد، چنان که برخی آن را اسلام ایرانی نامیدند.

  با وجود اینکه در گذر سال ها فرهنگ و ارزش‌های ارزشمند تشیع به بخشی از فرهنگ ایرانیان تبدیل شده است، اما واقعیت این است که همه هویت ملی را نباید به آن محدود کرد؛ ضمن اینکه جمعیت قابل توجهی از ایرانیان از اهل سنت‌اند.

اگر نمادها و ارزش های ملی به نفع نمادهای تشیع کم‌رنگ یا به دلایل گفتمانی به حاشیه رانده شوند، هویت و همبستگی ملی تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد و زمینه فعالیت تجزیه طلبانی فراهم می‌شود که حتی از بردن نام ایران پرهیز دارند و القا می کنند اساساً چیزی به نام «ملت ایران» وجود ندارد و «ملت های مختلف در کنار هم در این جغرافیا قرار دارند.»

  در خلاءِ همت برای هویت ملی و در بستر نارضایتی های اقتصادی و معیشتی، خطر تحرکات و تبلیغات سوء تجزیه طلبان بیشتر شده است. در این میان متاسفانه برخی هم چنان وانمود می‌کنند که گویی در عصر جدید دیگر غیرت به وطن مضحک است و (عمر) مرزها تمامند و مردم متمدن، خاک برایشان مهم نیست و … و نادانسته به نوعی دیگر، آب به آسیای دشمنان ایران می‌ریزند که خود حدیثی دیگر است.

  ارتقای هویت ملی علاوه بر اینکه ضرورتی برای تقابل با توطئه تجزیه طلبی است، دستاوردهای مبارکی در اقتصاد و اجتماع دارد. آیا فرهنگ سازی برای غیرت داشتن نسبت به «کالای ایرانی» و نخریدن کالای غیر ایرانی بدون توجه و تاکید بر هویت و غیرت ملی ممکن است؟

  «نگاه به درون» که مورد تاکید است بدون عوامل توانمندساز «درون» چگونه باید محقق شود؟ «نگاه به درون» مستلزم آگاهی و عشق به ایران است.

  جشن‌ها، مناسبت‌ها و حلقه زدن دور نمادهای وحدت‌آفرین و هویت‌بخش ملی به ساختن جامعه‌ای سالم‌تر کمک می‌کند. پس چرا این جشن‌های ایرانی را زنده نکنیم تا ملت ایران از هر قوم و مذهبْ گردهم به شادی بنشینند.

  بسیاری از جشن های ایرانی در گرامی‌داشت و یادآوری ارزش طبیعت است، چیزی که امروز سخت به آن نیازمندیم. برخی از این جشن‌ها هنوز در میان پارسیان هند زنده است. جشن آبانگان جشن پاسداشت آب است.

  نوروز نه تنها یک جشن بزرگ ملی بلکه جشنی بزرگ در حوزه ایران بزرگ فرهنگی است که در هند، آذربایجان، ازبکستان، تاجیکستان و افغانستان و چندین کشور دیگر گرامی داشته می‌شود. نوروز یک میراث تاریخی است و ظرفیتی ارزشمند برای دیپلماسی فرهنگی ایران در منطقه.

  کم‌رنگ شدن جشن ها، آیین‌ها و نمادهای ملی ایرانی جز تضعیف ملت و دوری از مسیر تحقق «ایران قوی» هیچ دستاوردی ندارد. هیچ ملتی قدرتمند نشده مگر اینکه هویت ملی و غیرت ملی هم داشته است.

  اینکه گفته می‌شود «فضای تلاش سیاسی پرهزینه و کم محصول شده است.» چالشی است که برای آن باید چاره‌ای جست. برای کمک به رونق اقتصادی، مقابله با توطئه تجزیه‌طلبی و ارتقای غیرت ملی و … باید «ایران» را در عرصه عمومی برجسته کرد.

  همه برای «ایران قوی» بکوشیم. همه «ایران» را فریاد کنیم.

عصر ایران؛ امید جهانشاهی-

 

 6 نظر

حسین(ع) فقط روز عاشورا امام نبود

31 مرداد 1400 توسط مدیر النفیسه



قرآن کریم داستان‌های زیادی از پیشینیان برای ما نقل کرده است اما بعد از نقل هر حادثه تاریخی هشدار می‌دهد که نقل حادثه تاریخی برای به کار انداختن عقل شماست.

آشنایی با تاریخ گذشته باید منجر به تفکر برای ساختن آینده باشد. این چیزی است که خداوند در قرآن کریم بارها و بارها برای ما تکرار کرده است. خداوند در قرآن کریم به پیامبر(ص) فرموده است: «فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ؛ و اگر می‌خواستیم به آن آیات او را رفعت مقام می‌بخشیدیم، لیکن او به زمین (تن) فروماند و پیرو هوای نفس گردید، و در این صورت مثل و حکایت حال او به سگی ماند که اگر بر او حمله کنی و یا او را به حال خود واگذاری به عوعو زبان کشد. این است مثل مردمی که آیات ما را بعد از علم به آن تکذیب کردند. پس این حکایت بگو، باشد که به فکر آیند» (اعراف/ ۱۷۶)
پیامبر داستان‌های گذشته را بازگو می‌کند تا مردم در آن تفکر کنند و ببینند چه اتفاقی و چرا رخ داد و برای آینده خودشان درس بگیرند.

حضرت علی(ع) هم فرمود: خداوند مشمول لطف و رحمت خود قرار دهد آن بنده‌ای را که به تاریخ آگاهی پیدا کرده و در آن تفکر و درس عبرتی برای خودش دست و پا می‌کند. ما هم با خواندن، شنیدن و بازگو کردن حوادث کربلا باید وادار به تفکر و تعقل شویم. نباید فراموش کنیم که پیامبر(ص) فرمود: «إِنَّمَا یُدْرَکُ اَلْخَیْرُ کُلُّهُ بِالْعَقْلِ وَ لاَ دِینَ لِمَنْ لاَ عَقْلَ لَهُ» یعنی هرچه خوبی وجود دارد فقط با عقل قابل دستیابی است و کسی که عقل ندارد و از اندیشه خودش بهره‌برداری نمی‌کند دین ندارد. دینداری واقعی به معنای خردمندی و تعقل است.
وقتی ما حادثه کربلا را با هم بازگو می‌کنیم باید از شناسایی شمر آن روزگار، شمرهای روزگار خود را بشناسیم و اگر همانگونه که آن روز می‌بودیم با شمر مبارزه می‌کردیم باید با شمرهای روزگار خودمان مبارزه کنیم. این است که کربلا را برای ما یک مکتب دائمی و جاودان می‌کند.

 

خیلی حیف است در مجالس خوبی که برای امام حسین(ع) برگزار می‌کنیم فقط به بازگو کردن حادثه ده روز اول ماه محرم اختصاص دهیم و در ده روز ماه محرم هم فقط از حادثه روز دهم یاد کنیم. امام حسین(ع) فقط روز عاشورا امام نبود بلکه قبل از آن هم امام بود و همه زندگی ایشان، همانند عاشورا و درس‌آموز است. 

ایشان ۵۷ سال در این دنیا بود نه یک روز. امام حسین(ع)، نه یک روز بلکه ده سال امام بود و در این ده سال امامت و ۵۷ سال عمر شریف الگوی ماست لذا باید با همه زندگی امام حسین(ع) آشنا شویم و در محرم تصمیم بگیریم تا سال آینده یک دور زندگی امام حسین(ع) را مطالعه کرده باشیم و بدانیم همان حسینی که در عاشورا آن‌گونه ایستاد قبل از عاشورا چه کرده بود، چگونه رفتار می‌کرد و زندگی وی به چه شکلی بود؟ با خانواده، بستگان و دوستان و حتی با دشمنان خود چگونه رفتار می‌کرد؟

باید زندگی امام حسین(ع) را در جمیع جوانب بشناسیم تا بتوانیم حسینی شویم.

حیف است که خودمان را محدود و محصور به بخش کوچکی از این گنجینه بزرگ کنیم. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «لا یَقومُ بِدینِ اللّهِ إلّا مَن حاطَهُ مِن جَمیعِ جَوانِبِهِ» یعنی کسی نمی‌تواند دیندار واقعی باشد مگر اینکه دین را در همه ابعاد آن شناخته باشد. 

امام حسین(ع) و امام حسن(ع) هر دو امام هستند؛ چه قیام و چه صلح کنند پس باید در هر حال، زندگی آنها مورد مطالعه قرار گیرد. این بزرگترین تصمیمی است که ما ممکن است بگیریم و معتقدم برای آینده ما بسیار مفید است.

 

محسن اسماعیلی

 نظر دهید »

چهار عامل مهم برای قتل امام چهارم از سوی دستگاه حاکم اموی

30 مرداد 1400 توسط مدیر النفیسه

                                            

 

از آنجا که شهادت امام سجاد روز دوازدهم محرم ثبت شده، بسیاری به اشتباه تصور می کنند شهادت ایشان در وقایع نزدیک به عاشورا اتفاق افتاده است.

یزید پس از واقعه کربلا درصدد نابودی و شهادت ائمه معصوم (ع) از جمله امام سجاد (ع) بود اما سالها بعد از عاشورا توانست ایشان را به شهادت برساند. 

 پس از واقعه کربلا، امام سجاد (ع) و دیگر ائمه (ع) حاضر در واقعه عاشورا، از جمله کسانی بودند که یزید و حکومت بنی امیه درصدد نابودی آنان بودند، به همین سبب پس از واقعه کربلا یزید بر این بود که با دیدارهای مکرر در دربار خود با اسراء کربلا و امام سجاد (ع) بهانه‌ای را برای قتل حضرت (ع) پیدا کند.

در بسیاری از کتاب‌ها آمده است: یک روز امام را به کاخ خود فرا خواند و از او سوالی پرسید. امام(ع) در حالی که تسبیح کوچکی را در دستش می‌گرداند، به او پاسخ داد.

یزید گفت: «چگونه جرأت می‌کنی موقع حرف‌زدن با من تسبیح بگردانی؟»

امام فرمودند: «پدرم از قول جدم فرمود: هر کس بعد از نماز صبح، بی‌اینکه با کسی سخن بگوید، تسبیح در دست بگیرد و بگوید: «اللهم انی اصبحت و اسبحّک و امجدک و احمدک و اُهللک بعدد ما ادیر به سبحتی»

سپس تسبیح در دست، هر چه می‌خواهد بگوید، تا وقتی به بستر می‌رود، برایش ثواب ذکر گفتن منظور می‌شود. پس هر گاه به بستر رفت، باز همین دعا را بخواند و تسبیح را زیر بالش خود بگذارد، تا موقع برخاستن از خواب نیز برای او ثواب ذکر خدا منظور می‌شود. من هم به جدّم اقتدا می‌کنم»

یزید گفت: «با هیچ کدام از شماها سخنی نگفتم، مگر اینکه جواب درستی به من می‌دهید.» پس به او هدایایی داد و دستور داد امام را آزاد کنند.»

در روایت دیگری نیز چنین آمده: بعد از خطبه‌ی حضرت زینب (س) که سبب رسوایی یزید شد، او از شامیان نظر خواست که «با این اسیران چه کنم؟» شامیان در پاسخ گفتند: «آن‌ها را از دم شمشیر بگذران.»
یکی از انصار به نام «لقمان بن بشیر» گفت: «ببین اگر رسول خدا (ص) بود با آنان چه می‌کرد؛ تو نیز همان طور رفتار کن.»

امام باقر (ع) نیز که در مجلس حضور داشت، سخنان قاطعی گفت که یزید را از قتل اسراء منصرف کرد. یزید سر بر زیر انداخت و سپس دستور داد آنان را از مجلس بیرون ببرند.

در روایتی نیز امام سجاد (ع) به «منهال» فرمودند: «هیچ بار نشد که یزید ما را احضار کند و ما گمان نکنیم که می‌خواهد ما را بکشد.» به هر حال با توجه به شواهد متعدد تاریخی، یزید بارها تصمیم قطعی به قتل امام سجاد و همراهان ایشان داشته، ولی خداوند هر بار آن‌ها را نجات داده است.
دستگاه اموی با گذشت زمان به شیوه‌های مبارزاتی امام سجاد (ع) پی برد و دریافت که ادامه حیات امام با شرایط و اوضاع زمامداری آن‌ها نمی‌سازد؛ لذا تصمیم به قتل حضرت (ع) گرفتند.

 

چهار عامل مهم برای قتل امام چهارم از سوی دستگاه حاکم

به طور کلی می‌توان چهار عامل مهم را انگیزه دستگاه حاکم از قتل امام برشمرد:

* وسعت نفوذ امام. در طول ۳۵ سال بعد از واقعه کربلا، امام از طریق دعاها و نشر معارف اسلامی به تدریج توانست یارانش را منسجم کنند و آگاهی‌های لازم را به آن‌ها بدهد که این خطر بزرگی برای دشمن به حساب می‌آمد.

* بغض و حسادت. عبدالملک، هشام و ولید و حتی جمعی از بزرگان بنی امیه به امام سجاد علیه السلام حسادت می‌ورزیدند؛ چرا که مردم از روی فهم و درایت به امام عرض ارادت می‌کردند.

* افشاگری. امام سجاد علیه السلام در فرصت‌های بسیار و از داستان شهادت پدر و اسارت و مظلومیت خود و خاندانش سخن‌ها می‌گفت که این خود نوعی افشاگری رسمی علیه ظلم بنی امیه بود.

* ترس از قیام. دستگاه خلافت تصوّر می‌کرد که اگر امام عَلَمی بلند کند بخاطر محبوبیت و نفوذ معنوی آن حضرت حتی کسانی که دوست اهل بیت هم نیستند زیر آن پرچم جمع می‌شوند و قیامی بزرگ علیه حکومت آنان به وجود خواهد آمد.

 

نحوه شهادت امام سجاد (ع)

حضرت سید الساجدین (ع) پس از گذراندن عمری پربرکت که در یکی از حساس‌ترین دوره‌های تاریخ اسلام واقع شد از ویژگی‌های مهمی در بین مردم برخوردار شده بود؛ چراکه فضایل و مکارم اخلاقی آن حضرت (ع) در هر مجلس و محفلی بیان می‌شد و در یک کلام امام (ع) در دل‌ها و عواطف مردم جا گرفته بود.

این وضع بر امویان دشوار بود و آن‌ها را می‌رنجاند و از همه کس بیشتر ولیدبن عبدالملک کینه امام را در دل داشت. او بارها می‌گفت: «من تا وقتی که علی بن الحسین در دنیا باشد راحت نیستم». این بود که وقتی زمام سلطنت را به دست گرفت تصمیم گرفت امام را مسموم کند؛ لذا زهر کشنده‌ای برای کارگزارش در مدینه فرستاد و به او دستور داد تا این زهر را به امام بخوراند و آن نانجیب نیز دستور ولید را عملی کرد. زهر در بدن نازنین امام کارگر شد و بدین وسیله حضرت در سن ۵۷ سالگی در مدینه طیبه به شهادت رسید.

البته زمان شهادت حضرت زین العابدین (ع) نیز مانند تولد مبارکشان دقیق مشخص نیست و بر سر تاریخ آن اختلاف است، دامنه این اختلاف از سال ۹۲ هجری قمری تا سال ۱۰۰ هجری است، اما آنچه از همه مشهورتر است، یکی سال ۹۴ هجری قمری است که آن را به مناسبت ارتحال فق‌های بیشماری از اهل مدینه، «سنه الفقهاء» نامیده اند و دیگری سال ۹۵ هجری قمری.

«حسین» فرزند امام علی بن الحسین (ع) وفات پدر خود را در سال ۹۴ هجری قمری اعلام کرده و بر این اساس بزرگانی نظیر شیخ مفید و شیخ طوسی و محقق اربلی و ابن اثیر نیز همین نظر دارند.

اما بر اساس روایتی که ابوبصیر از امام جعفر صادق (ع) نقل کرده است، امام فرموده است: حضرت علی بن الحسین (ع) در حالی‌که ۵۷ ساله بودند از دنیا رفت و این واقعه در سال ۹۵ هجری قمری اتفاق افتاد.

پیکر پاک امام سجاد (ع) را در شهر مدینه تشییع کردند. در آن شهر از پیکر امام تشییع بی نظیری صورت گرفت؛ زیرا توده‌های مردم از مناطق مختلف بر جنازه حضرت حاضر شدند و همگی پریشان و گریان و دل شکسته جنازه مطهر حضرت (ع) را بر دوش می‌بردند. مردم در هاله‌ای از اشک با امام وداع می‌کردند. بدن مطهر حضرت سجاد (ع) را به قبرستان بقیع بردند و در قبری که در کنار قبر عمویش امام حسن مجتبی علیه السلام آماده ساخته بودند به خاک سپردند.

 4 نظر

از آزادگی تا بردگی

25 مرداد 1400 توسط مدیر النفیسه

 

                           بسم الله الرحمن الرحیم

 

حادثه عاشورا از چند منظر قابل توجه و بررسی است. یکی از منظر‌هایی که می‌توان این حادثه را مورد توجه قرار داد بروز و ظهور دو طیف از انسان‌ها در این حادثه است:
 

انسان‌های حرّ و آزاده
انسان‌های واداده و برده.

 

وقتی قیام امام حسین علیه السلام را بررسی می‌کنیم، میبینیم که از آغازین روز حرکت آن حضرت از مدینه تا آخرین لحظات حیات شریف آن حضرت از این دو مفهوم، سخن به میان آمده است.
مخفی نماند که بردگی انسان به گونه‌های مختلفی قابل مشاهده است.
گروهی از ترسِ از دست دادنِ کمترین امکانات رفاهی و مادی و عافیت طلبی، تن به ذلت داده و زیر بار سلطه و ستم مستبدان عالم، سر خم میکنند. سرسپردگی بنی اسرائیل، در مقابل فرعون و فرعونیان، نمونه بارزی از اینگونه بردگی است؛ کسانی که به تعبیر امیرالمومنین علیه السلام از ترس خوارى به استقبال ذلت و خواری می‌روند.
برخی دیگر بنده هوا و خواهش‌های خویش هستند و عقل و ارزش‌های انسانی خود را در چنبره هوا‌های نفسانی خویش اسیر کرده اند. قرآن کریم در مورد این افراد چنین می‌فرماید: «پس آیا دیدى کسى را که هوس خویش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانیده و بر گوش او و دلش مُهر زده و بر دیده‏اش پرده نهاده است؟ آیا پس از خدا چه کسى او را هدایت خواهد کرد؟ آیا پند نمى‏گیرید؟»

براستى چه بت خطرناکى است هوى پرستى که تمام درهاى رحمت و طرق نجات را به روى انسان مى‏بندد و چه گویا و پرمعنى است حدیثى که از پیغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و اله نقل شده: «هرگز در زیر آسمان، معبودى منفورتر از هواى نفس، در نزد خدا، پرستش نشده است»! چرا که بتهاى معمولى موجوداتى بى‏خاصیتند، ولى بت هوى و هوس اغوا کننده، و سوق دهنده به سوى انواع گناه و انحراف است. هواپرستى، مهم‌ترین وسیله هدایت را که درک صحیح حقایق است از انسان مى گیرد و پرده بر چشم و عقل آدمى مى افکند.

آری برخی افراد به هوای بدست آوردن مال و منال و یا رسیدن به پست و مقام و یا بهرهمندی از شهوات و لذایذ مادی، اسیر و برده نفس خود می‌شوند.

اما اگر بخواهیم همه این عوامل را در یک عنوان خلاصه کنیم باید بگوییم دلبستگی و وابستگی به دنیا و زندگی مادی، مهمترین عامل وادادگی و اسارت انسان است. همین نکته را به خوبی می‌توان از فرمایش امام حسینعلیه السلام استفاده نمود.

در تاریخ طبری آمده که امام حسین از جاى خود کوچ کرد و در روز دوم محرم سال ۶۱ هجرى وارد کربلا شد. در این هنگام رو به اصحاب خود نمود و فرمود:

«مردم بنده دنیایند و دین بر سر زبانهاى آن‌ها آویزان است که آن را مى‏چرخانند بر محور زندگى خود، وقتى بوسیله بلا آزمایش شدند دین‏داران کم خواهند بود.»

بزرگ پرچمدار عاشورا در حساس‏ترین لحظات از دشمن تجاوزکار مى‏خواست که اگر به دین، آیین پایبند نیست، آزادمنش باشد. روایت گران حادثه عاشورا این چنین نقل می‌کنند که:

واى بر شما اى پیروان آل ابو سفیان، اگر شما دین ندارید و از حساب روز قیامت نمى‏ترسید، پس دست کم در دنیاى خود آزاد مرد باشید.»
به همین جهت می‌توان گفت که یکی از بلندترین دعوت‌های امام حسین علیه السلام دعوت به آزادی روح انسان و آزادگی است. همانگونه که یکی از اهداف مهم بعثت انبیاء الهی و پیامبر اسلام علیهم السلام نیز، دعوت به آزاد شدن از قیود و وابستگی هاست.

«.. [همان پیامبرى که‏]آنان را به کار پسندیده فرمان مى‏دهد، و از کار ناپسند باز مى‏دارد، و براى آنان چیزهاى پاکیزه را حلال و چیزهاى ناپاک را بر ایشان حرام مى‏گرداند، و از [دوش‏]آنان قید و بندهایى را که بر ایشان بوده است برمى‏دارد…»

شاید به همین جهت است که قیام امام حسین علیه السلام برای همه آزادگان و آزاد اندیشان جهان الهام بخش است تا آنجا که گاندی رهبرآزدایخواهان هندوستان می‌گوید: مبارزه خود علیه استعمار انگلیس را از حسین علیه السلام آموختم که چگونه در برابر استبداد مقاومت کرد. همچنین نلسون ماندلا در این زمینه می‌گوید: امام حسین علیه السلام برای او که در برابر نژادپرستی سفیدپوستان آفریقای جنوبی مقاومت می‌کرد الهام‌بخش بود.

حجت الاسلام رسولی محلاتی

 2 نظر
  • 1
  • ...
  • 42
  • 43
  • 44
  • ...
  • 45
  • ...
  • 46
  • 47
  • 48
  • ...
  • 49
  • ...
  • 50
  • 51
  • 52
  • ...
  • 1248
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • گلپونه
  • سامیه بانو
  • زفاک
  • غزال

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 18
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 18
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 28
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس