دختر که باشی؛
23 تیر 1397 توسط مدیر النفیسه
دختر که باشی؛
خیال می کشاندت به بعد از ظهر های داغ تابستان که گوشواره هایی از گیلاس به گوش آویخته ای !!
دختر که باشی؛
با چشم بسته میروی به سرزمین های دور دست در حالیکه تاجی از گلهای وحشی روی موهای پر چین و شکنت گذاشته ای و خرامان میان سبزه زار ها قدم میزنی !!
دختر که باشی؛
با رویای شاهزاده ی سوار بر اسب گوشه ی دامن بلندت رو میان انگشتانت میگیری و دور خودت میچرخی !!
دختر که باشی؛
می خندی با صدای بلند و زنگداری که نبض زندگیست!!