آش رسانه های خارجی برای افکار عمومی در ایران
آش رسانه های خارجی برای افکار عمومی در ایران
شاید در اقتصاد عمدتا دولتی و نفتی ما عجیب نباشد اگر هر ارگان و سازمانی برای خود خبرگزاری درست کرده و با هزینه بیت المال به تولید متن و صدا و تصویر اقدام کند. حضور چشمگیر اصحاب رسانه در نشست های خبری، وجود ده ها دوربین فیلم برداری و عکاسی و لوگوهای متعدد، علیرغم هزینه های فراوان آن، به امری نسبتا عادی تبدیل شده است. برای همین شاید خیلی فکر نکنیم که مخارج هنگفت رسانه ای مثل بی بی سی فارسی، شبکه ای مثل من و تو، بخش فارسی رادیو فردا، رادیو آمریکا، دویچه وله و صدها سایت اینترنتی تحلیلی و حقوق بشری و… از کجا تامین می شود. شاید به نظرمان برسد که دولت ها یا سرمایه گذاران غربی هم مثل ما سفره ای از درآمدهای نفتی پهن کرده و یارانه و بودجه توزیع می کنند. اما وقتی که بدانیم کوچکترین خروجی در غرب باید از روی حساب باشد و به قول دوستی، باید هر سکه را از زیر پای فیل خارج کرد (کنایه از سختی درآمد)، کمی بیشتر تامل کنیم.
در غرب شرکت های خصوصی باید به شدت فعالیت کنند، مواظب رقبا باشند و از همه اضافات و مخارج بزنند تا در عرصه فعالیت بمانند، اگر روزی به نتیجه برسند که سود کار یک نفر کمتر از حقوق دریافتی وی شده، تردیدی در کنار گذاشتن وی نخواهند کرد. بسته شدن شعب یک فروشگاه، ادغام یا کوچک کردن شرکت ها و جواب کردن کارمندان اموری عادی به شمار می روند. در بخش دولتی هم موضوع فرق عمده ای نمی کند به اصطلاح ما، کسی آش نذری نمی دهد و هیچ اقدامی بدون آن که فایده ای متناسب داشته باشد، انجام نمی شود.
با این نگاه، باید کاملا مطمئن باشیم که پشت سر هر یک از این شبکه ها و سایت ها، مقاصد خاصی نهفته است. هزینه های سنگین صدها هزار پوندی در ماه برای شبکه ای مثل من و تو یا بی بی سی فارسی تردیدی در مقاصد خاص تامین کنندگان مالی آن باقی نمی گذارد. منبعی که چنین بودجه سنگینی را تقبل می کند شخص یا سازمان یا دولتی نیست که دلش به حال مردم ایران سوخته و برای کسب ثواب اخروی و ترس از روز جزا اقدام به چنین کاری کرده باشد!
شبکه “من و تو” با تولید، ترجمه و پخش برنامه های جوان پسند و رنگارنگ، استفاده از چهره های خندان و کپی کردن از برنامه های پرمخاطب خارجی (مثل بفرمایید شام یا انتخاب استعداد خوانندگی) و … بدون آن که نگران چارچوب های اجتماعی و محدودیت های داخلی باشد، خوراک جذابی مثل فست فود تهیه کرده و در کنار آن با برنامه های خبری، میزگرد و طنزهای جهت دار تلاش داشته و دارد تا پیام مورد نظر خود را به مخاطب برساند. آن برنامه های جذاب همان اسب تروایی هستند که با آن به ذهن مردم وارد شده و بعد پیاده نظام خود را وارد کار می کنند.
پخش برنامه هایی مثل “تونل زمان” که به ظاهر برای یادآوری گذشته تدارک دیده شده، در حقیقت نشان دادن چهره ای رنگارنگ از ایران قبل از انقلاب با چاشنی نوستالژی و آهنگ های شاخص آن زمان است که به مخاطب یادآوری کند در آن موقع ایران چه جلال و جبروتی داشته و مردم در چه رفاهی بودند (بدون ذکر وضعیت آزادی های مدنی و سرکوب آزادی خواهان و معضلات اجتماعی). در کنار آن برنامه های متعددی برای تطهیر خاندان پهلوی تهیه و پخش شده است. انقلاب هم از زبان فرح دیبا شورش و خرابکاری خوانده می شود!
ساختمان شبکه من و تو در لندن
سیاه نمایی مشکلات داخلی (که غربی ها هم چندان از انواع آن بی بهره نیستند از قبیل بیکاری و فقر)، تزریق دائم یاس و ناامیدی و ناکارآمدی نظام، تاکید بر مشکلات زیست محیطی، آلودگی و گرد و غبار -نه از جهت انعکاس واقعیات بلکه با هدف آتش تهیه ای صورت گرفت که قبل از حمله بر مواضع خصم می ریزند تا در زمان لازم با کمترین تلفات به نتیجه برسند. اعتراضات اخیر در واقع نیش استارتی بود که با کمک سرمایه گذاری چند سال اخیر رسانه هایی مثل “من و تو” زده شد تا ببیند آیا می توانند موتور تقابل گسترده مردم با نظام را روشن کنند یا نه. آنها تلاش فراوانی کردند تا مردم را از هر دو جناح مطرح کشور ناامید کرده و سلطنت را را جایگزین آن معرفی کنند. آنها موسیقی های جذاب، مجموعه های پرمخاطب و رقص و آواز را از جعبه جادو درآوردند و در مقابل وضعیتی که در کشور ساخته بودند قرار دادند تا مردم هر چه بیشتر حسرت بخورند و ببنند که برخی هموطنان در خارجه به کجاها که نرسیده اند و ما هنوز نگران اجاره و قیمت تخم مرغ و مبلغ پرداختی برای سهام عدالت هستیم! البته و صد البته مقصر همه چیز هم نظام ماست و لابد اگر نبود، همه مردم مثل آنها از شادی رو پا بند نبودند!
سایت ها و کانال های رنگارنگی هم که با عناوین مختلف دلسوزانه ای مانند حقوق بشر، آزادی زندانیان سیاسی، خبررسانی و افشای اختلاس ها و پشت پرده ها تشکیل شده و با آب و تاب فعالیت می کنند هدفی جز تبدیل مردم به ملتی مستاصل، بدبین، دلمرده و ناامید و بدگمان به همه چیز به ویژه مسئولان خود ندارند. برخی از ما هم ناآگاهانه ابزار دست آنها شده و شروع به تکثیر و ارسال مواد تولید شده در این کارگاه های غیرمجاز و با مواد تاریخ گذشته و سمی می کنیم. آنها با همین روش سربازان بی جیره مواجبی برای خود ساخته اند که معجون های ساخته شده توسط ایشان را به عنوان حقایقی مسلم توزیع می کنند.
اگر چه نباید همه تقصیر را برگردن این شبکه های هدف دار و دولت ها و اشخاص پشت سر آنها انداخت، گاهی ما با کم کاری، بی توجهی و سهل انگاری زمینه ساز طمع آنها می شویم. زمانی که دنیای مجازی با سرعت در حال رسوخ به همه ابعاد زندگی از اقتصاد و تجارت گرفته تا خبر و اطلاع رسانی و تفریح می شود، وقتی که خودمان می بینیم و ایراد می گیریم که چرا در جمع های خانوادگی هم افراد گوشی به دست هستند، آنگاه باز هم بر روش های قدیمی تبلیغ، برگزاری همایش و چاپ چند جلد کتاب و مجله یا حداکثر درست کردن چند وب سایت می کنیم. چند میهمان خارجی دست چین شده را دعوت می کنیم و تصورمان این است که آنها مبلغ ما می شوند در حالی که دشمن ما روی صفر و یک دنیای دیجیتال سوار شده و در هر گوشی موبایل و پشت هزاران سایت با حرف ها و تصاویر فریبنده به کمین نشسته است. کافی است در یکی از این شبکه های بسیار پرطرفدار مثل یوتیوب کلمه ایران، یا اسلام یا شیعه را جستجو کنید. چه خواهید دید؟ چقدر ما تولید محتوا کردیم، چه در بخش مردمی و چه دولتی و چه غیردولتی؟ چند ویدئو از حوزه های علمیه از مراکز فرهنگی و گردشگری، از پیشرفت ها، از دست آوردها و … در کنار پاسخ گویی به شبهات آن هم با روش های امروزی (و نه میزگردی و خطابه ای) از ما وجود دارد؟ ما به جای استفاده از این ظرفیت های بزرگ سرمان را گردانده و آنها را فقط فیلتر کرده ایم اما نمی توانیم این واقعیت را تغییر دهیم که آنها وجود دارند و مخاطبشان را هم به خوبی پیدا می کنند.
جوانان ما به مدد فیلترشکن یا سایر روش ها از جمله همان شبکه های ماهواره ای، همان هایی که نمی خواهیم ببینند را می بینند، ایمیل، بلوتوث توی مترو، پیام رسان، لوح فشرده و… هر چه هم تلاش کنیم در بسته نمی ماند. آیا این گناه ما نیست که وقتی جوانمان در این شبکه ها جستجو می کند هر چه می یابد را رقیبان، دشمنان یا حداکثر کسانی ساخته اند که دغدغه ای برای دین و جامعه نداشته اند؟ کوچکترین اتفاق منفی در فلان روستای کشور فورا تبدیل به ویدیو در یوتیوب، فیس بوک و بعد هم پیام رسان های موبایلی می شود. ما نه تنها دغدغه جواب نداریم بلکه دلیلی هم نمی بینیم داشته های خودمان را تبلیغ کنیم. کافی است که یک روحانی در هر سطحی از سواد، در جمعی ده نفره حرفی خارج از عرف بزند، اشتباه کند، حواسش پرت شود و از قضا یک موبایل دوربین دار هم در صحنه حضور داشته باشد، فردا صدها هزار بلکه میلیون ها نفر آن را خواهند دید و تیر زهرآگین دیگری به اعتقاد جوانان ما پرتاب می شود.
اخیرا سفر درمانی یکی از مقامات کشورمان به آلمان دست مایه تبلیغات علیه ما شده بود، رسانه های خارجی از جمله بی بی سی فارسی با انعکاس تجمع بیست-سی نفره جلوی مرکز درمانی، بعد تماس با پرفسور سمیعی و حتی پرسیدن از این که چرا این بیمار به درمانگاه شما آمده؟ چرا او را درمان می کنید؟ چرا با وی عکس گرفتید؟ بعد بررسی این که آیا می شود وی را در خارج دستگیر و محاکمه کرد، بعد طرح یک شکایت یک نماینده مجلس آلمان و مصاحبه با وی و … اقدام به فضاسازی گسترده کردند. این ماجرا پردازی رسانه ای که در ظاهر هدف اطلاع رسانی داشت، اما نیت موذیانه ای که آنها به دنبال آن بودند، جا انداختن این پیش فرض در ذهن مخاطب بود که مقام مورد نظر مجرم و متخلف است (کسی نپرسید که این اتهام درست هست یا خیر، بلکه همه جریان رسانه ای حول این نکته می چرخید که آیا می شود فلانی را نگه داشت و محاکمه کرد یا خیر؟! چون از ابتدا مجرم بودن مسلم فرض شده بود) در مقابل این حیله تردستانه، رسانه های ما چه کردند، صرفا خبر بازگشت این مقام به کشور و این که ایشان رضایتی نداشته برای رفتن بیان شد. چنین است که اندک اندک زهر بدبینی، زهر جدایی مردم و مسئولان وارد تفکر جامعه و به خصوص جوانان ما می شود ما هم دلمان خوش است که شبکه های ماهواره ای پارازیت دارند و سایت های آنها فیلتر شده، کافی است در مورد این ماجرا از اطرافیان خود سوال کنیم ببنیم از هر ده نفر چند نفر خبر ندارند.
تجمع حدود بیست نفر ضد انقلاب در برابر درمانگاه پرفسور سمیعی که مورد توجه شدید رسانه های مخالف قرار گرفت
مهم ترین نکته این است که متوجه باشیم راه و روش ها تغییر کرده، قبول کنیم که نه ما بی اشتباه بودیم و نه دشمنان ما سیاه مطلق هستند، باید به جای گره زدن مذهب و دین به همه امور اجرایی و سیاسی خطای افراد و گروه ها و جریان ها را به پای اشتباهات معمول انسانی گذاشته و ساحت مذهب و ارزش ها را از اشتباه افراد بری بداریم. نباید از اعلام اسامی خلاف کاران از مدیر مدرسه ای که دانش آموزی را تنبیه کرده و برکنار شده، تا پزشکی و وکیلی که تخلف کرده تا مامور نیروی انتظامی و قاضی و نظامی محکوم شده هراس داشته باشیم. اینجا است که ساحت همه کسانی که خلاف نکرده اند پاک خواهد ماند و از طرف دیگر هزینه ارتکاب جرم بالا خواهد رفت. باید فضای مجازی را رصد کنیم و ضمن تولید فراوان محتوا و حتی مدد جستن از دانش آموزان و دانشجویان بلکه الزام آنان، هر گونه شبهه و دروغ پردازی را به همان شیوه اما صمیمانه و دقیق پاسخ دهیم. مردم خودشان متوجه حقیقت خواهند شد. اگر در مورد پایان جنگ، اگر در مورد زندان ها و زندانیان شبهه افکنی می شود، به همه آنها پاسخ داده شود. حتی شده گروهی از جوانان دعوت و از آنها خواسته شود هر چه ایراد می دانند وارد کنند تا نکته ای سر بسته نماند، اگر هم جایی اشتباهی بود پذیرفته شود.
در کل از آنجا که “نیش عقرب نه از ره کین است، مقتضای طبیعتش این است” ما نباید از دشمنان چیزی جز دشمنی انتظار داشته باشم، اگر اینچنین نباشند جای تعجب دارد اما تعجب و اشکال از ماست که چرا جبهه واقعی جنگ امروز یعنی دنیای مجازی را عملا رها کرده ایم.
حمید مقیمی، گروه تعاملی الف،