مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

قشنگ حرف میزنند اما در مقام عمل هرگز بر اساس آنچه میگویند رفتار نمی کنند.

28 مرداد 1401 توسط مدیر النفیسه

ملا نصرالدین کمونیست شده بود.
از او پرسیدند: ملا میدونی کمونیسم یعنی چه؟
گفت: میدانم
گفتند: میدانی اگر دو تا اتومبیل داشته باشی و یکی دیگر اتومبیل نداشته باشد ناچار خواهی بود یکی از آن دو را بدهی!؟
گفت: بله کاملاً حاضرم همین حالا
گفتند: میدانی اگر دو تا الاغ داشته باشی باید یکی را بدهی به کسی که الاغ ندارد!

گفت: با این مخالفم!
این کار را نمی توانم انجام دهم…
گفتند: چرا این که همان منطق است و همان نتیجه؟
گفت: نه این همان نیست چون من الان دو تا الاغ دارم ولی دو تا اتومبیل ندارم!

بسیاری از مردم تا زمانی به شعارهای زیبایشان پایبد هستند که منافع خودشان در خطر نباشد آنها قشنگ حرف میزنند اما در مقام عمل هرگز بر اساس آنچه میگویند رفتار نمی کنند.

 نظر دهید »

باز لبهای تشنه، باز مرثیه آب، باز صحرای سوزان و آب روان، دستهای بریده، پای برهنه...

17 مرداد 1401 توسط مدیر النفیسه

باز لبهای تشنه، باز مرثیه آب، باز صحرای سوزان و آب روان، دستهای بریده، پای برهنه… مشکهای پاره… ذوالجناح سرگردان… خیمه های سوخته… آزادی بر بلندای نیزه و آزادگی در مذبح سرخ عدالت خون سرخ ریخته بر ریگهای تفتیده…. ای طبل ها بکوبید….

در رثای عدالتی که هنوز مظلومانه به نشتر قلمها پرپر می شود… در غربت غریبانه آزادی که تنها در واژه های چشم به راه شعور، زنده است. در ترسیم ترس های رقیه . در شرح مغیلان شکسته در پای برهنه . در روزنه های امید دلهای بیقرار و نگاه خسته از انتظار. بسرایید از شکیب زینب که قافله زخمی زمان را به شامهای تیره عصیان می برد شاید یزیدهای تشنه قدرت پس از خلسه مستی ، زیر شراره خطبه های آتشین، فریاد حق را از زبان شیرزنان بیشه های کربلا بشنوند.

کربلا، ای جغرافیای تشنه ، ای کویر عطش و ای تاریخ زخمی از دشنه… بر صفحه تفتیده تو، آزادی با قلم سرخ شهادت کتابت شد. سینه سوزان تو، پر از شراره های فراق است و آذرستان تاریخ ات پر از شکوه ایستادگی در برابر بیداد.

در پهن دشت شکیب تو ، کدام مسیح به نماز ایستاده است که هنوز از گلدسته های نخلهایت، تکبیرهای آزادگی شنیده می شود؟ تیرهای جفا، چه بی پروا ،سینه صبور ترا بخست.
فرات تو سیلاب اشک کدام علقمه هاست.

از کاروانی که به خلوت تو پناه آورد جز خاکستر خیمه های سوخته، جز سرهای از بدن جدا گشته. جز پیکرهای زیر سم اسب پاره گشته… جز سرگشتگی زنان شوی از دست داده،جز ضجه های مادران داغ جوان دیده چه یادگار مانده است؟

کربلا یعنی هر کجا آزادگی است، هر کجا مرگ بر ذلت شرف دارد، هر کجا سر می رود تا ایمان نرود، مرگ می گزیند تا ذلت نپذیرد. آنجا که عشق مرز نیستی را می شکند.

چه فرقی دارد کجای تاریخ ایستاده ایم و بر کدام جغرافیا پای نهاده ایم ،هر کجا در برابر بیداد بایستی هر کجا مرگ را بر حیات ذلت وار برگزینی، هر کجا آزادگی را به خون سرخ پاس بداری. آنجا کربلاست در هر کجای جغرافیای زمین که باشی و در هر عصر و روزگاری.

اینک عاشورای 1444 باز هنوز از پشت دیوارهای زمان بغض طفل سه ساله و سیلی خورده پیامبر (ص)را بر صحرای تفتیده کربلا میشنویم. باشد تا ستمگران لختی از لعن تاریخ پروا و ستم ستیزان در هیاهوی حمایت غیور مردان جهان تشیع بر توفق حق و پایمردیهایشان همچون امام شهید و با خون خویش مصمم باشند.

*مدیر کانون فرهنگی هنری صبا

1659944243_.jpg

 نظر دهید »

جفا در خلاصه کردن زندگی حسین(ع) به نیم‌ روز آخر

17 مرداد 1401 توسط مدیر النفیسه


“عزت” ، قله ای است که راه های متعددی برای رسیدن به آن وجود دارد، گاهی باید مذاکره کرد، گاه حتی با معاویه نیز باید که صلح کرد … و گاه در اوج غربت، تن به شمشیر سپرد. 
بزرگ ترین جفایی که می توان در حق امام حسین (ع) روا داشت این است که تمام زندگی اش را به کنجی گذاریم و حسین(ع) را مردی بدانیم که در صبح عاشورا طلوع کرد و در ظهر آن روز غم انگیز، در گودال قتلگاه به خون خود غلتید.

این تصویری است که اغلب ما شیعیان از حسین(ع) ترسیم می کنیم و با دیروز کربلا و دیروزهای عاشورا، کاری نداریم. گو این که تنها چیزی که لازم است درباره حسین(ع) بدانیم، قدرت جنگندگی و شجاعتش ، شدت مظلومیت و تشنگی اش و نحوه شهادتش است و دیگر هیچ!

حسین (ع) ، اما نه نیم‌روز که 57 سال در این دنیا زیست و به روایت تاریخ، در تمام این سال ها، حفظ نفع عمومی جامعه اسلامی، مهم ترین دغدغه اش بوده است و در این مسیر ، صلح را همواره بر جنگ مقدم می داشته و البته آنقدر شجاعت داشته است که هر گاه چاره ای جز جنگ نبود، دست به شمشیر ببرد و جهاد کند.

حفاظت از خلیفه سوم

امام حسین(ع)، برای جلوگیری از جنگ و اختلاف در میان امت اسلام ، زمانی که معارضان، خانه خلیفه سوم را محاصره کرده بودند و قصد جان او را داشتند، به دستور امام علی(ع) به همراه برادرش امام حسن(ع) راهی خانه او شد تا حفاظتش کند و جلوی خلیفه کشی را بگیرد.
این در حالی است که بر اساس اعتقادات شیعه، خلافت، حق پدرش حضرت علی(ع) بود. با این حال حسین (ع) ، صلح میان امت اسلام را ارحج بر سایر مسائل می دانست و تا آخر برای حفظ جان خلیفه سوم کوشید.

همراهی با برادر در صلح

وقتی امام حسن محتبی(ع) با معاویه صلح کرد، گروهی از شیعیان به نزد امام حسین(ع) آمدند و خواستار مخالفت ایشان با این مصالحه و تقابل با معاویه شدند ولی ایشان از صلح برادرش با معاویه حمایت کرد و به همراه برادر در مدینه ساکن شد.

انصراف از وصیت برادر

وقتی امام حسن مجتبی(ع) به شهادت رسید، طبق وصیت اش خواستند ایشان را در جوار مزار پیامبر اسلام(ص) دفن کنند. با این حال، امویان و دشمنان اهل بیت مانع این کار شدند و حتی کار به تیرباران پیکر مطهر امام حسن(ع) کشید به حدی که کفن خونین شد.
امام حسین(ع) برای جلوگیری از خونریزی بین مسلمانان، از اجرای وصیت برادر منصرف شدند و ایشان را در بقیع دفن کردند.

وفا به صلحنامه پس از شهادت امام حسن(ع)

بعد از شهادت امام حسن مجتبی(ع)، معاویه - طرف قرارداد صلح - همچنان در قید حیات بود. بین شهادت امام حسن(ع) و مرگ معاویه ، بیش از 10 سال فاصله بود و امام حسین(ع) در تمام در این سال های طولانی، برغم آن که حق خلافت داشت و حتی کوفیان نامه ای به او نوشتند که برای قیام علیه معاویه آماده اند، به احترام صلحی که شده بود، علیه معاویه قیام نکرد.

خروج از مکه قبل از اتمام مناسک حج

بعد از مرگ معاویه و روی کار آمدن یزید، چون فشار بر امام حسین(ع) برای بیعت تشدید شد و بیم آن می رفت که مزدوران یزید با نقض حریم امن الهی در مکه خون به پا کنند، امام حسین(ع) قبل از اتمام موسم حج مکه را ترک کرد و راهی کوفه شد.

در کربلا تا قبل از عاشورا : دعوت به مذاکره

 در بحار الانوار ذکر شده که امام حسین(ع) در روز هشتم محرم سال 61 مردی از یاران خود بنام “عمرو بن قرظه” را نزد ابن سعد فرستاد و از او خواست تا شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتی داشته باشند.

شب هنگام امام حسین(ع) با 20 نفر و عمر بن سعد با 20 نفر در محل موعود حاضر شدند. امام حسین(ع) به همراهان خود دستور داد تا برگردند و فقط برادر خود عباس و فرزندش علي‏ اكبر را نزد خود نگاه داشت. عمر بن سعد نیز فرزندش حفص و غلامش را نگه داشت و بقیه را مرخص كرد.

در این ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سؤال امام حسین(ع) كه فرمود: آیا مي ‏خواهی با من مقاتله كنی؟ عذری آورد. یك بار گفت: مي ‏ترسم خانه ‏ام را خراب كنند!
امام حسین(ع) فرمود: من خانه ‏ات را مي ‏سازم.
ابن سعد گفت: مي‏ ترسم اموال و املاكم را بگیرند!
فرمود: من بهتر از آن را به تو خواهم داد، از اموالی كه در حجاز دارم.
عمر بن سعد گفت: من در كوفه بر جان افراد خانواده ‏ام از خشم ابن زیاد بیمناكم و مي ‏ترسم آنها را از دم شمشیر بگذراند.

حضرت هنگامی كه مشاهده كرد عمر بن سعد از تصمیم خود باز نمي ‏گردد، از جای برخاست در حالی كه مي‏ فرمود: تو را چه مي‏‌شود؟ خداوند جانت را در بسترت بگیرد و تو را در قیامت نیامرزد.

 

در کتاب ارشاد شیخ مفید بیان شده است که پس از این ماجرا، عمر بن سعد نامه ‏ای به عبیداللّه‏ نوشت و ضمن آن پیشنهاد كرد كه حسین(ع) را رها كنند چرا كه خودش گفته است كه یا به حجاز برمي ‏گردم یا به مملكت دیگری مي ‏روم.

عبیداللّه‏ در حضور یاران خود نامه ابن سعد را خواند، شمر بن ذی الجوشن سخت برآشفت و نگذاشت عبیداللّه‏ با پیشنهاد عمر بن سعد موافقت كند. (منبع:مهر؛وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی)

به راستی اگر شمر خباثت نمی کرد و امام و اصحاب و خانواده اش از کربلا بر می گشتند، عزت نداشتند؟ قطعاً که داشتند چرا که حسین(ع)، تمام 57 سال زندگی اش را عزتمندانه زیسته بود و عزت حسینی، فقط محصول کربلا و عاشورا نبوده است.

امام حسین (ع) همان گونه که سال ها برای حفظ صلح و منافع عمومی امت اسلام صلح و سکوت و گفت و گو را برگزید اما آنقدر شجاعت داشت که اگر روزگاری پیمان صلح نقض شد و گفت و گوها فایده ای نداشت، سکوت نکند و جان خود عزیزترین هایش را فدا کند.

حادثه کربلا ، زمانی به وقوع پیوست که تمام راه های مسالمت آمیز با عناد و لجاح بدنامانی مانند شمر و عبیدالله بسته شدند و تنها دو راه باقی ماند، یا تأیید حکومت یزید یا جهاد و شهادت ؛ و حسین (ع) این دومی را برگزید.

مروری بر زندگی 57 ساله امام حسین(ع) که در سراسر آن تدبیر، انسان دوستی، وفای به عهد، صلح خواهی و البته شجاعت و جهاد و نهایتاً شهادت بود، می تواند نگاه ما به آن نیم‌روز آخر را بسیار پرمعناتر و پرمفهوم تر سازد.

این گونه است که درخواهیم یافت که “عزت” ، قله ای است که راه های متعددی برای رسیدن به آن وجود دارد، گاهی باید مذاکره کرد، گاه حتی با معاویه نیز باید که صلح کرد، گاهی درخواست قیام مسلمانان را رد کرد و گاه در اوج غربت، تن به شمشیر سپرد. دیدن این آخری و ندیدن آنچه گذشت، تحلیل نادرست از مفهوم “عزت” است و جفای مستمر به حسینی(ع) که 57 سال زندگی کرد ، نه نیم روز.

 

عصر ایران؛ جعفر محمدی 
 
 
 

 نظر دهید »

معرفی کتاب «پرتوی از عظمت امام حسین‌ علیه‌السلام»،

10 مرداد 1401 توسط مدیر النفیسه

در میان کتاب‌های عرضه شده در بازار کتاب می‌توان به آثاری برخورد که درباره امام حسین (ع) نوشته شده‌اند.

یکی از این کتاب‌ها «پرتوی از عظمت امام حسین» اثر آیت الله صافی گلپایگانی است.

             

علامه جعفری این کتاب را محققانه‌ترین و جامع ترین کتابی می‌داند که تا کنون درباره شخصیت امام حسین (ع ) نوشته شده است.

این فیلسوف برجسته مسلمان، در کتاب «امام حسین(ع) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت» خود نوشته است: براى مطالعه و بررسى عظمت شخصیت امام حسین(ع) از دیدگاه منابع معتبر اسلامى و تواریخ، مراجعه فرمایید به کتاب «پرتوى از عظمت حسین(ع)- تألیف دانشمند معظم، جناب آقاى صافى از صفحه 20 تا صفحه 109»؛ به نظر این جانب، کتاب مذکور، یکى از جامع ترین و محققانه ترین کتاب هایى است که تاکنون در عظمت شخصیت امام حسین (ع) نوشته شده است.»

کتاب «پرتوی از عظمت امام حسین‌ علیه‌السلام»، به قلم آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی‌ در 483 صفحه نگاشته شده است.

موضوع کتاب درباره چهره درخشان تاریخ بشریت، حضرت اباعبدالله الحسین‌ علیه‌السلام است که کرامت و عزت انسانی وامدار اوست. این کتاب، متضمن مطالبی از فضایل حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام و تاریخ اسلام در آن زمان و نیز پاره‌ای از علل و نتایج واقعه کربلاست که به صورت تحقیقی و تحلیلی به رشته تحریر درآمده است.

نویسنده این کتاب با تکیه بر مستندات تاریخی، تحلیلی رسا و آگاهانه از حادثه عظیم کربلا ارائه داده‌ است و می‌تواند منبع بسیار خوبی برای مطالعه تاریخ و تحلیل واقعه بزرگ عاشورا باشد.

از ویژگی‌های مهم کتاب، قلم ساده آن است که علی‌رغم انتقال مطالب علمی و تحلیلی، مخاطب را از هر طبقه فکری و سطح سواد که برخوردار باشد، با اندک مایه علمی، بهره‌مند می‌سازد.

نکته قابل توجه، استفاده فراوان از منابع عامه و اهل سنت در مستندات است که فهرست منابع اهل سنت با بیش از 70 مورد به همراه نام نویسنده آنها در پایان کتاب درج شده است. پاسخ به برخی از مهم‌ترین شبهات درباره قیام امام حسین (ع) نیز بر غنای کتاب افزوده و سبب آگاهی و معرفت بیشتر خواننده کتاب شده است.

کتاب در چهار بخش سامان یافته است: 1- شخصیت و فضایل حسین‌ (ع)، 2- بنی هاشم و بنی امیه، 3- علل قیام حسین‌ (ع) و 4- نتایج و فواید قیام حضرت ابی عبدالله الحسین (‌ع).

در بخش اول ابتدا سیمای نورانی امام حسین در کتاب خدا ترسیم شده است؛ از قبیل آیه مودت، آیه تطهیر و آیات دیگر که درباره فضیلت پنج تن آل عبا نازل شده است. در ادامه سیمای امام حسین‌ (ع) در احادیث پیامبر مکرم اسلام به تصویر کشیده شده است. فصل اول با بیان مکارم اخلاق سیدالشهدا و ابعاد گوناگون اخلاقی آن حضرت به پایان می‌رسد.

بخش دوم درباره بنی هاشم و بنی امیه است که به تفصیل به اوضاع زندگی و مخصوصاً صفات رذیله معاویه و یزید به طور مستند پرداخته شده است.

در بخش سوم علل قیام سید و سالار شهیدان‌ مورد بررسی قرار گرفته که از این رهگذر حدود 6 علّت اصلی و مهم تشریح شده است. در آخر، به چند شبهه در مورد حادثه عظیم عاشورا پاسخ گفته شده است.

بخش چهارم با عنوان نتایج و فواید قیام حضرت اباعبدالله الحسین (‌ع) به 9 فایده مهم و تأثیرگذار قیام خونین و سراسر حماسه کربلا می‌پردازد و بدین ترتیب کتاب «پرتوی از عظمت امام حسین‌ علیه‌السلام» با مطالب سودمند خود پایان می‌پذیرد.

 نظر دهید »

باید در نذریها هم اتفاقهایی بیافتد

09 مرداد 1401 توسط مدیر النفیسه

معمولا نذرهایی که انسان می‌کند به صورت مشروط است یعنی مثلا نذر می‌کند که:
- اگر بیماریم معالجه شد
- اگر فرزندم در دانشگاه قبول شد
- اگر فلان خطر از من دور شد
- اگر به فلان خواسته ام رسیدم این کار را بکنم

 

بیشتر کارهایی که ما به عنوان نذر انجام می دهیم در:


- پختن غذا
- تهیه و پخش شُله زرد
- تهیه و پخش شربت و…خلاصه می شود.

زمانی مردم بسیار گرسنه بودند و نذری؛ صرفا در اطعام مردم خلاصه می شد اما با حضور و بروز تکنولوژی و رفاه عمومی مردم، باید در نذریها هم اتفاقهایی بیافتد که متاسفانه…
اگر نذر کنیم برای رفع بلا و رسیدن به کامیابی ها یا دوری از بیماری:

- یک ماه دروغ نگوییم
- یک ماه عصبانی نشویم
- یک ماه هر روز به پدر و مادرمان سر بزنیم
- یک ماه زودتر همه سرکار حاضر شویم
- یک ماه تمام کارهای خدماتی را انجام دهیم
- یک ماه برای رفتگر های محل غذا و نوشیدنی ببریم و…

و یا اینکه اگر قرار است از مال دنیوی ببخشیم:

- یک نیسان آسفالت نذرکنیم و در چاله های کوچه ها بریزیم
- یک ماه قوانین راهنمایی رانندگی را رعایت کنیم
- صد جلد کتاب نهج البلاغه بگیریم و راه و رسم زندگی را هدیه بدهیم
- ده جفت کفش به کودکان بی بضاعت بدهیم
- صد عدد سطل زباله بگیریم و در خیابان ها بگذاریم
- دهها جمله و مقاله موفقیت بنویسیم و چاپ کنیم به مردم هدیه بدهیم
- ویزیت ده بیمار
- هزینه داروی ده بیمار
- صندلی های شکسته مدرسه
- لامپ های سر گذار و…
می تواند نذری خوب و البته بهتری باشد

حیدری (مدرس دوره های موفقیت)

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 21
  • 22
  • 23
  • ...
  • 24
  • ...
  • 25
  • 26
  • 27
  • ...
  • 28
  • ...
  • 29
  • 30
  • 31
  • ...
  • 164
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • ترنم گل

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 20
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 41
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 28
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس