نظرسنجی شبکه فاکسنیوز:
نظرسنجی شبکه فاکسنیوز:
?چه شخصیتی باعث تهدید صلح جهانی می شود؟!
نظرسنجی شبکه فاکسنیوز:
?چه شخصیتی باعث تهدید صلح جهانی می شود؟!
کتابهایی که سردار سلیمانی برای خواندن توصیه کرد
حاج قاسم سلیمانی در کنار سایر خصوصیاتش، اهل ترویجِ کتابخوانی هم بود. او بهطور مرتب کتابهای حوزه تاریخ شفاهی جنگ را میخواند و با یادداشتهایی که بر آنها مینوشت، باعث معرفی و رونق فروش این آثار میشد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، یک انگشتری، یک سلاح و یک کتاب؛ اینها همه وسایلی است که در هنگام شهادت همراه سردار دلها حاج قاسم سلیمانی بوده است. از سویی سردار حاج قاسم در میان اهالی فرهنگ و هنر جایگاه ویژهای داشت و از سوی دیگر برای سینما و کتاب و هنرمندان این عرصه ارزش زیادی قائل بود و این موضوع را بارها و بارها ثابت کرده بود. از حضور در پشت صحنه چند فیلم تا تقریظهایی که برای چند کتاب نوشته بود و البته تصاویری که از او در حال مطالعه منتشر شده است. با هم به مرور بعضی از خبرها و تصاویری که درباره ارتباط سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با دنیای کتاب منتشر شده است میپردازیم.
کتاب همراه در زمان شهادت
پس از مورد اصابت قرار گرفتن خودروی حاج قاسم سلیمانی در نزدیکی فرودگاه بغداد تصاویری از برخی از وسایل شخصی این سردار شهید در رسانهها منتشر شد. یکی از این وسایل کتاب «گلچین احمدی؛ مجموعهای از مدایح و مراثی ائمه اطهار» بود.
مطالعه مارکز در هنگام سفر
فروردین سال۹۵ صفحه اینستاگرام حاج قاسم سلیمانی عکسی را به اشتراک گذاشته بود که این سردار را در هواپیما و در حال مطالعه یک کتاب و یادداشت نوشتن نشان میداد.
تصویری که در توضیح آن نوشته شده بود: در حال پرواز و مطالعه کتاب گابریل گارسیا مارکز.
مارکز نویسنده کلمبیایی یکی از چهرههای شاخص ادبیات نوین آمریکای لاتین بود. او یکی از نویسندگان محبوب اسپانیولی زبان در ایران است که بسیاری از آثارش با ترجمههای مختلف منتشر شدهاند. سبک مارکز رئالیسم جادویی بود که پیش از او نویسندگان دیگری چون خوان رولفوی مکزیکی و آلخو کارپانتیهی کوبایی آثاری را در این سبک نوشته بودند.
«صدسال تنهایی»، «کسی به سرهنگ نامه نمینویسد»، «عشق سالهای وبا»، «ژنرال در هزارتویش» و… از جمله آثار این نویسنده است.
توصیه توئیتری به خواندن یک کتاب قدیمی
چندی پیش سردار شهید در اکانت توئیترش به دو زبان فارسی و عربی توصیه به خواندن یک کتاب قدیمی شیعه کرد. کتابی که به عقیده این شهید بزرگوار کمک میکند تا بدون تعصبات حزبی از حکومت دفاع کنیم. حاج قاسم سلیمانی درباره کتاب «الغارات» اینطور نوشت:
«این کتاب الغارات را که قدیمیترین کتاب شیعه هست بخوانید! حتما بخوانید! مقتل کامل است. اگر آن را بخوانید، امروز برای این حکومتی که در استمرار حکومت علی بن ابیطالب است، آگاهانهتر و بدون تعصبات فردی و حزبی نگاه میکنیم، نظر میدهیم و دفاع میکنیم.»
یادداشتی بر کتاب «رادیو»
کتابهای زندگینامه قهرمانهای دفاع مقدس مهمترین کتابهایی بودند که معمولا خبر تقریظ نوشتن بر آنها توسط حاج قاسم سلیمانی منتشر میشد. یکی از این کتابها «رادیو» داستان زندگی و خاطرات سردار محمدرضا حسنی سعدی از دوران اسارت است. شهید سلیمانی در یادداشتی که بر این کتاب نوشته و با عنوان «برادرتان سلیمانی» امضا کرده، آورده است:
«حاج محمدرضای عزیز، مخلص مجاهد
سلام
این خاطره ارزشمند و تکان دهنده که از یک عملیات سنگین ویژه، هیجانانگیزتر است، نباید به این سادگی پردازش شود. خود بحث رادیو زیباترین داستان خواندنی برای تمام نسلها میتواند باشد، در جایی که اسرا و زندانیان جنگها معمولاً به دنبال سیگار و یا اشیا فراموشدهنده مخدرند، فرزندان روحالله در فکر فهم اندیشه او و تلاش برای ایستادگی روح خدا در مسلک اویند.
این اعجاب مذهب و انقلاب است، این تاثیر یک رهبر الهی بر جوانان و نوجوانان در شرایطی تکان دهنده و سخت است.
مرحبا به این روح بلند و ارزشمند، زمین زیر پایاتان را باید سجده کرد.»
«گردان۴۰۹» روایتی از حال و هوای رزمندهها قبل از عملیات والفجر ۱۰ یکی دیگر از کتابهایی است که سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بر آن یادداشت نوشته است. شرح حالی از ۱۷۷ رزمنده دفاع مقدس که توسط عبدالله مزاری گردآوری شده است. جوانانی که ۱۰۷ تن آنان مشق عشقشان را با خون نوشتند و جام شهادت نوشیدند، ۷۷ تن دیگرشان نیز یا جراحت برداشتند و بخشی از وجودشان را در جبهه ها جاگذاشتند یا به اسارت درآمدند. همزمان با رونمایی از این کتاب و تمبر یادبود آن در خردادماه سال ۹۷ از تقریظ حاج قاسم سلیمانی بر آن هم رونمایی شد. او در این متن اینطور نوشته است:
«سلام و برکات خداوند بر خطّه شهیدپرور مقاوم و پر از معنویت، ولایی و بسیار شجاع سیستان
بارها متحیرانه تماشاگر شجاعت و معنویت آنان بودم، گردان ۴۰۹ و بنیانگذار بسیار پرافتخار و ارزشمند آن شخصیتی دایم قابل افتخاری همچون شهید مخلص میرحسینی عزیز که خود به تنهایی تداعیکننده یک لشکر بود، یل بزرگ سیستانی که همۀ جوانان کرمانی، سیستان و بلوچستانی و هرمزگانی را در مدرسۀ خود مشق عشق و ایثار داد و همه به او تأسّی میکردند و در سختیها به او پناه میبردند. مرد زخم دارِ زخمی تمام نبردها آخرین فردی که از صحنۀ آتش خارج میشد، آن هم با تن چند چاک جراحت.
سیستان افتخار دارد به یل و رستم حقیقی حسینی، همچون محب که محب خدا و راه اولیاء و ائمه معصومین (ع) بود، محب فارسی تداعیکنندۀ سلمان فارسی با همان پاکی و صلابت.
سیستان افتخار داشتن عالیها، غزنویها، میرزاییها، هراتیها، دولتی مقدمها و آزادگان سرافرازی همچون عبدالرضا عزیز و در نهایت شیخ شهید مجاهد شهید مزاری را دارد.
رحمت و برکات خداوند بر شهدای این خطّۀ ارزشمند و این دژ مدافع ایران و اسلام، و درود و غفران خداوند نثار پدران و مادرانی که در خانههای محقّر خود چنین شیردلانِ باغیرتی را تربیت کردند و سلام و تهنیت به همسران صبور و فرزندان یادگاران آن مردان روزهای آزمونهای سخت.
این آلبوم با نوشتههای ارزشمندش بسیار گرانبهاست، انشاءالله با اقدامات دیگر و قلم متعهدان سیستانی این نشان کمنظیر به ایران اسلامی و جهان اسلام شناسانه شود.»
«وقتی مهتاب گم شد» کتاب جانباز علی خوشلفظ کتاب دیگری است که اینبار حاج قاسم سلیمانی نه تقریظ که بعد از خواندن آن یادداشتی منتشر کرده است. کتابی که رهبر انقلاب هم بارها به خواندن آن توصیه کرده و برای آن یادداشتی منتشر کرده بود. فرمانده سپاه قدس با خواندن این کتاب در یادداشتی که با عنوان «برادر جاماندهات قاسم سلیمانی» منتشر کرده خطاب به علی خوشلفظ نویسنده کتاب، نوشته بود:
«عزیز برادرم علی عزیز
همه شهدا و حقایق آن دوران را در چهرهی تو دیدم
یکبار همه خاطراتم را به رخم کشیدی. چه زیبا از کسانی حرف زدهای که صدها نفر از آنها را همینگونه از دست دادم و هنوز هر ماه یکی از آنها را تشییع میکنم و رویم نمیشود در تشییع آنها شرکت کنم. ده روز قبل بهترین آنها را -مراد و حیدر را- از دست دادم، اما خودم نمیروم و نمیمیرم، در حالی که در آرزوی وصل یکی از آن صدها شیر دیروز لهله میزنم و به درد «چه کنم» دچار شدهام. امروز این درد همه وجودم را فراگرفته و تو نمکدانی از نمک را به زخمهایم پاشاندی. تنهای تنهایم.
عکست را بروی جلد بوسیدم ای شهید آماده رفتن و دوست ندیدهام که بهترین دوستت را در کنارم از دست دادی. امیدوارم سربلند و زنده باشی تا مردم ایران در زمین همانند دب اکبر در آسمان نشانی خدا را از تو بگیرند و به تماشایت بنشینند.»
کتابی که سردار سلیمانی برای دخترش امضا کرد
کتاب «سربلند» مستند داستانی از کودکی تا شهادت شهید مدافع حرم محسن حججی کتاب دیگری است که شهید قاسم سلیمانی بر آن یادداشت نوشته است. یادداشتی که متفاوت از یادداشتهای دیگری است که بر کتابهای مختلف نوشته است. او این کتاب را که به قلم محمدعلی جعفری نوشته شده است، خطاب به دخترش امضا کرده و نوشته است:
«سلام بر حججی که حجتی شد در چگونه زیستن و چگونه رفتن.
فدای آن گلویی که همچون گلوی امام حسین (ع) بریده شد و سلام بر آن سری که همچون سر مولای شهیدان دفن آن نامشخص و به عرش برده شد.
دخترم آنها را الگو بگیر و مهمترین شادی آنها عفت و حجاب است.»
کتابی که حاج قاسم با خواندنش به کرمانی بودنش افتخار کرد
سرلشکر قاسم سلیمانی پس از خواندن کتاب «آن بیست و سه نفر» نامهای برای احمد یوسفزاده نویسنده کتاب نوشته است.
متن نامه به این شرح است:
«احمد عزیزم؛ تقریظ و تحسین رهبر عزیزمان مرا تشویق به خواندن کتابت کرد و پس از قرائت آن به مقامت غبطه خوردم و افسوس، که در کارنامهام یک شب از آن شبها و یک روز از آن روزهای گرفتار در قفس را ندارم. شماها عارفان حقیقی و عابدان به عبودیت رسیدهای هستید که به عرش رسیدید، ایکاش در همان بالا بمانید. چه افتخارآمیز است ربانیون بر منبر نشسته، تربیت یافتگان منابر خود را به تماشا بنشینند. چه زیباست جوانان جویای کمال، کودکانِ کمالیافته در قفس دشمن را ببینند.
ایکاش سفیرانِ در قصرهای مجلل نشسته کشورمان، این سفیران در قفس گرفتار شده را ببینند و چگونه سفیر بودن را بیاموزند.
احمد عزیز؛ وقتی کتابت را خواندم ناخودآگاه صحنه اسارتی در مقابل دیدگانم مجسم شد و بهیاد آن اسیر، بر کتاب این اسیر، اشک ریختم، یاد قهرمان اسارت که اسارت را به اسیری گرفت.
بانوی معظمه خستهای که با مجروحیت دل و جسم، در حالی که سر برادران، برادرزادهها و فرزندان خود را بالای نی جلوی چشم داشت و دهها زن و کودکِ اسیرِ هرروز کتکخورده را در طول هزاران کیلومتر پیاده و یا بر شتر برهنه نشسته، سرپرستی میکرد، در عمق قرارگاه دشمن بر هیبت او شلاق زد و با بیانی که خاطره پدرش علی(ع) را در یادها زنده کرد همانند شمشیر برنده برادرش عباس بر قلب دشمن فرود آورد و با جمله “مارأیت الّا جمیلاً” عرش را گریاند و بشریت را تا ابد متحیر عظمت خود ساخت.
به کرمانی بودنم افتخار میکنم، از داشتن گوهرهایی همچون «شهسواری» که فریاد “مرگ بر صدام، ضد اسلام” را در چنگال دشمن سر داد و نشان داد بهخوبی درس خود را از مکتب امام سجاد(ع) آموخته است و «امیر شاهپسندی» که بر گوشتهایِ بر اثر شلاق فروریخته او اطو کشیدند و «احمد یوسفزاده»، «زادخوش»، «مستقیمی»، «حسنی» و … که از اسارت عظمت آفریدند.
در پایان درود میفرستم برمردی که بهاحترام شما و همه مجاهدین و شهدا، قریب سی سال چفیه یادگار آن روزها را به گردن آویخته تا عشق به این راه و مرام و فرهنگ را به همه یادآوری کند و بر هر نوشته شما بوسه میزند و در بالاترین جایگاه فقاهت، حکمت و اندیشه، زیباترین کلمات را نثارتان میکند. چقدر مدیون این مردیم و بدون او تاریکیم. خداوندا؛ وجودش را برای ایران و اسلام حفظ بفرما.»
کتابی که حاج قاسم دو یادداشت برایش نوشت
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی پس از خواندن کتاب «من زندهام» دو یادداشت برای معصومه آباد نویسنده این کتاب نوشته است.
سلیمانی در نامه اول خود که آن را در بغداد نوشته است، حس خود را نسبت به این کتاب اینطور نوشته است:
«خواهرم، مثل همان برادرهای اسیرت همه جا با تعصب مراقبت می کردم کسی عکس روی جلد کتابت را نبیند و در تمام کتاب با ناراحتی و استرس به دنبال این بودم که آیا کسی به شما جسارت کرد؟
آخر مجبور شدم روی عکست را با کاغذ بچسبانم تا نامحرمی او را نبیند.
حمله طرفداران ترامپ به سوگواران حاج قاسم سلیمانی درتورنتوی کانادا
شب گذشته گروهی از ایرانیان مقیم تورنتوی کانادا گردهمایی آرامی را برای تجلیل و سوگواری شهادت حاج قاسم سلیمانی برگزار کرده بودند که گروهی تندرو با حمله به این تجمع آرام و توهین به عزاداران سعی در آشوب در این مراسم تجلیل داشتند. این تصاویرگوشه هایی از این رفتار زشت است که گروهی در حمایت از جنایت ترامپ انجام داده اند.
در علم مدیریت تعاریف مختلفی از رهبری ارایه شده است:
رهبری عموما به عنوان هنر تأثیر و یا جریان تأثیرگذاری بر مردم به نحوی که آنها بتوانند با تمایل در جهت اهداف گروهی کوشش نمایند
توصیف و تعریف شده است . (کونتز)
جیمز استونرو ادوارد فریمن رهبری را به گونه ی زیر تعریف کرده اند:«رهبری فراگردی است شامل هدایت کردن وتحت نفوذ قراردادن
اعضای گروه در جهت انجام وظایف وفعالیتها »
در واقع رهبری عبارت میشود از نفوذ در دیگران و ایجاد انگیزه درونی در انها جهت تحقق اهداف گروه
پیامبر اسلام در بعد رهبری مسلمانان ویژگیهای مهمی دارا بوده که در قران ذکر شده و ماهم برخی از انها را در این ایام
فرخنده میلاد ایشان ذکر میکنیم:
1-از میان مردم،مهربان ودلسوز مردم
لَقَدْ جَآءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ(سوره توبه ،آيه128)
ترجمه:همانا پيامبرى از خودتان به سوى شما آمده است كه آنچه شما را برنجاند بر او سخت است، بر هدايت شما حريص و دلسوز،
و به مؤمنان رئوف و مهربان است
نکات:(تفسیر نور)
_ رسولخدا برخاسته از ميان خود مردم است. «من انفسكم»
_ رسول خداصلى الله عليه وآله غمخوار امّت است. «عزيز عليه ماعنتم»
_ رهبران اسلامى بايد در سختیها و گرفتاریها با مردم همدل و همراه باشند. «عزيز عليه ماعنتم»
_ پيامبر خداصلى الله عليه وآله در هدايت و ارشاد مردم، سر از پانمیشناسد. «حريص عليكم»
_ از عوامل تأثير كلام در ديگران، خيرخواهى، دلسوزى،مهربانى، بى توقّعى و تواضع است. «عزيز عليه، حريص عليكم، رؤف رحيم»
_ رهبراسلامى تنها بر مؤمنان رئوف و رحيم است، نه بر همه كس، بلكه بر دشمن شديد و غليظ است. «بالمؤمنين رؤف رحيم»
فَلَعَلَّكَ بَخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَى ءَاثَرِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُواْ بِهَذَاالْحَدِيثِ أَسَفاً (سوره كهف ،آيه6)
ترجمه:پس بيم آن میرود كه اگر به اين حديث (قرآن) ايمان نياورند، تو در پى آنان خود راهلاك كنى!.
نکات:تعبير «لعلّك باخع نفسك على آثارهم» نهايت دلسوزى پيامبر را میرساند. گويا پيامبربه شخصى تشبيه شده كه
میبيند عزيزترين افرادش از او جدا مىشوند و او با حسرت ازپشت سرشان به آنان نگاه میكند.
رهبر بايد در فكر اصلاح عقايد واعمال مردم و پيگير آن باشد. «على آثارهم»
2-بصیرت،تبعیت از قانون و عدم تبعیت از ناآگاهان
ثمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَآءَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ(سوره جاثيه، آيه18)
ترجمه:سپس تو را بر شريعتى از امر (دين) قرار داديم، پس آن را پيروى كن و از خواسته هاى جاهلان پيروى نكن
نکات:
_كسى كه مسئول هدايت و ارشاد ديگران است، بايد نسبت به راه خود بصيرت وتسلّط كامل داشته باشد.
«على شريعة» (يعنى پيامبر تسلّط بر راه وشريعت دارد.)
_ پيامبر(رهبر) نيز بايد همچون ساير مردم از شريعت (آیین-قانون)پيروى كند.«على شريعةفاتبعها»
_ رهبر بايد با صلابت باشد و تحت فشار عناصرناآگاه و پيشنهادات جاهلانه قرار نگيرد
3-اعتماد به نفس
وقَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْلَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْءَانُ جُمْلَةً وَحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَهُ تَرْتِيلاً(سوره فرقان، آيه32)
ترجمه:و كسانى كه كفر ورزيدند، (بهانهى ديگرى آورده و) گفتند: چرا (تمام) قرآن يكجا بر او نازل نشده
است؟ (غافل از آن كه ما) اين گونه (نازل كرديم) تا دل تو را به وسيله ى آن استوار كنيم و آن را
به تدريج و آرامى بر تو خوانديم.
نکته: رهبر بايد قلبى مطمئن، استوار وآرام داشته باشد. «لنثبّت به فؤادك»
خدا در قرآن با بيانى زيبا به كمالات روحى و علل پيروزى حضرت محمد (ص) در معركه رهبرى اشاره مى نمايد چه بهتر كه در اين بحث با صفات برجسته اين شخصيت الهى آشنا شويم:
4 ـ علاقه و دلسوزى به هدف
قرآن به علاقه قابل تحسين پيامبر بر هدايت مردم تصريح مى نمايد:
(فلعلك باخع نفسك على آثارهم إن لم يؤمنوا بهذا الحديث أسفا) (كهف/6) .
«شايد جان خود را به دنبال آنان آنگاه كه به رسالت تو ايمان نياورند از دست بدهى!» .
اين جمله حاكى از نهايت علاقه يك طبيب اجتماعى است كه در راه مداواى بيمار خود تا آن حد مى كوشد كه در پرتگاه هلاك و نابودى قرار مىگيرد
و در آيه ديگر مى فرمايد:
(و لا تحزن عليهم و لا تكن في ضيق مما يمكرون) (نمل/70) .
«بر گستاخى كافران غم مخور، از مكر و حيله آنان بر خود فشار مده» .
باز مى فرمايد:
(فلا تذهب نفسك عليهم حسرات إن الله عليم بما يصنعون) (فاطر/80) .
«جان خود را بر اثر شدت تأسف بر آنها از دست مده، خداوند از آنچه كه انجام مىدهند آگاه است» .
(فلا يحزنك قولهم إنا نعلم ما يسرون و ما يعلنون) (يس/76) .
«سخنان آنان تو را غمگين مسازد، ما از كارهاى پنهانى و آشكار آنان آگاهيم» .
آيات در اين مورد كه حاكى از علاقه عميق و فزون از حد اين رهبرى آسمانى به هدايت امت خود است
بيش از اينها است و ما براى فشرده گويى به همين اندازه اكتفا مىكنيم.
5-نرم خویی،گذشت و مشورت
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ
فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ ﴿۱۵۹﴾آل عمران
فولادوند: پس به [بركت] رحمت الهى با آنان نرم خو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سخت دل بودى قطعا از پيرامون تو پراكنده مى شدند
پس از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در كار[ها] با آنان مشورت كن و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن زيرا خداوند توكل كنندگان را دوست مى دارد
نکات(از تفسر نور):
1- نرمش با مردم، یك هدیهى الهى است. «فبما رحمة من اللّه لنت لهم»
2- افراد خشن و سختگیر نمى توانند مردمدارى كنند. «لانفضّوا من حولك»
3- نظام حكومتى اسلام، بر مبناى محبّت و اتصال به مردم است. «حولك»
4- رهبرى و مدیریّت صحیح، با عفو و عطوفت همراه است. «فاعف عنهم»
5 - خطاكارانِ پشیمان و گنهكاران شرمنده را بپذیریدو جذب كنید. «فاعف عنهم و استغفرلهم و شاورهم»
6- ارزش مشورت را با ناكامىهاى موسمى نادیده نگیرید. «وشاورهم»
7- در مشورتِ پیامبر، تفقّد از نیروها، شكوفایى استعدادها، شناسایى دوستان از دشمنان، گزینش بهترین رأى، ایجاد محبّت و علاقه و درس عملى براى دیگران نهفته است. «وشاورهم»
8 - ظلمى را كه به تو كردند، عفو كن؛ «فاعف عنهم» براى گناهى كه نسبت به خدا مرتكب شدند، طلب آمرزش كن؛ «واستغفرلهم» در مسائل سیاسى اجتماعى، آنان را طرف مشورت خود قرار ده. «وشاورهم»
9- استغفارِ پیامبر درباره ى امّتش، به دستور خداست. پس مورد قبول نیز هست. «واستغفر لهم»
10- مشورت، منافاتى با حاكمیّت واحد و قاطعیّت ندارد. «وشاورهم… و اذا عزمتَ»
11- در كنار فكر و مشورت، توكّل بر خدا فراموش نشود. «فتوكّل»
12- ابتدا مشورت و سپس توكّل، راه چاره ى كارهاست، خواه به نتیجه برسیم یا نرسیم. «شاورهم… فتوكّل… انّ اللّه یحبّ المتوكّلین»
در خصوص ایه 159 سوره آل عمران ،در تفسیر نمونه چنین آمده است:
“فرمان عفو عمومى
گرچه در این آیه یک سلسله دستورهاى کلى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) داده شده و از نظر محتوا مشتمل بر برنامه هاى کلى و اصولى است ولى از نظر نزول درباره حادثه «احد» است; زیرا بعد از مراجعت مسلمانان از احد کسانى که از جنگ فرار کرده بودند، اطراف پیامبر(صلى الله علیه وآله) را گرفته و ضمن اظهار ندامت تقاضاى عفو و بخشش کردند.
خداوند در این آیه به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور عفو عمومى آنها را صادر کرد و پیامبر(صلى الله علیه وآله) با آغوش باز، خطاکاران توبه کار را پذیرفت.
در آیه مورد بحث، نخست به یکى از مزایاى فوق العاده اخلاقى پیامبر(صلى الله علیه وآله)اشاره شده، مى فرماید: «در پرتو رحمت و لطف پروردگار، تو با مردم نرم و مهربان شدى در حالى که اگر خشن، تندخو و سنگدل بودى از اطراف تو پراکنده مى شدند» (فَبِما رَحْمَة مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ).
«فَظّ» در لغت به معنى کسى است که سخنانش تند و خشن است، و «غلیظ القلب» به کسى مى گویند که سنگدل باشد، و عملاً انعطاف و محبتى نشان ندهد.
بنابراین، این دو کلمه گرچه هر دو بمعنى خشونت است اما یکى غالباً در مورد خشونت در سخن، و دیگرى در مورد خشونت در عمل به کار مى رود و به این ترتیب، خداوند اشاره به نرمش کامل پیامبر(صلى الله علیه وآله) و انعطاف او در برابر افراد نادان و گنهکار مى کند.
پس از آن دستور مى دهد: «از تقصیر آنان بگذر، آنها را مشمول عفو خود گردان و براى آنها طلب آمرزش کن» (فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ).
یعنى نسبت به بى وفائى هائى که با تو کردند و مصائبى که در این جنگ براى تو فراهم نمودند، از حق خود درگذر و من براى آنها نزد تو شفاعت مى کنم، و در مورد مخالفت هائى که نسبت به فرمان من کردند، تو شفیع آنها باش و آمرزش آنها را از من بطلب!
به عبارت دیگر آنچه مربوط به حق تو است عفو کن و آنچه مربوط به حق من است من مى بخشم.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) به فرمان خدا عمل کرد و آنها را به طور عموم مشمول عفو خود ساخت.
روشن است: اینجا یکى از موارد روشن عفو، نرمش و انعطاف بود که اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) غیر از این مى کرد، زمینه براى پراکندگى مردم کاملاً فراهم بود، مردمى که گرفتار آن شکست فاحش شده بودند و آن همه کشته و مجروح داده بودند (اگر چه عامل اصلى همه اینها خودشان محسوب مى شدند) چنین مردمى نیاز شدید به محبت و دلجوئى و مرهم گذاشتن بر جراحات قلبى و جسمى داشتند، تا به سرعت همه این جراحات، التیام پذیرد و آماده براى حوادث آینده شوند.
موضوع مهم دیگر این که: آیه فوق به یکى از صفات مهم که در هر رهبرى لازم است اشاره مى کند و آن: مسأله گذشت و نرمش و انعطاف، در برابر کسانى است که تخلفى از آنها سرزده و بعداً پشیمان شده اند.
بدیهى است شخصى که در مقام رهبرى قرار گرفته اگر خشن، تندخو، غیر قابل انعطاف و فاقد روح گذشت باشد به زودى در برنامه هاى خود مواجه با شکست خواهد شد، مردم از دور او پراکنده مى شوند و از وظیفه رهبرى بازمى ماند، به همین دلیل على(علیه السلام) در یکى از کلمات قصار خود مى فرماید: آلَةُ الرِّیاسَةِ سِعَةُ الصَّدْرِ: «وسیله رهبرى گشادگى سینه است».(1)
بعد از فرمان عفو عمومى، براى زنده کردن شخصیت مسلمانان و تجدید حیات فکرى و روحى آنان دستور مى دهد: «در کارها با آنها مشورت کن و رأى و نظر آنها را بخواه» (وَ شاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ).
این دستور، به خاطر آن است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) ـ همان طور که اشاره کردیم، قبل از آغاز جنگ احد در چگونگى مواجهه با دشمن با یاران خود مشورت کرد و نظر اکثریت بر این شد که اردوگاه، دامنه احد باشد و دیدیم که این نظر، محصول رضایت بخشى نداشت. در اینجا بود که این فکر به نظر بسیارى مى رسید، پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آینده نباید با کسى مشورت کند.
قرآن به این طرز تفکر پاسخ مى گوید و دستور مى دهد: باز هم با آنها مشورت کن، هر چند نتیجه مشورت در پاره اى از موارد، سودمند نباشد; زیرا در بررسى کلى، منافع آن روى هم رفته به مراتب بیش از زیان هاى آن است و اثرى که در آن براى پرورش فرد و اجتماع و بالا بردن شخصیت آنها وجود دارد از همه اینها بالاتر است.
اکنون ببینیم پیامبر(صلى الله علیه وآله) در چه موضوعاتى با مردم مشورت مى کرد؟
گرچه کلمه «الأَمْر» در «شاوِرْهُمْ فِى الأَمْرِ» مفهوم وسیعى دارد و همه کارها را شامل مى شود، ولى مسلّم است پیامبر(صلى الله علیه وآله) هرگز در احکام الهى با مردم مشورت نمى کرد، بلکه صرفاً تابع وحى بود.
بنابراین مورد مشورت، تنها طرز اجراى دستورات و نحوه پیاده کردن احکام الهى بود، و به عبارت دیگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) در قانونگذارى، هیچ وقت مشورت نمى کرد، بلکه در طرز اجراى قانون نظر مسلمانان را مى خواست.
آن گاه، قرآن در ادامه مى افزاید: «به هنگام تصمیم نهائى باید توکل بر خدا داشته باشى» (فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ).
همان اندازه که به هنگام مشورت باید، نرمش و انعطاف به خرج داد، در موقع اتخاذ تصمیم نهائى باید قاطع بود.
بنابراین، پس از برگزارى مشاوره و روشن شدن نتیجه مشورت، باید هر گونه تردید، دودلى و آراء پراکنده را کنار زد و با قاطعیت تصمیم گرفت و این همان چیزى است که در آیه فوق از آن تعبیر به عزم شده و آن تصمیم قاطع مى باشد.
قابل توجه این که: در جمله بالا مشاوره به صورت جمع ذکر شده (وَ شاوِرْهُمْ) ولى تصمیم نهائى تنها به عهده پیامبر(صلى الله علیه وآله) و به صورت مفرد ذکر شده (عَزَمْتَ).
این اختلاف تعبیر، اشاره به یک نکته مهم مى کند و آن این که: بررسى و مطالعه جوانب مختلف مسائل اجتماعى، باید به صورت دسته جمعى انجام گیرد، اما هنگامى که طرحى تصویب شد باید براى اجراى آن، اراده واحدى به کار افتد.
در غیر این صورت هرج و مرج پدید خواهد آمد; زیرا اگر اجراى یک برنامه به وسیله رهبران متعدد، بدون الهام گرفتن از یک سرپرست صورت گیرد، قطعاً مواجه با اختلاف و شکست خواهد شد، به همین جهت، در دنیاى امروز نیز مشورت را به صورت دسته جمعى انجام مى دهند، اما اجراى آن را به دست دولت هائى مى سپارند که تشکیلات آنها زیر نظر یک نفر اداره مى شود.
موضوع مهم دیگر این که: جمله فوق مى گوید: «به هنگام تصمیم نهائى باید توکل بر خدا داشته باشى»، یعنى در عین فراهم نمودن اسباب و وسائل عادى، استمداد از قدرت بى پایان پروردگار را فراموش مکن!
البته معناى توکل این نیست که انسان از وسائل و اسباب پیروزى که خداوند در جهان ماده در اختیار او گذاشته است، صرف نظر کند.”
نکته دیگری که در این آیه توجه مرابخود جلب کرد این است که مرجع ضمیر هم در فعل شاورهم فی الامر یعنی مخاطب مشورت پیامبر ،همان افراد خطاکاری هستند که خدا به پیامبرش دستور عفو انها را داده بود.واعف عنهم
و این یعنی در امور مردم باید با همه انها مشورت کرد نه فقط نیکان ومجاهدین و متقین و خواص آنها.
یا در هر گروه و سازمان یا تیم تخصصی باید نظر همه انها را دریافت کرد نه فقط خواص و موافقین فکری .
حتی مخالفین فکری و خطاکاران هم مخاطب مشورت هستند.
? «رهبران کینهساز و رهبران کینهسوز»
در قرآن کریم از دو نوع رهبری با دو شیوه متفاوت یاد شده است: نمونه یکی فرعون است که در مردم کینهسازی میکند و آنها را در آتش اختلاف میافکند: «وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً» (سوره قصص/4) تا مبادا قدرت متمرکز مردم برعلیه او بسیج شود.
نمونه دیگر رسول خداست که برای دفن کینهها همت میگمارد : «دَفَنَ اللّهُ بِهِ الضَّغائِنَ» (نهجالبلاغه/خطبه 96)
او شخصیتی است که بذر انس و همدلی در مسلمانان میکاشت : «فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُم» (سوره آل عمران/103)
او به مردم میگفت که کینهها و تقابلها عذاب الهی است: «قل هُوَ الْقادِرُ عَلى أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً» (سوره انعام/65) از این رو چندان صبر و مدارا و فداکاری میکرد که مبادا این عذاب نازل شود. چه اینکه امیرالمومنین (ع) نیز برای جلوگیری از وقوع این عذاب در برابر غصب حق خویش سکوت کرد: «لولا مَخافةُ الفُرقَةِ بَيْنَ المسلمينَ» (الأمالي للمفيد/155) او میتوانست از ولایت صرف نظر کند ولی نمیتوانست به شقاق بین مردم رضایت داده و به بهانه حق خود، مردم را به جان هم بیندازد.
پیامبر گوش شنوا برای همه جامعه حتی منافقان بود.قران در سوره توبه وقتی که منافقان او را گوش خطاب میکردند؛از این رفتار پیامبر دفاع می کند.
وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِىَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ ورَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ
ترجمه
برخى از منافقان، پیامبر را آزار مىدهند ومىگویند: او سراپا گوش است. (و به سخن هر كس گوش مىدهد.) بگو: گوش دادن او به نفع شماست، او به خداوند ایمان دارد و مؤمنان را تصدیق مىكند و براى هر كس از شما كه ایمان آورد، مایهى رحمت است و آنان كه رسول خدا را اذیّت وآزار مىدهند، عذابى دردناك دارند.
در تفسیر المیزان چنین امده است:
“و اگر منافقين رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) را (گوش ) ناميده اند، منظورشان اين بود كه هر حرفى را مى پذيرد و به حرف هر كس گوش مى دهد.
معنای جمله اذن خیرلکم آن است که استماع آنجناب استماع خيرى باشد يعنى به پاره اى از حرفهائى كه براى مسلمانان خير نيست گوش مى دهد، و ليكن صرفا به منظور احترام از گوينده گوش مى دهد و كلام او را حمل بر صحت مى كند تا هتك حرمت او را نكرده و خود نيز گمان بد به مردم نبرده باشد، و ليكن اثر خبر صادق و مطابق با واقع را هم بر آن بار نمى كند، يعنى اگر در سعايت كسى باشد آن شخص را مواخذه نمى كند، در نتيجه هم به حرفهاى گوينده گوش داده و او را احترام كرده، و هم ايمان آن مومنى را كه وى در باره او بدگوئى و سعايت كرده محترم شمرده است.
جمله یومن للمومنین
توضيح اينكه، ايمان به معناى تصديق است، و خداوند در جمله (يومن بالله ) متعلق ايمان را ذكر كرده، ولى در جمله (و يومن للمومنين ) متعلق را ذكر نكرده و نفرموده به چه چيز تصديق مى كند، همينقدر فرموده به نفع مؤمنين تصديق مى كند، و تصديقى كه حتى در خبرهاى زيان آور به نفع مؤمنين تمام شود اين است كه شنونده، مخبر را تصديق كند، نه خبرى را كه آورده، به اين معنا كه به مخبر وانمود كند كه من تو را راستگو مى دانم، هر چند در واقع خبر او را خبر نادرستى بداند و آثار صدق بر خبرش بار نكند.
و بعيد نيست كه مقصود از (مومنين ) جامعه مؤمنين باشد، هر چند در آن جامعه، افراد منافقى هم باشند؛ و بنا بر اين، مقصود از جمله (للذين آمنوا) مؤمنين حقيقى، و در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) كلام پروردگارش را تصديق مى نمايد، ولى كلام فرد فرد جامعه شما را على الظاهر تصديق مى كند، چون فرد فرد آنان حتى منافقين ايشان، جزو جامعه شمايند؛ و اين تصديق ظاهرى كه به نفع اجتماع است براى خصوص مؤمنين واقعى رحمت نيز هست، زيرا اين عمل، آنان را به راه راست دلالت مى كند.”
در تفسیر نور نیز پیام های زیر در خصوص ایه فوق درج شده است:
- به همه مردم اجازه ى سخن بدهید تا نگویند حاضر به شنیدن حرف ما نیستید، هرچند به ساده لوحى متّهم شوید.«یقولون هو اذن»
- از آداب گوش دادن، توجّه با تمام وجود به سخنانِ گوینده است. كلمهى «اُذن» به معناى آن است كه او سر تا پا گوش است.
- گاهى به خاطر مصلحتِ امّت باید از بعضى شنیدهها تغافل كرد.«اُذن خیرلكم»
- گاهى آثار تربیتى و اجتماعى یا سیاسىِ سكوت، بیش از برخورد و اعلام موضع است. «اذن»
- از صفات یك رهبر آگاه، سعه ى صدر، گوش دادن به حرف همه ى گروهها، برخورد محبّت آمیز با آنان، عیبپوشى و بازگذاشتن راه عذر و توبهى مردم است. «قل هو اُذن خیر»
- با روى باز و از روى خیرخواهى، شنواىِ سخن مردم باشید. «اُذن خیرٍ لكم»
- سكوت در برابر شنیدهها، همیشه نشانهى رضایت نیست. «اذن خیر لكم»
- اگر مؤمنى خبرى داد، سخن او را تصدیق كنید. «یؤمن للمؤمنین»
سیدکاظم فرهنگ
محمد حسین رستمی فردی است که در اولین اعترافات روح الله زم، مکالماتش با مدیر آمدنیوز پخش شد که به شکل مشمئز کننده ای در حال طلب کردن پول برای اخباری است که برای زم ارسال کرده است. رستمی اما هویت جالبی دارد که مرور آن می تواند بسیار درس آموز باشد
به گزارش فارس، «محمد حسین رستمی» جوان 34 سالهای با هیبت کاملا حزباللهی بود که چندی قبل خبر بازداشت شوک آورش به اتهام جاسوسی برای رژیم صهیونیستی رسانه ای شد. رستمی بزرگشده شهرری است و با تاسیس وبسایت «عماریون» در فضای رسانه ای شناخته شد. وی در مصاحبهای با روزنامه شرق پیرامون هدف تاسیس وبسایت عماریون گفته بود: «رسالت اصلی خود را در مبارزه با شیطان بزرگ آمریکای جهانخوار میدانیم».
به گفته خودش کار رسانهای را از 14سالگی آغاز کرده است و البته تعریفش از کار رسانه ای به افشاگری خلاصه می شود! از «جریان انحرافی» تا «ظریف» سوژه های افشاگری وب سایت عماریون به مدیریت رستمی بود. افشاگری های تند و تیزی که بسیاری از آنها خلاف واقع بود.
ماجرای شایعه دروغین درباره جاسوس بودن همسر دوم ظریف! رستمی چندی قبل با انتشار یک عکس جعلی مدعی شده بود که همسر دوم ظریف به جرم جاسوسی بازداشت شده است. خبری که به سرعت در فضای مجازی پیچید و البته مشخص شد که نه زن دومی در کار است و نه اتهام جاسوسی مطرح شده است.
افشاگری های متعدد درباره مشایی و جریان انحرافی رستمی که ظاهرا بین احمدی نژاد و مشایی تفکیک قائل بود و اخبار و پرونده های متعددی در مورد مشایی منتشر کرده بود. میگوید چون اسناد دقیق داشتم هیچ وقت از من شکایت نکردند اما بعدا ارتباطاتش با برخی افراد منتسب به جریان انحرافی سوال برانگیز شد.
وی که در سال 96 چند مدتی به جبهه های سوریه رفته بود، ناگهان به جرم جاسوسی برای رژیم صهیونیستی بازداشت شد. در آن زمان آمد نیوز درباره رستمی نوشت: «او با اتهامات واهی به هشت سال زندان محکوم شده است. و به خاطر پیگیری یکی از سرداران ارشد سپاه پاسداران به زندان افتاده است. رستمی در پی نزاعهای متعدد درون قدرت در جمهوری اسلامی و قربانی کردن نیروهای بیحاشیه و خدوم در ساختار حاکمیت توسط سرداران و نیروهای ارشد امنیتی ایران بازداشت شده است».
حالا مشخص شده است که وی از همدستان روح الله زم بوده است. ارتباطی که مانند جاسوسی برای موساد هیچ سنخیتی با ظاهر سازی های محمدحسن رستمی ندارد! هنوز مشخص نیست که وی از ابتدا هویت واقعی خود را پنهان میکرده و یا در مرور زمان دچار تغییر شده است.موضوعی که واکاوی آن می تواند خطر نفوذ و ظاهرگرایی را به خوبی نشان دهد.