اگر با کودک سر و کار دارید ، حتما این مصاحبه را بخوانید ؛ کودک آزاری خیلی دور نیست!
اگر با کودک سر و کار دارید ، حتما این مصاحبه را بخوانید ؛ کودک آزاری خیلی دور نیست!
بدرفتاری با دانشآموزان در مدارس هم مصداق کودکآزاری است و با نام “کودکآزاری آموزشی” مشخص شده است. اینکه ما بچهها را تحت فشار آموزشی قرار دهیم، شکلی از کودکآزاری است.
الان در نظام آموزشی ما، بچهها تحت فشار یک رقابت بیمارگونه قرار دادند و ناچارند در این رقابت شرکت کنند و حقیقتاً از این حیث دارند آزار میبینند. ما چه به بچه فشار بیاریم برای قبول شدن در مدارس بهتر، چه او را به مدرسه نفرستیم، هر دو کارمان مصداق کودکآزاری است.
اینکه کسی فرزندش را در مدرسه ثبت نام نکند و یا برعکس، او را در کلاسهای متعدد ثبت نام کند و بچه عملاً مجال بازی و تفریح را از دست بدهد، هر دو نادرست است.
هر چه جهان – و یا دست کم ذهنیت مردم جهان – دموکراتیکتر میشود، مسئله کودکآزاری و حقوق کودکان نیز جدیتر گرفته میشود؛ چه یکی از پیامدهای رشد فرهنگ دموکراتیک، بهبود وضعیت اقلیتها و اقشار ضعیفتر جامعه است.
نیمنگاهی به پیماننامۀ جهانی حقوق کودک، به خوبی نشان میدهد که بسیاری از رفتارهای بزرگسالان با کودکان، مصداق کودکآزاری است. علاوه بر اعمالی چون تجاوز جنسی و انواع بهرهکشیها از کودکان، تنبیه و تحقیر آنان توسط والدین و معلمان با انگیزههای تربیتی و آموزشی نیز، در دایرۀ کودکآزاری قرار میگیرد.
متن زیر قسمتی از مصاحبهای است با دکتر رزیتا داوری آشتیانی شد. خانم رزیتا داوری، متخصص روانپزشکی کودکان است و از سوی رئیس انجمن روانشناسان ایران برای این مصاحبه معرفی شدند.
* کودکآزاری معنایش کموبیش روشن است ولی شما ابتدا بفرمایید این مفهوم دقیقاً چه معنایی دارد تا بعد به سراغ سوالات بعدی برویم.
- کودکآزاری هر رفتار و عملی است که موجب میشود کودک دچار آسیب جسمی، عاطفی و جنسی شود. این اعمال معمولاً توسط پدر و مادر و یا مراقبتکنندۀ اصلی کودک صورت میگیرد. همچنین گاهی انجام ندادن یک سری از وظایف از سوی والدین، موجب آسیب رسیدن به کودک میشود که این ترک فعلها هم مصداق کودکآزاری است و تحت عنوان غفلت یا سهلانگاری توصیف میشوند. مثلاً غفلت از فراهم کردن نیازهای کودک در زمینۀ تغذیه، پزشکی، عاطفی و … پس کودکآزاری جنبۀ ایجابی و سلبی دارد.
کودکآزاری را معمولاً به چهار دسته تقسیم میکنند: فیزیکی یا جسمی، عاطفی، جنسی، سهلانگارانه (غفلت). غفلت شاید شایعترین نوع کودکآزاری است. یعنی والدین نیازهای بچه را به درستی برآورده نمیکنند. کودکآزاری لزوماً عمدی نیست. والدین ممکن است به صورت غیر عمد موجب آسیب دیدن کودک شوند. مثلاً با این استدلال که ما داریم بچهمان را تربیت میکنیم، عملاً به ورطۀ کودکآزاری بیفتند.
بگذارید دربارۀ غفلت کمی بیشتر توضیح بدهم. وقتی که والدین نتوانند نیازهای غذایی کودک را برآورده کنند و غذای مناسب در اختیار او بگذارند، مثلاً فرزندشان نسبت به سنش وزن بسیار کمی دارد، و یا از نظر بهداشتی سر و وضع مرتبی ندارد و یا پوشش مناسبی ندارد، مثلاً والدینش او را در زمستان با یک لباس نازک بیرون آوردهاند، مثل کودکان کار یا کودکانی که در کنار پدر و مادرشان گدایی میکنند و در سرمای زمستان لباس نازکی به تن دارند و یا کفش ندارند، و یا وقتی که والدین واکسنهای بچه را به موقع و مرتب نمیزنند و یا بچه را به موقع به دکتر نمیبرند، همۀ اینها مصادیق کودکآزاری است.
گاهی یک کودک یک هفته تب دارد ولی شما میبینی والدینش او را دکتر نبردهاند و سرانجام وقتی حالش به وخامت میگذارد، او را به اورژانس بیمارستان میآورند. یعنی به نیازهای پزشکی کودک در زمان مناسب رسیدگی نکردهاند. گاهی هم کودک سرپناه مناسبی ندارد. این غفلتها دلایل متفاوتی دارد. گاهی والدین در سن نوجوانی بچهدار شدهاند و نسبت به فرزندپروری آگاه نیستند. یعنی نمیدانند بچهشان چه نیازهایی دارد؛ چراکه هنوز نیازهای خودشان تامین نشده که ناگهان والد شدهاند.
گاهی ممکن است پدر و مادر از هوش مناسبی برخوردار نباشند. گاهی اوقات پدر و مادر ممکن است اختلال روانپزشکی داشته باشند. مادری که افسرده است، واقعاً نیازهای بچهاش را نمیفهمد. و یا پدر و مادری که مواد مخدر مصرف میکنند، دنبال تامین نیازهای خودشان هستند و عملاً از مشکلات و نیازهای فرزندشان غفلت میکنند. مادرانی که در سن زیر 18 سال بچهدار میشوند، ممکن است احساس مادر بودن در وجودشان کمتر از حد متعارف باشد چراکه نیازهای رشدی خودشان هنوز برآورده نشده است.
چنین مادرانی، ممکن است هوشیاری لازم نسبت به نیازهای بچه را نداشته باشد. مادری که چند تا بچه دارد، به خوبی میداند که گریۀ بچهاش چه معنایی دارد. مثلاً این گریه، گریۀ غذا خواستن است و آن یکی گریه، یعنی بچه خوابش میآید. ولی مادری که سن پایینی دارد، گیرندههایش به این علائم و سیگنالهایی که بچه میفرستد، حساسیت کمتری دارد.
* جدا از عوامل محیطی، کودکآزاری میتواند ناشی از علل ژنتیک باشد؟
- نه.
* مثلا ممکن است کسی ذاتاً سلطهجویی زیادی داشته باشد و کودک برایش ابژۀ مناسبی جهت اعمال سلطه باشد و تحت تاثیر همین علت، کارش به کودکآزاری بکشد.
- ما به این شکل به این موضوع نگاه نمیکنیم. ممکن است فرد کودکآزار اختلالات روانپزشکی داشته باشد. مثلاً پرخاشگری داشته باشد. فردی که اختلال دوقطبی دارد، پرخاشگر است و نمیتواند تکانههای خودش را کنترل کند.
* پرخاشگری ناشی از دوقطبی بودن، برآمده از علل ژنتیک است دیگر.
- بله، ولی هر بیمار دوقطبیای کودکآزار نمیشود. آن بیمار دوقطبیای هم که پرخاشگری شدید دارد و کارش به آسیب زدن فیزیکی به دیگران میکشد، ممکن است این رفتارش متوجه بزرگسالان هم باشد. یعنی علاوه بر کودکش، ممکن است همسر و همسایهاش را هم کتک بزند. در واقع او کودکآزار به معنای دقیق کلمه نیست. چنین فردی ممکن است به هر کسی، چه کودک چه بزرگسال، آسیب بزند. خطر او انحصاراً متوجه کودکان نیست.
عواملی که به کودکآزاری منتهی میشوند، سه دستهاند: عوامل مربوط به والدین، عوامل مربوط به کودک، عوامل مربوط به محیط.
مثلاً پدر یا مادری که افسردگی دارد و تحمل شیطنت کودکش را ندارد، ممکن است کودک خودش را به صورت کلامی یا فیزیکی آزار دهد. و یا ممکن است پدر و مادر اختلالات روانپزشکی دیگری داشته باشند که این اختلالات توام با پرخاشگری زیاد باشند، احتمال اینکه به کودکشان آسیب فیزیکی بزنند، بیشتر میشود.
عوامل دیگری هم دربارۀ والدین موضوعیت و اهمیت دارد. مثلاً والدین ممکن است سایکوپاتولوژی عمیقی داشته باشند. یعنی دچار مشکل روانشناختی بیمارگونۀ عمیقی باشند. اختلال شخصیت ضد اجتماعی، یکی از این موارد است. فردی که چنین اختلالی دارد، بسیار محتمل است به اشکال مختلف کودکآزاری کند؛ حتی کودکآزاری جنسی. مصرف مواد مخدر از سوی والدین نیز عاملی است که احتمال کودکآزاری را - چه به صورت غفلت، چه به صورت فیزیکی و عاطفی و جنسی – افزایش میدهد. اینها عوامل مربوط به والدین بود.
* شخصیت ضد اجتماعی معمولاً چه کارهایی میکند؟
- معمولاً سابقۀ جنایی دارند. سابقۀ دزدی، مردمآزاری و کارهایی از این قبیل. این افراد معمولاً از دوران کودکی، رفتارهای پرخطر داشتهاند. سابقۀ مصرف مواد مخدر، حیوانآزاری، آتشافروزی و اعمالی از این قبیل دارند. این افراد با این رفتارها بزرگ میشوند و درگیر فعالیتهایی میشوند که در بسیاری از موارد، کارشان به درگیری با پلیس میکشد.
* ولی ژان والژان هم شخصیت ضد اجتماعی داشت اما پدر خیلی خوبی شد برای کوزت!
- این جور آدمها استثنا هستند. ما دربارۀ یک موضوع کلی داریم حرف میزنیم.
* گاهی فرد کودکآزار، شخصی به غیر از پدر یا مادر آن کودک است. اینکه کسی میل به آزار کودک دیگران را داشته باشد در حالی که خودش هم قبلاً بچه داشته ولی بچۀ خودش را اذیت نکرده، از کجا نشأت میگیرد؟
- بسیاری از این افراد خودشان در کودکی قربانی کودکآزاری دیگران بودهاند ……….
عصر ایران؛ هومان دوراندیش