مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

برگرفته از خاطرات رهبری

19 مهر 1396 توسط مدیر النفیسه

محافظ #امام_خامنه_ای تعریف میکرد:

میگفت رفته بودیم مناطق جنگی برای بازدید.
توی مسیر خلوت آقا گفتن اگه امکان داره کمی
هم من رانندگی کنم.میگفت بعدچندکیلومتر رسیدیم‌به یک دژبانی که یک سرباز انجا بود تا
آقا رو دید هول شد.

زنگ ‌زد مرکزشون‌ گفت‌که یه‌شخصیت اومده
اینجا..

از مرکز گفتن که کدوم شخصیت؟!!

گفت نمیدونم کیه ولی‌گویاکه آدم خیلی‌مهمیه
که آقای #خامنه_ای رانندشه!!??

✍?این‌لطیفه روحضرت آقاتوجمعی بیان کردند
وگفتند که ببینید میشه لطیفه ای رو گفت بدون اینکه به قومی توهین‌شود.

?برگرفته از خاطرات #رهبری

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: حدیث لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)
  • فصل بیداری (با رهبری تا ظهور)
  • ♡ گوشه نشین حرم ♡

رتبه

    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس