- به بابام گفتم فازتون چی بود انقلاب کردید؟
تاریخ به روایت صداوسیما یا منوتو؟
- به بابام گفتم فازتون چی بود انقلاب کردید؟
◀️ 19سال دارد. با اطمینان حرف می زند. محکم. بی تردید. مثل کسی که ذره ای شک ندارد که ممکن است اشتباه کند.
◀️ داشت انقلاب را نقد میکرد. اینکه شب گذشته مستندی از ماهواره دیده که در آن مردم قبل از انقلاب شاد و غزلخوان بوده اند. آزادیهای اجتماعی وجود داشته، خیابانها پر زرق و برق و چهرههای مردم بشاش و گرم.
◀️ بعد از توی گوشی چند کلیپ نشانم داد از فقر و فلاکت. از اعتصاب رانندههای کامیون تا گورخواب و کانال خواب و … سندی برای اثبات حرفهایش که پدرها و مادرهای ما اشتباه کردند. «جَو برشون داشت»!
◀️ حالا یاد گرفته ام که چطور با جوانترها حرف بزنم که یک دفعه بلند نشوند و نروند. ایمان دارند که حرفشان بیتردید درست است. نقد برنمیتابند. آدم در 20 سالگی فکر میکند همه چیز میداند و جواب همه سوالها را بلد است.
◀️ کمی حرف میزنیم. میپذیرد. نمیپذیرد. سرش را تکان میدهد. فکر میکند و میرود. قرار میگذاریم باز هم حرف بزنیم.
در اتاق را که میبندد به این فکر میکنم که نسل جدید روایت منوتو را از انقلاب و پیشانقلاب بیشتر باور میکند تا آنچه در همه این سالها از تلویزیون خودمان دیده است.
یک تونل_زمان و چند مستند و مزه پرانی های سالومه را قبول کرده اما این همه حرف و حدیث و سریال فاخر و نیمه فاخر و طنز و کمدی و جُنگ و روایت و … را نه!
◀️ در همه این سالها تلاش شده تا روایت های تازهای از چرایی انقلاب 57 برای نسل جوان ارائه شود. کارتون ساختهاند، نشست چالشی برگزار کردهاند…اما انگار سودی ندارد. هر روز بر تعداد جوانترهایی که روایت «من و تو» را باور کردهاند افزوده میشود.
◀️ شاید یکی از دلایل این عدم باور یا مقاومت این است که همیشه چهرههای ثابت و تکراری در رسانهها حاضر میشوند و روایتی یک سویه ارائه می کنند. انگار فقط همین چند نفر به تنهایی نظام شاهنشاهی را سرنگون کردهاند. آن هم نه با گلوله که فقط با موعظه و مقاومت زیر شکنجه.
◀️ آنها رژیمپهلوی را یک سره سیاه توصیف می کنند. اینکه فساد دولتی و غارت اموال مردم و رشوه خواری و فامیل بازی بیداد میکرد، فشارهای امنیتی خواب و خوراک را بر روشنفکران و روحانیون حرام کردهبود، ساواک زبانی جز شکنجه و ترور نداشت، گوشی برای شنیدن صدای فریاد نبود و شاه یک عروسک در دست آمریکا بود. یک بله قربان گوی بی خاصیت و بزدل.
◀️ از سخنرانی ناظم و مدیر در سر صف مدرسه تا روزنامه و تلویزیون و تریبون های رسمی و … تکرار و تکرار. بی هیچ اشاره ای به اقدامات احیاناً موثر و کاربردی آن نظام.
هر کاری کردند هدف دزدی و غارت مردم بود. اگر راه_آهن کشیدند میخواستند راه را برای چپاول هموار کنند، اگر دانشگاه ساختند میخواستند جوانها را اغفال کنند، اگر به هنر توجه کردند هدفشان به ابتذال کشاندن خانوادهها بود، اگر ورزشگاه ساختند برنامهشان این بود که ذهن جوانها را از مسائل اساسی دور کنند…
◀️ در آن سو منوتو دوران پیش از انقلاب را از دریچه دیگری نشان میدهد. ایران را در چند خیابان تهران یا یکی دو شهر دیگر خلاصه میکنند.
مردم سرخوشاند و بیغصه، خیابان پر از قابهای نوستالژیک است، شاه و ملکه در لباس های فاخر با تاج و لباس های جواهر نشان در کاخهای مملو از لوسترها و چراغهای درخشان قدم میزنند، وزرا تعظیم میکنند، کارخانه ها کار میکنند و همه چیز آباد است…
◀️ دوربین اما به حاشیه شهرها نمیرود. از بیبرقی روستاییان، از فقدان بهداشت . از سرکوب ها و سانسورها نیست، از عزل و نصبهای فرمایشی، از مجلسی که بسیاری از نمایندگان آن با رشوه انتخاب شده اند…
◀️ تاریخی که #منوتو روایت میکند، تصویری مهربانانه از شاه و ملکه است. بخشنده، بینقص، مسلط به زبان انگلیسی ،دلسوز مردم و آزادی خواه.
◀️ این دو روایت هیچکدام حقیقت انقلاب 57 و شرایط پیش از آن را به ما نمیگویند. حقیقت باید چیزی میان این دو باشد. نه آنقدر سفید که ماهوارهها میگویند و نه این همه سیاه که صداوسیما و برخی انقلابیون ادعا میکنند.
◀️ اما چطور میشود برای نسل جدید که اختلاس و ناکارآمدی و بیعرضگی و ریاکاری را به چشم میبینند توضیح داد که در روزگار گذشته هم کمابیش همینطور بوده. در طول قرون و اعصار از این چپاولها بوده و تازگی ندارد. صریح میگویند:
- وقتی همیشه اینطور بوده پس پدر من فازش چی بود انقلاب کرد؟! که چی درست بشه؟!
پاسخ دادن به این پرسش های معصومانه اما گزنده با کلیشههای خستهکننده ممکن نیست.
روزنوشت های احسان محمدی,