چهار آنتیهیستامین طبیعی
چهار آنتیهیستامین طبیعی?
?گزنه
?منابع کوئرستین: سیب، سیر و پیاز
?منابع بروملائین: آناناس
?منابع ویتامین ث: میوهها و سبزیجات تازه
چهار آنتیهیستامین طبیعی?
?گزنه
?منابع کوئرستین: سیب، سیر و پیاز
?منابع بروملائین: آناناس
?منابع ویتامین ث: میوهها و سبزیجات تازه
?? خداوند پیامبر (ص) را هنگامى فرستاد:
که پیامبری نبود!
و امّتها در خواب غفلت بودند!
و رشته هاى دوستى و انسانیّت از هم گسسته بود!
?? پس پیامبر (ص) به میان خلق آمد, در حالى که کتاب هاى پیامبران پیشین را تصدیق کرد.
و با «نورى» هدایتگر انسانها شد که همه باید از آن اطاعت نمایند، و آن، نور قرآن کریم است.
?? از قرآن بخواهید تا برایتان سخن گوید: اما هرگز سخن نمى گوید، ولی من شما را از معارف آن خبر مى دهم!
بدانید که در قرآن علم آینده، و حدیث روزگاران گذشته است.
شفا دهنده درده اى شما، و سامان دهنده امور فردى و اجتماعى شما است.
?? ترجمه خطبه 158
می گویند در قدیم دزد سر گردنه هم معرفت داشت:
روزی دزدی در مجلسی پر ازدحام با زیرکی کیسه ی سکه ی مردی غافل را می دزدد
هنگامی که به خانه رسید کیسه را باز کرد دید در بالای سکه ها کاغذیست که بر آن نوشته است:
خدایا به برکت این دعا سکه های مرا حفاظت بفرما
اندکی اندیشه کرد
سپس کیسه را به صاحبش باز گرداند
دوستان دزدش او را سرزنش کردند که چرا این همه پول را از دست داد.
دزدکیسه در پاسخ گفت:
صاحب کیسه باور داشت که دعا دارایی او را نگهبان است. او بر این دعا به خدا اعتقاد نموده است
من دزد دارایی او بودم نه دزد دین او
اگر کیسه او را پس نمیدادم، باورش بر دعا و خدا سست می شد.آن گاه من دزد باورهای او هم بودم.
واین دور از انصاف است!
و این روزها عده ای هم دزد خزانه مردمند
و هم دزد باورهایشان…!
مسوول عزیز…!
اگر می بری
سکه ها را ببر
نه باورها را…??
??
زنبور روی گل می نشیند
و مگس اینهمه گل را رها کرده و روی زشتی می نشیند.
مثل زنبور باشید و خوبی های مردم را ببینید،
بعضی ها مثل مگس می مانند و فقط دنبال عیب و بدی مردم می گردند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: …
قسم به خدایی که جز او خدایی نیست،
خداوند مومن را پس از توبه و استغفار عذاب نمی کند مگر به دو چیز:
سوظن به خدا، و غیبت مردم…
غیبت واقعا گرفتاری می آورد.
خـــ❤️ــداوند توفیق خوش گمانی به خودش
و غیبت نکردن را به ما بدهد که گرفتار عذاب الهی نشویم.
˝آیتـ الله مجتهدی تهرانے(ره)˝
به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان!»
شیطان لبخند زد.
پرسیدم: «چرا میخندی؟»
پاسخ داد: «از حماقت تو خندهام میگیرد.»
پرسیدم: «مگر چه کردهام؟»
گفت: «مرا لعنت میکنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکردهام.»
با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین میخورم؟!»
جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکردهای. نفس تو هنوز وحشی است. او تو را زمین میزند.»
پرسیدم: «پس تو چه کارهای؟!»
پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز.»