مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

معنای وحدت مسلمین و چالش های آن

21 مهر 1401 توسط مدیر النفیسه



 
در هفته‌ای هستیم که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به جهت نشان دادن انسجام مسلمین در برابر دشمن واحد، هفته وحدت نامیده شد. مقوله وحدت چندسالی می‌شود که به شدت با چالش‌های جدی روبه‌رو است و بعضا کج‌فهمی‌های صورت گرفته از آن، این موضوع را در سرحد کفر، نفاق، کوتاه آمدن از عقاید دینی، بی‌غیرتی دینی، عدم تعلق خاطر به اشخاص بزرگ مذهب و… کشانده است! در اردوگاه شیعه و سنی اگر نظری بیفکنیم کسانی را خواهیم یافت که مقوله وحدت برایشان به معنای «یکی» شدن با پیروان سایر مذاهب است و این قضیه را خیانت به باورهای دینی خویش می‌اگارند. 

ابتدا نقل قولی را از حکیم انقلاب بیان می‌کنیم تا بعد تعریف ساده آن روشن شود:« امروز نهضت اسلامی در دنیای اسلام شیعه و سنی نمی‌شناسد؛ شافعی و حنفی و جعفری و مالکی و حنبلی و زیدی نمی‌شناسد؛ عرب و فارس و بقیه‌ی قومیت‌ها را نمی‌شناسد؛ در این میدان عظیم، همه هستند. سعی کنیم دشمن بین ما تفرقه نیندازد. همه با هم احساس برادری کنیم، هدف را مشخص کنیم. هدف، اسلام است؛ هدف، حکومت قرآنی و اسلامی است. البته بین کشورهای اسلامی مشترکاتی وجود دارد، تمایزهائی هم وجود دارد.»

با توجه به کلام رهبری معظم، مهدی مسائلی تبیین خوبی از تعریف وحدت می‌کند:« وحدت اسلامی به معنای یکی شدن مذاهب نیست. این وحدت نه شدنی است و نه منظور داعیان این وحدت است. وحدت به معنای نادیده گرفتن اختلافات و شیعه شدن سنی، یا سنی شدن شیعه نیست. مقصود از وحدت اسلامی همبستگی مسلمانان و اتحاد پیروان مذاهب گوناگون با وجود اختلافات مذهبی، در برابر دشمنان اسلام و بیگانگان است. معنای صحیح وحدت شیعه و اهل سنت این است که با توجه به این که بین دو مذهب مشترکات بسیاری است، دو گروه باید بر محور این مشترکات به هم نزدیک شوند؛ برای حفظ و تعالی اسلام با همدیگر همکاری و همیاری داشته باشند؛ چرا که هر دو دشمن واحدی دارند. دشمنان اسلام، دشمنان هر دو مذهب هستند. در برابر این دشمنان و برای جلوگیری از سوء استفاده آنان از اختلافات باید در مقابل آنها بر وجوه اشتراک خود تکیه کنند، تا بتوانند بر دشمنان اسلام که دشمن مشترک شیعه و سنی هستند، از خود دفاع کنند.»

گاهی افراد، وحدت را تأیید عقاید و مقدسات طرف مقابل می‌شمرند که با توجه به آنچه که گفته شد باطل بودن این حرف مشخص گردید. اختلاف مذهبی چیزی است که در درون مذاهب نیز دیده می‌شود. مگر اهل‌سنت در امور فقهی با هم اختلاف ندارند؟ مگر اشعری و ماتریدیه و معتزله یکی هستند؟ مگر اهل‌سنت قربانی افراطگرایی وهابیت عربستان نشدند؟ پس آنچه که مشخص است واضح بودن اختلافات است، اما نوع مواجهه ما با این اختلافات و این که این اختلاف چه سرنوشتی را برای ما به ارمغان می‌آورد نقطه اصلی بحث است. 

شیعه و سنی، قرن‌های طولانی است که در مسائل گوناگون اختلاف نظر دارند و این امر، گاه از سوی فتنه انگیزان مایه گسست‌ها، بلکه نزاع‌های فراوان در تاریخ شده است، و بی‌گمان، یکی از عللِ ضعف مسلمانان در حال حاضر در برابر هجمه استعمار غرب، همین امر بوده است. در قرون اولیه اسلامی هرچند گاهی نزاع مذهبی بالا می‌گرفت و درگیری‌های محله شیعه نشین کرخ با محله سنی نشین بغداد از مشهورات تاریخ است، اما همچنان زیست مسلمین با هر عقیده و نظری در کنار یکدیگرمعمول بود و جریان داشت. شیخ صدوق نزد اهل‌سنت خراسان حدیث فرا می‌گرفت که حاصلش شد عیون‌الاخبار الرضا، از آن طرف هم مسلم و بخاری از محدثان شیعه حدیث نقل کردند که نتیجه‌اش شد صحیحین. 

شیعه و سنی هر دو مسلمان و در اعتقادات، احکام، اخلاق و … دارای مشترکات زیادی هستند، البته اختلاف هایی هم دارند که انکارشدنی نیست، اما این اختلاف ها نباید منجر به خصومت و دشمنی شود و به اساس اتحاد و برادری اسلامی ضربه وارد سازد . علامه شرف الدین می گوید:«سیاست سبب جدایی شیعه و سنی شد، همو نیز باید سبب اتحاد شیعه و سنی شود.» منظور این است که سیاست استعماری و دسیسه‌های بیگانگان فرق اسلامی و از جمله شیعه و سنی را از هم جدا کرده است، باید سیاست اسلامی به منظور مقابله با دشمن مشترک نیز آنها را به هم پیوند دهد.

وحدت اسلامی اساسی ترین موضوعی که ایجاب می‌کند حفظ احترام یکدیگر، عدم سب و توهین و دروغ به یکدیگر و فاصله گرفتن از تمسخر منطق فکری مسلمین است که این حکم عقل و فطرت انسانی است؛ چرا که هر کسی عقایدی دارد و اگر قرار است ما با آن عقاید مخالفت بکنیم نوع مواجهه ما در وهله اول نباید به شکلی باشد که حساسیت و تشنج ایجاد بکند بلکه باید با زبان لیّن  و استدلال برهانی باشد تا بتوان با گفت و گو و ایجاد دیالوگ به نتیجه مثبت و راه حقیقت رسید همان که قرآن کریم می فرماید:« ادعُ إِلىٰ سَبيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ ۖ وَجادِلهُم بِالَّتي هِيَ أَحسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبيلِهِ ۖ وَهُوَ أَعلَمُ بِالمُهتَدينَ. یعنی با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت، از هر کسی بهتر می‌داند چه کسی از راه او گمراه شده است؛ و او به هدایت‌یافتگان داناتر است»

محمد مهدی اسکندری

 4 نظر

خطر فراموش کردن «دشمن» در خصومت‌ورزی‌ها /خط‌کشی‌های سیاسی درون نظام به عداوت‌ورزی رسیده/ این آسیب هیچ‌وقت ترمیم نمی‌شود

11 مهر 1401 توسط مدیر النفیسه



عباس سلیمی‌نمین در گفت‌وگو با همشهری خطر فراموش کردن «دشمن» در خصومت‌ورزی‌ها را گوشزد کرد.
بخشهایی از مصاحبه را می خوانید:

با نگاه آسیب‌شناسانه به حوادث اخیر، چه عوامل و ریشه‌هایی را می‌توان در بروز حوادثی از این دست دخیل دانست؟

برای ارائه تحلیلی دقیق در این زمینه، پیش ‌از هر چیز باید درنظر داشته باشیم قشرهای مختلف جامعه که در کنار یکدیگر زیست می‌کنند، همواره با هم نقاط اشتراک و افتراقی دارند که اگر مورد توجه قرار نگیرد، زمینه‌ساز به رخ کشیدن نقاط تفاوت خواهد شد؛ موضوعی که به‌طور قطع جامعه را دچار مشکل خواهد کرد. ما سال‌هاست که در کشور با این دغدغه مواجه هستیم که نباید نقاط افتراق در سطح جامعه ازسوی برخی افراد و جریان‌ها تعمیق شود؛ به‌عنوان مثال گاهی اوقات شاهدیم افرادی در احزاب سیاسی مختلف با یکدیگر نزاعی دارند و به آن دامن می‌زنند و زمانی که شکل تقابل به‌خود می‌گیرد، زمینه‌ساز ایجاد روندی در کشور می‌شود که درنهایت از منافع ملی صیانت نخواهد کرد. وقتی حزب و جریانی در انتخابات پیروز می‌شود و در اکثریت قرار می‌گیرد، باید با جریان‌های اقلیت ارتباطی منطقی ایجاد کند تا روابط شکل خصمانه به‌خود نگیرد. چنین رویکردی به‌شدت به منافع ملی زیان می‌رساند. ازسوی دیگر باید درنظر داشت که دامن زدن به مرزبندی‌های خصمانه و عداوت‌آمیز میان جریان‌های سیاسی داخل نظام، با تزلزل در اعتماد جامعه همراه خواهد بود.

درچنین شرایطی رویکرد جریان‌های سیاسی باید چگونه باشد؟

باید توجه داشت که جریان‌های سیاسی درون نظام باید با افراد و احزابی که علیه استقلال ملی کشور موضع دارند، مرزبندی روشنی داشته باشند. درواقع جریان‌های سیاسی داخل نظام نباید نسبت به یکدیگر موضع خصمانه بگیرند. این بدان معنا نیست که بر نقطه‌نظرات و دیدگاه‌های خود مصر نباشند، اما نباید بر طبل دشمنی میان جریان‌های داخلی نظام کوبیده شود و اصرار بر دیدگاه‌ها، شکل خصومت و عداوت به‌خود بگیرد. اما متأسفانه سال‌هاست که شاهدیم افراد و جریان‌های سیاسی چندان به این نکته راهبردی توجه کافی نداشته‌اند و شاهد سرریز مرزبندی‌ها به سطح عامه جامعه بوده‌ایم که چالش‌هایی نظیر حوادث اخیر را به‌دنبال داشته است. رویکردی که برخی افراد و احزاب سیاسی در سال‌های اخیر درپیش گرفتند، به‌جای رفع منطقی اختلاف‌ها، ورود به وادی خصومت‌ورزی را به‌همراه داشته که بسیار برای کشور زیان‌آور است و مشکلات جدی به‌وجود می‌آورد. فکر می‌کنم امروز با نوعی عداوت در قشرهای پایین‌دست جامعه مواجهیم که آن را می‌توان نتیجه خط‌کشی‌ها و خصومت‌ورزی‌ جریان‌های سیاسی داخلی دانست.


این روند چه آسیب‌هایی به‌همراه دارد؟

باید حواس‌مان باشد که دشمنان کشور و نظام از چنین خصومت‌ورزی‌ها و عداوت‌هایی استفاده می‌کنند و مانند حشره‌ای که روی زخمی می‌نشیند و تخمگذاری می‌کند، از چنین موضوع‌هایی برای اهداف شوم خود تغذیه خواهد کرد. متأسفانه مدت‌هاست که شاهد برخی خط‌کشی‌های سیاسی درون نظام هستیم که زمینه‌ساز بروز سطوحی از عداوت‌ورزی شده‌است، اما به اندازه کافی نسبت به آسیب‌های ناشی از آن حساسیت نشان نداده‌ایم و به‌فکر چاره نبوده‌ایم‌ و اقدام عاجل صورت نداده‌ایم. باید توجه داشته باشیم که دشمن با توجه به قابلیت‌های ایران امروز و توانمندی تمدنی ما، به‌راحتی نمی‌تواند سلطه خود را بر کشور احیا کند؛ مگر اینکه نوعی عداوت‌ورزی میان قشرهای مختلف جامعه شکل بگیرد که سبب شود توطئه‌های دشمنان به فراموشی سپرده شود. بروز چنین شرایطی، بهترین موقعیت برای دشمنان به‌منظور تضعیف کشور و نظام و همچنین احیای سلطه به‌شمار می‌رود. امروز نباید در شرایطی قرار بگیریم که دشمن به‌راحتی بتواند در صفوف ما رخنه، رابطه ما را مختل و عقلانیت را تضعیف کند. حواس‌مان باشد که وقتی عداوت‌ورزی شکل‌ بگیرد، نباید انتظار عقلانیت داشت.


در چنین شرایطی چه باید کرد؟

باید اقدام‌های عاجل انجام دهیم و اثرات سوء آنچه دشمنان انجام داده‌اند را به‌سرعت بزداییم. قطعا عداوت‌ورزی یک‌طرفه نیست و به‌صورت دوطرفه شکل می‌گیرد؛ بنابراین همه افراد و جریان‌هایی که به منافع ملی می‌اندیشند، باید در عملکرد خود که زمینه‌ساز دامن زدن به اختلاف‌ها می‌شود، بازاندیشی کنند و این موضوع را مورد بازخوانی قرار دهند که در چه مقاطعی سبب شدند عداوت شکل بگیرد. باید درنظر داشته باشیم نخستین خطر دامن زدن به عداوت‌ها، فراموش کردن «دشمن» است. عقلانیت حکم می‌کند در ارتباط با جامعه به‌گونه‌ای عمل شود که برای دشمن فرصت‌سازی صورت نگیرد. متأسفانه برخی دشمن را فراموش کرده‌اند و افرادی که در کنارشان قرار دارند و قلب‌شان برای پیشرفت کشور می‌تپد را به‌جای دشمن گرفته‌اند.


آنچه در روزهای اخیر اتفاق افتاد با حوادث سال‌های ۷۸، ۸۸، ۹۶و ۹۸چه تفاوت‌هایی دارد؟

به‌نظر من، تفاوت در خصومت‌ورزی بیشتر است. درجه این خصومت‌ورزی افزایش یافته و درمقابل شناخت دشمن کمرنگ‌تر شده‌است. در بسیاری از مقاطع تاریخ کشورمان افرادی نقش‌آفرینی کرده‌اند که منافع‌ملی را مدنظر داشتند و تلاش می‌کردند که به دشمن‌های داخلی نیفزایند؛ به‌عنوان مثال درجریان انقلاب مشروطه عده‌ای تلاش داشتند در شرایطی که روس و انگلیس در کشور حضور دارند، بسیار معقول عمل کنند، اما برخی عناصر مانند حسن تقی‌زاده در نقطه مقابل قرار داشتند و میزان خصومت‌ها و ترورها را افزایش دادند؛ موضوعی که درنهایت سبب بهره‌برداری انگلیسی‌ها شد. درجریان انقلاب اسلامی هم شاهد بودیم که امام(ره) اجازه نمی‌دادند خصومت شکل بگیرد؛ حتی بین ارتش و مردم. این رویکرد درنهایت زمینه‌ساز بروز تحولی بزرگ در بطن جامعه می‌شود. در سال‌های اخیر مقام‌معظم رهبری نیز چنین رویکردی داشته‌اند، اما برخی درصدد کمرنگ‌ جلوه دادن چنین رویکردی هستند. معتقدم اگر در جریانات اخیر جوانانی را می‌بینیم که شناختی از مناسبات جاری در ایران و جهان و همچنین آسیب‌های پیش‌رو ندارند، ما هم مقصریم. جوان ۲۰ساله چندان مقصر نیست؛ چراکه فاقد شناخت است و ما شرایط کافی را برای ایجاد شناخت دقیق و مؤثر به‌وجود نیاورده‌ایم.

 


به‌نظر شما چه عاملی سبب شده اعتراض‌های اولیه در کمتر از چند ساعت تبدیل به آشوب و اغتشاش شود؟

علت عمده این است که ما دشمنان آماده داریم؛ کسانی که بیش‌از ۴۰سال است درحال برنامه‌ریزی علیه کشور هستند تا استقلال امروز ایران را زمینگیر کنند. اینها آماده و مترصد فرصت هستند تا به کشور آسیب بزنند. از این جنبه باید بین شرایط موجود در کشور ما با بسیاری از جوامع دیگر تفاوت قائل شد. همواره باید به این نکته توجه داشت دشمنانی داریم که سرنگونی استقلال ما را در قالب کاربست ابزارهایی از قبیل تحریم‌ها و… دنبال می‌کنند و دراین مسیر از هیچ اقدامی فروگذار نیستند؛ به‌همین دلیل هم هست معتقدم در کنار اینکه مطالبات سیاسی خود را پیگیری می‌کنیم، باید حواس‌مان باشد که برای دشمنان کشور فرصت‌سازی نکنیم. دراین میان باید در تربیت سیاسی جوانان‌مان بیش‌از پیش بکوشیم و آنان را نسبت به مناسبات کنونی آگاه‌تر کنیم. به‌نظرم اقدام‌های ما دراین حوزه کافی نبوده‌است. در چنین شرایطی طبیعی است که مطالبه جوان درمسیر غلطی قرار می‌گیرد و با توجه به اینکه دشمنان هم آموزش دیده و آماده هستند، روند مطالبه‌گیری مخدوش می‌شود؛ چراکه دشمنان با سازماندهی به میدان می‌آیند تا مطالبات جامعه را منحرف و از آن سوءاستفاده کنند.


به‌نظر شما در شرایط کنونی جایگاه گروه‌های مرجع دچار تغییر شده‌است و گروه‌های مرجع فکری جامعه جای خود را به گروه‌های جدید، از نوع سلبریتی‌ها داده‌است؟

معتقدم در سال‌های اخیر به گروه‌های مرجع جامعه اعتنای کافی نداشته‌ایم؛ موضوعی که سبب بروز برخی تغییرات در گروه‌های مرجع جامعه شده‌است. من گروه‌هایی مانند هنرمندان و ورزشکاران را «مرجع فکری جامعه» نمی‌دانم. اگرچه آنها توانمندی‌های قابل‌توجهی در حوزه‌های مختلف جامعه دارند و البته بسیار هم محترم هستند، اما مرجع جامعه کسی است که ازنظر فکری، چند سطح از عامه جامعه بالاتر باشد، اما اکثریت این قشر با وجود توانمندی‌هایی که دارند، مرجع جامعه به‌حساب نمی‌آیند. گروه مرجع، گروهی است که مطالعاتش و هوشمندی‌اش در عرصه‌های مختلف اجتماعی از سطح متوسط جامعه بالاتر است. متأسفانه در خصومت‌ورزی‌هایی که پیش‌تر به ویژگی‌های آن اشاره کردم، به‌نوعی صورت‌مسئله را پاک کردیم که سبب تزلزل در گفتمان نخبگانی جامعه شد. رهبرمعظم انقلاب بارها بر لزوم رعایت «انصاف سیاسی» در جامعه تأکید کرده‌اند. ایشان بارها تأکید کردند که گروه‌های سیاسی نباید یکدیگر را تخریب و بعضا اتهام‌زنی کنند، اما بعضا شاهد بروز آن بوده‌ایم. انتقاد خوب است، اما تخریب قطعا به زیان جامعه خواهد بود. تخریب نخبگان جامعه ازسوی جریان‌های سیاسی، به سود دشمنان نظام و انقلاب خواهد بود. انتقاد مصلحانه برای دشمن فرصت ایجاد نمی‌کند، اما اتهام‌زنی و استفاده از شیوه‌های غیرمنصفانه سبب بروز برخی رفتارهای ناشیانه و ناصواب می‌شود. این موضوع نخبگان جامعه را تضعیف می‌کند و طبیعی است که در چنین شرایطی، برخی افراد جامعه به‌سوی کسانی متمایل می‌شوند که در سطح نخبگانی و «مرجع فکری» نیستند. همواره در این عرصه باید دشمن‌شناسی را مدنظر داشته باشیم و از ریشه تخریب نکنیم.


با توجه به خشونت‌هایی از جنس آنچه در روزهای اخیر شاهد آن بودیم، نحوه مواجهه حکومت چگونه می‌تواند باشد؟

معتقدم در گام نخست، باید احساس عداوتی را که در بخشی از جامعه شکل گرفته آرام کنیم. در شرایط التهاب، هرچه استدلال بیاوریم که برخورد با یک شهروند هدف‌دار نبوده، ممکن است تأثیر مطلوبی نداشته باشد؛ چراکه در شرایط التهاب، برخورد همراه با عقلانیت با قضایا کمتر می‌شود؛ بنابراین ابتدا باید فضایی مبتنی بر عقلانیت حکمفرما کنیم. بعد از آن باید از نخبگان برای حل مشکل کمک بگیریم. باید برای رفع معدود مشکلات موجود، که بعضا ریشه چندین ساله دارد، فکرهایمان را روی هم بریزیم و به‌دنبال راه چاره باشیم. البته باید به این نکته هم اشاره کرد که مشکلات‌مان چندان هم زیاد نیست؛ باید صادقانه از توانمندی‌های موجود استفاده کنیم. در کنار این، نیروهای امنیتی نیز اقدام‌های لازم را برای شناسایی دشمنان انجام می‌دهند تا نیروهای آموزش‌دیده آنان نتوانند صحنه‌گردانی کنند. زمانی که فضا آرام شد، باید از اندیشه‌های همه دلسوزان استفاده و سلایق مختلف را به‌دور از عداوت، مطرح کنیم و جامعه را به قضاوت بخوانیم.

 

 نظر دهید »

هم‌رنگ اهل‌بیت علیهم‌السّلام

08 مهر 1401 توسط مدیر النفیسه

 

هم‌رنگ اهل‌بیت علیهم‌السّلام

🔶 ظرفیت وجودی و درونی افراد، در قبالِ چالش‌های زندگی متفاوت است؛ بعضی با کوچک‌ترین چالش، زود از کوره در می‌روند و برخی دیگر، چون با خدای بزرگ ارتباط مستحکم دارند، سعه‌صدر چشمگیری دارند.

💠 برای نمونه، امام‌علی علیه‌السّلام در بُحبوحه جنگِ تن‌به‌تن با عَمر بن عَبدُوَد، در مقابلِ اهانتش، خویشتن‌داری کرد و غیظِ شخصی خود را فرو خورد؛ یا وقتی در سجده، توسّط ابن ملجم مرادی ضربت خورد، به جای ناله و فغان، در حین اتّصال به منبع معنویت، به رستگاری شهادت می‌دهد.

💠 امام‌حسین علیه‌السّلام نیز در معرکه جنگ، دغدغه نماز با معشوق خود را دارد و در مقابل توبه حرّ بن یزید ریاحی، در عین وجود سابقه جسارت، به جای مقابله به مثل، اهل عفو و بخشش می‌شود.


✅ شاید نتوانیم در حدّ تربیت اعلای امامِ معصوم باشیم، اما می‌توانیم همرنگ آنها شویم و صفات درونی خود را به آنها نزدیک‌تر کنیم.

📚 المناقب، ج 2، ص 119

 نظر دهید »

دعوت به حکمت اساس دعوت پیامبران و امامان است

03 مهر 1401 توسط مدیر النفیسه

دعوت به حکمت اساس دعوت پیامبران و امامان است


ما در ایام دهه آخر ماه صفر، با سوگواری برای چهار معصوم مواجه هستیم.

اولا رسول خدا که خداوند او را اسوه ما معرفی کرده و صریحا توصیه می کند «و لکم فی رسول الله اسوة حسنة».

دوم شهادت امام حسن مجتبی که از حضرت رسول منقول است که فرمود: لو کان العقل رجلا، لکان الحسن، اگر عقل در قیافه مردی ظاهر می شد، همانا «حسن» بود. مورخان نوشته اند که آن حضرت در روزهای آخر ماه صفر به شهادت رسیده است. برخی هم اوائل ماه ربیع را نوشته اند.

سوم امام حسین است که به تازگی از اربعین آن حضرت گذشته ایم و اصل سوگواری متعلق به اوست.

چهارم شهادت امام رضا که آقا و مولایمان است و به خصوص ما ایرانی ها مفتخریم که آن حضرت در ایران ما مدفون شده و اسباب برکت و هدایت بوده و هست. ایشان روز آخر صفر درگذشته است.
در اینجا می خواهم سه وجه از امامت این بزرگواران را به اجمال بیان کنم و نتیجه ای بگیرم.

ما یک وجه امامت الهی داریم که هم در انبیاء بزرگ الهی هست و هم در امامان ما. آنها واسطه فیض الهی هستند و بر اساس مذهب تشیع، حجت خداوند در روی زمین هستند. آنها امام هستند، چه امام رسمی جامعه باشند و چه نباشند.

یک وجه دیگر، امامت علمی آنهاست، زیرا روایات آنها، مبیّن قرآن، و پشتوانه دین و فقه ماست. ما دین خود را از آن بزرگواران می گیریم. البته و در جایی که نیاز به تعمق در آیات و اخبار باشد، بیشتر دقت می کنیم و روی عقل خودمان هم حساب باز می کنیم، اما در جایی که دین نظری دارد، شیعه، نظر امام علی (ع) آن هم نظری که امام جعفر صادق از او نقل می کند را قبول می کند.

یک وجه دیگر امامت تربیتی آنهاست که ما بر اساس مشی آنها در زندگی می توانیم آنها را اسوه خویش قرار داده و حیات و ممات خود را حیات و ممات محمد و آل محمد قرار دهیم. پیامبر ما و همین طور امامان ما، اسوه اخلاق و تربیت بودند و از هر حیث، سعی می کردند اخلاق انسانی را به منصه ظهور بگذارند. این اعمال و رفتار آنها، برخی بر اساس توصیه های الهی بروز یافته و برخی نیز از آن روی که حضرات ائمه، انسانهای والا و شایسته و کامل هستند، و عامل به کارهای خیر و نیک اند، از آنان بروز یافته است. اعمالی است که انبیاء و انسانهای عاقل و متدین، معمولا وقتی در مقام عمل قرار می گیرند، همان کارها را انجام می دهند.

با این حال، باید توجه داشته باشیم که ما یک وجه انسانی و حِکمی هم در زندگی مان هست، که عقل و دانش خود ما باید آن را مطابق آموزه های قرآن و ائمه و با استناد به عقل و عرف، تشخیص داده و به آنها عمل کند. این مسأله، یک وجه نظری دارد که همان اعتبار و ارزش عقل ماست و به عنوان یک شیعه، برای این عقل حجیت قائلیم و گاهی به آن عقل نظری گفته می شود. دیگری یک عقل عملی است که معنایش این است که ما تشخیص حسن و قبح را با عقلمان می دهیم. این بخش، هم در بعد نظری و هم عملی، وجه مهمی از زندگی فکری و اعمال روزانه ما را تشکیل می دهد. البته منشأ عملی هم در واقع نظر و عقل، اما ناظر به عمل است.

نام بخش عقل نظری و خروجی آن را در معنایی که گذشت، می شود «حکمت» گذاشت، چیزی که آن را هم مثل همه چیز خداوند می دهد (چنان که به لقمان داده: و لقد آتینا لقمان الحکمه) و در قرآن، حکمت کنار تورات و انجیل است، نه عین آنها. « وَ یُعَلِّمُهُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ».

در بخش عقل عملی، می شود عنوان «خیر» را مطرح کرد که خداوند علاوه بر انجام اعمال شرعی و عبادی، دعوت به انجام «خیر» علاوه بر توصیه های صریح شرع، ظاهرا مصادیقی را که ما هم تشخیص بدهیم خیر است، می کند. به هر حال، مواردی هست که ممکن است ما آیه و حدیث هم در باره موضوعاتی به صراحت نداشته باشیم، یا کارهایی باشد که آن زمان معمول و معروف نبوده، بعدها پدید آمده، و ما باید با عقل خود خوبی و خیر آنها را درک کنیم و به آنها عمل کنیم. قرآن و امامان، در آیات و اخبار و عملشان، ما را دعوت به کار خیر و اعمال نیک می کنند. علاوه بر خیر، شاید آنجا که کلی از «اعملوا صالحا» یاد می کند، بتوانیم بگوییم مانند «وافعلوا الخیر» است.

خداوند ضمن آن که از ما خواسته است به تکالیف الهی خویش عمل کنیم، خواسته است تا به این وجه انسانی هم بنگریم و آنچه را که به نظرمان خیر و خوبی و عمل صالح است، محقق سازیم.

ممکن است به نظرتان بیاید که عمل صالح، در درجه اول، عبادات شرعی است، و البته همین طور است، اما وقتی خداوند خطاب به انبیای خود می فرماید: یا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ عَلیمٌ (مومنون:۵۱) یک مواردی از عمل صالح را مشخص می کند، و مواردی را هم به عنوان کار خوب، بر عهده خود بندگان خود می گذارد.

در زمینه تکالیف اجتماعی، آیت زیر، یکی از بهترین آیات الهی است که می فرماید: وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون‏ (آل عمران، ۱۰۴). مخاطب، امام باشد یا دیگران، یا هردو، دعوت به خیر شده است.

در اولین مرحله، کار این برگزیدگان دعوت به خیر است. سوال این است:

دعوت به «خیر» چیست؟

شاید اطلاق کلمه خیر، به معنی بهترین ها، نشان دهد که خداوند به تشخیص آدمیان برای کار خیر احترام می گذارد و البته در این زمینه راهنمایی هم دارد.

دنبالش از دعوت به «معروف» یاد می کند، و از پرهیز دادن از «منکر» سخن می گوید. در اینجا هم باز به صراحت از مصادیق نام نمی برد، و این هم به معنای آن است که خداوند همان طور که در باره کلمه «خیر» اطلاق دارد، از نوع «معروف» و دعوت به آن ستایش کرده و از «منکر» پرهیز می دهد. آنگاه قومی را که به «خیر» و «معروف» عمل کند و از منکر بپرهیزد، قومی رستگار و اهل فلاح می داند.

دست کم در یک مورد دیگر هم در قرآن، از دعوت و عمل به «خیر» یاد می کند. آنجا از عمل به دستورات عبادی اسلام سخن گفته و در مرحله بعد از «وافعلوا الخیر» یاد می کند. در هر دو آیه «فلاح» را نتیجه تحقق این عمل می داند. یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَ اسْجُدُوا وَ اعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَ افْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (حج : ۷۷). ممکن است جدا کردن خیر از رکوع و سجود و عبادت، به معنای آن باشد که خیر، امری مستقل از عبادات و خود مصداق یک تکلیف روشن الهی برای مومنان در عمل به آن است. کار نیک کردن.

امام علی در نهج البلاغه در باره این آیت که «وافعلو الخیر» می گوید: افْعَلُوا الْخَیْرَ وَ لَا تُحَقِّرُوا مِنْهُ شَیْئاً فَإِنَّ صَغِیرَهُ کَبِیرٌ وَ قَلِیلَهُ کَثِیرٌ وَ لَا یَقُولَنَّ أَحَدُکُمْ إِنَّ أَحَداً أَوْلَی بِفِعْلِ الْخَیْرِ مِنِّی».

امام تأکید می کند که کار خیر، و انجام آن بسیار مهم است. نباید به کوچکی و بزرگی آن نگاه کرد، در واقع، نباید کار خیر را تحقیر کرد. کوچک آن هم بزرگ و کم آن هم زیاد است. هیچ کسی هم نمی تواند مسوولیت انجام کار خیر را از دوش خود بردارد و بگوید، دیگری انجام دهد.

برخی از ما فکر می کنم، باید همه اعمالی که انجام می دهیم، فقط همانها باشد که مصداق صریح و روشن آیه و روایت هستند. طبعا چنین نیست. این تصور، این نتیجه را دارد که ما مسوولیتی در قبال کارهای خیر در جامعه احساس نمی کنیم به صرف، تعبد نسبت به شرع، آن را برای فلاح خود کافی می دانیم. در حالی که خداوند، یکی از پایه های فلاح ورستگاری را نتیجه عمل به کار خیر می داند.

بدفهمی ما در باره خیر یک مصداق این است که فکر می کنیم، فقط وقف برای کارهای مذهبی درست است، برای همین نود درصد موقوفات ما برای کارهای دینی است. در حالی که دعوت کلی به خیر معنایش این است که ما باید معنای خیر را وسیع تر بفهمیم و وقتی وقف می کنیم، دایره وقف را گسترده تر ببینیم. یک اثرش در وقف کتابخانه و دانشگاه است که ما کمتر به آن می پردازیم و بیش از همه به مسجد و حسینیه و آثار دینی می پردازیم. البته خیلی از مومنان به مساله حمام سازی و پل سازی هم توجه داشته اند، اما در کل، وقف را بیش از همه در امور مذهبی صریح رعایت می کنند.

به هر روی، جامعه دیندار در دنیا، به خصوصا مومنان مسلمان، در این زمینه، کوتاهی دارند و اصولا تلقی درستی از درک عقلی خود نسبت به معروف و عمل خیر و کار نیک کمتر دارند. اگر ما نگاه دینی را تعریف می کنیم، باید توجه داشته باشیم که کارهای انسانی، یک مصداق مهم از کار دینی هستند. اگر هم این طور نگاه نمی کنیم، فکر کنیم که دین بخشی از کارهای درست را به ما گوشزد می کند، و بخش دیگر را عقل و عرف مقبول و مشروع به ما توصیه می کنند. نتیجه عملی اینها، هر کدام که باشد، این است که فلاح و رستگاری جامعه، در گروه «افعلوا الخیر» هم هست.

به نظر می رسد، یکی از علل بی توجهی به کارهای صرفا انسانی در جوامع، امری که مشترک میان همه مذاهب و در واقع، به عقل و فطرت انسانی است، همین است که مسلمانان تصور می کنند، هر چیز خوب، منحصر در موارد شرعی است. این یکی از علل عقب افتادگی جوامع اسلامی هم هست.

 

رسول جعفریان

 نظر دهید »

ی تواصی به حق و تواصی به صبر برای همیشه و بخصوص برای امروز ما یک دستورالعمل اساسی است.

26 شهریور 1401 توسط مدیر النفیسه

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای امروز در مراسم عزاداری دانشجویان ،با اشاره به تلاش‌های بی‌وقفه بدخواهان و رهزنان حقایق بر ضد حوادث مهمی همچون راهپیمایی شورانگیز اربعین، همگان را به وظیفه‌شناسی سفارش و خاطرنشان کردند: دو جمله حیاتی و جاودانی قرآن یعنی تواصی به حق و تواصی به صبر برای همیشه و بخصوص برای امروز ما یک دستورالعمل اساسی است.


ایشان، صبر را به معنای پایداری، ایستادگی، خسته نشدن و خود را در بن‌بست ندیدن دانستند و خطاب به جوانان عزیزِ هیئتی و قرآنی گفتند: هم خودتان راه حق را بروید هم تلاش کنید با منوّر کردن محیطهای گوناگون از جمله دانشگاه به رنگ خدا، دیگران نیز به این راه هدایت شوند.

16634197681330537_355.jpg

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • ...
  • 11
  • ...
  • 12
  • 13
  • 14
  • ...
  • 15
  • ...
  • 16
  • 17
  • 18
  • ...
  • 35
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • زفاک

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 22
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 29
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 32
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس