مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

پدیده سواد مصنوعی و الگوی جدید نادانی

10 فروردین 1401 توسط مدیر النفیسه

پدیده سواد مصنوعی و الگوی جدید نادانی


روزانه فقط در تلگرام بیش از 3 میلیون مطلب منتشر می شود. جالب است بدانید در ساعت 4 صبح که میزان مطالب منتشر شده به کمترین مقدار خود می رسد نیز 25 هزار مطلب نشر می یابد. این میزان تولید محتوا در شبکه های مختلف اجتماعی در طول تاریخ بی نظیر و فوق العاده است و منجر به پدیده جالبی شده: «همه ما» راجع به «همه چیز» می دانیم اما با ویژگی هایی خاص.

کارل تارو ژورنالیست معروف ژاپنی می گوید: هر وقت هر کسی از هر چیزی سخن می‌گوید ما وانمود می کنیم که دربارۀ آن می‌دانیم. همکارانمان دربارۀ فیلم، کتاب، قیمت ارز، حمله نظامی آمریکا صحبت می‌کنند سرمان را بالا و پایین می بریم یعنی من هم دربارۀ آن می دانم.

این در صورتی است که آن ها دربارۀ آن موضوع فقط نظرات کس دیگری را در یک شبکه اجتماعی خوانده اند و آن را بازگو می کنند همان گونه که ما نیز چنین می کنیم. ما به شکلی خطرناک به نوعی کپی برداری از دانایی نزدیک می‌شویم، که در واقع الگوی جدید نادانی است. ما با سواد مصنوعی روبرو هستیم.

تحلیل و تجویز راهبردی:

رسانه ها باعث شده اند به سرعت برق در معرض اخبار و به سرعت باد در معرض تحلیل اخبار قرار بگیریم. محیط اطراف ما پر است از اخبار مغشوش، اعداد و ارقام گول زننده و حرف های جهت‌دار. سه مساله این موضوع را تشدید می کند:


1. حجم بالای اخبار و تحلیل ها. اطلاعات بیشتر یعنی فرصت کمتر برای بررسی دقیق تر آن ها.

2. سبک زندگی شتابان: زندگی امروزی نسبت به 200 سال پیش بسیار چگال تر شده است. یعنی میزان رخدادهای کاری و ارتباطاتی در واحد زمان بیشتر شده است.

3. سواد مصنوعی: نظرات ما از پرسه‌زدن در شبکه‌های اجتماعی سرچشمه می‌گیرند، نه مطالعۀ کتاب‌ها! این کپی برداری از دانایی، در واقع الگوی جدید نادانی است.

به همین خاطر است که اخبار درست، غلط، شایعه و حقیقت در فضای مجازی تقریبا هم ارزش‌اند. چرا؟ چون ما فرصت نمی کنیم که درستی آن چه را که دریافت می کنیم، بررسی کنیم. بلافاصله آن را می خوانیم و احتمالا آن را برای دیگران فوروارد (ارسال) می کنیم و در گفتگوهای خانوادگی یا دوستانه یا کاری مان از آن اطلاعات استفاده می کنیم که نشان دهیم از زمانه عقب نیستیم.

چه می توان کرد؟

1. تعلیق قضاوت. نه باور کنید و نه رد کنید. زمانی که استدلال به نفع یا علیه آن گفته یا نوشته ندارید نه ردش کنید و نه تأیید، قضاوت خود را معلق کنید تا زمان دریافت اطلاعات کافی برای قضاوت.

2. در حالت غیر طبیعی قضاوت نکنید. مطالعات نشان داده اند زمانی که افراد از آرامش فکری بیشتری برخوردارند، کیفیت قضاوت های حرفه ای شان افزایش می یابد. بنابراین زمانی که شتاب زده، هیجانی، خسته و پریشان هستیم، کیفیت قضاوت های ما افت می کند و قضاوتی که در زمان شتاب زدگی می کنیم به اندازه قضاوت یک فرد مست [غیر عادی]، غیرقابل اتکاست.

3. به ساختارهای مشکوک، حساس باشید. جملاتی که با فعل مجهول و بدون فاعل ساخته شده‌اند مانند «گفته می‌شود» یا «شنیده‌ها حاکی از آن است که» و «یا بر اساس اخبار منتشر شده» روشی برای پیچاندن شما هستند. در این ساختارها خبر وجود دارد. اما منبع خبر وجود ندارد.

4. برای هر چه می خوانید یا می شنوید از خودتان بپرسید:

الف) آیا از منبع خبر/گزارش مطمئن هستم؟

ب) آیا شواهد تاییدکننده یا استدلال های قانع کننده آورده شده یا اینکه یک حرف به زبان های مختلف تکرار شده؟

ج) آیا بین مقدمه و اطلاعات ارایه شده و نتایج رابطه منطقی وجود دارد؟

د) آیا تمام واقعیت بیان شده یا بخشی از واقعیت؟

5. از چرا و کلمات هم خانواده استفاده کنید. آدم های دقیق دائم می پرسند چرا؟ چرا کاندیدای ریاست جمهوری شما بهتر است؟ چه چیز باعث می شود که فکر کنید قیمت ارز بالا می رود؟ چطور به این نتیجه رسیدید؟

6. در فلسفه منطق، فصلی وجود دارد به نام مغالطات. برای تقویت تفکر سنجش گرانه (انتقادی) بخش مغالطات را بخوانید تا با بیش از 70 نوع مغالطه (=دامگاه اشتباه ذهنی) آشنا شوید.

7. حضور در شبکه های اجتماعی مفید است. جریان آزاد اطلاعات در آن بسیار جذاب، مفید و غنیمت است. اما…

اما فراموش نکنیم
که آن ها
هرگز نمی توانند جایگزین کتاب
و تفکر عمیق شوند!

مجتبی لشکربلوکی*(دکتری مدیریت استراتژیک)

16486302121360661_681.jpg

 نظر دهید »

چرا رهبرانقلاب انگشتر خود را به مجری تلویزیون ندادند؟

26 اسفند 1400 توسط مدیر النفیسه

                                                                      

چهارمین قسمت مستند «غیررسمی» به بیان روایتی از گفت‌وگوها وحواشی دیدار جمعی از طنزپردازان کشور با رهبر انقلاب می‌پردازد.
در پایان این جلسه شهرام شکیبا از رهبر انقلاب درخواست انگشتری را می‌کند که در انگشت کوچک ایشان قرار دارد. اما این انگشتر به شهرام شکیبا نمی‌رسد!
شکیبا روایت می‌کند که پس از پایان جلسه رهبر انقلاب برایش توضیح می‌دهد که چرا این انگشتر را نمی‌تواند به او بدهد؟
این انگشتر متعلق به ۵۵ سال پیش است و در شب عقد رهبر انقلاب با همسرشان به دست ایشان رفته و از این حیث یادگاری ارزشمندی به شمار می‌رود. 

 2 نظر

«جهاد تبیین» و بودجه‌های بی‌نام و نشان؛ "میلیارد تومان‌"هایی که هدر نمی‌رود

21 اسفند 1400 توسط مدیر النفیسه

«جهاد تبیین» و بودجه‌های بی‌نام و نشان؛ “میلیارد تومان‌"هایی که هدر نمی‌رود

    انتقاد صریح مقام معظم رهبری از تخصیص بودجۀ هنگفت به «جهاد تبیین» نشان می‌دهد پول‌زدگی چنان به لایه‌های محتلف جامعه رسوخ کرده که نمایندگان مجلس انقلابی هم تصور می‌کنند اگر به هر موضوعی پولی اختصاص دهند مشکل حل می‌شود یا هر بحثی که مطرح می‌شود از جیب ملت باید به آن بودجه اختصاص دهند!

   آیت‌الله خامنه‌ای اما صبح پنج‌شنبه 19 اسفند 1400 در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری گفتند: «طبیعت این کار یک طبیعت غلطی است که یک بودجۀ سنگینی را بگذارند به عنوان جهاد تبیین. بودجه‌های بی‌ نام و نشانی از این قبیل غالبا به هدر می‌رود و به جایی نمی‌رسد.»

   بلافاصله پس از آن هم رحیم زارع سخن‌گوی کمیسیون تلفیق لایحه بودجه ۱۴۰۱ اعلام کرد: «‌مجلس، بودجه‌ای را که به جهاد تبیین اختصاص داده شده حذف خواهد کرد و این رقم صرف حوزه کسب و کار و معیشت مردم و حوزه‌های فرهنگی خواهد شد تا دستاورد‌های خوبی برای کشور به ارمغان آورد.»


  به بیان دیگر حتما باید رهبری اشاره می‌کرد تا این نماینده متوجه شود وقتی دلار 4200 تومانی روغن و تخم مرغ ر‌ا برمی‌دارند نمی‌شود پول آن را جای دیگری صرف کنند که هیچ ربطی به اقتصاد و تولید و معیشت ندارد و اگر هم بحث تبلیغات است،  سازمان تبلیغات و صدا‌و‌سیما و حوزه‌ها مگر بودجه ندارند؟ خوب، بخشی از همان را صرف جهاد تبیین کنند. اصلا سرفصل جهاد تبیین اختصاص دهند. بودجه جدا نمی‌خواهد که!


   واقعیت این است که شماری از نمایندگان مجلس که در دورۀ جدید فاقد هر گونه تجربۀ قانون‌گذاری یا کار اجرایی هستند و منابع را نامحدود تصور کرده‌اند گمان کرده‌اند کار آنها تنها اختصاص بودجه به سازمان‌های مختلف است و در کشوری که دچار کسری بودجه است و رییس مجلس خبرگان رهبری آن اعلام می‌کند سیر کردن هر شکم گرسنه معجزه است ناگهان عددی بزرگ  به جهاد تبیین اختصاص می‌دهند. 

    لابد قصد داشتند با این بودجه ابتدا همایش بگذارند تا توضیح دهند اصلا جهاد تببین یعنی چه. قبل آن البته باید دبیرخانه درست کنند تا مقالات دریافتی را در قالب کتاب منتشر کنند و لابد یک بیناد هم درست کنند و برای آن هیأت امنا هم بگذارند و قس علی هذا و چون جا ندارد از بنیاد مستضعفان هم لابد یک ملک مصادره‌ای در منطقۀ خوش آب‌و‌هوا بگیرند و به اسم تبیین پول هدر دهند و اگر هم میل نمی‌کنند حیف کنند و خوش بختانه رهبری در همین ابتدا جلوی این کارهای بودجه هدر‌دِه را گرفتند.

 
   روزی که رییس اتاق بازرگانی ایران در توصیف برخی از نمایندگان مجلس از لفظ «خالی» استفاده کرد نایب رییس مجلس این سخن را «گنده‌تر از دهان او» دانست و انگار آقای شافعی مرتکب ذنب لایغفر شده و اگر شورای نگهبان ده ها نماینده را ناصالح بداند و رد صلاحیت کند عیب ندارد اما اگر رییس اتاق دربارۀ برخی بگوید خالی‌اند خلاف است حال آن که نظری بود دربارۀ نمایندگانی که غالبا بی‌رقابت واقعی و بعضا با آرای 15 یا 25 هزار به پارلمان راه یافته‌اند و اتفاقا گفتار و رفتارشان نشان می‌دهد واقعا نسبت به بسیاری از امور «خالی‌الذهن» هستند. اگر نبودند می فهمیدند تبیین، بودجه نمی‌خواهد.

   تصویب بودجه برای امری چون «جهاد تبیین» احتمالا به خاطر آن بوده که معنی آن را نفهمیدند یا پنداشتند مانند جهاد سازندگی است و بعید هم نبود یک طرح ارایه دهند و مثلا نام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به وزارت ارشاد و جهاد تببین تغییر دهند یا کارهای دیگری از این دست.

   ناخرسندی رهبری یادآور واکنش مرحوم امام به پاسخ گورباچف به نامۀ ایشان در اواخر سال 67 است. رهبر فقید انقلاب فراتر از سیاست و حتی دین و مذهب و با نگاه عرفانی رهبر شوروی سابق را به عالم ماورا فراخوانده و از محی الدین ابن‌عربی و صدر المتألهین یاد کرده بودند ولی ادوارد شوارد نادزه وزیر خارجۀ وقت اتحاد شوروی پیامی دربارۀ روابط دو کشور آورد.

 * امام اما برمی خیزد و می گوید: « اصلا نفهمیدند من چه گفتم. من می‌خواستم دریچه‌های دیگری به روی ایشان باز کنم ولی متوجه نشدند.»*

   حالا حکایت نمایندگان مجلس است. برای امور معنوی هم بودجه تخصیص می‌دهند. بی آن که به روح مطلب توجه کنند و بدانند با این پول که هدر می‌دهند شکم چند گرسنه را می‌توان سیر کرد.

 

   نکتۀ مهم در سخنان رهبری تأکید بر این است که «غالبا این بودجه‌ها هدر می‌رود» و راست‌تر از این واقعیت، واقعا چه و جالب این که بلافاصله سخن‌گوی کمیسیون تلفیق هم اعلام می‌کند این بودجه حذف و صرف کسب و کار و معیشت مردم می‌شود و این یعنی از همین حوزه‌ها می‌خواستند اختصاص دهند.

 

   تأسف بارتر این که از خیلی از همین تصویب کننده ها اگر بپرسید «جهاد تبیین» یعنی چه پاسخ دقیقی ندارند یا یک کلیشه را تکرار می‌کنند.

   به این بهانه می‌توان به انفعال رییس مجلس انقلابی هم اشاره کرد که از این فضاها کاملا دور است و ذهن او درگیر موضوعات دیگر است و اگر نبود باید یادآور می شد منظور اختصاص بودجه نیست و کار به این جا نمی‌کشید. 

   تعبیر «بودجه‌های بی‌نام و نشان» جای توجیه در زمینه‌های دیگر را هم باقی نمی‌گذارد. بودجه ای را به جایی اختصاص می‌دهند و هر سال به میزان تورم بر آن می‌افزایند در حالی که بودجۀ عملیاتی یا صفر کاری به سال قبل ندارد و بر اساس پروژۀ تعریف شده بودجه اختصاص می‌دهند.

   بدفهمی و کارهای نمایشی را در مواردی چون نصب پلاکارد دربارۀ شعار سال هم شاهدیم. تا رهبری نام و عنوان سال جدید را اعلام می‌کنند با صرف هزینه‌های بسیار آن شعار را بر سر در هر اداره نصب می‌کنند حال آن که قرار بوده نصب‌العین برنامه‌ها شود.

    بودجه یا برگرفته از پول نفت است که متعلق به نسل‌های بعد هم هست. یا حاصل درآمد مالیاتی که قطعا پرداخت‌کنندگان راضی به این گونه خاصه خرجی‌ها نیستند. یا ناشی از فروش اموال دولتی یا از اموال و دارایی‌های فروش رفته یا استقراض از بانک مرکزی و تحمیل تورم بیشتر به مردم. این پول‌ها را که نمی‌توان صرف اموری چون جهاد تبیین کرد.

   همین دو سه روز قبل از یک روحانی پرسیدم چرا بابت منبر خود وجهی دریافت نمی‌کرده و پاسخ داد: مگر در منبر چه می‌گفتم؟ جز امر به معروف و نهی از منکر؟ انجام کار واجب که دستمزد نمی‌خواهد. حالا به جهادگران تبیین می‌توان گفت اگر این کار را بر خود فرض می‌دانید تصویب بودجه دیگر چه ضرورتی داشت؟ بابت «جهاد» که پول نمی‌گیرند!

   شاید گفته شود رهبری تشر زد و قضیه تمام شده اما بودجه‌هایی دیگر هم هدر می‌رود و توجیه کار فرهنگی و انقلابی برای دریافت بودجه برداشته شده است.

 این کارها نه فرهنگ است نه ایدیولوژِی حتی و نه البته دیانت. نان‌دانی‌هایی است که درِ آنها را باید تخته کرد.

   سهراب سپهری می‌گوید: «جای مردان سیاست، بنشانید درخت/ تا هوا تازه شود». (بدبختی این است که برخی از این جماعت مرد سیاست هم نیستند!)

  به همین سیاق می‌توان گفت بودجه‌های بی نام و نشان را که به تعبیر صریح رهبری «غالبا هدر می‌رود» به شکم‌هایی اختصاص دهید که به گفتۀ آقای جنتی گرسنه‌اند.

   نه که تبیین نکنید. بکنید اما از جیب مبارک خودتان و با بضاعت سیاسی و اعتقادی و انقلابی‌تان. این که دیگر پول نمی‌خواهد. جهاد این است. نه این که از جیب ملت هزینه کنید. اتفاقا حالا باید دید که بدون بودجه چند مَرده حلاج‌اند و «خالی» اند یا پُر؟

 
 عصر ایران؛ مهرداد خدیر
 

 نظر دهید »

بد زبانی وفحش در فضای مجازی

21 اسفند 1400 توسط مدیر النفیسه

 

باگسترش فضای مجازی و توانایی جایگزینی حساب مجازی به جای کارکتر حقیقی، از جمله آیتم هایی که بیش از پیش توجه جامعه شناسان و روانشناسان و حتی شهروندان را جلب کرده نشان دادن خودِ دیگر جامعه ذیلِ شخصیت هایی ست که نوع زندگی و ادبیاتشان در فضای مجازی فرسنگ ها از فضای حقیقی [ نه به معنای حقیقت] فاصله دارد.

بیان نظرات، نوع ادبیات و ارتباط خیل عظیمی از کاربران مجازی با شیوه تعاملشان در زندگی حقیقی مغایرت وحشتناکی دارد و اصولا فضای مجازی بستر ظهور زوایای دیگری از شخصیت کابران است که توانایی ظهور در واقعیت را نداشته یا ندارد. این مغایرت از آن جهت وحشتناک است که یادمان می آورد در میان آدم هایی زندگی می کنیم که هیچ ذهنیتی از درونیات و واقعیات زندگیشان نداریم. یا چیزی که از آنها می بینیم حتی نزدیک به آن چیزی نیست که در درون دارند. من باب مثال کافی ست به کارهای اکبرخرمدین ، پدر و قاتل بابک خرمدین از زاویه همسایه هاشان نگاهی کنیم تا وحشتمان دو چندان شود.

 
یکی از این مصادیق پررنگ “فحش” است. همان چیزی که عین نقل و نبات زیر مطالب و پست های مجازی از سوی کاربران با هویت واقعی و غیرواقعی تایپ می شود و مشتری هم فراوان دارد. اگرچه تاریخچه فحش و انواع آن در ایران کم نیست و شنیدن و گفتنش برای ما حتی بطور روزانه چیز بعیدی نیست اما در فضای حقیقی بعلت چارچوب هایی مثل عواقب حقوقی، شماتت عُرفی یا حتی حفظ حرمت حاضران و شرم از واکنششان معمولا کنترل شده و محدود است.

ژان شاردن که در زمان صفویه در ایران اقامت داشته و با زبان فارسی نیز آشنا بوده می‌نویسد: “ایرانیان در برابر این همه فضیلت‌های اخلاقی صفتی ناشایسته دارند. گرچه عادت‌شان ستایش و نیایش پی‌درپی حضرت احدیت است و هنگام آغاز نهادن به کاری حتماً بسم الله می‌گویند؛ و ناشدنی است از کاری یا چیزی سخن در میان آورند و ان شاء الله بر زبان نرانند، امّا از همان زبان و دهان که چندین نعت و تحمید حق بیرون می‌تراود هزاران دشنام و کلمات و جملات رکیک و ناسزاوار خارج می‌شود. نه تنها مردمان عامی بلکه بزرگان و اعیان و اشراف بر همین خوی و صفتند. ضمن ناسزا گفتن و فحش دادن به هم غالباً نام آن قسمت از اعضای بدن را می‌برند که قلم از آوردن اسم آن شرمگین است، و به زنان هم نسبت‌های ناسزاوار می‌دهند، و حال آن که نه آنان را دیده‌اند و نه نامشان را می‌دانند، و نه این که در دل خواهان بدنامی و رسوایی ایشان می‌باشند. زنان نیز هنگام ستیزگری با هم دست کمی از مردان ندارند".

 
او ادامه داده: “علاوه به بستن نشان و صفات حیوانی به یکدیگر یکی از شایع‌ترین و مشترک‌ترین دشنام‌ها، فحش‌های ناموسی باشد. توهینی که مادر را خطاب قرار می‌دهد، اصالت را زیر سوال می‌برد. اگر نجابت مادر مورد تردید قرار گیرد، اصالت نژاد پدر نیز از بین می‌رود. در بعضی موارد پدر مورد فحاشی قرار می‌گیرد به این دلیل که معمولاً پدر در خانواده دارای بالاترین جایگاه است و با فحش خطاب کردن پدر، شان همه اعضای خانواده زیر سؤال می‌رود".

پربیراه نیست اگر ادعاکنیم یکی از بزرگترین چالشهای آدمین های مجازی مراقبت از نظرات است که مبادا انواع فحش در آنها رخنه کرده باشد. خیلی از سایتهای خبری و غیرخبری کلا بخش نظرات را حذف کرده اند یا نظرات را پس از بررسی منتشر می کنند.

خیلی از شخصیت های معروف از ترس همین فحش ها با اکانت های ناشناس در مجازی فعال اند. مدتی قبل بود که کاربران مجازی ایرانی با حمله به حساب های فوتبالیست های خارجی انواع و اقسام فحش ها حتی به زبان های دیگر را روانه اش کرده بودند. یا بارها در ورزشگاه ها از ابراز لطف طرفداران هر تیم به همدیگر یا داورها شنیده ایم. البته وقتی برخی مسولان کشور در اظهارنظرها، مناظره ها و حتی بحث های کارشناسی به راحتی از واژه های توهین آمیز و القاب دشنام مانند استفاده می کنند، دیگر نمی توان از بقیه جامعه انتظار دیگری داشت. نمونه اش همین آخرین اظهار نظر نماینده مجلس درباره مخالفان طرح صیانت مجازی!

سوال این است که چرا حداقل امروز دیگر یاد نگرفتیم و نمی گیریم مخالفت و نقد و حتی موافقت خود را مؤدبانه و منطقی بیان کنیم؟ چرا بجای نقد (اصولی ، غیر اصولی، سازنده و حتی مخرب) فقط از دشنام استفاده می کنیم؟ چرا اینقدر بی مهابا و راحت زبان و قلم به فحش باز می کنیم حتی در مواردی که فقط اختلاف نظر داریم و نه پدرکشتگی؟ چرا تا با اظهار نظر، عقیده، تحلیل و یا شیوه عملکرد و زندگی کسی مخالف هستیم علاوه بر بستن انواع تهمت ها، از رکیک ترین فحش ها دریغ نمی کنیم؟ چرا حتی کسانی که فرهیخته و تحصیلکرده و هستند یا حداقل ادعای فرهنگ و ادب دارند هم چنین چیزهایی شاهدیم؟ چرا گمان میکنیم فحش بجز خنک کردن دلمان، میتواند کارکرد اصلاحی داشته باشد؟

درست است که فرهنگ ضدفرهنگ دشنام در سراسر جهان است اما تکثیر بیشتر آن در این روزها بسیار اهمیت دارد. کودکی که در چنین جامعه ای رشد کند ، میراث پدران خود را چگونه حفظ خواهد کرد؟ شاید وقت آن است قبل از بازکردن دهانمان کمی بیشتر در این باره بیندیشیم. 

 

عصر ایران   عباس مدحجی

 نظر دهید »

برترین فضیلت فاطمۀ زهرا (س) از نظر امام خمینی(قدس سره)

17 دی 1400 توسط مدیر النفیسه



بررسی گفته‌ها و اشارات امام خمینی رهبر فقید انقلاب اسلامی ایران نشان می‌دهد در میان تمام شخصیت‌های مذهبی بیش از همه علاقۀ خود را به فاطمۀ زهرا سلام‌الله علیها ابراز کرده‌اند چندان که در میان شخصیت‌های سیاسی تاریخ معاصر به آیت‌الله سید حسن مدرس. جالب این که خود در زادروز دختر پیامبر گرامی اسلام به دنیا آمده بود.                                   

هر چند محبت دختر پیامبر گرامی اسلام نه خاص ایشان که منحصر به مراجع و علما و حتی شیعیان نیست و همۀ مسلمانان را شامل می شود اما یک تعبیر ویژه از امام خمینی دربارۀ فاطمۀ زهرا قابل تأمل است: این باور که ارتباط یک انسان با فرشتۀ وحی با درگذشت پیامبر اسلام قطع نشده و در 75 روز بعد از آن «با فاطمۀ زهرا هم مراوده داشته است».

اهمیت این سخن به خاطر آن است که می‌دانیم امام تا چه حد نسبت به غلو و اغراق دربارۀ امامان و حضرت فاطمه از زبان شیعیان غالی (غلو کننده) و بیان موارد افتراقی و اختلاف‌انگیز میان شیعیان و اهل سنت حساسیت داشت اما به نکته‌ای اشاره کرده که گرچه برگرفته از روایتی از امام ششم است اما دیگر مراجع و علما کمتر به آن می‌پردازند و بیشتر به موضوعات دیگر اشاره می‌کنند.


عین عبارات امام خمینی از این قرار است:

«من راجع به حضرت صدیقه (س) خودم را قاصر می‌دانم که ذکری بکنم، فقط اکتفا می‌کنم بـه یک روایت که در کافی شریف است و با سند معتبر نقل شده اسـت‌. آن روایـت ایـن اسـت کـه حضرت صادق (ع) می‌فرماید: فاطمه (س) بعد از پدرش 75 روز زنده بودند در ایـن دنیـا، و حزن و شدت بر ایشان غلبه داشت و جبرئیل امین می آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عـرض می کرد و مسائلی از آینده نقل می‌کرد.

ظاهر روایت این است که در ایـن 75 روز مـراوده ای بـوده است. یعنی، رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از طبقه اول از انبیـاء عظـام درباره کسی این طور وارد شده است که در ظرف 75 روز جبرئیل امین رفت و آمد داشـته اسـت و مسائلی را در آتیه ای که واقع می‌شده است، مسائلی را ذکر کـرده اسـت و آنچـه کـه بـه ذریـه او می‌رسیده است در آتیه ذکر کرده است و حضرت امیر آنها را نوشته است …

مسأله آمدن جبرئیـل برای کسی یک مسأله ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هـر کـسی مـی‌آیـد و امکـان دارد بیاید. این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی را که جبرئیل می‌خواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است… تا تناسب مابین روح این کسی که جبرئیل می آید پیش او و بین جبرئیل که روح اعظم است، نباشد، امکان ندارد این معنا و این تناسب بین جبرئیل که روح اعظـم اسـت و انبیـای درجه اول بوده است مثل رسول خدا و موسی و عیسی و ابراهیم و امثـال اینهـا، بـین همـه کـس نبوده است… فقط این است که برای حضرت زهرا (س) است که آن که من دیده ام کـه جبرئیـل بـه طور مکرر در این 75 روز وارد می شده و مسائل آتیه ای که بر ذریه او می‌گذشته است، آن مـسائل را می گفته است و حضرت امیر هم ثبت می کرده است…

در هر صورت، من این شرافت و فـضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا ذکر کرده اند ـ با اینکه آنهـا هـم فـضایل بزرگـی اسـت ـ ایـن فضیلت را من بالاتر از همه می دانم که برای غیر انبیاء (علیهم السلام) آن هم نه همـه انبیـاء ، بـرای طبقه بالای انبیا (علیهم السلام) و (بعض) از اولیائی که در مرتبه آنها هست، برای کس دیگر حاصل نشده… و این از فضایلی است که از مختصات حضرت صدیقه (سلام االله علیها) است.» -[ صحیفۀ امام، جلد بیستم]

جای دیگر البته با صراحت بیشتر می‌گویند «فاطمه زنی بود با تمام خاصه‌های انبیا».

عصر ایران

1641560298320327.jpg

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 21
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • ...
  • 25
  • ...
  • 26
  • 27
  • 28
  • ...
  • 62
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • نورفشان

رتبه

    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس