تفاوت ما و رهبری
تفاوت ما و رهبری
فکر میکنید مهمترین فرق میان ما و رهبرانقلاب چیست؛ بصیرت، پیشبینی، اطلاعات روز، دشمنشناسی؟ همه اینها هست و دهها عنوان دیگر که میشود به آنها اضافه کرد. اما موضوع دیگری وجود دارد که مجموعه این عناوین را در خود جمع کرده است.
کدام اختلاف میان ما و رهبری است که سبک تحلیلی بخشی از جریان متدین و انقلابی را از رهبری انقلاب دور کرده است؟ پاسخ در کلید واژه «امید» است. رهبری انقلاب به غایت به آینده امیدوار است و ما نیستیم.
امیدوار بودن تنها مثبتاندیشی ساختگی و تلقین تصنعی روشننگری نیست. امیدوار بودن باید تبدیل به یک باور توحیدی و اعتقاد ایمانی شود. اعتقادی که از یک بینش و ایقان الهی برآمده است. رهبری انقلاب با نگاه به نظم قهری و طبیعی سنن الهی باور دارند که حرکت مؤمنین مورد رحمت و نصرت الهی است و در «لینصرن» حتمیت و قطعیت نهفته است.
در اینباره حرف بسیار است؛ اما آثار این تفاوت کجا خودش را نشان میدهد؟ چنین اختلافی چه اثری در سبک سیاستورزی ما و رهبری دارد؟
موارد ذیل را با هم مرور کنیم؛ تردید ندارم این فاصله سیاستورزی همه ما را نگران خواهد کرد. اثر اول در دیدن نعمتهاست. امید نتیجه دیدن نعمتهاست. بسیاری از ما توان دیدن توفقیات کشور را نداریم. امکان مشاهده رشدهای کیفی و کمی انقلاب را پیدا نمیکنیم. از کنار پیشرفتها به سادگی عبور میکنیم و قدر داشتههایمان را نمیدانیم. فردی که نعمتها و داشتههایش را نبیند از بهرهگیری از ظرفیت آنها نیز بیبهره است. به همین دلیل است که بسیاری از ما قادر به شمردن پیشرفتهای انقلاب نیستیم.
اثر دوم اعتماد است. انسان امیدوار به جامعهاش اعتماد میکند. امید نمیتواند بیاعتنا از پیرامون ما باشد. آدم امیدوار تحقق نصرت دینی را در اعتنای به سنتهای رایج در نظام توحیدی میداند. همه اجزای این عالم در اختیار مؤمن قرار میگیرد تا از جریان نظم طبیعی، پیروزی و پیشرفتها را تحقق بخشد. یکی از عناصر تحقق حق و البته مهمترینآن خواست مردم است. مردم بخواهند، امر محقق میشود. با این توضیح انسان امیدوار بی اعتنا به مردم نیست. خواستههایش را از طریق خواست مردم دنبال میکند. پس دومین تفاوت ما، اعتماد رهبری به مردم و نااطمینانی ما به جامعه است.
اثر سوم حرکت است. آدم امیدوار اهل حرکت است؛ اهل تلاش و حمیت است. پیشرفت را در دل حرکت میبیند و از تلاش خسته نمیشود. نتیجه ناامیدی رخوت و سستی در دل بخشی از جریان انقلابی است. انسان ناامید تنها به غر زدن و انتقاد اکتفا میکند و حاضر نیست برای رسیدن به هدف تلاش کند.
اثر چهارم در صبر است. انسان متدین و البته امیدوار موانع را میبیند اما متوقف نمیشود. صبوری به خرج میدهد چون نسبت به ظفر و فتوحات آینده اطمینان دارد. آدم ناامید با اولین مانع شکسته میشود. در مقابل مصائب کم میآورد. اما انسان امیدوار مصیبت را هم در راه حق درست تعبیر میکند و اگر زیبا نبیند، حداقل مصیبتزده نمیشود.
اثر پنجم درست دیدن باطل است. آدم ناامید منهزم و مقهور باطل است. در مقابل جبهه باطل مرعوب است و احساس شکست میکند. اما انسان امیدوار به نصرت الهی یقین دارد؛ اینکه باطل کف روی آب است و سرنوشت این عالم به قدرت یافتن حق است. دشمنشناسی انسان امیدوار بسیار متفاوت از جامعه ناامید است.
اثر ششم در سبک محاسبات و شکلگیری ارادههاست. جامعه امیدوار ارادهاش صرفاً بر اساس محاسبات کمی و روی کاغذ نخواهد بود. انسان امیدوار هم به جهت اعتقادی و هم کشش و شوق فراتر از محاسبات تک ساحتی و مادی رفتار میکند و ارادهاش را اعتماد و توکل الهی شکل میدهد. پس متوقف در متغیرهای زمینی نخواهد شد.
اثر هفتم دستگیری است. انسان امیدوار همراه با خود جامعه و دیگران را نیز امیدوار میکند و دیگران را هم تعالی میبخشد. اما انسان ناامید حرف زدنش نیز موجب تزریق یأس و رخوت در جامعه است. انسان امیدوار قاهر است و نه تنها حرکتش موجب رشد امید میشود بلکه خودش نیز اراده دستگیری و تقویت روحیه امید در دیگران دارد.
اثر هشتم ذاکری است. انسان امیدوار دست خدا را در امور مشاهده میکند و همواره ذاکر است. چنین انسانی چه سر سجاده و چه در مبارزه و چه در کار و تلاش شئونات حق را درک میکند و در بیرون و درون هر امری خدا را میبیند. چنین فردی همواره در عبادت است. برعکس انسان ناامید بند ظهورات شیطانی است.
اثر نهم محبت و مداراست. انسان امیدوار برای هر امری در تحقق پیروزی سهمی قائل است. چنین انسانی معتقد است همه عالم حقگرایند و با همین اعتقاد اهل مدارا و محبت به دیگراناست. چنین انسانی هیچ کس را باطل مطلق نمیپندارد و هرکس با هر میزان قصور و تقصیر را رها نمیکند و برای او در ایجاد ظفرمندی سهمی قائل است. از همین جهت رفتار بسیاری از ما با مخالفینمان متفاوت از رفتار رهبری است.
و در نهایت و از همه مهمتر و اثر دهم در سبک نصرت ولی است. تفاوت ما و امام امت در امیدواری به آینده است که اثر قابل اعتنایی در سبک نصرت دادن امر ولایت و دین حق دارد. انسان امیدوار در نصرت ولی و یاری رساندن امر ولایت، السابقون السابقون است و منتظر واقعی است و انسان ناامید ولو با هر اسم و عنوانی بهجای یارشاطر، بارخاطر ولی است. انسان ناامید و نشسته در ظاهر منتظر ظهور است و حال آنکه برای تعجیل در ظهور هیچ قدمی بر نمیدارد.
چنین انسانی هیچ باری از دوش ولی حاضر و ناظر برنخواهد داشت و همواره وبال است. با این 10 عنوان تفاوت سبک رفتاری ما و رهبری را در موضوعات مختلف سیاسی و اجتماعی میتوانید فهرست کنید. فاصله معنادارست و نگرانکننده.
محسن مهدیان سایت الف