مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

توصیه عملی و سیره قرآنی امام صادق علیه السلام

03 اردیبهشت 1404 توسط مدیر النفیسه

توصیه عملی و سیره قرآنی امام صادق علیه السلام
در این مطلب به توصیه های عملی و سیره قرآنی امام صادق علیه السلام در مورد آداب ظاهری و باطنی قرآن اشاره خواهیم کرد.

 



به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ،اهل بیت گرامی پیامبر اعظم که به فرموده ایشان در حدیث شریف ثقلین عدل و همسنگ قرآن معرفی شده اند، در عمل به قرآن نیز از دیگران پیشی گرفته و صورت تجسم یافته آیات الهی هستند.

بنا بر روایت راسخون، پیشوای ششم شیعیان، امام صادق علیه السلام در کار و تلاش، عفو و گذشت،، صبر و شکیبایی و.. نمونه ای از قرآن مجسم بود.
بر تلاوت قرآن به تدبر در آن نیز می پرداختند و الگو و اسوه مومنان نیز بودند و انس با قرآن را بزرگترین مایه نجات و رستگاری انسان ها دانسته و همگان را به این امر فرا می خواندند.

و ضمن توصیه دیگران به انس به قرآن خود نیز با قرآن انس ویژه ای داشتند. تا آنجا که در ظاهر و باطن همواره با قرآن بودند و در طول عمرشان قرآن را نصب العین خویش قرار دادند.

در این نوشتار سعی برآن شده است تا چهره قرآنی امام صادق (ع) را در رعایت آداب ظاهری و باطنی قرآن در سخنان امام (ع) را مطرح گردانیم تا سیره عملی امام (ع) را در مورد چگونگی تلاوت قرآن و فهم و عمل به آن مورد بررسی قرار گیرد.

توصیه عملی و سیره قرآنی امام صادق علیه السلام
مرجع بی بدیل تفسیر آیات الهی
ایشان که به تعبیر آیه هفتم از سوره آل عمران از راسخان در علم به شمار می روند، در عظمت کتاب الهی سخن گفته و بارها در کلام خویش به قرآن استدلال می فرمود.

در نامه هایی که امام صادق به شخصیتهای گوناگون نوشته اند، آیات قرآن مانند ستاره ای می درخشد. آن حضرت به عنوان مرجع بی بدیل تفسیر آیات الهی به تربیت شاگردان پرداختند، شخصیتهایی مانند:
أبوعبداللّه جابر بن یزید جعفی، أبان بن تغلب بن رباح بکری کوفی، ثابت بن دینار أبوحمزة ثمالی أزدی کوفی، أبوجارود زیاد بن منذر همدانی کوفی، أبوالحسن زید بن علی بن حسین بن ابیطالب(ع)، از شاگردان قرآن پژوه آن حضرت به شمار می روند.

روایات فروانی در زمینه علوم قرآنی
 از امام صادق علیه السلام روایات فروانی در زمینه علوم قرآنی (تاریخ قرآن، شأن نزول و اسباب النزول، مجمل و مبین قرآن، قصص قرآن، قرائات مختلف، امثال قرآن، ناسخ و منسوخ قرآن، عام و خاص قرآن، مطلق و مقید قرآن، محکم و متشابه، فواتح سور، غرایب قرآن(مفردات قرآن)، فضایل قرآن، تناسب و ارتباط آیات) نقل شده است.
امام صادق(علیه السلام) علاوه بر سیره عملى خود که به تلاوت قرآن مجید در شبانه‌روز اهمیت می‌داد، به دیگران نیز سفارش می‌کرد که از این کتاب آسمانى غفلت نورزند. امام با بیان عظمت قرآن، دیگران را در شب و روز و پیش از خواب و همچنین در فرصت‌هاى پیش‌آمده، به تلاوت کتاب خدا دعوت می‌کرد. موارد زیر نشانگر این تشویق‌هاست.

۱. روزى پنجاه آیه قرآن بخوانید
حریز از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است که فرمود: «القرآن عهد الله الى خلقه فقد ینبغى للمرء المسلم أن ینظر فى عهده و أن یقرأ منه فى کل یوم خمسین آیة؛ قرآن برنامه‌اى است الهى پس بسیار شایسته است که هر فرد مسلمان در عهدنامه الهی‌اش به دقت نظر افکند و هر روز دست کم پنجاه آیه را با تدبیر تلاوت کند».

۲. درجات بهشت به تعداد آیات قرآن
مفضل بن عمر از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است که فرمود: «علیکم بتلاوة القرآن فان درجات الجنة على عدد آیات القرآن، فإذا کان یوم القیامة قیل لقارئ القرآن اقرأ و ارقأ فکلّما قرأ آیة یرقى درجة؛ بر شما باد به تلاوت قرآن! زیرا که درجات بهشت با عدد آیات مساوى است. روز قیامت به قارى قرآن گفته می‌شود که: بخوان و بالا برو. و او هر آیه که می‌خواند، یک درجه بالا می‌رود».

۳. پیش از خواب قرآن بخوانید
امام صادق(علیه السلام) به فضیل بن یسار فرمود: «ما یمنع التاجر منکم المشغول فى سوقه اذا رجع إلى منزله أن لا ینام حتى یقرأ سورة من القرآن فتکتب له مکان کل آیة یقرؤها عشر حسنات و یمحى عنه عشر سیئات؛ چه مانعى دارد که یک تاجر در بازار که سرگرم داد و ستد است، وقتى به خانه آمد، پیش از آن که بخوابد، سوره‌اى از قرآن بخواند تا به هر آیه ده حسنه به او بدهند و ده گناه از او محو شود».

۴. در دل شب، قرآن بخوانید
آن حضرت فرمود: «در روز قیامت فردى را براى حساب صدا می‌کنند، پس قرآن در پیش روى او قرار می‌گیرد و می‌گوید: خدایا! من قرآنم و این بنده تو در راه تلاوت من خود را به رنج و تعب انداخت و در دل‌هاى شب مرا تلاوت کرد و قلبش روشن و اشکش جارى شد. پروردگارا! او را از من خشنود کن؛ همچنان که من از او خشنودم».
خداوند عزیز جبار می‌فرماید: «بنده من! دست راستت را بیاور. آنگاه آن را از رضوان و دست چپ او را از رحمت پر می‌کند و سپس به او می‌فرماید: این بهشت ماست، بخوان و بالا برو! پس او آیه می‌خواند و یک درجه ترفیع می‌شود».

۵. صد آیه در نماز شب بخوانید
اسحاق بن عمار از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده که فرمود: «من قرأ مائة آیة یصلّى بها فى لیلة کتب الله عزوجل له بها قنوت لیلة. و من قرأ مائتى آیة فى غیر صلاة کتب الله له فى اللوح قنطاراً من الحسنات و القنطار ألف و مائتا أوقیه و الأوقیه أعظم من جبل اُحد؛
تلاوت صد آیه از قرآن در نماز شب، با قنوت یک شب مساوى است و کسى که دویست آیه در غیر نماز بخواند، یک قنطار حسنه برایش نوشته می‌شود و قنطار ۱۲۰۰ اوقیه است و هر اوقیه‌اى از کوه احد بزرگ‌تر است»

۶. در شب‌هاى جمعه، قرآن بخوانید
زید شحام گوید: حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) در شب جمعه‌اى در بین راه به من فرمود:
«إقرأ فإنها لیلة الجمعة قرآناً. فقرأت: ) إِنّ یَومَ الْفَصْلِ میقاتُهُمْ أَجْمَعینَ یَومَ لا یُغْنی مَولًى عَنْ مَولًى شَیْئًا و لا هُمْ یُنْصَرُونَ إِلاّ مَنْ رَحِمَ اللّه فقال أبوعبدالله: نحن والله الذى یرحم الله و نحن والله الذى استثنى الله و لکنّا نغنى عنهم؛
قرآن بخوان که امشب شب جمعه است. پس این آیه را خواندم: روز جدایى ـ حق از باطل ـ وعده‌گاه همه آنهاست؛ روزى که هیچ دوستى کمترین کمکى به دوستش نمی‌کند و از هیچ سو یارى نمی‌شوند. مگر افرادى را که خداوند یارى کند. امام فرمود: به خدا سوگند! این ماییم که خداوند به ما رحم می‌کند و ما را پروردگار استثنا کرده است، و لکن ما به دوستانمان سود خواهیم رساند».

۷. جوانان قرآن بخوانند
امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید:«من قرأ القرآن و هو شابّ مؤمن اختلط القرآن بلحمه و دمه و جعله الله مع السفرة الکرام البررة و کان القرآن حجیزاً عنه یوم القیامة یقول: یا رب إنّ کلّ عامل قد أصاب أجر عمله غیر عاملى فبلّغ به أکرم عطایاک.
فیکسوه الله حلتین من حلل الجنة و یوضع على رأسه تاج الکرامة ثم یقال له: هل أرضیناک فیه؟ فیقول القرآن: یا رب قد کنت أرغب له فیما هو أفضل من هذا. فیعطى الأمان بیمینه و الخلد بیساره ثم یدخل الجنة فیقال له: إقرأ و اصعد درجة.
ثم یقال له: هل بلّغنا به و أرضیناک؟ فیقول: نعم؛ هر جوان مؤمنى که قرآن تلاوت کند، قرآن با گوشت و خون او آمیخته می‌گردد و با سفراى گرامى خدا همنشین خواهد بود و همانا قرآن حائلى بین او [و بین تیرگی‌ها] در روز قیامت خواهد بود.
قرآن به محضر پروردگار می‌گوید: خدایا! هر کارگرى اجر و مزد کار خویش را دریافته، جز این جوان؛ پس بهترین عطایاى خود را به او برسان. خداوند دو لباس از لباس‌هاى بهشتى به او می‌پوشاند و بر سرش تاج کرامت را می‌گذارد.
سپس به قرآن خطاب می‌شود که: آیا تو را درباره او راضى کردیم؟ قرآن کریم در پاسخ می‌گوید: خدایا! دوست می‌داشتم که بهتر از این کرامت‌ها را به او می‌دادی.
پس در دست راست آن جوان، امان‌نامه و در دست چپش زندگى ابدى در بهشت می‌دهند. سپس وارد بهشت می‌گردد و به او گفته می‌شود: قرآن بخوان و یک درجه بالا برو. آن گاه به قرآن گفته می‌شود: آیا عطایا و کرامت‌هاى خود را به او رساندیم. آیا تو را راضى کردیم؟ قرآن در پاسخ می‌گوید: آری».

۸. پرتو افشانى خانه قرآنی
بسیارى از خانه‌هاى مسلمانان به دلیل برخى مسائل در آنها، ویژگی‌ خاصى دارند؛ از جمله در خانه‌اى که قرآن تلاوت شود، نورى می‌درخشد که آسمان نیز از این درخشش نورانى می‌شود. امام صادق(علیه السلام) فرمود: «الدار إذا تُلى فیها کتاب الله لها نور ساطع فى السماء و تعرف من بین الدور؛ هنگامى که در خانه‌اى قرآن خوانده شود، براى آن، نور درخشانى خواهد بود که در آسمان بدرخشد و در بین خانه‌ها شناخته شود».
و فرمود: «إن البیت إذا کان فیه المرء المسلم یتلو القرآن یتراءه أهل السماء کما یتراءى أهل الدنیا الکوکب الدرّیّ فى السماء؛ اگر در خانه‌اى که مسلمانى در آن هست، قرآن خوانده شود، در آسمان‌ها چنان براى اهل آسمان جلوه کند که ستارگان درخشان و پرفروغ آسمان براى اهل زمین جلوه می‌کنند».

رعایت آداب در تلاوت قرآن
امام صادق(علیه السلام) به رعایت آداب قرائت نیز اهتمام داشت که به برخى از آنها اشاره می‌کنیم:

۱. رعایت اخلاص در تلاوت
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «خوانندگان قرآن، سه دسته هستند: عده‌اى براى نزدیک شدن به سلاطین و زورمندان و براى سلطه یافتن بر مردم قرآن می‌خوانند، که این دسته از اهل آتش‌اند.
دسته دوم حروف قرآن را حفظ و حدود آن را ضایع کرده‌اند، این دسته نیز اهل آتش‌اند. دسته سوم قرآن می‌خوانند تا زیر پوشش آن قرار گیرند، به محکم و به متشابه آن اعتقاد دارند، فرایض قرآن را به جاى می‌آورند.
و حلال آن را حلال و حرام آن را حرام می‌شمارند و در مقام عمل، تسلیم قوانین قرآن‌ا‌ند. این دسته همان کسانى هستند که دست رحمت الهى آنان را از هر لغزشى نجات می‌دهد و آنان اهل بهشت‌اند و درباره هر که بخواهند، حق شفاعت دارند».

۲. براى خودنمایى نباشد
همچنین فرمود: «پاره‌اى از مردم قرآن را تلاوت می‌کنند که گفته شود: چه خوب می‌خواند! و برخى براى تأمین معاش قرآن می‌خوانند. در این دو دسته خیرى نیست.
ولى بعضى از مردم قرآن می‌خوانند که از راهنمایی‌هاى آن بهره‌مند شوند و در نماز و در هر حال، شب و روز از آیات الهام‌بخش قرآن بهره معنوى و فکرى بردارند».

۳. براى منافع مادى و دنیوى نباشد
و نیز فرمود: «کسى که بر سلطان جائرى وارد شود و براى رسیدن به پول و ثروت و آرزوهاى مادى و دنیوى قرآن بخواند، چنین کسى مورد لعن خداوند خواهد بود و به هر حرفی، ده لعنت و شنونده نیز به هر حرفى یک لعنت خواهد شد».

۴. قرآن از رو خوانده شود
امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید: «کسى که قرآن را از روى آن تلاوت کند، نور دیدگانش زیاد می‌گردد و بار گناه پدر و مادرش سبک می‌شود؛ هر چند که هر دو کافر باشند».
همچنین فرمود: «خواندن قرآن از روى آن، موجب تخفیف عذاب از پدر و مادر می‌شود؛ گر چه کافر باشند».

۵. پیش از تلاوت، استعاذه شود
از امام صادق(علیه السلام) درباره استعاذه پیش از خواندن قرآن پرسیده شد، در پاسخ فرمود: «نعم فتعوذ بالله من الشیطان الرجیم؛ بله، از شیطان رانده شده به خدا پناه ببر».

۶. قرآن را با خضوع و خشوع بخوانید
امام فرمود: «ان القرآن نزل بالحزن فاقرأه بالحزن؛ قرآن کریم با حزن نازل شد، پس شما نیز  آن را با حزن و خشوع بخوان».
و فرمود: «کسى که قرآن بخواند، ولى قلبش خاضع نشود و احساس حزن در خود نکند، امر بزرگى را کوچک شمرده و زیان کرده است. پس تلاوت کننده قرآن به سه چیز نیاز دارد:
۱. قلب خاشع،
۲. فکرى فارغ،
۳. موضعى آرام؛

زیرا قلب که خاشع شد، افکار شیطانى فرار می‌کند. و دل که فارغ گشت، به تمام وجود متوجه قرآن می‌شود و موجبات تفرقه فکر رخت بر می‌بندد و از نورانیت کلام خدا و آثار آن محروم نخواهد شد. و هر گاه جاى آرام و خلوتى انتخاب کند، با رعایت آن دو اصل پیشین، همانا روح و جان او با کلام خدا انس می‌گیرد و شیرینى حرف زدن با خدا را لمس می‌کند. همچنین الطاف پنهان الهى را احساس می‌کند؛ در نتیجه، حالت انس با قرآن را بر هر حالت دیگر ترجیح می‌دهد و بهترین وقت خود را در همین لحظه می‌بیند.
پس به دقت بنگر که منشور الهى را چگونه می‌خوانى و در برابر اوامر و نواهى آن چه موضعى دارى و در قبال حدود آن چگونه خواهى بود؛ زیرا قرآن، کتابى است که باطل در ساحت مقدس آن راه ندارد و از جانب خداوند حکیم است.
پس به دقت تلاوت کن و در هر وعد و وعیدى توقف کن و در مثال‌ها و مواعظ آن تفکر کن. مواظبت کن که به موازات صحت قرائت، در اقامه حدود آن کوشا باشی».
آن حضرت در همین زمینه از پیامبر مطلبى نقل فرموده که ذکر آن خالى از فایده نیست:
«رسول خدا(ص) با جمعى از جوانان ملاقات کرد و فرمود : می‌خواهم آیاتى از قرآن را براى شما بخوانم. هر که تحت تأثیر قرار گرفت و اشک ریخت، من بهشت را برایش ضمانت می‌کنم.
و سپس آخر سوره زمر را تلاوت کرد. همه اشک ریختند، مگر یک جوان که گفت: یا رسول الله! من تباکى کردم، ولى اشکم جارى نشد. حضرت فرمود: من مجدداً می‌خوانم. هر که اشک ریخت، اهل بهشت خواهد بود. و سپس آیات را دوباره خواند و این بار همه در اثر انعطاف‌پذیرى اشک ریختند و همه شایستگى بهشت پیدا کردند».

۷. در آیات و مواعظ آن اندیشه کنید
در چهار روایت دیگر، امام صادق(علیه السلام) بر تفکر و تأمل در هر آیه‌اى که می‌خواند ـ به ویژه آیات بهشت و جهنم ـ امر فرموده تا تلاوت کننده، تجلى خداى را در قرآن به چشم دل ببیند. امام صادق(علیه السلام) در مقام دعا می‌فرمود:
«پروردگارا! عهدنامه خود را منتشر ساختی. پس نگاه مرا در آن عبادت قرار ده و قرائتم را تفکر و تفکرم را موجب عبرت. خدایا! قرائتم را قرائت بدون تفکر قرار مده و نظرم را در قرآن توأم با غفلت مگردان».
و فرمود: «لقد تجلّى الله لخلقه فى کلامه و لکنهم لا یبصرون؛ خداوند در سخنان خود در قرآن براى بندگانش تجلى کرده است، ولى بسیارى از مردم این تجلى را نمی‌بینند».
و نیز فرمود: «قرآن، مشعل فروزان هدایت و چراغ راه در تاریکی‌هاست. پس باید دیده خود را باز کنیم و براى کسب نور، چشم بصیرت را بگشاییم؛ زیرا تفکر، حیات قلب هر انسان آگاهى است».
و در تفسیر آیه مبارکه‌ )یَتْلُونَهُ حَقّ تِلاوتِهِ ( فرمود: «الوقوف عند ذکر الجنة و النار؛ حق تلاوت قرآن، توقف و تفکر در هر آیه‌اى است که بهشت و جهنم را مطرح می‌کند».

۸. سکوت به هنگام شنیدن آیات قرآن
کتاب آسمانى و قرآن مجید آن قدر والا و ارزشمند است که بندگان خدا حتى به هنگام شنیدن آیات نیز باید سراپاگوش باشند و سکوت کنند. در این زمینه، هم خود قرآن مجید فرموده:
«اگر قرآن خوانده شد، به آن آیات گوش دهید و سکوت کنید» و هم معصومان(علیهم السلام) از جمله امام صادق(علیه السلام) فرموده: «یجب الإنصات للقرآن فى الصلاة و غیرها و إذا قرأ عندک القرآن وجب علیک الإنصات و الإستماع؛ واجب است که به هنگام تلاوت قرآن چه در نماز و چه در غیر نماز، سکوت کنى و هر گاه در حضور تو قرآن خوانده شد، واجب است بر تو که سکوت کامل را رعایت کنی».

۹. با شتاب خوانده نشود
دستور دیگر امام صادق(علیه السلام) آن است که سعى شود به هنگام قرأئت قرآن، به سرعت و با شتاب آن را نخوانیم و در تفسیر آیه مبارکه )و رتل القرآن ترتیلا( فرمود: « هو أن تتمکث فیه و تحسّن فیه صوتک؛ با تأمل و تأنى بخوانى و در برخورد با هر آیه، درنگ کنى و آن را با صوت نیکو بخوانی».
و فرمود: «قرآن با شتاب‌زدگى خوانده نمی‌شود، بلکه کلمه کلمه و با دقت خوانده می‌شود. پس به هر آیه‌اى که درباره بهشت می‌رسیم، باید مقدارى توقف کنیم و از خدا آن را بخواهیم و همچنین آیه‌اى که از جهنم سخن می‌گوید، باید به خدا پناه ببریم».
امام صادق(علیه السلام) از امیرمؤمنان(علیه السلام) در معناى )و رتل القرآن ترتیلا( نقل کرده است که فرمود: «قرآن، بیانگر همه معارف است. در هنگام تلاوت، هدف شما تمام کردن سوره نباشد، بلکه با تأنى بخوانید تا قلب‌هایتان به نرمى و انعطاف گراید».

۱۰. با صداى بلند و نیکو بخوانید
به امام صادق(علیه السلام) عرض کردند: شخصى معتقد است که دعا وقتى اثر دارد و کارساز است که به صداى بلند خوانده شود. امام فرمود:
«ایرادى ندارد؛ زیرا على بن حسین(علیه السلام) بهترین صوت را در تلاوت قرآن داشت و بسیار بلند می‌خواند که تمام اهل خانه می‌شنیدند. و امام باقر(علیه السلام) نیز از همه مردم صوتش در تلاوت قرآن بهتر بود و شب‌ها که بر می‌خاست و قرآن می‌خواند، بلند می‌خواند، حتى رهگذران و مخصوصاً سقّاها می‌ایستادند و گوش می‌دادند».

جایگاه کلام الهی و شیوه بهره گیری از قرآن از دیدگاه امام صادق (ع)
به اختصار به برخی از محور های تعالیم و توصیه های حضرت اشاره می کنیم شاید که جامعه قرآنی از حضرت صادق (ع) سرمشق بگیرند و از سرچشمه هدایت قرآنی، جان عطشناک خویش را سیراب سازند.

۱- قرآن، تجلی گاه خدا:
کلام الهی، جلوه ای از قدرت و علم و حکمت خداست و آیات قرآن، هریک نشانه ای از عظمت الهی است. امام صادق (ع) در زمینه جلوه گاه بودن قرآن برای ذات مقدس خدا البته برای چشم های بیدار و دل های آگاه می فرماید: «لقد تجلی اللّه لخلقه فی کلامه و لکنهم لایبصرون؛ خداوند بر خلق خویش در کلام خودش تجلی کرده است، ولی آنان خدا را نمی بینند».

۲- گنجینه کامل:
 امام صادق (ع) می فرماید: «خداوند بی همتا و قدرتمند، کتاب خویش را بر شما نازل فرمود واو راستگو و نیکوکار است. در قرآن، خبر شما و خبر آنان که پیش از شما بودند و آنان که پس از شما خواهند آمد، همچنین خبر آسمان و زمین است…».[۳۰] و در سخن دیگری به جنبه تبیان بودن قرآن چنین اشاره می فرماید: «إن اللّه أنزل فی القرآن تبیان کل شی ء، حتی و اللّه ما ترک شیئا یحتاج إلیه العباد …إلا و قد أنزله اللّه فیه؛
خداوند در قرآن، بیان هرچیز را نازل کرده است. به خدا قسم هیچ چیزی را که بندگان به آن نیازمندند، فروگذار نکرده و برای مردم بیان فرموده است».

۳- عهدنامه الهی:
 قرآن، عهدی استوار میان خدا و مردم است و آیات این کتاب، متن این عهدنامه را بیان می کند. در عهد نامه باید نگریست، به آن باید پای بند بود، مفاد آن را نباید زیر پا گذاشت. امام صادق (ع) درباره این عهدنامه و لزوم تلاوت بخشی از آن در هرروز، چنین می فرماید:
«القرآن عهداللّه الی خلقه، فقد ینبغی للمرء المسلم ان ینظر فی عهده و ان یقراء منه فی کل یوم خمسین آیه؛ قرآن عهد خداوند نسبت به بندگان اوست. سزاوار است که یک انسان مسلمان در این عهدنامه الهی بنگرد و هر روز پنجاه آیه از آن رابخواند».

۴- آینه عبرت:
امام صادق (ع) می فرماید: «علیکم بالقرآن!فما و جدتم آیة نجا بها من کان قبلکم فاعملوا به، و ما وجدتموه هلک من کان قبلکم فاجتنبوه؛ برشما باد قرآن!
هر آیه ای را که یافتید که گذشتگان، با عمل به محتوای آن آیه نجات یافتند، شماهم به آن عمل کنید و هر آیه را دیدید که بیانگر هلاکت پیشینیان است، شما هم از آن [عامل هلاکت] بپرهیزید». این شیوه برخورد با آیات قرآن، سودمندترین شیوه ای است که درعمل فردی و اجتماعی مسلمانان اثر می گذارد و قرآن هدایتگر قاری می شود.

۵- احکام جاودانه:
دین خدا و آیات قرآن، حاوی یک سلسله احکام الهی است که تا دامنه قیامت استمرار می یابد. آنچه که حلال الهی و حرام الهی است، مشمول مرور زمان نمی شود و حکم خدا در اثر «جو» یا «شرایط جدید» یا «تمایلات این و آن» عوض نمی گردد.
امام صادق (ع) در تشریح بعثت های سلسله نورانی انبیاء، به دوره بعثت رسول خاتم(ص) می رسد و می فرماید: «تا آن که محمد (ص) آمد و قرآن و شریعت و راه و روش قرآن را آورد. پس حلال آن تا روز قیامت حلال است و حرام آن تا روز قیامت حرام می باشد ».

۶- همیشه زنده و شاداب:
امام صادق (ع) در حدیثی به رمز و راز این جاودانگی و طراوت همیشگی در کلام خدا اشاره دارد. مردی از آن حضرت می پرسد: چرا قرآن با نشر و درس و بررسی، تازه تر و شاداب تر می شود و هرگز کهنه نمی شود؟امام صادق (ع) در پاسخ می فرماید: «لأن اللّه تبارک و تعالی لم یجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس فهو فی کل زمان جدید و عند کل قوم غض الی یوم القیامة؛ برای این که خدای متعال آن را برای زمانی خاص یا مردمی خاص قرار نداده است. از این رو قرآن در هر زمان تازه است و نزد هرقومی شاداب است تا روز قیامت».
طراوت و تازگی قرآن برای همه و همیشه، به خاطر آن است که معجزه جاوید پیامبر (ص) و کلام الهی است و در هر عصری پاسخگوی نیازهای فکری، هدایتی و اجتماعی مردم است.

۷- حفظ، آموزش و عمل:
 گرچه تلاوت قرآن و حفظ کردن آیات آن ثواب دارد و ارزشمند است، ولی تکلیف مسلمانان در این حد خلاصه نمی شود. حفظ کردن باید همراه با عمل باشد و یاد دادن و یاد گرفتن به قصد اجرای فرموده های خدای متعال. حضرت صادق (ع) فرموده است: «الحافظ للقرآن، العامل به، مع السفرة الکرام البررة؛ کسی که حافظ قرآن و عمل کننده به آن باشد، همراه با سفیران والامقام و نیکوکار الهی [فرشتگان مقرب] خواهد بود».
ضرورت آموختن قرآن نیز در کلام آن حضرت مطرح است و می فرمایند: «ینبغی للمؤمن ان لایموت حتی یتعلم القرآن أو یکون فی تعلمه؛ سزاوار است که مؤمن نمیرد، تا آن که قرآن را آموخته باشد، یا در حال و مسیر فراگرفتن قرآن باشد».
با این حال، پای بندی به احکام قرآن و عمل به آن در تعبیر امام صادق (ع) چنین بیان شده است: «واحذر ان تقع من اقامتک حروفه فی اضاعة حدوده؛ بپرهیز از این که در مسیر اقامه حروف، به اضاعه حدود بیفتی».بسیارند آنان که در شکل و ظاهر به قرآن می پردازند و در ورای جلوه های ظاهری قرآنی، عمل به قرآن مطرح نیست. این گونه برخورد تشریفاتی و مراسمی و شکلی با قرآن، در شان کلام الهی و منشورآسمانی نیست.

۸- جوانان و قرآن:
انس با قرآن، دل های جوانان را روشن و زندگی هاشان را با صفا می کند و عامل جذب آنان به پاکی و راه خدا می شود. امام صادق (ع) می فرمایند:
«هرجوان مؤمنی که قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خون او در می آمیزد و خداوند او را با فرشتگان بزرگوارهمراه می سازد و قرآن روز قیامت نگهدارنده او (از دوزخ) خواهدبود؛ من قرأ القرآن و هو شاب مؤمن، اختلط القرآن بلحمه و دمه، وجعله اللّه عزّوجل مع السفرة الکرام البررة و کان القرآن حجیزاً عنه یوم القیامة».
خانه هایی که نوای خوش قرآن از حنجره های داوودی از آن ها به گوش می رسد و صبح و شام، جوانان صاحبدل و روشن ضمیر، همدم کتاب خدایی اند و لحظات خویش را با انس با قرآن سپری می کنند، مشمول رحمت خدا و هدایت قرآنی می شوند.
این گونه خانه های نورانی از تلاوت، در آسمان ها تابان و فروزان است. امام صادق (ع) می فرمایند: «خانه ای که یک فرد مسلمان در آن قرآن تلاوت می کند، برای اهل آسمان نورانی دیده می شود، هم چنان که مردم دنیا در آسمان ستاره درخشان را می بینند».

فهم قرآن و رابطه آن با قلب
با توجه به این که قلب و ایمان ارتباط تنگاتنگ با هم دارند و به صراحت بسیاری از آیات قرآنی بیان می دارد که جایگاه ایمان قلب است: «أُولَئِک کتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الإیمَان»
«آنان کسانی هستند که خداوند ایمان را در دل هایشان نوشته». «وَلَکنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیکمُ الإیمَانَ وَزَینَهُ فِی قُلُوبِکمْ»[۴۲] ؛ «ولیکن خداوند ایمان را برایتان دوست داشتنی قرار داده و در دلهایتان استوار کرد».
از یک سو، بر اساس آیه ۸۲ سوره اسراء «ایمان» عامل مهم درک و فهم قرآن است، و از سوی دیگر، این باور با ایمان قلبی به مبدأ هستی و عشق به خدا و ایمان به پیامبر (ص) معنا پیدا می کند تا بتواند مهم ترین عامل درک صحیح قرآن شود و آدمی را با معانی بلند قرآن آشنا کند.
به عبارت دیگر، ایمان امانت بزرگ خداوند است و حمل این امانت، شایستگی می خواهد، ایمان اکراه بردار نیست و در ایمان نمی شود تقلید کرد و همان گونه که ایمان آزادترین و با حرمت ترین انتخاب یک انسان است، هرگونه سخن وعمل که این انتخاب آزاد و حرمت آن را تباه کند، هر چند به نام دین و روی آوری به مردم باشد، قلب آدمی را تباه می کند و او را از فهم قرآن دور می کند.
تنها کسانی می توانند قرآن را به نحو شایسته بفهمند که خدا و پیامبر (ص) را بشناسند و به او ایمان آورند و در ظاهر و باطن به گونه ای باشند که در سینه هایشان نمونه کوچکی، هر چند در مقیاس کوچک تر از آنچه تمامی قلب پیامبر را فراگرفته، وجود پیدا کرده باشد.
امام صادق (ع) می فرماید: «انّما الْقرآن أمثالٌ لقوم یعْلمون دون غیرهم و هم الذّین یؤمنون به و یعْرفونه فأمّا غیرهم فما اشدّ اشکاله علیهم و أبْعده منْ مذاهب قلوبهم…»؛
منحصرا قرآن نمونه هایی برای مردم داناست نه غیر آنان همان عالمانی که به آن ایمان می آورند و آن را می شناسند ولی برای دیگران چقدر مشکل است و چه اندازه ازدسترس عقل ودل هایشان به دور است!».
ایمان چنان سهل الوصول و ارزان نیست که به دست هر کسی بیفتد، امری قلبی است که با تمامی زندگی آدمی سر و کار دارد و تمامی هویت یک انسان است. پس فهم حقایق قرآن نیز برای کسی امکان پذیر است که در پی تسلیم درونی و برونی به خدا و برگزیده خدا برآمده و تابع امر آن ها باشد. و اینجاست که امام صادق (ع) می فرماید: «ما مردم را مؤمن نمی شماریم مگر آن که جمیع اوامر ما را متابعت نماید…».
خلیفه خدا در زمین بودن یعنی: مطیع خدا بودن، شنونده خوبی برای کلام خدا بودن، تسلیمی در اوج اختیار و در عین بیزاری از طاغوت همراه با شناخت خدا و عشق به او و فرمان برداری از او.
چنین قلبی شایسته نور خداست و حق اوست که از این سفره الهی و تجلی خداوندی به زیباترین وجه بهره ببرد و پیوسته با عنصر اعتماد، عشق، و امیدبه امنیت در بارگاه الهی زندگی می کند.
و در این حالت، فرد مؤمن چنان مجذوب سخن حق می شود که حالت خدایی پیدا می کند: «یقول اللّه عزّوجل: لایسعنی ارْضی ولاسمائی ولکنْ یسعنی قلْب عبْدی الْمؤمن؛ نه زمینم گنجایشم را دارد و نه آسمانم، ولی قلب بنده مؤمنم گنجایش مرا دارد».
بنابراین، آنچه که قرآن در تعلیماتش مدّ نظر دارد، پرورش انسان هایی است که هم از سلاح علم بهره مند هستند و هم از دلی آکنده از ایمان به محبوب خویش؛ و این دو را با بهترین شیوه و عالی ترین وجه در راه حق به کار می گیرند ;
انسان هایی که نمونه های بارز آن خود پیامبر (ص) و أئمّه أطهار (ع) و یاران شایسته و راستین آن ها می باشند. همان هایی که اهداف قرآن را پیوسته در دل و قلب خویش به یقین باور داشته و در عمل با پذیرش حقایق قرآنی همیشه قرین عبادتند؛ یعنی: عاشقانه در پی سپاسگزاری از خدایی که شایسته عبادت است برمی آیند.
و هدف قرآن را برآورده می سازند. و تنها توصیه قرآن نیز همین است آنجا که می فرماید: «یا أَیهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًی وَرَحْمَةٌ لِلْمؤْمِنِین»
«ای مردم از جانب پروردگارتان سوی شما پندی رسیده با شفایی برای[آن مرض هایی که]در سینه هاست، کتابی که رحمت و هدایت برای مؤمنان است».

نتیجه:
در دریای کلمات حضرت صادق (ع) گهرهای فراوانی وجود دارد که در باره قرآن کریم است. نقل آن ها به طول می انجامد. عصاره و خلاصه ای از آن مضامین را که در برخی روایات دیگر آمده است، تقدیم می کنیم.
امام صادق (ع)، قرآن را دارای آیات ناسخ و منسوخ و محکم ومتشابه می داند و بهره گیری از قرآن را برای کسانی روا می شمرد که به این نکات توجه داشته باشند و گرنه گمراه می شوند و گمراه می کنند. وی برای فراگیری هر حرف از قرآن، پاداش ده حسنه بیان می کند و می فرماید: قرآنی که خوانده نمی شود و غبار بر آن می نشیند، روز قیامت به درگاه خدا شکایت می کند. تلاوت راستین را آن می داند که قرآن خوانان، وقتی به آیات بهشت و جهنم می رسند، می ایستند و تامل می کنند.
اهل بیت (ع) را وارثان کتاب خدا و برگزیدگان خلق می شمرد و از این خاندان به عنوان وجه اللّه، آیات، بینات و حدوداللّه یاد می کند و ولایت أئمه (ع) را قطب و محورقرآن و همه کتب آسمانی معرفی می کند و قرآن را «ثقل اکبر» می نام.
و آن را چراغ هدایت و فروغ تاریکی و حیات بخش قلب بینا و گشاینده چشم و دل می شمارد. از دیدگاه آن حضرت، قرآن «معیار» و ملاک درستی و حقانیت هر حرف و حدیث است و می فرماید:
«هر چه که از ما برای شما نقل می شود، در صورتی که مخالف با قرآن باشد ما نگفته ایم و شما نپذیرید».
امام اهل بیت پیامبر (ص) را خزانه داران علم الهی و بازگوکنندکان وحی خدا می داند و از تفسیر به رای نهی می کند و از آن قاری که به خاطر خود نمایی یا کسب درآمد، به قرائت می پردازد، نکوهش می کند.
امام صادق (ع) که در عصر خود یگانه پیشوای راستین و دلسوزترین مردم به امر امت اسلامی بوده است، سیره اش از اهتمام به اتحاد و یکپارچگی امت اسلامی حکایت می کند و آن حضرت چه در گفتار و چه در عمل به اتحاد و انسجام اسلامی به عنوان یک آموزه دینی و ضرورت اجتماعی تأکید داشته است.
آن حضرت همچنان که خود این اصل را در تعامل با مسلمانان در ابعاد سیاسی و اجتماعی رعایت می نمود، پیروانش را نیز همواره به آن توصیه می فرمود و آنان را از هرعملی که تنش زا و منافی انسجام و یکپارچگی امت اسلامی بود، برحذر می داشت. و می فرمود آن چه که باعث اتحاد و یکپارچه گی امت اسلامی می شود فقط تمسک به قرآن و عمل به آن است.

 نظر دهید »

توصیفات زیبای پیامبر اعظم(ص) درباره ویژگی های ماه شعبان

17 بهمن 1403 توسط مدیر النفیسه

توصیفات زیبای پیامبر اعظم(ص) درباره ویژگی های ماه شعبان

 



آن ماهی است که در آن روزی مؤمنان به خاطر ماه رمضان افزون می‌‏شود

 

و بهشت، زینت و آراسته می‌گردد و به این جهت نامش را شعبان گذاشتند که روزی‌های مؤمنان در آن تقسیم می‌شود.
به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، ابن عباس می‌گوید: درحالی که اصحاب رسول خدا حضرت محمد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم نزد حضرت درباره فضیلت ماه شعبان سخن می‌‏گفتند، آن حضرت فرمودند:

شعبان ماه شریفی است، و آن ماه من است، و فرشتگانی که حامل عرشند آن را بزرگ می‌‏دارند و حقّش را می ‏شناسند.


و آن ماهی است که در آن روزی مؤمنان به خاطر ماه رمضان افزون می‌‏شود.

و بهشت، زینت و آراسته می‌گردد.

و به این جهت نامش را شعبان گذاشتند که روزی‌های مؤمنان در آن تقسیم می‌شود.

و آن، ماه عمل است، و در آن هر حسنه‏‌ای هفتاد برابر می‌‏شود، و سیئه پاک و گناهان آمرزیده می‏ گردد و عمل نیک، مورد قبول قرار می ‏گیرد.

پروردگار با عظمت در آن ماه به بندگانش مباهات می‏‌کند و از عرش خویش به روزه‏ داران و عبادت‏ کنندگان خود نظر می‌افکند، و در برابر حاملان عرش خود به آنها مباهات می‌کند.

 2 نظر

خدمت به قدر معرفت

14 بهمن 1403 توسط مدیر النفیسه

خدمت به قدر معرفت

در سیره امام حسین ـ علیه السلام ـ خدمت رسانی به هر کسی به اندازه معرفت اوست. زیرا پرسودترین سرمایه هر کسی گوهر معرفت و علم و ادب است و تمام امور زندگی و فلسفه خلقت انسان برای وصول به این مقام است و این سرمایه جاویدان - برخلاف سرمایه های مادی - در دنیا و عقبی با انسان همراه است.

همچنان که گفته اند:
گوهر معرفت آموز که با خود ببری
که نصیب دگران است نصاب زر و سیم

شخصی به حضور پیشوای سوم آمد و عرض کرد: «ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله، من خون بهایی را عهده دار شده ام اما در پرداخت آن ناتوانم. به ناچار پیش خود فکر کردم این مشکل را با کریم ترین مردم عصر در میان بگذارم و هر چه جستجو کردم کریم تر از شما نیافتم.»

امام ـ علیه السلام ـ به او فرمود: «ای برادر! من سه سؤال از تو می کنم; اگر یکی را پاسخ دادی 13 بدهی ات را می پردازم و اگر دو تا را جواب گفتی 23 و اگر همه را صحیح پاسخ دادی تمام بدهی ات را خواهم پرداخت!»

مرد ناتوان با لحنی عاجزانه گفت: «ای فرزند رسول الله! آیا شخصی مثل شما - که از خاندان علم و شرف و فضیلت هستی - از کسی مثل من سؤال می کند؟!»

امام حسین ـ علیه السلام ـ فرمود: «بلی، از جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود: المعروف بقدر المعرفة، نیکی [و خدمت به دیگران] به قدر معرفت [آنها] ست.»

مرد گفت: «در این صورت هر چه می خواهی بپرس!» و امام با آن مرد چنین گفتگو کرد:

- «کدام عمل، فضیلت بیشتری دارد؟»
- «ایمان به خدا»
- «راه نجات از هلاکت چیست؟»
- «اعتماد به خدا»
- «آرایش و زیبایی حقیقی افراد در چیست؟»
- «علم و دانشی که با حلم و بردباری توام باشد.»
- «اگر آن نبود؟»
- «ثروتی که با انصاف و مروت همراه باشد.»
- «اگر آن هم نبود؟»
- «فقر و محرومیتی که با صبر و پایداری تحمل شود.»
- «اگر آن هم نباشد؟»
- «در این صورت بهتر است بلایی از آسمان آمده، چنین فردی را نابود کند که او شایسته همین است.»

در اینجا امام حسین ـ علیه السلام ـ خندید و مبلغ هزار دینار به وی عطا کرد. آنگاه انگشتر مبارکش را که نگینی به ارزش دویست درهم داشت به عطایش افزود و فرمود: «یا اعرابی! اعط الذهب الی غرمائک واصرف الخاتم فی نفقتک; ای مرد عرب، طلا رابه طلبکارانت بده و انگشتر را در مصارف شخصی خود خرج کن.»

مرد بدهکار با خوشحالی تمام هدیه امام را گرفت و در حالی که آیه «الله اعلم حیث یجعل رسالته » را قرائت می کرد، از حضور امام حسین ـ علیه السلام ـ مرخص شد.

 2 نظر

تاثیر حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) در حفظ شیعه

23 مهر 1403 توسط مدیر النفیسه

🌟 تاثیر حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) در حفظ شیعه

🔸 قبل از رحلت حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) ، شیعیان به دلیل خفقان، مجبور شدند به سمت قم مهاجرت کنند. فاصله از امام بیشتر شد، قم کجا و کوفه کجا و حجاز کجا؟! فاصله دو برابر شد لذا باید یک شبکه‌ی متّصل برقرار می‌شد. در این فاصله حضرت فاطمه‌ی معصومه (سلام‌الله‌علیها) به قم تشریف بردند. مدّت ماندن حضرت در قم بسیار اندک است، کمتر از یک ماه است. حالا این‌که ایشان به رحمت خدا رفتند یا به شهادت رسیدند، به طور صریح در تاریخ معلوم نیست امّا این قبر مبارک که به روایت حضرت رضا (سلام‌الله‌علیه) در مورد آن عبارات عجیبی بیان شده است مثل شفاعت مطلقه، باعث شد که قم گرم شود، محلّ تجمّع شیعه بشود.

🔸 وقتی خبر شهادت یا رحلت حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) به امام رضا (سلام‌الله‌علیه) می‌رسد، بلافاصله دستور صادر می‌کند: «مَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّهُ». این حدیث اشاره به این است که شیعیان به کجا فرار کنند. حالا که شیعیان نمی‌توانند در کوفه زندگی کنند و شرایط خوف به این صورت است که عرض کردم. به کجا می‌آیند؟ نمی‌توانند به سمت طوس بیایند چون اگر به سمت طوس بیایند نمی‌توانند با امام رضا (علیه‌السّلام) ارتباط داشته باشند و هویت آن‌ها آشکار می‌شود و کشته می‌شوند.

▪️ منطقه‌ی قم منطقه‌ای است که دور از حکومت مأمون و دور از حکومت بغداد است. برای حکومت ارزش ندارد که بخواهد سرمایه‌گذاری کند و به آن‌جا لشکر بفرستد، زیرا با مرکز خلافت فاصله دارد و برای حکومت خطری هم ندارد، حکومت هم قصد ندارد شیعیان را مدام تحریک کند، تنها قصد حاکمیت این است که شیعیان را از مجامع عمومی دور کند، به نوعی آن‌ها را تبعید کنند. آن‌ها کجا باید می‌رفتند؟ مجبور بودند به شهرهای مختلف بروند، لذا چون نمی‌توانستد به خراسان و خدمت امام رضا (علیه‌السّلام) بروند، باید یک پایگاه قوی دیگر برای شیعیان تشکیل می‌شد، قم بهترین مکان بود.

🎙 استاد کاشانی

🏴 سالروز شهادت حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) تسلیت باد.

 نظر دهید »

امام صادق (ع) و حفظ آرمان اساسی تشیع

15 اردیبهشت 1403 توسط مدیر النفیسه


 


امام صادق علیه السلام آرمـان اسـاسی شیعه را از هر نوع تـحریف و انـحراف بازداشت و اعتقادات امامت شیعیان را محکمتر نمود و برخی از بزرگان شیعه برای این که از صحت اعتقاد خود اطمینان حاصل کنند، دین و اعتقادات خود را به امام علیه السلام عرضه می کردند.
 پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) مفهوم حقانیت امام در خاندان پیامبر از نسل امام حسین مطرح شد و وظیفه امامت به هدایت روحانی و مذهبی جامعه منحصر گردید و این امر به وسیله امام زین العابدین و امام باقر (علیه السلام) تبیین شد ولی در زمان امام صادق (علیه السلام) گروهی از سادات حسنی که دست به قیام زدند، امامت را در انحصار اعقاب امام حسین (ع) ندانسته و به نسل امام حسن (علیه السلام) نیز تعمیم دادند و بدین وسیله اصول اساس امامت را که عبارت بود از «نص» و «علم» و «عصمت» انکار نمودند
به اعتقاد شیعه «امامت» مانند نبوت» یک نوع منصب الهی است، همان طوری که خدا هر که را بخواهد برای منصب نبوت انتخاب می کند، همچنان خدا هرکس را بخواهد برای منصب امامت برمی گزیند، او تمامی وظایفی را که پیغمبر به عهده دارد به عهده خواهد داشت با این تفاوت که به امام وحی نمی شود و لازمه داشتن این منصب، عصمت است و امام باید معصوم هم باشد و تنها دوازده نفر از اهل بیت پیغمبر دارای مقام امامت بوده اند و اخبار زیادی راجع به این تعداد، از پیامبر اکرم از طرق شیعه و سنی نقل شده است که از جمله: فرمود: «لا یزالُ الدِّینُ قائِماً حَتّی تَقوُمَ السّاعَهُ وَ یکُونَ عَلَیهِمْ اِثنا عَشَرَ خَلِیفَهً کُلُّهُمْ مِنْ قُرَیشٍ» [1](دین همیشه بر پا است تا قیام قیامت و برایشان دوازده خلیفه که همگی از قریش اند، فرمانرواست).

 
در مسند احمد بن حنبل آمده است که از عبدالله بن مسعود سئوال شد آیا پیغمبر به شما خبر داده است عدد خلفا بعد از خودش را؟ گفت: بلی، عدد نقباء بنی اسرائیل دوازده نفرند. [2]مفاد این اخبار که از طرق معتبر اهل تسنن است جز بر مذهب شیعه دوازده امامی تطبیق نمی شود و اخبار زیادی از طرق عامه که متضمن نص بر دوازده امام شیعه است، از طرق عامه روایت شده است. علاوه بر این کتابهائی که ذکر شد، سایر علمای اهل تسنن در کتابهای خود به طور پراکنده اخباری در این باره نقل کرده اند سلیمان بلخی در کتاب «ینابیع الموده» باب 77 / 444 را اختصاص به این موضوع داده و اخبار زیادی در این باب از شیخین و ترمذی، ابن داود، مسلم، سید علی همدانی و شعبی و ……..نقل کرده است. از جمله می گوید: یحیی بن حسن فقیه در کتاب «عمده» از بیست طریق نقل نموده که «اِنَّ الخُلَفاءَ بَعدَ النَّبِی صلی الله علیه و آله و سلم اِثنا عَشَرَ خَلیفَهً کُلُّهُم مِن قُرَیشٍ» مرحوم بحرانی در غایه المرام باب 12 را به این موضوع اختصاص داده و احادیثی که در این باره از اهل تسنن وارد شده در آن باب نقل کرده است.

 
در کتاب «کفایه الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر» تألیف «علی بن محمد بن علی خزاز رازی یا قمی» روایات اصحاب پیغمبر در رابطه با تنصیص بر عدد و اسامی ائمه اثنی عشر یاد شده است این احادیث به ضمیمه تمامی احادیثی که در کتب شیعه از پیغمبر و سایر امامان اهل بیت در بیان عدد اسامی ائمه هدی (علیه السلام) آورده اند فوق حد تواتر است. الپته نه تنها راجع به تعداد دوازده گانه ائمه اطهار در روایات اهل سنت تصریح شده، بلکه اسامی فرد فرد آنها نیز ذکر شده است مؤلف کتاب «ینابیع المودة» از فرائد السمطین» شیخ الإسلام حموینی از مجاهد از ابن عباس نقل می کند که مردی یهودی به نام «نعثل» مسائلی چند درباره توحید از پیامبراکرم (ص) پرسید، حضرت پاسخ دادند، نعثل قانع شد اسلام آورد، بعد عرض کرد یا رسول الله هر پیغمبری وصیی داشته، وصی شما کیست؟ حضرت فرمود: «اِنَّ وَصیِّی عَلِیُّ بنُ اَبیطالِب وَ بَعدَهُ سِبطای اَلحسَنُ وَ الحُسینُ تَتلوهُ تِسعهُ اَئِمَّهٍ مِن صُلبِ الحُسَینِ»، نعثل عرض کرد یا محمد اسامی آنها را برای من بیان فرما. حضرت فرمود: «اِذا مَضی الحُسینُ فَاِبنُهُ عَلی، فَاذا مضی عَلی فَابنُهُ مُحمَّدَ، فاذا مَضی مُحمَّد فَابنُهُ جَعفَرٌ، فَاذا مَضی جَعفرٌ فَابنُهُ موسی، فَاذا مَضی مُوسی فَابنُهُ عَلی، فَاذا مَضی علی فَابنُهُ مُحمَّدٌ، فَاذا مَضی مُحمَّدٌ فَابنُهُ عَلی فَابنُهُ الحَسَنُ، فَاذا مَضی الحَسَن فَابنُهُ الحُجَّهُ مُحمَّدُ المُهدی فَهؤلاء اِثنی عَشَرَ ……»

 
سپس نعثل طرز به شهادت رسیدن هر یک را سئوال کرد و حضرت جواب داد، آنگاه نعثل گفت: «اشهد ان لا اله الا الله و انک رسول الله و اشهد انهم الأوصیاء بعدک» بعد نعثل گفت: آنچه فرمودی در کتب انبیاء پیشین نیز دیده ام و در وصیت نامه حضرت موسی کاملاً ثبت است آنگاه رسول اکرم (ص) فرمود: «طوبی لِمَن اَحبَّهُم وَ اَتبَعَهُم و ویلٌ لِمَن اَبغَضهُم وَ خالَفَهُم». (خوشا به حال کسی که آنها را دوست بدارد و متابعت نماید و وای به حال کسی که آنها را دشمن بدارد و مخالفت کند)

شیعه معتقد است چنانچه پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلم دارای تمام علومی که مردم در امور دینی و دنیوی نیازمند به آنها بودند و وظیفه هدایت به سوی حق و حقیقت و اجراء عدالت کـامل اجتماعی به وسیله حاکمیت مطلق خود از طرف خداوند برای او ثابت بود،علی(علیه السلام)و یازده نفر از فرزندانش هم تمام این منصبها را از طرف خداوند بر حسب نیابت از پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلم داشـتند بـر مردم واجب بود که در هر زمانی بر سر هریک از آنها که امام وقت بود گرد آیند و اطاعت او را برعهده گیرند تا امام هم آنها را به آنچه موجب سعادت نهائی آنها اسـت، رهـنمون شود.

بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام) و کناره گیری امام سجاد از صحنه و شروع انقلابات خونین از طرف علویان تمایلاتی افراطی در آئین امامت به وجود آمد و در این جریان، وظیفه استراتژیکی امـام صـادق (علیه السلام ) ایجاب می کرد تا ضمن حفظ آرمان اساسی تشیع در جذب افراد به ترکیب پدیدار شده، از تمایلات افراطی شیعیان نیز در داخل جلوگیری نماید در این تلاش امام صادق(علیه السلام ) بیشترین تـأکید خـود را بـر روی دو اصل اساسی نهاد: اصل اول نـص و اصـل دوم علم است، به این معنی: امامت موهبت الهی است که به شخص برگزیده ای از خاندان پیامبر اعطا می شود و هر امام قبل از رحـتلش طـبق دسـتور خداوند، امامت خود را با معرفی و تعیین صریح و روشـن (نـص) به امام بعدی منتقل می کند و طبق نص صریح امامت از علی (علیه السلام) به حسن و از حسن (علیه السلام) به حـسین (عـلیه السـلام ) تفویض شد و سپس به ترتیب در نسل پیاپی امام حسین (عـلیه السلام) ادامه یافت تا به امام جعفر صادق (علیه السلام) رسید و این حقیقت، امامت امام جعفر صادق (عـلیه السـلام)را از مـدعیان دیگری که ادعای امامت داشتند، متمایز می کند آنها آشکارا منکر تـعیین و نـص صریحی بودند که براساس آن علی (علیه السلام) به وسیله حضرت محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم به امـامت رسـید و آنـها تعیین امام بعدی را به وسیله امام قبلی با نص صریح نمی پذیرفتند بـدین جـهت امـام صادق(علیه السلام) برای اثبات امامت خود و امامان دیگر تأکید زیادی به اصل نـص در آئیـن امـامت داشته است.

عمرو بن اشعث می گوید:شنیدم امام صادق (علیه السلام )می فرمود: «ا ترون المـوصی مـنّا یوصی الی من یرید؟ لا و اللّه و لکن عهد من اللّه و رسوله صلی اللّه علیه و آله و سلم لرجل فرجل حـتّی یـنتهی الأمـر الی صاحبه». شما گمان می کنید هرکس از ما امامان که وصیت می کند، به هرکس می خواهد وصـیت مـی کند؟! نه به خدا،چنین نیست. بلکه امر امامت عهد و فرمانی است از جانب خـدا و رسـولش بـرای مردی پس از مردی (از ما خانواده)تا به صاحبش برسد(یعنی برسد به امام دوازدهم).

و در حدیث دیـگری، ابـو بصیر می گوید:در خدمت امام صادق(علیه السلام) بودم که نام اوصیاء را بـردند و مـن هـم اسماعیل را نام بردم حضرت فرمود: «لا و اللّه یا ابا محمّد ما ذاک الینا و ما هو الاّ الی اللّه عزّ و جلّ یـنزل واحـدا بـعد واحد». (نه به خدا، ای ابا محمد،تعیین امام به اختیار مـا نـیست، این کار تنها به دست خداست که دربارهء هریک پس از دیگری فرو می فرستد). البته اسماعیل فرزند ارشـد امـام صادق (علیه السلام ) است که در حال حیات امام (علیه السلام) وفات یـافت بـا وجود این، فرقه اسماعیلیه او را امام می دانند،در این مـجلس ابـو بـصیر از اسماعیل به عنوان امام نام می برد کـه حـضرت آن را رد می کند.

امام صادق (علیه السلام)دربارۀ این که ائمه اطهار جز به عهد و فـرمان خـدا کاری انجام نمی دهند،به «مـعاذ بـن کثیر» مـی فرماید: «ان الوصـیّة نزلت من السّماء علی محمّد کـتابا لم یـنزل علی محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم کتاب مختوم الاّ الوصیّة..». امر وصـیت از آسـمان در مکتوبی بر محمد صلی اللّه علیه و آله و سـلم نازل شد و مکتوب سـر بـه مهر بر پیامبر اکرم نـازل نـشد مگر دربارۀ وصیت،جبرئیل عرض کرد یا محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم این وصـیت تـو است دربارۀ امتت نزد اهـل بـیتت. رسـول خدا فرمود: ای جـبرئیل کـدام اهل بیتم؟ گفت:برگزیده خدا از مـیان ایـشان و ذریه او (علی و اولادش علیهم السلام) و این وصیت برای این است که علی علم نبوت را از تـو بـه ارث ببرد، چنان که ابراهیم به ارث داد و میراث ایـن عـلم برای عـلی (عـلیه السـلام)،و ذرّیهء تو از نسل او اسـت.

آنگاه امام صادق (علیه السلام) فرمود: آن مکتوب چند مهر داشت، علی(علیه السلام) مهر آنرا گـشود و به آنچه در آن بود عمل کرد،سـپس حـسن (عـلیه السـلام) مـهر دوم را گشود و به آنـچه در آن مـأمور شده بود،عمل نمود چون حسن(علیه السلام) وفات کرد،حسین (علیه السلام ) مهر سوم را گـشود، دیـد در آن نـوشته است: «جنگ کن و بکش و کشته می شوی و مـردمی را بـرای شـهادت هـمراه خـود بـبر، برای ایشان شهادتی جز همراه تو نیست» او هم عمل کرد و چون خواست در گذرد، پیش از آن مکتوب را به علی بن الحسین (علیه السلام) داد، او مهر چهارم را گشود و دید در آن نـوشته است: سکوت کن و چون علم در پرده شده سر به زیر انداز» چون او خواست وفات کند، آن را به محمد بن علی داد،او مهر پنجم را گشود، دید در آن نوشته است: «کتاب خدای تعالی را تفسیر کن و پدرت را تـصدیق نـما (مثل او سکوت کن) و ارث امامت را به پسرت بده و امت را نیکو تربیت کن و به حق خدای عز و جل قیام نما، و در حال ترس و امنیت حق را بگو و جز از خدا مترس، او هم عمل کـرد وسـپس آن را به شخص بعد از خود داد.

معاذ گوید: من عرض کردم فدایت شوم، آن شخص شمائید؟ فرمود:ای معاذ! من از چیزی باک ندارم جز این که بروی و علیه من روایـت کـنی (یعنی آری منم اما ایـن خـبر را به مخالفین و دشمنان ما مگو) عرض کردم من از خدائی که این مقام را از پدرانت به تو رسانده است خواستارم که تا پیش از وفات شما مـانند آن را بـه فرزندانت عطا کند فـرمود: ای مـعاذ چنین کرده است، عرض کردم: او کیست؟ فرمود:این شخص خوابیده و با دست خود به عبد صالح (موسی بن جعفر) اشاره کرد که خوابیده بود.[3]

به همین مضمون روایات دیگری نیز از امام صـادق(عـلیه السلام)نقل شده است.[4] امام صادق(علیه السلام)در شرح موقعیت امام(علیه السلام) عبارات روشنی را بیان داشته است و اعلام کرده که: «الإمامة عهدٌ من اللّه» [5]امامت میثاقی است بین خدا و انـسان و شـناسائی امام بـر هر مؤمنی واجب است و هرکس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد همچون کافر مرده است: «من مات و لیـس له امام مات میتة الجاهلیّة» [6]امام حجت خدا بر روی زمین است و حـجت خـدا بـر خلقش برپا نشود مگر به وجود امام [7]کلمات آنان کلام خداست و فرامین آنها فرامین خداست، آنها کـاری را جـز به فرمان خدا انجام نمی دهند[8] امامان هستند که خداوند مردم را به اطاعت از آنـان فـرمان داده اسـت: «اطیعوا اللّه و اطیعوا الرّسول و اولی الأمر منکم».[9]

امام صادق(علیه السلام)می افزاید: «زمین در هیچ حالی از امام خـالی نگردد برای آن که اگر مؤمنین چیزی (در اصول یا فروع دین) افزودند آنها را بـرگرداند و اگر چیزی کم کـردند،بـرای آنها تکمیل نماید» [10]امامان جانشینان خداوند در روی زمین و درهای توجه به سوی او هستند.[11] امامان کسانی هستند که خداوند همه پلیدی ها را از آنان دور ساخته و آنان را پاک گردانیده است [12] امامان تنها راهنمایان دین هستند [13]و هـمچون ستارگان برای ساکنین آسمانها و برای حفظ و هدایت مردم زمین به امامت برگزیده شده‌اند. امامان علامات و نشانه هائی هستند که خداوند در قرآن از آنها یاد فرموده است[14].

 

دومین اصلی که دربارهء امامت، امام شـشم بـر آن تأکید نموده، علم است این اصل بدان معنی است که هر امامی دارای مجموعۀ علوم لدنّی است که قبل از رحلتش در آخرین دقیقه ای که از روح او باقی مانده است به امام بعد از خود انتقال مـی دهد [15]عـلم مخصوص امام شامل معانی ظاهری و باطنی قرآن است امام صادق(علیه السلام )فرمود: «نحن الرّاسخون فی العلم و نحن نعلم تأویله»: (راسخون در علم ما هستیم و ما تأویل قرآن را می دانیم).

در حـدیث دیـگری آمده است که:«نحن شجرة النّبوّة و بیت الرّحمة و مفاتیح الحکمة و معدن العلم و موضع الرّسالة و مختلف الملائکة و موضع سرّ اللّه و نحن ودیعة اللّه فی عباده و نحن حرم اللّه الأکبر و نحن ذمّة اللّه و نحن عـهد اللّه فـمن وفـی بعهدنا فقد وفی بعهد اللّه و مـن خـفّ ذمـّه اللّه و عهده..»[16]. (ما درخت نبوت و بیت رحمت و کلید حکمت و کانون دانش و محل رسالت و آمد و شد فرشتگان و محل راز خدائیم،ما هستیم امانت خـدا در مـیان بـندگانش و ما هستیم حرم بزرگ خدا، ما هستیم امـان خـدا،ما هستیم پیمان خدا،هرکه به پیمان ما وفا کند به پیمان خدا وفا کرده و هرکه با ما پیـمان شکنی کـند، پیـمان و عهد خدا را شکسته است).

مفضل بن عمر گوید:امام صادق(علیه السلام)فرمود:سلیمان از داود ارث برد و محمد از سـلیمان ارث بـرد و ما از محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم ارث بردیم،علم تورات و انجیل و بـیان آنـچه در الواح (حضرت موسی) بود نزد ماست عرض کردم: علم کامل همین است؟ فرمود: این علم کامل نیست، علم کـامل آن اسـت کـه روزبه روز ساعت به ساعت پدید می آید ».[17] شاید علمی که روزبه روز،ساعت به ساعت،برای امام پدیـد مـی آید هـمان الهاماتی است که از نظر مسائل روز و مقتضیات زمان از جانب خداوند متعال به قلب امام افـاضه مـی شود تـا از تمام مردم زمان خویش اعلم باشند.

امام صادق (علیه السـلام)مـی فرماید: «و اللّه انّی لاعلم کتاب اللّه من اوّله الی آخره و کانّه فی کفّی فیه خبر السـّماء و خـبر الأرض و خـبر ما کان و خبر ما هو کائن قال اللّه عزّ و جلّ: «فیه تبیان کلّ شی».[18] بـه خـدا که من کتاب خدا را از آغاز تا پایانش می دانم،چنانکه گوئی در کف دست مـن اسـت در قـرآن است خبر آسمان و زمین و خبر گذشته و خبر آینده،خدای عز و جل فرماید: «بیان هرچیز در آن اسـت».

امـام صادق (علیه السلام)با اعلان این حقیقت که علم و اسلحه پیامبر در اخـتیار اوسـت،ادّعـای نفس زکیه را که اظهار می داشت، شمشیر پیامبر در پیش اوست، انکار می کرد سعید سمّان می گوید: نـزد امـام صـادق(علیه السلام) بودم که دو مرد زیدی مذهب بر آن حضرت وارد شدند و گفتند:آیـا در مـیان شما امامی که اطاعتش واجب باشد،هست؟ (مقصودشان اثبات امامت زید بن علی «علیه السلام»بود) فـرمود: نـه (امامی که مقصود شماست در میان ما نیست) آن دو نفر گفتند: افراد موثق بـه مـا خبر دادند که شما به آن فتوی دهـی و اعـتراف کـنی و عقیده داری و آن خبر دهندگان فلان و فلان هستند کـه نـام می بریم و ایشان دارای تقوی و کوشش در عبادتند و دروغ نگویند امام صادق (علیه السلام) ناراحت شـد و فـرمود: من به آنها چنین دسـتوری نـداده ام، چون آن دو نـفر آثـار ناراحتی در سیمای امام دیدند،بیرون رفـتند. حـضرت به من فرمود: این دو نفر را می شناسی؟ عرض کردم آری، اینها اهل بازار ما هـستند و از طـایفه زیدیه می باشند و عقیده دارند که شـمشیر پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سـلم نـزد عبد اللّه بن حسن است امـام فـرمود: خدای لعنتشان کند، دروغ می گویند به خدا که عبد اللّه بن حسن آن را ندیده نـه بـا یک چشم و نه با دو چـشمش و پدرش هـم آن را نـدیده، جز این که مـمکن اسـت آن را نزد علی بن الحـسین دیـده باشد اگر راست می گویند چه علامتی در دسته آن است؟ و چه نشانه و اثری در لبه تیغ آن است؟ شمشیر پیـغمبر صـلی اللّه علیه و آله و سلم نزد من است هـمچنان که پرچـم و جوشن و زره و خُـود پیـغمبر نیز در اختیار من اسـت، اگر راست می گویند در زره پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلم چه علامتی است؟ و نیز پرچم پیروزی بخش پیـغمبر صـلی اللّه علیه و آله و سلم پیش من اسـت و هـمچنین الواح مـوسی و عـصای او، انـگشتر سلیمان بن داود نـزد مـن است، طشتی که موسی قربانی را در آن انجام داد، نزد من است و اسمی که نزد پیغمبر صلی اللّه عـلیه و آله و سـلم بـود و چون(در جنگ) آن را میان مسلمانان و کفار می گذاشت، چـوبه تـیری از کـفار بـه مـسلمین نـمی رسید، نزد من است و من آن را می دانم و همچنین آنچه را که فرشتگان (از اسلحه برای پیامبران سابق) آورده اند،نزد من است و داستان سلاح در خاندان ما همان داستان تابوت است در بنی اسـرائیل بر در هر خاندانی که تابوت پیدا می شد، نشانه اعطاء نبوت بود و سلاح به هرکس از ما خانواده رسد، امامت به او سپرده می شود پدرم زره رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم را پوشید و دامنش اندکی بـه زمـین کشیده می شد و به قدّ من هم همچنان بود، قائم ما کسی است که چون آن را به تن کند، کاملا به اندازه قامتش باشد انشاء اللّه.[19]

طبق احادیث موجود امام صـادق بـرای اثبات حقانیت خود در مقابل مدعیان امامت به دو اصل«نص»و«علم» و داشتن طومارها و اسلحه های پیامبران استناد کرد و این امتیاز و شایستگی ارثی تنها به فـرزندانی از فـاطمه(علیها السلام) که امامت آنـها از جـانب خدا معین شده بود، محدود می گشت و بدین ترتیب آن حضرت دعاوی دیگر هاشمیان، اعم از علویان و یا عباسیان را مردود دانست.
[صیانت از باورهای دینی]

خلاصه امام صادق(علیه السلام) آرمـان اسـاسی شیعه را از هر نوع تـحریف و انـحراف بازداشت و اعتقادات امامت شیعیان را محکمتر نمود و برخی از بزرگان شیعه برای این که از صحت اعتقاد خود اطمینان حاصل کنند، دین و اعتقادات خود را به امام(علیه السلام) عرضه می کردند از جمله کسانی که اعـتقاد خـود را در حضور امام بیان داشته و مورد تأیید وی قرار گرفته، عمرو حریث است وی می گوید: گفتم فدایت شوم آیا اجازه می دهی دین و عقیده خود را به شما عرضه کنم؟ امام فرمود:بلی ای عمرو. گفتم: دیـن مـن این اسـت که گواهی می دهم که هیچ معبودی به جز خداوند نیست و محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم بنده او و فرستاده اوسـت. گواهی می دهم که روز قیامت بدون هیچ تردیدی فراخواهد رسید و بی گـمان خـداوند مـردگان را از قبر برانگیزد و گواهی می دهم به وجوب نماز، پرداخت زکات، روزه ماه رمضان و انجام حج برای کسی کـه اسـتطاعت دارد، گواهی می دهم به ولایت علی بن ابیطالب امیر المؤمنین پس از پیامبر خدا که درود خـدا بـر هـردو باد و ولایت حسن و حسین، علی بن الحسین و محمد باقر(علیهم السلام ) و پس از او بر ولایت شـما شهادت می دهم که شما امامان من هستید با این اعتقاد زندگی می کنم و بـا این اعتقاد خواهم مـرد و ایـن دینی است که خدا را با آن عبادت می کنم.

همین که سخن عمرو به اینجا رسید، امام (علیه السلام) فرمود: «یا عمرو هذا و اللّه دینی و دین آبائی الّذی تدین اللّه به فی السّرّ و العلانیه فاتّق اللّه و کـفّ لسانک الاّ من خیر و لا تقل انّی هدیت نفسی بل اللّه هداک». (ای عمرو! این (عقاید ) دین من و دین پدران من است که خدا را در پنهان و آشکار پرستش کردند،از خدا بترس و زبان خود را از گفتن هرگونه سخن بـه جـز آنچه نیک است، نگهدار و نگو من نفس خودم را هدایت کردم،بلکه خداوند ترا هدایت کرده است و این نعمتی است که خداوند به تو داده و شکر آن را بجا آور…[20].

کشّی، عبارات مشابهی را از زکریا بـن سـابق و ابراهیم المخارقی و داود بن یوسف و خالد بن بجلی و حسین بن زباد عطاء و عیسی بن سری و…ثبت کرده است[21]. بدین ترتیب امام صادق(علیه السلام ) به اعتقادات شیعیان، نظارت کامل داشـت و جـلو انحرافات آنان را می گرفت و از جمله کسانی که از اعتقادات شیعه امامیه منحرف شده بود و از برکت امام صادق(علیه السلام) از گمراهی نجات یافت سید اسماعیل حمیری شاعر معروف اهل بیت است او در ابـتدا مـعتقد بـه امامت محمد بن حنفیه و از شـیعیان کـیسانیه بـود.

مرحوم مفید می نویسد: سید اسماعیل حمیری پس از آنکه به برکت آن حضرت از مذهب کیسانیه دست کشید و سخن آن حضرت را در رد گفتار خود و دعوتش در اعـتقاد بـه امـامت ائمه دین شنید این اشعار را دربارهء او سرود:

1-یـا راکـبا نحو المدینة حسرة - عذافرة یطوی بها کل سبسب

2-اذا ما هداک اللّه عاینت جعفرا - فقل لولی اللّه و ابن المهذب

3-الا یا ولی اللّه و ابن ولیه - اتـوب الی الرحـمن ثـم تأوب

4-الیک من الذنب الذی کنت مطنبا - اجاهد فیه دائبا کـل معرب

5-و ما کان قولی فی ابن خولة دانیا - معاندة منی لنسل المطیب

6-و لکن روینا عن وصی محمد (ص) - و لم یک فیما قال بالمتکذب

7-بان ولی الامر یفقد لا یـری - سـنین کفعل الخائف المترقب

8-فیقسم اموال الفقید کانما - تغیبه بین الصفیح المنصّب

9-فان قلت لا فالحق قولک - و الذی تـقول فـختم غیر ما متعصب

10-و اشهد ربی ان قولک حجة - علی الخلق طرّا مـن مـطیع و مـذنب

11-بان ولی الامر و القائم الذی - تطلع نفسی نحوه و تطرب

12-له غیبة لا بد ان سیغیبها - فصلی علیه اللّه مـن مـتغیب

13 -فـیمکث حینا ثم یظهر امره - فیملأ عدلا کل شرق و مغرب

1-ای کسی که بر شتر سـخت تـندرو سوار گشته و به سوی مدینه روانی و به وسیله آن شتر راههای دور و دراز را درهم پیـچی.

2-خـدا تـرا هدایت کند هرگاه جعفر بن محمد(علیه السلام)را دیدار کردی پس به آن ولی و آن پاکیزه زاده بگو:

3-آگـاه بـاش ای ولی خدا و ای پسر ولی خدا،من به سوی خدای مهربان توبه می کنم و سپس بـازگشت مـی کنم.

4-بـه سوی تو از گناهی که زمان درازی بدان رفتم،و همواره دربارهء آن، با هر مرد زبان آوریـ مـبارزه کردم.

5-و گفتار من دربارهء پسر خوله(یعنی محمد حنفیه)دینی نبود کـه مـن بـدان واسطه دشمنی بانژاد پاک و پاکیزه(شما)داشته باشم.

6- ولی از وصی پیامبر ما که در آنچه گفته است، دروغـگو نـیست روایـت شده:

7-که ولی خدا مانند شخص ترسان و نگران سالها از دیدگان ناپدید شود.

8-و دارائی آن گـمشده را قـسمت کنند،چنانکه گویا از دنیا رفته و در میان سنگهای قبر پنهان شده.

9-پس اگر می گوئی چنین نیست پس گفتار تـو حـق است و آنچه تو می گوئی مسلم است بی آن که تعصبی در آن باشد.

10-پس خدا را گـواه مـی گیرم که گفتار تو بر همهء مردمان از فـرمانبر و از گـنه کار حـجت است.

11-به اینکه ولی امر و آن امام قائم کـه جـان من به سوی او پرواز می کند و می رود.

12-وی را غیبتی است که به ناچار باید انجام شـود،درود خـدا بر آن امام دور از نظر باد.

13-روزگـاری در پس پرده بـماند آنگاه کـه آشـکار شـود و مشرق و مغرب را از عدل و داد پر کند.

مرحوم مـفید،پس از نـقل اشعار فوق می گوید:

و این شعر نشانه این است که سید حمیری از مـذهب کـیسانیه دشت کشیده و معتقد به امامت حـضرت صادق(علیه السلام) شـده و دعـوت شیعه در روزگار امام صادق (عـلیه السـلام) به امامت آن بزرگوار آشکار است و نشانه دیگری است که داستان غیبت امام زمـان (عـلیه السلام) در آن زمان گوشزد مردم بـوده و ایـن غـیبت خود یکی از نـشانه های آن بـزرگوار است و این گفتار هـمان اسـت که شیعیان دوازده امامی بدان معتقدند[22].

آری امام صاق(علیه السلام)دارای عظمت و شخصیتی بود که تـوانست شـیعیان را پیرامون خود جمع کند و اغلب آنـان را در عـلم و معرفت و عـقیده بـا یکدیگر هـمعقیده سازد و در یک صف قـرار دهد بی آن که در معرض آزار و تبعید و قتل واقع شوند و بنیاد محکمی برای بنای نظام احکام و اصـول عـقاید شیعه ریخت و همین بقای مذهب شـیعه را در تـاریخ تـضمین کـرد.

پی نوشت ها

[1] کلینی،اصول کافی،ج 1،ص 278.

[2] کـلینی،اصـول کـافی،ج ا،ص 277.

[3] کـلینی، اصـول کـافی،ج ا،ص 279-280. کلینی،اصول کافی،ج 1،ص 279-284، باب ان الأئمة علیهم السلام لم یفعلوا شیئا و لا یفعلون الا بعهد من اللّه..»علاوه بر روایت یاد شده سه روایت دیگر نیز در این زمینه نقل شده است.

[4] کـلینی،اصول کافی، ج 1،ص 277.

[5] همان مدرک ص 378.

[6] کلینی،اصول کافی،ج 1،ص 279.

[7] کلینی،اصول کافی،ج 1،ص 187.

[8] همان مدرک،ص 887.

[9] همان مدرک ص 179.

[10] همان مدرک 193.

[11] سوره احزاب،آیه 33.

[12] کلینی، اصول کافی،ج 1،ص 191.

[13] همان کتاب،ج 1،ص 207.

[14] همان کتاب ص 274.

[15] همان کتاب ص 213.

[16] کلینی، اصـول کـافی،ج 1،ص 221.

[17] همان کتاب،ج 1،ص 225.

[18] کلینی،اصول کافی،ج 1،ص 229.

[19] کلینی، اصول کافی،ج 1،ص 233-232-رجال کشی،ص 8-427.

[20] کشی،رجال،ص 418.

[21] کشی،رجال،ص 419 به بعد.

[22] مفید،ارشاد،ص 266-ترجمه ارشاد،ج 2،ص 200-198.

 
 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 452
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • زفاک
  • نورفشان

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 17
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 36
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 31
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس