حمایت از "کالای ایرانی" تجربه حس شیرینی واقعی "خود باوری" است...
بارها شنیده ایم برخی مداوم میگویند کیفیت را بالا ببرید، تا ما ساخت ایران بخریم.
این استدلال اشکالاتی دارد چون اگر کیفیت قابلیت رقابت داشت، که دیگر به ما توصیه نمی کردند!
حمایت برای این است که کیفیت پایین است، باید حمایت کنیم تا به کیفیت قابل رقابت برسد(جدای از عوامل موثر دیگر مثلا اصلاح و اجرای قانون حمایت از مصرف کننده). در غیر این صورت ورشکست میشوند و هیچ وقت به آن هدف نمیرسیم.
گاندی وقتی به مردم هند گفت پارچه هندی بخرید، منظورش این بود که بجای پارچه اعلای انگلیسی، گونیبافت هند بخرید. هرچند ممکن است بدنتان خارش بگیرد و زخمی شود ، اما عوضِ آن خودکفا میشویم!
حالا یه لحظه تصور کنید مردم هند به گاندی جواب میدادند:
شما ابتدا کیفیت گونی هندی را به سطح پارچههای منچستر برسانید، تا ما هم مبارزه بدون خشونت کنیم!
✍️ به طور کلی بحث اقتصاد مقاومتی و حمایت از کالای ایرانی نوعی کارکرد فرهنگی دارد. وقتی نگاه درون زا به داشته های عظیم ملی معطوف شد، یک حس شیرین خودباوری در مردم زنده می شود! حسی که عده ای مامور به فراموش شدنش بودند تا ایرانی جماعت پرمصرفترین جماعت دنیا در استفاده از کالای لوکس خارجی شود و همواره دیگری را تحسین کند و بر طبل عزای نداری بکوبد!
شاید عمومی ترین عملی که ما میتوانیم انجام دهیم تغییر نگاهمان به سمت داشته هاست. رقابت بر سر کشف، شناخت و معرفی ظرفیت ها… از جزئیترین فرصت ها غافل نباشیم و از برجسته شدن تعلقات جناحی کم کنیم و همگی یک هدف واحد داشته باشیم!
حمایت از “کالای ایرانی” تجربه حس شیرینی واقعی “خود باوری” است…