مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

«جهاد تبیین» و بودجه‌های بی‌نام و نشان؛ "میلیارد تومان‌"هایی که هدر نمی‌رود

21 اسفند 1400 توسط مدیر النفیسه

«جهاد تبیین» و بودجه‌های بی‌نام و نشان؛ “میلیارد تومان‌"هایی که هدر نمی‌رود

    انتقاد صریح مقام معظم رهبری از تخصیص بودجۀ هنگفت به «جهاد تبیین» نشان می‌دهد پول‌زدگی چنان به لایه‌های محتلف جامعه رسوخ کرده که نمایندگان مجلس انقلابی هم تصور می‌کنند اگر به هر موضوعی پولی اختصاص دهند مشکل حل می‌شود یا هر بحثی که مطرح می‌شود از جیب ملت باید به آن بودجه اختصاص دهند!

   آیت‌الله خامنه‌ای اما صبح پنج‌شنبه 19 اسفند 1400 در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری گفتند: «طبیعت این کار یک طبیعت غلطی است که یک بودجۀ سنگینی را بگذارند به عنوان جهاد تبیین. بودجه‌های بی‌ نام و نشانی از این قبیل غالبا به هدر می‌رود و به جایی نمی‌رسد.»

   بلافاصله پس از آن هم رحیم زارع سخن‌گوی کمیسیون تلفیق لایحه بودجه ۱۴۰۱ اعلام کرد: «‌مجلس، بودجه‌ای را که به جهاد تبیین اختصاص داده شده حذف خواهد کرد و این رقم صرف حوزه کسب و کار و معیشت مردم و حوزه‌های فرهنگی خواهد شد تا دستاورد‌های خوبی برای کشور به ارمغان آورد.»


  به بیان دیگر حتما باید رهبری اشاره می‌کرد تا این نماینده متوجه شود وقتی دلار 4200 تومانی روغن و تخم مرغ ر‌ا برمی‌دارند نمی‌شود پول آن را جای دیگری صرف کنند که هیچ ربطی به اقتصاد و تولید و معیشت ندارد و اگر هم بحث تبلیغات است،  سازمان تبلیغات و صدا‌و‌سیما و حوزه‌ها مگر بودجه ندارند؟ خوب، بخشی از همان را صرف جهاد تبیین کنند. اصلا سرفصل جهاد تبیین اختصاص دهند. بودجه جدا نمی‌خواهد که!


   واقعیت این است که شماری از نمایندگان مجلس که در دورۀ جدید فاقد هر گونه تجربۀ قانون‌گذاری یا کار اجرایی هستند و منابع را نامحدود تصور کرده‌اند گمان کرده‌اند کار آنها تنها اختصاص بودجه به سازمان‌های مختلف است و در کشوری که دچار کسری بودجه است و رییس مجلس خبرگان رهبری آن اعلام می‌کند سیر کردن هر شکم گرسنه معجزه است ناگهان عددی بزرگ  به جهاد تبیین اختصاص می‌دهند. 

    لابد قصد داشتند با این بودجه ابتدا همایش بگذارند تا توضیح دهند اصلا جهاد تببین یعنی چه. قبل آن البته باید دبیرخانه درست کنند تا مقالات دریافتی را در قالب کتاب منتشر کنند و لابد یک بیناد هم درست کنند و برای آن هیأت امنا هم بگذارند و قس علی هذا و چون جا ندارد از بنیاد مستضعفان هم لابد یک ملک مصادره‌ای در منطقۀ خوش آب‌و‌هوا بگیرند و به اسم تبیین پول هدر دهند و اگر هم میل نمی‌کنند حیف کنند و خوش بختانه رهبری در همین ابتدا جلوی این کارهای بودجه هدر‌دِه را گرفتند.

 
   روزی که رییس اتاق بازرگانی ایران در توصیف برخی از نمایندگان مجلس از لفظ «خالی» استفاده کرد نایب رییس مجلس این سخن را «گنده‌تر از دهان او» دانست و انگار آقای شافعی مرتکب ذنب لایغفر شده و اگر شورای نگهبان ده ها نماینده را ناصالح بداند و رد صلاحیت کند عیب ندارد اما اگر رییس اتاق دربارۀ برخی بگوید خالی‌اند خلاف است حال آن که نظری بود دربارۀ نمایندگانی که غالبا بی‌رقابت واقعی و بعضا با آرای 15 یا 25 هزار به پارلمان راه یافته‌اند و اتفاقا گفتار و رفتارشان نشان می‌دهد واقعا نسبت به بسیاری از امور «خالی‌الذهن» هستند. اگر نبودند می فهمیدند تبیین، بودجه نمی‌خواهد.

   تصویب بودجه برای امری چون «جهاد تبیین» احتمالا به خاطر آن بوده که معنی آن را نفهمیدند یا پنداشتند مانند جهاد سازندگی است و بعید هم نبود یک طرح ارایه دهند و مثلا نام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به وزارت ارشاد و جهاد تببین تغییر دهند یا کارهای دیگری از این دست.

   ناخرسندی رهبری یادآور واکنش مرحوم امام به پاسخ گورباچف به نامۀ ایشان در اواخر سال 67 است. رهبر فقید انقلاب فراتر از سیاست و حتی دین و مذهب و با نگاه عرفانی رهبر شوروی سابق را به عالم ماورا فراخوانده و از محی الدین ابن‌عربی و صدر المتألهین یاد کرده بودند ولی ادوارد شوارد نادزه وزیر خارجۀ وقت اتحاد شوروی پیامی دربارۀ روابط دو کشور آورد.

 * امام اما برمی خیزد و می گوید: « اصلا نفهمیدند من چه گفتم. من می‌خواستم دریچه‌های دیگری به روی ایشان باز کنم ولی متوجه نشدند.»*

   حالا حکایت نمایندگان مجلس است. برای امور معنوی هم بودجه تخصیص می‌دهند. بی آن که به روح مطلب توجه کنند و بدانند با این پول که هدر می‌دهند شکم چند گرسنه را می‌توان سیر کرد.

 

   نکتۀ مهم در سخنان رهبری تأکید بر این است که «غالبا این بودجه‌ها هدر می‌رود» و راست‌تر از این واقعیت، واقعا چه و جالب این که بلافاصله سخن‌گوی کمیسیون تلفیق هم اعلام می‌کند این بودجه حذف و صرف کسب و کار و معیشت مردم می‌شود و این یعنی از همین حوزه‌ها می‌خواستند اختصاص دهند.

 

   تأسف بارتر این که از خیلی از همین تصویب کننده ها اگر بپرسید «جهاد تبیین» یعنی چه پاسخ دقیقی ندارند یا یک کلیشه را تکرار می‌کنند.

   به این بهانه می‌توان به انفعال رییس مجلس انقلابی هم اشاره کرد که از این فضاها کاملا دور است و ذهن او درگیر موضوعات دیگر است و اگر نبود باید یادآور می شد منظور اختصاص بودجه نیست و کار به این جا نمی‌کشید. 

   تعبیر «بودجه‌های بی‌نام و نشان» جای توجیه در زمینه‌های دیگر را هم باقی نمی‌گذارد. بودجه ای را به جایی اختصاص می‌دهند و هر سال به میزان تورم بر آن می‌افزایند در حالی که بودجۀ عملیاتی یا صفر کاری به سال قبل ندارد و بر اساس پروژۀ تعریف شده بودجه اختصاص می‌دهند.

   بدفهمی و کارهای نمایشی را در مواردی چون نصب پلاکارد دربارۀ شعار سال هم شاهدیم. تا رهبری نام و عنوان سال جدید را اعلام می‌کنند با صرف هزینه‌های بسیار آن شعار را بر سر در هر اداره نصب می‌کنند حال آن که قرار بوده نصب‌العین برنامه‌ها شود.

    بودجه یا برگرفته از پول نفت است که متعلق به نسل‌های بعد هم هست. یا حاصل درآمد مالیاتی که قطعا پرداخت‌کنندگان راضی به این گونه خاصه خرجی‌ها نیستند. یا ناشی از فروش اموال دولتی یا از اموال و دارایی‌های فروش رفته یا استقراض از بانک مرکزی و تحمیل تورم بیشتر به مردم. این پول‌ها را که نمی‌توان صرف اموری چون جهاد تبیین کرد.

   همین دو سه روز قبل از یک روحانی پرسیدم چرا بابت منبر خود وجهی دریافت نمی‌کرده و پاسخ داد: مگر در منبر چه می‌گفتم؟ جز امر به معروف و نهی از منکر؟ انجام کار واجب که دستمزد نمی‌خواهد. حالا به جهادگران تبیین می‌توان گفت اگر این کار را بر خود فرض می‌دانید تصویب بودجه دیگر چه ضرورتی داشت؟ بابت «جهاد» که پول نمی‌گیرند!

   شاید گفته شود رهبری تشر زد و قضیه تمام شده اما بودجه‌هایی دیگر هم هدر می‌رود و توجیه کار فرهنگی و انقلابی برای دریافت بودجه برداشته شده است.

 این کارها نه فرهنگ است نه ایدیولوژِی حتی و نه البته دیانت. نان‌دانی‌هایی است که درِ آنها را باید تخته کرد.

   سهراب سپهری می‌گوید: «جای مردان سیاست، بنشانید درخت/ تا هوا تازه شود». (بدبختی این است که برخی از این جماعت مرد سیاست هم نیستند!)

  به همین سیاق می‌توان گفت بودجه‌های بی نام و نشان را که به تعبیر صریح رهبری «غالبا هدر می‌رود» به شکم‌هایی اختصاص دهید که به گفتۀ آقای جنتی گرسنه‌اند.

   نه که تبیین نکنید. بکنید اما از جیب مبارک خودتان و با بضاعت سیاسی و اعتقادی و انقلابی‌تان. این که دیگر پول نمی‌خواهد. جهاد این است. نه این که از جیب ملت هزینه کنید. اتفاقا حالا باید دید که بدون بودجه چند مَرده حلاج‌اند و «خالی» اند یا پُر؟

 
 عصر ایران؛ مهرداد خدیر
 

 نظر دهید »

بد زبانی وفحش در فضای مجازی

21 اسفند 1400 توسط مدیر النفیسه

 

باگسترش فضای مجازی و توانایی جایگزینی حساب مجازی به جای کارکتر حقیقی، از جمله آیتم هایی که بیش از پیش توجه جامعه شناسان و روانشناسان و حتی شهروندان را جلب کرده نشان دادن خودِ دیگر جامعه ذیلِ شخصیت هایی ست که نوع زندگی و ادبیاتشان در فضای مجازی فرسنگ ها از فضای حقیقی [ نه به معنای حقیقت] فاصله دارد.

بیان نظرات، نوع ادبیات و ارتباط خیل عظیمی از کاربران مجازی با شیوه تعاملشان در زندگی حقیقی مغایرت وحشتناکی دارد و اصولا فضای مجازی بستر ظهور زوایای دیگری از شخصیت کابران است که توانایی ظهور در واقعیت را نداشته یا ندارد. این مغایرت از آن جهت وحشتناک است که یادمان می آورد در میان آدم هایی زندگی می کنیم که هیچ ذهنیتی از درونیات و واقعیات زندگیشان نداریم. یا چیزی که از آنها می بینیم حتی نزدیک به آن چیزی نیست که در درون دارند. من باب مثال کافی ست به کارهای اکبرخرمدین ، پدر و قاتل بابک خرمدین از زاویه همسایه هاشان نگاهی کنیم تا وحشتمان دو چندان شود.

 
یکی از این مصادیق پررنگ “فحش” است. همان چیزی که عین نقل و نبات زیر مطالب و پست های مجازی از سوی کاربران با هویت واقعی و غیرواقعی تایپ می شود و مشتری هم فراوان دارد. اگرچه تاریخچه فحش و انواع آن در ایران کم نیست و شنیدن و گفتنش برای ما حتی بطور روزانه چیز بعیدی نیست اما در فضای حقیقی بعلت چارچوب هایی مثل عواقب حقوقی، شماتت عُرفی یا حتی حفظ حرمت حاضران و شرم از واکنششان معمولا کنترل شده و محدود است.

ژان شاردن که در زمان صفویه در ایران اقامت داشته و با زبان فارسی نیز آشنا بوده می‌نویسد: “ایرانیان در برابر این همه فضیلت‌های اخلاقی صفتی ناشایسته دارند. گرچه عادت‌شان ستایش و نیایش پی‌درپی حضرت احدیت است و هنگام آغاز نهادن به کاری حتماً بسم الله می‌گویند؛ و ناشدنی است از کاری یا چیزی سخن در میان آورند و ان شاء الله بر زبان نرانند، امّا از همان زبان و دهان که چندین نعت و تحمید حق بیرون می‌تراود هزاران دشنام و کلمات و جملات رکیک و ناسزاوار خارج می‌شود. نه تنها مردمان عامی بلکه بزرگان و اعیان و اشراف بر همین خوی و صفتند. ضمن ناسزا گفتن و فحش دادن به هم غالباً نام آن قسمت از اعضای بدن را می‌برند که قلم از آوردن اسم آن شرمگین است، و به زنان هم نسبت‌های ناسزاوار می‌دهند، و حال آن که نه آنان را دیده‌اند و نه نامشان را می‌دانند، و نه این که در دل خواهان بدنامی و رسوایی ایشان می‌باشند. زنان نیز هنگام ستیزگری با هم دست کمی از مردان ندارند".

 
او ادامه داده: “علاوه به بستن نشان و صفات حیوانی به یکدیگر یکی از شایع‌ترین و مشترک‌ترین دشنام‌ها، فحش‌های ناموسی باشد. توهینی که مادر را خطاب قرار می‌دهد، اصالت را زیر سوال می‌برد. اگر نجابت مادر مورد تردید قرار گیرد، اصالت نژاد پدر نیز از بین می‌رود. در بعضی موارد پدر مورد فحاشی قرار می‌گیرد به این دلیل که معمولاً پدر در خانواده دارای بالاترین جایگاه است و با فحش خطاب کردن پدر، شان همه اعضای خانواده زیر سؤال می‌رود".

پربیراه نیست اگر ادعاکنیم یکی از بزرگترین چالشهای آدمین های مجازی مراقبت از نظرات است که مبادا انواع فحش در آنها رخنه کرده باشد. خیلی از سایتهای خبری و غیرخبری کلا بخش نظرات را حذف کرده اند یا نظرات را پس از بررسی منتشر می کنند.

خیلی از شخصیت های معروف از ترس همین فحش ها با اکانت های ناشناس در مجازی فعال اند. مدتی قبل بود که کاربران مجازی ایرانی با حمله به حساب های فوتبالیست های خارجی انواع و اقسام فحش ها حتی به زبان های دیگر را روانه اش کرده بودند. یا بارها در ورزشگاه ها از ابراز لطف طرفداران هر تیم به همدیگر یا داورها شنیده ایم. البته وقتی برخی مسولان کشور در اظهارنظرها، مناظره ها و حتی بحث های کارشناسی به راحتی از واژه های توهین آمیز و القاب دشنام مانند استفاده می کنند، دیگر نمی توان از بقیه جامعه انتظار دیگری داشت. نمونه اش همین آخرین اظهار نظر نماینده مجلس درباره مخالفان طرح صیانت مجازی!

سوال این است که چرا حداقل امروز دیگر یاد نگرفتیم و نمی گیریم مخالفت و نقد و حتی موافقت خود را مؤدبانه و منطقی بیان کنیم؟ چرا بجای نقد (اصولی ، غیر اصولی، سازنده و حتی مخرب) فقط از دشنام استفاده می کنیم؟ چرا اینقدر بی مهابا و راحت زبان و قلم به فحش باز می کنیم حتی در مواردی که فقط اختلاف نظر داریم و نه پدرکشتگی؟ چرا تا با اظهار نظر، عقیده، تحلیل و یا شیوه عملکرد و زندگی کسی مخالف هستیم علاوه بر بستن انواع تهمت ها، از رکیک ترین فحش ها دریغ نمی کنیم؟ چرا حتی کسانی که فرهیخته و تحصیلکرده و هستند یا حداقل ادعای فرهنگ و ادب دارند هم چنین چیزهایی شاهدیم؟ چرا گمان میکنیم فحش بجز خنک کردن دلمان، میتواند کارکرد اصلاحی داشته باشد؟

درست است که فرهنگ ضدفرهنگ دشنام در سراسر جهان است اما تکثیر بیشتر آن در این روزها بسیار اهمیت دارد. کودکی که در چنین جامعه ای رشد کند ، میراث پدران خود را چگونه حفظ خواهد کرد؟ شاید وقت آن است قبل از بازکردن دهانمان کمی بیشتر در این باره بیندیشیم. 

 

عصر ایران   عباس مدحجی

 نظر دهید »

چرا تلاش امیدوارانه همواره از ناامیدی و سکون بهتر است؟

05 دی 1400 توسط مدیر النفیسه



عموم قبول دارند که وقتی برای غلبه بر مشکلات راهی وجود دارد، باید امید خود را حفظ کرد و با تلاش بر آنها فائق آمد؛ چالش اصلی در مورد «مشکلات لاینحل» است.

 

در این یادداشت کوتاه، با بیان چند دلیل، ادّعا شده است که در مواجهه با مشکلات مهم و اساسی، «تلاش امیدوارانه و خردمندانه» تحت هر شرایطی، از «ناامیدی و سکون» بهتر است. منظور از «مشکلات اساسی»، مشکلاتی است که بر کلیّت زندگی ما تأثیرات بزرگی دارند و به راحتی نمی‌توان آنها را نادیده گرفت، با اهداف دیگری جایگزین کرد و مشغول سایر امور شد.

1. مشکلاتی را که لاینحل می‌دانیم، شاید واقعاً لاینحل نباشند. علم بشری [لااقل در چنین اموری] قطعیّت ندارد، شاید هیچ مشکلی وجود نداشته باشد که با یقیق بتوانیم آن را لاینحل بدانیم؛ شاید ما در حال حاضر راه حل آنها را نمی‌دانیم؛ شاید اگر تلاش کنیم راه‌حل‌شان را بیابیم. بدیهی است که حل‌شدن مشکلاتِ قابل‌حل، مستلزم تلاشِ نظری و عملی است؛ لاینحل‌دانستن برخی مشکلات باعث می‌شود برای رفع‌شان تلاش نکنیم و در واقع، این ناامیدی و دست‌کشیدن از تلاش است که باعث می‌شود چنین مشکلاتی حل‌ناشده باقی بمانند نه «لاینحل‌بودن ذاتیِ آنها».

 2. اگر به خدا، عالم غیب و امثال آن معتقد باشیم، چه بسا با تلاش امیدوارانه و با توکّل بر خدا، امدادهای الهی در حلّ مشکلات به کمک‌مان بیایند و باعث شوند گام‌هایی فراتر از توان‌مان برداریم [مسلّما این مورد برای کسانی که چنین اعتقاداتی ندارند، موضوعیّت ندارد].

3. انسان موجودی منطقی-احساسی است؛ اینکه مشکلی را لاینحل بدانیم، علاوه بر ویژگی‌های خود آن مشکل (این که آیا واقعاً قابلِ‌حل است یا غیرقابل حل)، به روحیات ما نیز بستگی تام دارد. افرادی که بر برخی مشکلات اساسی مُهرِ «لاینحل» می‌زنند، به مرور ناامیدتر می‌شوند و از این رو، در مواجهه با سایر مسائل و مشکلات نیز دست‌ودل‌شان خیلی زودتر به سمت این مُهرِ نحس می‌رود. چنین افرادی کمتر تلاش می‌کنند و لذا بخش کوچکتری از استعدادها و ظرفیت‌های درونی خود را کشف و شکوفا می‌کنند.


4. اگر برخی مشکلات، در حال حاضر و در شرایط کنونی «لاینحل» محسوب شوند، ممکن است در اثر تحوّلات پیرامونی و در بزنگاه‌های تاریخی به مسائلی «قابلِ حل» تبدیل شوند. افراد و ملّت‌هایی که در مواجهه با مشکلات اساسی، در موضع و حالت ناامیدی قرار می‌گیرند، بنا بر دلایل پیش‌گفته، ظرفیت و آمادگی بهره‌بردن از چنین فرصت‌هایی را ندارند. در مقابل، افراد و ملّت‌هایی که امید و تلاش‌گری خود را حفظ کرده باشند، حتّی اگر پیش از این نتوانسته باشند هیچ گام مثبتی بردارند، از بزنگاه‌های تاریخی بهترین استفاده را می‌برند و چه بسا در چنین نقاط عطفی، سرنوشت خود را دگرگون کنند.

5. حتّی اگر دو مورد اوّل را لحاظ نکنیم و برخی مشکلات مهم و اساسی را واقعاً لاینحل فرض کنیم، باز هم کسانی که امیدوارانه تلاش می‌کنند، اوّلاً، شادترند و لذا از زندگی بهرۀ بیشتری می‌برند، ثانیاً، استعدادها و ظرفیت‌های درونی‌شان بیشتر شکوفا می‌شود و رشد شخصیتی بیشتری دارند و ثالثاً، اطرافیان از وجود و حضور آنها بیشتر شاد و پرتوان می‌شوند تا غمگین و بی‌انگیزه.

بیایید از ناامیدی، تکرار «نمیشه، فایده نداره و درست‌بشو نیست»، انفعال و پراکندن انرژی منفی دست برداریم و امیدوارانه، خردمندانه و جمعی، برای یافتن راه‌حل مسائل و مشکلات جامعه و غلبه بر آنها، تلاش کنیم.

 عصرایران؛ وحید احسانی

 نظر دهید »

آرتروز فکری چیست؟

03 دی 1400 توسط مدیر النفیسه

❣️آرتروز فکری چیست؟

آرتروز بیماری‌ای است که به مفاصل حمله می‌کند و نتیجه اش این می‌شود که بیمار نمی‌تواند مفاصلش را به راحتی تکان دهد.

و اما …

آرتروز فکری بیماری‌ای است که وقتی به انسان حمله می‌کند، فرد قدرت خلاقیتش را از دست می دهد، دیگر نمی‌تواند نوآوری کند، همیشه مستأصل است و قادر به یافتن راه‌حل‌های جدید نیست.
مغز هنوز هم این توانایی‌ها را دارد اما چون آرتروز گرفته قادر به تفکر و خلاقیت نیست و نمی‌تواند تمام قدرت خود را به‌کار بندد.

فرد مبتلا به آرتروز فکری در هر سن و سالی که باشد از فکر کردن و خلاقیت و آموختن رنج می‌برد، نمی تواند کتاب بخواند، نمی تواند برنامه‌های آموزشی و مفید را تماشا کند و نمی‌تواند از دیگران بیاموزد؛ درچنین حالتی فرد دوست دارد در همین وضعیتی که هست بماند و خود را از هر حرکتی دور می‌دارد. درنتیجه کارها را طوطی‌وار انجام می‌دهد و درنهایت در “تلۀ روزمره‌گی” گرفتار میشود.

1640335656unnamed.jpg

 1 نظر

یا چیزی را دوست نداشته باش … یا در مقابلش احساس وظیفه کن!”

30 آذر 1400 توسط مدیر النفیسه

دوستی می گفت : یادم می آید یکسال پا روی زمین کوبیدم که من بلبل میخواهم

از من اصرار از پدرم انکار که باید خودت بزرگش کنی هااااا…گفتم باشد،گفت مسئولیت دارد باید قبول کنی هاااا…

قبول کردم…خرید!

از فردای آن روز، صبح زود باید از خواب بیدار میشدم و قبل از خوردن صبحانه ی خودم به بلبلم غذا می دادم…خسته ام کرده بود، گاهی حتی زمان صبحانه خودم را برایش خرج می کردم و خودم گشنه میماندم…

درک نمی کردم چرا روزهایی که من خوابم می آمد یا نبودم پدرم اینکار را انجام نمی داد و با عذاب وجدان گشنگی کشیدن بلبل تنهایم می گذاشت…

یک روز که فراموش کرده بودم برایش غذا بگذارم ، به محض دیدنم سوت می زد و خودش را به قفس می کوبید…طوری که اشکم در آمد، حسابی شرمنده ام کرده بود …به پدرم نگاه کردم جوری که انگار او مقصر است …

اما تنها جوابی که گرفتم این بود که؛“دوست داشتن به همین سادگی ها نیست ..باید مسئولیت دوس داشتنت را قبول کنی ..نمی توانی دیگران را بگذاری مراقبش باشند ..هیچکس برایش تو نمی شود … !

یا چیزی را دوست نداشته باش … یا در مقابلش احساس وظیفه کن!”

این داستان زندگی خیلی از ماست:دوست داریم ،در قفس می اندازیم و بعدرهایشان می کنیم به امان خدا!

یا در بهترین حالت مسئولیتش را گردن بقیه می اندازیم!

همین است که بعد از چند وقت پرنده هایمان می میرندو گلدان هایمان پژمرده می شوند …

مراقب آدم هایی که دوستشان دارید ، باشید.یا شروع به دوست داشتنشان نکنید یا مسئولیتشان را تا آخر قبول کنید!

سخت است….اما بزرگتان می کند…

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 18
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 298
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • نورفشان

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 8
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 22
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 29
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس