خطرهای برفک تلویزیون
خطرهای برفک تلویزیون
تکنولوژی برای انسان امروزی دستاوردهای بسیاری به همراه آورد. افزایش رفاه، تولید انبوه انواع محصولات متنوع، درمان بیماری ها و ریشه کن کردن بسیاری از مشکلاتی که نسل های قبلی بشر را تهدید می کردند؛ اما این یک روی سکه است. تکنولوژی چهرۀ دیگری هم دارد که کمتر به آن اشاره می شود. دان دلیو، نویسنده کتاب “برفک” گفتنی های زیادی از روی تاریک تکنولوژی دارد.
داستان “برفک” که به انتخاب مجله تایم در فهرست صد رمان برتر انگلیسی زبان بین سال های 1923 تا 2005 قرار گرفته است، از “زندگی در زمانۀ خطرناک” می گوید. روایت پست مدرن رمان برفک از جامعۀ مدرن در کشورهای توسعه یافته و نظام سرمایه داری، زندگی خانوادگیِ جک را دست مایه قرار می دهد تا با کنکاشی در آن، انسان و معنای جهان را بار دیگر به پرسش بکشد.
دان دِلیلو نویسنده باهوشی است. داستانی که او از زندگی مدرن یک خانواده در بستر یک کشور مدرن روایت می کند، برای یک خواننده زیرک طرح شده است. هر صفحه کتاب شما را به فکر کردن تشویق می کند. سوالی که از شخصیت های داستانی پرسیده می شود، سوال از خواننده است. نقد جریان مدرن و شیوه زندگی امروزی، دغدغه امروز ماست. بحث های مطرح شده در کتاب، المان هایی بسیار ملموس برای ما هستند چرا که زندگی ما به شدت با آنها عجین شده است.
نقدِ جریانی که درونِ آن هستی بسیار متفاوت با نقد سایر پدیده هایی ست که مشمول گذر زمان شده اند و از بیرون به آن می نگریم؛ این نقدِ خودِ ماست. حضور فروشگاه های پُر از اجناس و لذت خریدهای جانانه، تلویزیون و نقشِ رسانه ها، هر روز تماشای انواع اخبار از وقوع سیل و زلزله گرفته تا تولید انبوه مدل جدید تویوتا، تولیدات شیمیایی خطرناک زیست ناپذیری که زمین و نسلهای آینده را تهدید می کنند، رواج داروهای مهندسی شده بیوشیمیایی برای درمانِ بیماری های نوظهور روانی و… حتا رشته های دانشگاهی جدید مثل هیتلر شناسی، بررسی فرهنگ عامه در رسانه ها، فرشته شناسی و…در کنار سردرگمی برای کنترل این ویژگی های تازه متولد شده در زندگی، دغدغه های همیشگی انسان هم چنان با اوست.
تولیدات انبوه انواع محصولاتی که حقیقتا به آن نیازی نداریم، سرمایه های طبیعی و حیات زمین را به خطر انداخته است. سالهاست که زنگ خطر به صدا درآمده. کنفرانس ها و اجلاس بین المللی سالانه تشکیل شده و در مورد آینده زمین بحث می کنند: “ما زمین را از گذشتگان خود به ارث نبرده ایم، بلکه آن را از آیندگان به امانت گرفته ایم.” ضرب المثلی سرخپوستی. اما هم چنان جو مادی گرایی و سرمایه داری به تولید بیشتر انواع مواد شیمیایی، زباله های سمی و…ادامه می دهد. هر ساله پروژه های پر طمطراقی برای تولید مواد شیمیایی جدیدتری تلاش می کنند در حالی که نمی دانند این مواد در آینده چه تاثیراتی بر انسان، حیوانات و محیط زندگیشان خواهد گذاشت. به این نادانی، عدم شناخت کافی از طرز استفاده تکنولوژی های جدید در زندگی را هم اضافه کنید، درون مایه کتاب دلیلو که تلاش می کند از وضعیت زندگی امروزی انسان تصویری بدست دهد.
روند داستان به این صورت است که جک استاد رشته هیتلر شناسی است که خانواده بزرگی متشکل از بچه های ازدواج های قبلی خودش و همسر کنونیش، بابِت، را سرپرستی می کند. مواجهه با شکل جدید زندگی مدرن با امکانات بالا او را در برابر تاثیراتی که انواع تکنولوژی های اخیر بر زندگی خودش و کودکانش می گذارد به فکر می اندازد. تا اینکه واقعه ای در شهر رخ می دهد و ماده شیمیاییِ سمی نشت می کند. ابری سمی بر بالای شهر پیش رَوی کرده و مردم را مجبور به فرار می کند. بر سر جک که در معرضِ ابر قرار گرفته چه می آید؟ زنش چه دارویی مصرف می کند که آن را پنهان می کند؟ همسرانِ قبلی جک که گه گاهی در داستان خود را نشان می دهند چه مسیرهای غیر معمولی چون جاسوسی یا ورود به فرقه های عجیب در زندگی خویش در پیش گرفته اند؟ پسرِ نوجوانشان که بسیار سوال می پرسد از طریق نامه نگاری با قاتلی در زندان شطرنج بازی می کند و دخترشان در مانورهای آموزشی به خوبی نقشِ قربانیان احتمالی را ایفا می کند؛ داستانِ زندگیِ مدرن یک خانواده در روزگار تکنولوژی. گزیده هایی از متن کتاب را می خوانیم:
گفتم “پسره داره بدون تلویزیون بزرگ میشه، احتمالا یه جوری بار می آد که آدم دلش می خواد باهاش حرف بزنه موری، یه جور بچه وحشی جنگلی، باهوش و باسواد ولی محروم از کُدها و پیام های عمیق تری که نوع بشر رو از باقی موجودات متمایز میکنه.”
موری گفت “تلویزیون موقعی دردسره که یادت رفته باشه چه جوری باید نگاه کنی و گوش بدی، من و دانشجوهام دایم داریم راجع به این بحث می کنیم. احساس می کنن باید علیه این رسانه بایستند، درست مثل نسل قبلی شون که علیه والدین و کشورشون ایستادن. من بهشون میگم که باید یاد بگیرن دوباره شبیه بچه ها نگاه کنن. هر محتوایی رو تو ذهنشون ریشه کَن کنن. به قول تو کُدها و پیام ها را پیدا کنن جک.” (ص59)
“من برای جواب این سوال روت حساب می کنم جک.”
“چه سوالی؟”
“تو تنها کسی هستی که اونقدر درس خونده که بتونه جوابم رو بده.”
“نگفتی چه سوالی.”
“مردم قبل از تلویزیون هم این قدر احمق بودن؟"(صفحه 262)
کتاب برفک نوشته دان دِلیو در سه فصل “امواج و تشعشع"، “واقعۀ هوای سمی” و “دایلاراما” توسط پیمان خاکسار ترجمه و به وسیله نشر چشمه منتشر شده است.