دمی با مولانا به مناسبت ماه مبارک رمضان
? ? دمی با مولانا به مناسبت ماه مبارک رمضان
مولانا جلال الدین محمد بلخی، در بین شاعران بزرگ شعر فارسی بیشترین شعر و مضمونپردازی پیرامون رمضان و فرهنگ آن دارد و در اکثر قریب به اتفاق آنها به ستایش چشمگیر و خارق العادهای از رمضان پرداخته است.
آمد رمضان و عید با ماست
قفل آمد و آن کلید با ماست
بربست دهان و دیده بگشاد
وان نور که دیده دید با ماست
آمد رمضان به خدمت دل
وان کش که دل آفرید با ماست
در روزه اگر پدید شد رنج
گنج دل ناپدید با ماست
کردیم ز روزه جان و دل پاک
هر چند تن پلید با ماست
روزه به زبان حال گوید
کم شو که همه مرید با ماست
مولانا از قفل عجیبی سخن می گوید که خود کلید است. او حتی قفلی را که روزه بردهانها میزند تا نخورند و نیاشامند نیز نه تنها قفل، که کلید گشایش به افقهای تازه میداند و رنج حاصل از گرسنگی و تشنگی را عین گنج میبیند.
روزه در افق جهانبینی مولانا، بال پرواز روح به معراج است و در عوض دست شستن از روزی جسم، سفرههای روزی جان گشوده میشود در مهمانی ملکوت.
مولوی در کلیات شمس، برای نمایش اهمیت این ماه کلمه روزه را به صورت ردیف میآورد تا با تکرار نام آن تاثیر بیشتری بر مخاطب خود بگذارد.
مولانا به تاثیرات مثبت و برکات نهان این ماه اشارات ظریفی دارد که چون دیگر اشعارش در واژهها مستتر است.
مبارک باد آمد ماه روزه
رهت خوش باد، ای همراه روزه
شدم بر بام تا مه را ببینم
که بودم من به جان دلخواه روزه
نظر کردم کلاه از سر بیفتاد
سرم را مست کرد آن شاه روزه
مسلمانان، سرم مست است از آن روز
زهی اقبال و بخت و جاه روزه..
دعاها اندرین مه مستجاب است
فلکها را بدرد آه روزه