مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

نهم ربیع عیدالزهرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

02 آبان 1399 توسط مدیر النفیسه

?او را بکشید‼️

✨ألَا مَنْ دَعَا إِلَی هَذَا الشِّعَارِ فَاقْتُلُوهُ وَ لَوْ کَانَ تَحْتَ عِمَامَتِی هَذِهِ

? آگاه باشید! هر کس که مردم را به این شعار «تفرقه و جدایی» دعوت کند او را بکُشید، هر چند که زیر عمامه من باشد.

? #نهج_البلاغه، فرازی از خطبه127

#نهم_ربیع
#عیدالزهرا
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی

1603446231_.jpg

 4 نظر

ولایتعهدی؛ فرصت امام رضا(ع)، چالش مامون

26 مهر 1399 توسط مدیر النفیسه

رسول جعفریان بررسی کرد؛
ولایتعهدی؛ فرصت امام رضا(ع)، چالش مامون

رسول جعفریان چند سال پیش در گفت و گویی با قدس آنلاین به برخی سوالات مهم درباره حیات سیاسی امام رضا پاسخ گفته بود.

متن این گفت و گو به شرح زیر است:

* دوره زندگی امام رضا(ع) قبل از رویداد ولایت عهدی و مهاجرت به خراسان، به لحاظ سیاسی از چه ساختاری برخوردار بود و نقش آن حضرت در آن ایام در مواجهه با چالشهای عقیدتی شیعیان به طورخاص چگونه قابل ترسیم است؟
**دوران زندگی امام رضا( ع) پیش از ماجرای ولایت عهدی در امتداد همان چارچوبی بود که امامان پیش از وی برای حفظ بنیانهای اعتقادی شیعه و سازمان وکالت طراحی کرده بودند. چالشهای موجود برابر امامان، بیش از آنکه مسائل خارج از تشیع باشد، مسائل و مشکلات درونی بود. این قبیل مسائل شامل جلوگیری از انحرافهای فکری و غالیان بود، بخشی در تبیین مسائل فقهی و عقیدتی برای شیعیان بود که تحت تأثیر دیگر فرقه های اسلامی قرار نگیرند. افزون بر این، حفظ سازمانی که با عنوان نظام وکالت از زمان امام کاظم(ع) شکل گرفته بود، بویژه در جهت جلوگیری از ورود عناصر سودجو و اخلالگر و فرصت طلب، مسؤولیت بسیار سنگینی بود. سابقه نشان داده بود کسانی هستند که صرفاً برای مطامع دنیوی، خود را به امامان نزدیک کرده، با ادعاهایی نظیر بابیت و وکالت، به خام کردن شیعیان نواحی مختلف پرداخته و جز آنکه به تصاحب اموال توده های شیعه می پردازند، نوعی انحراف فکری و فرقه ای را نیز ایجاد می کنند. بسیاری از این هدایتها که سبب شد تا شیعیان مسیر درست و بدون عیب را طی کنند، مدیون تلاشهای امام رضا(ع) در این مقطع است.

اما در خصوص مباحث عقیدتی، آگاهیم که این دوره، دوره سر برآوردن فرقه های کلامی متعددی است که بخصوص در کانون تمدنی عراق یکباره بروز کرده و پس از شروع نهضت ترجمه و ورود افکار سریانی و یونانی، شبهات فراوانی را برای مردم پدید می آورد. این شرایط، دقیقاً شرایطی است که مردم نیاز به «امام» دارند تا با کلمات خود که حکم «فصل الخطاب» را دارد، آنان را از سرگردانی نجات دهد. زیرا بسیاری از آن شبهات، چنان نیستند که صرفاً با بحثهای عقلی و نقلی قابل حل باشند، بلکه داشتن نوعی مبانی و چارچوب فکری و بخصوص ایجاد نوعی اعتماد درونی میان توده ها و امام می تواند مردم را از گذرگاه های حساس نجات دهد.


* آنچه در تاریخ ائمه(ع) در مورد امام رضا(ع) معمولاً می بینیم و می شنویم، بحث ولایت عهدی است و اینکه مأمون در یک اقدام سیاسی از امام به عنوان یک ابزار مقطعی استفاده کرده و امام هم آگاهانه به این مسأله واکنش نشان داده است. اما واقعاً چه عوامل و زمینه هایی باید وجود داشته باشد که مأمون چنین اقدامی را انجام بدهد؟
** این مسأله به شرایط خاص سیاسی حاکم بر جهان اسلام در بخش شرق اسلامی و منطقه تحت سلطه عباسیان پس از نبردهای میان امین و مأمون باز می گردد. این نبردها به وجهه عباسیان آسیب جدی زد و مشروعیت آنان را به مقدار زیادی زیر سؤال برد. توجه داریم که دوران هارون یک دوران باشکوه در دولت عباسی بود و اکنون آن شکوه و عظمت که البته به قیمت از میان بردن مخالفان و سرکوب آنان به دست آمده بود، جای خود را به نوعی تفرقه و تشتت سیاسی میان فرزندان هارون داده بود. شدت این وضعیت به حدی بود که دو برادر دو بخش از سرزمینهای اسلامی یعنی کانون عراق را برابر کانون ایران قرار داده بودند. از آن بدتر اینکه در این نزاع، یک برادر برادر دیگر را کشت و بر سرزمین او فایق شد. از سوی دیگر، در این دوره، آلترناتیو عباسیان، علویان هستند و مردم به صورت طبیعی در شرایط جدید که مشروعیت عباسیان زیر سؤال رفته است، در پی علویان بودند. مأمون آدم سیاست باز و فکوری بود. او در پی سامان دادن به این اوضاع بود و از هر راه حلی برای هموار کردن مسیر خلافت خود بهره می جست. در این باره، دست به اقدامها و شگردهای مختلفی زد که یکی از آنها کشاندن امام رضا(ع) به صحنه سیاست بود. این درست مشابه شرایطی است که گاه در کشورهای مختلف مشاهده می کنیم که رهبر یک حزب برای آرام کردن اوضاع، رهبر حزب مخالف را به عنوان نخست وزیر معرفی می کند. این کار با این هدف انجام می گیرد تا مخالفان خود را شریک در قدرت بپندارند و با استفاده از شرایط دشوار حکومت، در پی انقلاب نباشند. این آن چیزی است که ما از ظاهر تاریخ می فهمیم. طبعاً حدسهای دیگری هم وجود دارد، اما مهمترین نکته همین است.


* آیا طرح بحث ولایت عهدی را از سوی مأمون برای امام و شیعیان فرصت شمرده می شد، یا یک چالش سیاسی بود؟ و آیا واکنش امام نسبت به این پیشنهاد چالش را به فرصت تبدیل کرد؟
** به نظر می رسد بحث ولایت عهدی دامی بود که برای کنترل شیعیان امام طراحی شده بود. شاید این هدف هم مطرح بود که مأمون در مقابل مخالفان خود در کانون عراق که از عباسیان دفاع می کردند، اما مأمون را نمی خواستند، نیاز به حمایت شیعیان داشت. به هر حال، شیعیان جمعیت پراکنده اما فعال و قدرتمند بودند و کشاندن آنان در پشت سر مأمون برای او یک امتیاز بود. به علاوه، می توانست طرفداران عباسی مخالف مأمون را به هراس اندازد، بدین معنا که اگر از مأمون حمایت نکنند، او در دامن شیعیان خواهد افتاد و دیر یا زود آنان بر عراق تسلط خواهند یافت. بنابراین، بهتر است که دست از مخالفت با او بردارند و با وی آشتی کنند.

به نظر می رسد مأمون در این اهداف خویش موفق شد، اما او به یک نکته توجه نکرده بود و آن اینکه اساساً امام رضا(ع) و شیعیان در پی کسب قدرت سیاسی نبودند و بنابراین قرار نبود از این مسیری که به اجبار در آن افتاده اند، برای آینده سیاسی خود اندوخته ای کسب کنند. جامعه شیعه امامی، راهی دیگر را انتخاب کرده بود.

این سیاست، تقویت هویت و بنیه تشیع به عنوان یک جریان مذهبی بود. ممکن بود این جریان مذهبی در آن زمان نتواند قدرتی کسب کند، اما وقتی پابرجا بماند، برای همیشه به عنوان یک مذهب باقی خواهد ماند و چنین هم شد. با این فرض امام رضا(ع) منهای آنکه می کوشید تا خود را با مسائل حکومتی در نیامیزد، تلاش خود را بخصوص در خراسان، روی ایجاد ارتباط با شیعیان، تقویت بنیه اعتقادی آنان و پرورش افراد بزرگی مانند اباصلت متمرکز نمود که مصداق یک شیعه اصیل و واقعی و معقول و دور از افراط و تفریط است.


* آیا جامعه شیعی در آن ایام و پس از آن توانست از آنچه حضرت رضا(ع) انجام داد، به عنوان یک راهبرد سیاسی- فرهنگی بهره گیرد؟
** این امر در چارچوب ظرفیتهایی بود که در جامعه شیعه وجود داشت. شیعه یک اقلیت، اما فعال و پویا بود و در عین حال، دچار بحرانهای داخلی و فرقه سازیهایی که پس از رحلت هر امامی در آن پدید می آمد. فرصتی که در پی آمدن امام به ایران فراهم شد، با توجه به اینکه شمار شیعیان امامی در ایران در این زمان قابل ملاحظه بود، این امکان را فراهم کرد تا آنان تقریباً به آسانی بتوانند از محضر امام برای حل و فصل مسائل و مشکلات فکری خود بهره بگیرند. این شرایط در زمانی که امام در مدینه بود، چندان فراهم نبود، زیرا در سال تنها شماری از حجاج می توانستند با سفر به مدینه با آن حضرت تماس داشته باشند. اما در شرایط جدید امام با وجود سختگیریهای مأمون، در دسترس شیعیان قرار داشت. این دوره گرچه کوتاه است، اما به لحاظ فرهنگی آثار مثبت فراوانی از خود برجای گذاشت.
 
 

 نظر دهید »

شاخص اقتصادی از دید شاه عباس

13 مهر 1399 توسط مدیر النفیسه

شاخص اقتصادی از دید شاه عباس

شاه عباس از وزیرش پرسید: امسال اوضاع اقتصادی کشور چگونه است؟
وزیر گفت: الحمدالله به گونه ای است که تمام پینه دوزان توانستند به زیارت کعبه روند.
شاه عباس گفت:
نادان اگر اوضاع مالی مردم خوب بود میبایست کفاشان به مکه میرفتند نه پینه‌دوزان، چون مردم نمیتوانند کفش بخرند ناچار به تعمیرش می پردازند، بررسی کن و علت آن را پیدا نما تا کار را اصلاح کنیم…

?هزار و یک حکایت اخلاقی

1601819893photo_2020-10-04_17-26-14.jpg

 نظر دهید »

آفت حکومت‌ها در دیدگاه امیر المومنین علی (ع)

08 مهر 1399 توسط مدیر النفیسه

 

چند روز پیش رفته بودم دفتر یکی از دوستان. روی دیوار اتاقش پنلی بود و روی پنل کاغذهایی و در بین کاغذها، یک کپی سیاه و سفید که نوشته رویش خیلی توجهم را جلب کرد به طوری که لحظاتی غرق در آن شدم و دوستم پرسید:
- کجایی محمدی؟!

کاغذ A4 روی پنل را نشانش دادم و گفتم:
- عجب حرف قشنگی! یک کپی از آن را به من بده!

و او نیز این لطف را در حق من کرد و امروز صبح برای چندمین بار آن را مرور کردم و حیفم آمد که این روایت نغز و جامعه‌شناسانه را تنها بخوانم و به تنهایی بر درایت علی(ع) درود بفرستم:

آفت‌الدول باربع:

◀️ تضییع الاصول
◀️ التمسک بالفروع
◀️ تقدیم الاراذل
◀️ تأخیر الافاضل

آفت حکومت‌ها چهار چیز است:

↙️ واگذاشتن و ضایع ساختن اصول
↙️ تمسک به فرعیات و پرداختن به امور غیر مهم
↙️ مقدم ساختن انسان‌های فرومایه و پست
↙️ به عقب راندن و بی‌توجهی به انسان‌های فرهیخته

 

✍️ جعفر محمدی/ عصرایران 

 4 نظر

چرا باید «به‌اضافه مردم» را خواند؟

17 مرداد 1399 توسط مدیر النفیسه

به اضافه مردم

چرا باید «به‌اضافه مردم» را خواند؟

نوشته: روح‌الله رشیدی 

ناشر: راه‌یار، چاپ اول 1399

144 صفحه، 16000 تومان

****

 

دوستی كه كتاب «به‌اضافه مردم» را با عنوان فرعی «ده اصل اساسی برای كار فرهنگی» به دستم داد، از كتاب و نویسنده‌اش تعریف كرد و معتقد بود با توجه به موضوع و قالب كتاب، آن را خواهم پسندید. خودم البته در نگاه اول چندان امیدوار نبودم و كتاب را در كنار مجموعه‌ای از کتاب‌های نخوانده و تلنبار شده گذاشتم تا سر فرصت ورقی بزنم و نگاهی به آن بیندازم.

بی‌حوصلگی و ناامیدی‌ام ناشی از تصوری بود كه بخش عمده‌ای از کتاب‌های انقلابی و مذهبی در مخاطب به وجود آورده و عناوینی مانند جبهه فرهنگی انقلاب موجب پیش‌داوری می‌شود.

نمی‌دانم به خاطر حجم مختصر كتاب بود یا رنگ قرمز جذاب جلدش، یا حتى شاید به دلیل اسم زیبا و متفاوتش كه دو سه روز بعد كتاب را برداشتم و شروع كردم به ورق زدن. راستش اصلاً انتظار نداشتم این كتاب كه برای توجیه و راهنمایی فعالان فرهنگی انقلابی و اعضای بسیج مساجد و … نوشته شده این‌طور راضی‌کننده و اثرگذار باشد.

نثر روان و صمیمی كتاب در كنار فرم جذاب و صفحه‌آرایی شیك و حرفه‌ای موجب شد كه جدی‌تر به صفحاتش نظر كنم. چارچوب صحیح و ساختار منطقی كتاب، رویكرد کاملاً كاربردی و عملیاتی آن و ذكر مثال‌های ملموس و عینی متعدد در هر فصل باعث شده تا مباحث بسیار قابل‌استفاده و قابل‌فهم باشد.

هر چه پیش‌تر رفتم تعجبم از عقلانیت در محتوای كتاب و سر و شكل آراسته‌اش بیشتر شد، زیرا برخلاف انتظارم نه خبری از شعارهای كلی و تعارفات رسمی بود و نه تكرار بحث‌های كلی و عمومی كه برای خواننده قابل پیش‌بینی هستند.

نخستین بخش از فصول ده‌گانه كتاب به «مردم‌محوری» پرداخته و نقش مردم و مخاطبان را در فعالیت فرهنگی بررسی كرده است.

نویسنده در همان آغاز به‌صراحت از خوانندگان خود می‌پرسد:«مردمی بودن یعنی چه؟ تلقی عمومی ما از این مفهوم آن است كه اگر گروهی از مردم، در برنامه‌های ما شركت كنند و مخاطب ما شوند، همین یعنی مردمی بودن! در این صورت، مردم را «سیاهی‌لشکر»ی می‌بینیم كه تنها به درد پر کردن مجالس و سالن‌های ما می‌خورند!» و سپس اضافه می‌کند: «جمهوریت یعنی رجوع منظم و مداوم به آرای مردم و مشاركت دادن آنان در اداره جامعه»

نویسنده در همان آغاز به‌صراحت از خوانندگان خود می‌پرسد:«مردمی بودن یعنی چه؟ تلقی عمومی ما از این مفهوم آن است كه اگر گروهی از مردم، در برنامه‌های ما شركت كنند و مخاطب ما شوند، همین یعنی مردمی بودن! در این صورت، مردم را «سیاهی‌لشکر»ی می‌بینیم كه تنها به درد پر کردن مجالس و سالن‌های ما می‌خورند!» و سپس اضافه می‌کند: «جمهوریت یعنی رجوع منظم و مداوم به آرای مردم و مشاركت دادن آنان در اداره جامعه»همین نكته كافی بود تا من خواننده را میخكوب كند و با كتاب همراه سازد. در روزگاری كه برخی افراد به اسم جریان انقلابی و حزب‌اللهی رسماً این ركن اساسی نظام جمهوری اسلامی را تخطئه می‌کنند و بنیان مردم‌سالاری دینی را بی‌محابا مخدوش می‌سازند و حتى بی‌شرم و خجالت می‌گویند كه هر چه مشاركت در انتخابات پایین بیاید، آرای ما در صندوق‌ها بیشتر می‌شود(!)، پیدا كردن كسی كه از موضع تفكر انقلابی چنین صریح و شفاف بر نقش محوری مردم اصرار كند، غنیمت و نعمت است.

نویسنده در اصل نهم با عنوان «اولویت‌محوری» نیز وقتی به شناخت اولویت‌ها می‌پردازد، با ذكر مثالی چنین می‌گوید:«در محله ما، مسئله‌ای مانند طلاق وجود دارد و خانواده‌های زیادی درگیر این مسئله هستند؛ اما مسجد محله، بی‌توجه به این مسئله، كارهای روزمره و کلیشه‌ای خود را انجام می‌دهد. انگار نه انگار كه در محله آن‌ها كسانی دچار مشكل هستند، تبعات فرهنگی و اخلاقی طلاق را هم نمی‌بینند. این مسجد، اولویت‌شناس نیست.»

فصول دیگر كتاب مانند «مشارکت‌پذیری حداكثری» نیز از این واقع‌بینی و توجه به مسائل و دغدغه‌های محسوس و عینی خالی نیست. كتاب با یك تلنگر جدی و صریح به مخاطب پایان می‌یابد:«سؤال این است:آیا ابتدا برنامه‌های ما از كیفیت افتادند و بعد مردم نیامدند، یا اول مردم نیامدند بعد برنامه‌های ما بی‌کیفیت شدند و مجبور شدیم برای خالی نبودن عریضه، پول خرج كنیم و شام بدهیم تا مردم را بیاوریم؟»

سؤالی كه می‌توان در بسیاری مصادیق و موارد تكرار كرد و پرسید، از صدا و سیمایی كه با بحران مخاطب روبروست تا صفوف نمازهای جمعه و مساجد كه روز به روز خلوت‌تر می‌شوند!

پاسخ نویسنده نیز به همین اندازه صریح و شفاف است:«بی‌اعتنایی مردم به برنامه‌های فرهنگی از زمانی شروع شد كه برنامه‌ها در فرم و محتوا زبان مردم را گم كرد و از مؤلفه‌های مردمی خالی شد. مردم آنگاه به برنامه‌های فرهنگی پشت كردند كه طراحان و مجریان برنامه‌های فرهنگی به مردم پشت كردند!»

متأسفانه پاسخ نیز، پاسخی است كه می‌توان در بسیاری حوزه‌های دیگر از سیاسی و اقتصادی تا اجتماعی و دینی تكرار كرد. كتاب «به‌اضافه مردم» گرچه مجموعه‌ای مختصر است و به‌عنوان دستنامه و كتاب راهنمای كار فرهنگی تدوین شده، اما به‌خوبی می‌تواند فهمی روشن و نگاهی عمیق برای كار درست‌تر و اثرگذارتر در خواننده جوان خود ایجاد كند.

محمدزائری

 2 نظر
  • 1
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 22
  • ...
  • 23
  • 24
  • 25
  • ...
  • 26
  • ...
  • 27
  • 28
  • 29
  • ...
  • 61
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • مهشید ديانت خواه
  • 0marziyeh

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 17
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 24
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 29
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس