مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

هنوز هم به مطهری و اندیشه هایش نیازمندیم

15 اردیبهشت 1402 توسط مدیر النفیسه

هنوز هم به مطهری و اندیشه هایش نیازمندیم
 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

دوازدهم اردیبهشت مصادف با سالگرد شهادت استاد شهید مرتضی مطهری است که بی‌تردید از ماندگارترین چهره‌های دینی و ملی در تاریخ کشور ما خواهد ماند. مطهری را به عنوان یک روحانی و اسلام‌شناس برجسته، به عنوان یک فیلسوف و متفکر ژرف‌اندیش، به عنوان یک استاد و نویسنده نمونه و به عنوان‌های دیگری از این قبیل شناخته‌ایم؛ اما شناخت او به عنوان یک مصلح اجتماعی نیاز مغفولی است که به دو دلیل ضرورت مضاعفی یافته است.

این دو دلیل چیست؟ نخست آنکه مطهری از معدود متفکرانی است که مورد قبول و اقبال قشر‌های متفاوت اجتماعی و طیف‌های گوناگون فکری است و نظر صائب، نیت خالص و قدرت نظریه پردازی او را همگان پذیرفته و تحسین کرده‌اند. دیگر آنکه این روز‌ها جامعه ما دچار التهاب‌ها و نابسامانی‌هایی است که راه چاره می‌طلبد. اصلاح این نابسامانی‌ها با درشتی و تحکمی که گاه و بیگاه می‌بینیم و متاسفانه بعضاً از جایگاه دین و روحانیت نیز صادر می‌شود، موجب پیدایش تردید‌ها یا پرسش‌هایی در ذهن جوانان در خصوص توانایی اندیشه‌های دینی و متولیان آن شده است.

نگاهی به آثار و کارنامه عمر پر برکت این شهید بزرگ نشان می‌دهد که هنوز هم می‌توان او را به عنوان یک مصلح اجتماعی که اتفاقاً از خاستگاه دین به همه چیز نگریسته است، مورد مطالعه قرار داد و از آثار مکتوب و شفاهی، و از آن مهم‌تر سیره عملی و رفتار اجتماعی او الگوی قابل اطمینانی برای خود ساخت. این که چرا مطهری اینگونه بود و چگونه می‌توان مانند او شد یا کسانی، چون او را تربیت کرد پرسش‌های ضروری و سودمندی است که البته فرصتی فراخ و همتی بلند می‌طلبد. اما به این اندازه می‌توان گفت که رمز موفقیت وی شناخت عمیق دین و نیاز‌های بشر و احساس مسوولیت در برابر آن بود. اگر آن حکیم الهی به واقع توانست در جایگاه یک احیاگر تفکر دینی ظاهر شود، در گام نخست به دلیل عبور از پوسته و ظواهر به حقیقت ناب و بهجت‌آفرین آموزه‌های اسلامی بود. او سال‌های طولانی به مطالعه و اندیشه در احکام و معارف دین نشسته و در بخش‌های مختلف آن صاحب رای و نظر گشته بود. از سوی دیگر معاشرت و تعامل مستمر و متواضعانه وی با قشر‌های مختلف، به ویژه جوانان و دانشگاهیان، مطهری را به دردآشنای کسانی تبدیل کرده بود که در عطش دستیابی به گوهر هستی می‌سوختند.

حاصل جمع این دو ویژگی «طبیب دوّار»‌ی بود که حاذقانه به جست و جوی مواضع آسیب‌پذیر می‌پرداخت و مشفقانه بر آن مرهم می‌نهاد و مداوا می‌کرد. هر گفتار و نوشتار او بازتابی از رنج‌های فکری و پاسخی به نیاز‌های زمان بود، از داستان راستان تا پاورقی‌های قیّم اصول فلسفه و روش رئالیسم.

مطهری گرچه احیاگری و اصلاحات مبتنی بر تفکر دینی را مقتضای گرایش به اسلام و قرآن می‌دانست، و به شدت نیز از تجدد‌گرایی‌های افراطی و مجذوب و مرعوب تمدن غرب شدن می‌نالید، اما در نقطه مقابل، به پرسش‌های نوپیدا نیز بی‌اعتنا نبود و هیچ سوالی را با منع و طرد روبرو نمی‌ساخت. او در مقدمه کتاب عدال‌الهی، اصولاً شک را معبر یقین می‌نامد و با قاطعیت ادعا می‌کند که آزادی اندیشه و بیان همیشه به سود اسلام تمام شده است.

آگاهی شهید مطهری به زمان، بصیرت دینی و ذکاوت او در شناختن معضلات فکری جامعه، حضور وی در متن زندگی اجتماعی، تواضع و رفتار جذاب وی با جوانان، احساس مسوولیت و سعه‌صدر او در پاسخ به پرسش‌هایی که گهگاه پرخاشگرانه هم می‌نمود و بالاخره تلاش خستگی‌ناپذیرش برای تبیین حکیمانه و عقلانی دین، نه امروز، که نیاز هر روز ماست.

اگر بخواهیم رمز برجستگی و راز ماندگاری شهید مطهری را در یک چیز خلاصه کنیم، بدون شک باید زمان‌شناسی و داشتن درد اصلاح جامعه را در صدر ویژگی‌های شخصیت آن بزرگوار قرار دهیم. عالم دینی هنگامی می‌تواند به رسالت خود عمل کند که از این ویژگی محروم نباشد؛ وگرنه هر گاه دانش او خسارت بار نباشد، سودی هم نخواهد داشت. امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «عالم به زمانه است که مورد هجوم اشتباهات قرار نمی‌گیرد»؛ و ما مصداق‌های مفهوم مخالف این گفته حکیمانه را کم ندیده ایم.

اگر تاریخ زندگی مطهری و سرنوشت او را با همراهان و همپایه‌های علمی او مقایسه کنیم به روشنی صدق این گفته پیشوای ششم را مشاهده می‌کنیم. آنان که نه تنها خود را در علم رسمی کمتر از مطهری نمی‌دانستند که در ظاهر بروز و ظهور بیشتری هم داشتند، نتوانستند در نهایت دردی از مردم خود درمان کنند؛ اگر نگوییم خود دردی دیگر شدند افزون بر انبوه درد‌های جامعه؛ چرا که بالاخره راه‌گم کردند و دیگران را نیز گمراه. عالم باید حاضر در زمانه باشد و اصولاً مفهوم اجتهاد همین است و علت تقلید از مجتهد زنده نیز همین. مطهری می‌گوید: «شرط زنده بودن مرجع تقلید برای آن است که بتواند درد روزگار خود را بشناسد و با استفاده از دانش خویش درمانی متناسب برای مردم خود بیابد؛ وگرنه شیخ‌انصاری (مثلاً) اعلم از همه عالمان است. چرا از او تقلید نکنیم؟!»

مطهری خود چنین بود و مانند طبیبی حاذق به دنبال شناخت درد و یافتن درمان جامعه بود. ایشان در همان حال که به شدت نسبت به اصول و ارزش‌های دینی پای‌بند بود، با نگاهی ژرف و بیانی شیوا مهم‌ترین مشکلات و معضلات زمانه را چاره‌یابی می‌کرد و همین است رمز‌ماندگاری و راز موفقیت او در میان همه کسانی که خاستگاهی، چون او داشتند.

مطهری مصداق نوآوری دانش دینی و شکوفایی استعداد ایرانی بود و هنوز هم که چند دهه پر نشیب و فراز از چاره‌اندیشی‌های او می‌گذرد، می‌توان داروی درد‌های اجتماع را از میان آثار او جست‌وجو کرد. سلام خدا بر او و بر همه شهیدان باد.

 

محسن اسماعیلی

 نظر دهید »

اگر اطرافیان غرغرو دارید، این مطلب را بخوانید

29 فروردین 1402 توسط مدیر النفیسه

اگر اطرافیان غرغرو دارید، این مطلب را بخوانید


شاید شما هم در بین اطرافیانتان از دوست و آشنا گرفته تا فامیل و حتی خانواده آدم غرغرو داشته باشید. آدمهایی که در جامعه هم کم نیستند و این روزها همه جا ممکن است ببینیدشان؛ در یک فروشگاه‌ هنگام خرید، تاکسی‌های سطح شهر یا داخل مترو. کسانیکه که دائما در هر شرایطی فارغ از اینکه چه اتفاقی افتاده باشد غر میزنند و از شرایط ناله می‌کنند. حالا اما بیشتر از همه‌جا پای این آدم‌ها به شبکه‌های اجتماعی باز شده است.

در این مطلب ما به این پرداختیم که چرا غر جای انتقاد موثر را می‌گیرد و چطور ما در تله غرزدن می‌افتیم.

غر با انتقاد فرق دارد

اولین نکته‌ای که باید بدانید این است که غر با انتقاد متفاوت است. نقد؛ جنبه‌های مختلف یک مسئله را بررسی می‌کند و ازدیدگاه‌های متفاوت به مشکلات و ایرادهای یک موضوع یا ساختار اشاره می‌کند. در غر زدن اما نگاه ساختاری وجود ندارد و هدف صرفا غر زدن و نوعی تخلیه روانی است. به همین خاطر است که انتقاد می‌تواند موثر واقع شود اما غر زدن هیچ سودی ندارد.

اکثر افراد سراغ غر زدن می‌روند چون راحت است. آسان است که درباره هر موضوعی صرفا غر بزنیم، اما اگر از غرغروها بپرسید که دقیقا ایراد مسئله چیست یا چه راه‌حلی برای حل موضوع دارند اصولا پاسخی ندارند، برعکس منتقد که ایراد ساختار را می‌شناسد و می‌تواند راه‌حل ارائه دهد.

غر زدن از ما یک کنشگر اجتماعی نمی‌سازد

یکی از دلایلی که افراد درباره هر مسئله اجتماعی، سیاسی غر میزنند یا ناله می‌کنند این است که با این حرف‌ها احساس مثبت کاذبی پیدا می‌کنند. یک لذت درونی و پنهانی در عین غر زدن از شرایط و وضع موجود. این اثر هنگام خواندن اخبار بد هم رخ می‌دهد. با اینکه اخبار بد ناراحت‌کننده‌اند اما چرا همیشه پر بازدید می‌شوند؟ یا چرا انگار پس از مدتی به این کار عادت می‌کنیم و در تله اخبار بد می‌افتیم؟ چون به نوعی اعتیادآورند و از نظر روانی ما را راضی می‌کنند. خواندن اخبار و صرفا در جریان اتفاقات بودن به شما توهم فعال بودن می‌دهد.

پس از چند ساعت وب‌گردی درباره یک موضوع و خواندن اخبار و توییت‌های مرتبط اصولا چه احساسی درباره‌اش دارید؟ نوعی حس کاذب موثر بودن. در حالیکه شما فقط توییت خوانده‌اید! این اتفاق درباره غر زدن هم وجود دارد. وقتی درباره یک موضوعی غر می‌زنید شاید فکر کنید از نظر اجتماعی کنشی انجام داده‌اید اما در واقع اینطور نیست. فرد کنشگر باید بتواند راه‌حل ارائه دهد و برای بهبود شرایط و حل مسائل اجتماعی که به آنها نقد دارد کنش موثر داشته باشد. نکته مهم این است که غر فایده‌ای ندارد، نوعی مفعول بودن اجتماعی‌ست که شخص گویی صرفا شرایط را پذیرفته و بی‌تلاش سعی می‌کند وجدان خود را آرام کند

غر بزنید، فالوور بگیرید
زمانی بود که هر هنرمندی از کلمه “مسئولین” استفاده می‌کرد مردم برایش دست و جیغ و هورا می‌کشیدند. سلبریتی‌ها هم فهمیده بودند کسی این کلمه را به خودش نمی‌گیرد هر بار می‌خواستند توجه‌ها را به خودشان جلب کنند دو تا غر هم به جان “مسئولین” می‌زدند. حالا حکایت بعضی افراد است که برای جلب توجه و فالوور دائما در صفحات مجازی‌شان درباره هر موضوعی غر می‌زنند. کافیست چند فحش هم ضمیمه کنند تا لایک بیشتری بگیرند.

اما اگر از دنبال‌کنندگان این صفحات هستید بعد از خواندن هر توییت یا پست‌شان به این فکر کنید که فایده این کار چیست؟ جز اینکه فرد به یک غرغروی اجتماعی تبدیل شود و قصد داشته باشد با دست گذاشتن روی آسیب‌ها و معضلات اجتماعی صرفا فالور بگیرد.

کارشناس‌ها چه می‌گویند؟

ما درباره این غرغروهای اجتماعی با یک کارشناس هم گفتگو کردیم. محمد محمدی روان‌درمانگر تحلیلی است. او درباره شخصیت غرغروها اینطور می‌گوید: “به طور کلی شاید نشود همه غرغروها را از یک تیپ شخصیتی دانست. اما از چند جنبه می‌شود به آنها نگاه کرد و بررسی‌شان کرد: خود شخص؛ خانواده و اجتماع.”

در روانشناسی ما بحثی داریم به اسم نشخوار فکری. این نشخوار فکری می‌تواند در بعد شخصی و اجتماعی بروز پیدا کند. به زبان ساده فرد دائما با موضوعات کوچک و بزرگ درگیر است و به جان خودش نق می‌زند. محمدی می‌گوید: “این نق‌زدن می‌تواند در بعد اجتماعی هم بروز پیدا کند و از شخص فردی غرغرو بسازد. ضمن اینکه در بعد فردی این اشخاص اصولا دستاوردی هم ندارند، یعنی کمتر پیش آمده که طبق یک برنامه‌ریزی جلو بروند و به هدفی برسند. اگر به غر زدن هم نگاه کنیم می‌بینیم با همین روند روبروییم.”

از منظر خانوادگی هم اگر به این افراد نگاه کنیم می‌بینیم که در خانواده خودشان هم عاملیت ندارند. احتمالا هرگز به رسمیت شناخته نشده‌ و مرجعیت هم نداشته‌اند. این مسئله را کجا می‌بینیم؟ در بحث‌های راننده تاکسی‌وار.

نظر کارشناس ما هم البته جالب است. او اینطور اضافه می‌کند: ” همین جمله ساده “کار خودشونه” که این روزها به طنز هم استفاده می‌شود در لایه عمیق‌تر اما از یک عدم عاملیت صحبت می‌کند. اینکه یک بخش مهمی از جامعه خود را فقط نظاره‌گر می‌بیند. پس چون هیچ تاثیری ندارد صرفا برای آرام کردن وجدان خود و کاستن از حس مفعول بودن به غر زدن رو می‌آورد.”

درباره تفاوت کنشگر و غرغروی اجتماعی نظر محمدی؛ روان‌درمانگر تحلیلی را پرسیدیم که اینطور پاسخ داد: “در بعد اجتماعی هم غرغروها برعکس چیزی که شاید فکر می‌کنند کنشگر نیستند. اعتراض و انتقاد هدف دارد و دنبال راه‌حل است، می‌خواهد از جامعه فضای بهتری بسازد. اما غر به این شکل نیست. شخص غرغرو حتی منشا خشم درونی و مشکلش را هم نشناخته و صرفا به اولین روشی که بلد است آن را بروز می‌دهد. انگار که فقط می‌خواهند بگویند دیدید ما هم گفتیم؟ این روزها هم که در فضای مجازی کافیست کمی غر بزنی و دوتا فحش به کسی بدهی تا عده زیادی دنبالت راه بیفتند.”

در نهایت نکته مهم این است که غر فایده‌ای ندارد، نوعی مفعول بودن اجتماعی‌ست که شخص گویی صرفا شرایط را پذیرفته و بی‌تلاش سعی می‌کند وجدان خود را آرام کند.

16818347345840317.jpg

 نظر دهید »

دکتر عماد افروغ :طبق دیدگاه امام علی(ع)، گرسنگی محرومان، نتیجه ظلم برخورداران است

25 فروردین 1402 توسط مدیر النفیسه

دکتر عماد افروغ :طبق دیدگاه امام علی(ع)، گرسنگی محرومان، نتیجه ظلم برخورداران است

شفقنا- دکتر عماد افروغ استاد برجسته دانشگاه و جامعه شناس، امروز جمعه در اثر بیماری دار دنیا را وداع گفت. ایشان در یک سخنرانی در ماه مبارک رمضان سال گذشته (1401 شمسی) به بیان تئوری های عدالت و سپس بحث عدالت از دیدگاه امام علی (ع) پرداخت که در روز درگذشت این استاد، شفقنا این سخنرانی را مجددا نشر می کند.


به گزارش شفقنا، این جامعه شناس در اولین نشست از سلسله مباحث «دین، عدالت و معیشت مردم» در سخنانی با عنوان «عدالت در نهج‌البلاغه» گفت: وقتی می‌خواهیم درباره عدالت در نهج‌البلاغه گفتگو کنیم، باید با پرسش و سوالات جدی به سراغ آن برویم و بحث من مبتنی بر سوالات جدی و دانش انباشته بشری نسبت به عدالت است.

وی با طرح تئوری‌های عدالت و رویکردهای مختلف طبیعت‌گرایانه، مساوات‌طلبانه، شایسته‌گرایانه و بی‌طرفانه، نگاه امام علی(ع) را جمع رویکرد مساوات‌طلبانه و شایسته‌گرایانه و عدالت را محور فلسفه سیاسی حکومت علوی خواند و افزود: از نگاه امام علی(ع) حق مردم بر حاکم خیرخواهی و توزیع عادلانه بیت‌المال است، اما حق حاکم بر مردم این است که او را نصیحت کنند، یعنی انتقاد و نصیحت حاکم، حق مردم نیست بلکه بالاتر از آن، حق حاکم و وظیفه مردم است و چنین نگاه ارزشمندی در مکاتب دیگر نظیر ندارد.

این استاد دانشگاه هشت حق نظیر عطوفت با مردم، عفو و بخشش، پرهیز از قانونگرایی صوری، مشورت و نظارت، عدالتخواهی و وفای به عهد را قابل استخراج از نامه امام علی (ع) به مالک اشتر دانست و ادامه داد: امام حق عفو و بخشش را برای مردم شمرده و به مسئولان حکومت می‌گوید از گناه و خطای مردم درگذرند، اما خودش از گناه کارگزاران حکومت خود نمی‌گذشت.

افروغ با تاکید بر پرهیز از قانون‌گرایی صوری و توجه به روح قانون که عدل است، توضیح داد: نباید قانون، عدالت را نقض کند و اگر مردم توان اجرای قانون را ندارند، نباید آنها را تحت فشار گذاشت. گرچه امروز قانون برای اغنیا و فقرا یکسان نیست، اما باید تبعیض مثبت را برای محرومین و مستضعفان و کسانی که به طور طبیعی از فرصتها محرومند در نظر گرفت.

این استاد دانشگاه عدالت را اعم از عدالت کیفری، قضایی، اجتماعی و اقتصادی قلمداد کرد و آن را از منظر امام علی در مرتبه‌ای بالاتر از سایر ارزشها نظیر آزادی دانست و افزود: از نگاه علی(ع) ستم حاکم به آوارگی رعیت و دست بردن به شمشیر منجر می‌شود. تفسیری که برخی از شورشهای 96 و 98 کردند، ناصواب بود و این موارد، ظهور آثار بی عدالتی در جامعه بود. اگر بر مردم ظلم کنیم پاسخش را می‌شنویم و روز دادگری بر ستمگران، سخت تر از روز ستم بر ستمدیدگان است؛ یعنی در موقع انقلاب و اعتراض خشک و تر با هم می‌سوزند.

وی گفت: طبق دیدگاه امام علی(ع)، گرسنگی محرومان، نتیجه ظلم برخورداران است. امام تامین یک حداقلی را برای همه جامعه ضروری می‌داند که طبیعتا این استاندارد تابع زمان و مکان است‌.

این نویسنده و جامعه‌شناس عدالت را در دیدگاه امام علی، مقوله‌ای عملی دانست و توضیح داد: عدالت بیرونی محصول عدالت درونی است یعنی کسی که در درون و زندگی خود تعادل نداشته باشد عدالت خواه نیست، کسی که بین حرف و عملش، نظر و رفتارش شکاف است عدالت خواه نیست. باید به هر مقداری که به مفهوم عدالت رسیدیم آن را پیاده کنیم نه آنکه معطوف بحثهای بی پایان نظری شویم، وقتی عمل کردیم ابهامات نظری رفع می‌شود.

افروغ نتایج بحث عدالت از دیدگاه امام علی را تقدم عدالت بر مصلحت و امنیت، عدم تحمل ظلم، عزیز بودن افراد محروم و مظلوم و ذلیل بودن اهل قدرت و ثروت نزد حاکم عنوان کرد و خاطر نشان ساخت: ایشان بی عدالتی را محصول آشفتگی و بی‌ضابطگی جامعه و سوءاستفاده توسط بنی امیه می‌داند و اوضاع امروز جامعه ما در نابرابری و توزیع مواهب اجتماعی اقتصادی بدتر از آن روز است و متاسفانه توجیه دینی هم می‌شود.

وی با اشاره به رفتار امام با برادرش عقیل که دچار فقر حقیقی و فرزندانش گرسنه بودند، عدل علی(ع) را از منظر شهید مطهری متعصب و متصلب دانست و گفت: امام می‌گوید فقر موت اکبر است یعنی فقیر یک بار نمی‌میرد بلکه دچار مرگ هر روزه و همواره در زجر است. امیرمومنان به محمد حنفیه می‌گوید از فقر برایت می‌ترسم که دینت را آسیب برساند، یعنی حق حیات مقدم بر حق معاد است.

این استاد دانشگاه، عدالت را برتر از جود دانست و با اشاره به دیدگاه شهید مطهری در این زمینه، عدالت را پایه جامعه و جود و بخشش را زینت ساختمان جامعه عنوان کرد و افزود: جود از نظر دهنده فضیلت است، اما از نظر گیرنده فضیلت نیست، بخشش زیاد موجب گداپروری و انحراف بخشی از اقشار جامعه می‌شود، اما عدالت همه جامعه را بسوی اصلاح می‌برد.

افروغ در پایان با اشاره به فرمایش پیامبر(ص) که نان را ضامن برپایی نماز و زکات می‌خواند، افزود: شهید مطهری می‌گوید این جمله زیربنایی بودن مادیات نسبت به معنویت را می‌رساند. یعنی اگر مادیات خراب باشد، معنویت نخواهد بود و تنها با اجرای عدالت در جامعه، می‌توان معنویت را تامین کرد. ارزشهای اخلاقی پس از عدالت قرار می‌گیرد و بدون عدالت، جود و کرم در جامعه تاثیر خود را نخواهد گذاشت.

16814645961556765_787-1-470.jpg

 نظر دهید »

حرمت امامزاده !

15 فروردین 1402 توسط مدیر النفیسه

حرمت امامزاده !

یکی از مهم ترین چالش های فرهنگی کشور که به دلایل مختلف رنگ و بوی سیاسی و حتی امنیتی پیدا کرده موضوع حجاب است. طی سالیان اخیر این موضوع به یکی از محورهای سخنان ائمه جمعه و صاحبان تریبونی مبدل شده که نگاه نزدیک به حاکمیت دارند. از سویی دیگر دشمنان، این عرصه مستعد برای دو قطبی سازی فرهنگی و تبدیل آن به یک پروسه سیاسی را در قالب چهارشنبه های سفید، آزادی یواشکی و … غنیمت شمردند و آن را به یک میدان منازعه تمام عیار تبدیل کردند.

 

در دهه هشتاد دو اتفاق مهم مرتبط با حجاب رخ داد: راه اندازی گشت ارشاد و تصویب قانون ساماندهی مد و لباس. از اواسط دهه هشتاد با ورود پلیس امنیت اخلاقی و گشت ارشاد مقابله با بدحجابی؛ بازخورد اجتماعی و رسانه ای بیشتری پیدا کرد. اصل ورود نیروی انتظامی و میزان تاثیر اقداماتش در حوزه عفاف و حجاب در کنار نوع مواجهه بعضی از مامورین با بانوان مورد نقد و بحث جدی قرار گرفت. اقدامی که همگان اذعان می‌کنند نتیجه مناسبی به همراه نداشته و اتفاقا موجب خدشه دار شدن جایگاه نیروی انتظامی به عنوان نیروی خدوم تامین کننده امنیت آحاد مردم شده است.

اما قانون ساماندهی مد و لباس را می‌توان جز اولین اقدامات تقنینی-فرهنگی و نه انتظامی در مواجهه با موضوع پوشش بانوان در کشور دانست. این قانون در سال 1385 در مجلس شورای اسلامی تصویب و در سال 1387 آئین نامه اجرایی آن منتشر شد که طبق آن مقرر گردید کارگروهی متشکل از نمایندگان وزارتخانه‌های فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش، بازرگانی، صنعت و معدن، سازمان صدا و سیما، صنوف طراحان و تولید کنندگان لباس و …  پوشاک عرضه شده را به معیارها و استانداردهای شرعی و قانونی نزدیک کنند. اما این قانون هم به علت تعلل دستگاه‌های اجرایی و عدم نظارت مجلس خروجی ملموسی نداشت.

با توجه به توضیحات فوق و شرایط موجود جامعه ذکر چند نکته را لازم می‌دانم:

- مستندات تاریخی به وضوح نشان می‌دهد که زیست عفیفانه یکی از وجوه مشترک و پر رنگ دین اسلام و تمدن ایران است. حجاب (صرف نظر از تعریف کیفیت آن) یک دستور الهی منطبق بر تار و پود فرهنگ ایرانیان است. 

- سیاست زدگی جامعه به گونه‌ای که به بسیاری از موضوعات فرهنگی، اجتماعی، ورزشی و …از دریچه سیاست نگریسته می‌شود موجب تبدیل یک مسئله فرهنگی به مسئله سیاسی شده است.

- بسیاری از صاحب نظران به درستی معتقدند که راه حل یک چالش فرهنگی، از مسیر فرهنگ می گذرد. شورای عالی انقلاب فرهنگی، حوزه‌های علمیه، ستاد احیا امر به معروف و نهی از منکر، سازمان تبلیغات اسلامی، شورای سیاست گذاری ائمه جمعه، وزارت ارشاد و سایر موسسات کم بازده پر توقع فرهنگی که فقط در فصل تصویب بودجه در مجلس نامشان به گوش می‌رسد و از بیت المال ارتزاق می‌کنند امروز به جای طلبکاری و درخواست برخورد انتظامی با یک معضل فرهنگی باید پاسخگو عملکردشان باشند. 

- یکی از دلایل واکنش منفی بخشی از جامعه نسبت به امر به معروف و نهی از منکر در مقوله حجاب، سکوت، موضع ضعیف یا حتی توجیه مسئولین و صاحبان تریبون در خصوص منکرهای بزرگی است که مخاطب آن مسئولین و اجزای حاکمیت است. مانند فساد اقتصادی، افزایش فقر، سیستم بانکی ربوی، جولان آقازاده ها، وضعیت اسفناک خودرو. مردم وقتی می‌بینند برخی آقایان فریضه بزرگی به نام امر به معروف و نهی از منکر را که عالی ترین وجه آن متوجه حاکمان و کارگزاران است رها کرده‌اند و بارزترین و تنها ترین مصداق امروزش را حجاب می‌دانند، حساسیت و همدلی لازم را به خرج نمی‌دهند و گاه رفتار لجوجانه ای در پیش می‌گیرند. وقتی شما فساد را به خوب و بد تقسیم می‌کنید، به آقازاده‌ها نگاه خودی و غیر خودی دارید، عدالت را سیاسی و جناحی مطالبه می‌کنید و وقتی شما سفره تان را از مردم جدا می‌کنید باید انتظار این فاصله رفتاری را داشته باشید. در جامعه ای با مختصات ایران امروز منکر های بزرگتری از بی‌حجابی وجود دارد، حداقل آنها را هم وزن بی حجابی ببینید، همینقدر برایش وقت صرف کنید، منبر بروید و دعوت به امر معروف و نهی از منکر کنید تا توده های مردم صداقت ببینند و همراهی کنند.

- امر به معروف و نهی از منکر قول لین و زبان نرم می‌خواهد. متاسفانه برخی ائمه جمعه و روحانیون در تبیین ضرورت این فریضه از ادبیات غیر منصفانه ای استفاده می‌کنند که جز دو قطبی سازی جامعه، تهیه خوراک برای رسانه‌های معاند و تضعیف جریان انقلابی آورده ای ندارد. 

- هر نوع طرح و ایده ای در خصوص حجاب باید پیوست جامعه شناسی و روانشناسی داشته باشد. 

- با اطمینان عرض می‌کنم اگر جریان متدین و دغدغه مند تا زمان تصویب قانون شفافیت قوای سه گانه و زدودن تعارض منافع از سیستم حکمرانی کشور دست از تجمع نمی‌کشیدند، اگر برای رسوا کردن و محاکمه رانت خواران چپ و راست و برگزاری دادگاه علنی آنها کفن از تن در نمی‌آوردند، اگر جریان انقلابی در موضوع سفر خانواده مسئولین کشور به ترکیه آنها را وادار به عذرخواهی می‌کرد، اگر زبان بران امران به معروف و ناهیان منکر بر مافیای خودروسازی غلبه می‌کرد، آنگاه حرمت و اهمیت امر به معروف و نهی از منکر در جامعه نهادینه می‌شد و بستر لازم برای سایر اولویت‌های آن فراهم می شد. راستی اندکی تامل کنیم سهم منکرهای فوق در کلام خطبای کشور چقدر بوده است؟

 

احمد شیرانی تک آبی

 نظر دهید »

1401؛ فقط مثل خودش!

02 فروردین 1402 توسط مدیر النفیسه

1401؛ فقط مثل خودش!

ابتدای آن نوید روزهای خوبی را می‌داد؛ کرونای سرکش و جان‌سخت رو به زوال بود و امید داشتیم که می‌توان به زندگی عادی برگشت. دستمزد کارگران هم که افزایش قابل توجهی داشت و می‌پنداشتیم که شاید همه چیز به سمت بهتر شدن میل می‌کند اما گویا این آرامش قبل از طوفان بود؛ طوفانی که پیش از بروزش نمی‌دانستیم چه تبعاتی برایمان دارد.

اردیبهشت‌ماه بود که ارز ترجیحی حذف شد؛ آزاد شدن قیمت‌ها و چند‌برابر شدن کالاها و شوک تورمی پس از آن. دلسوزان هشدار می‌دادند و دولت‌مردان و بهارستانی‌ها از مزیت‌ها و فواید آن می‌گفتند اما شد آن‌چه که نباید می‌شد و این موج تورمی پس از آن، چنان سهمگین بود که یارانه‌های 300 و 400 هزار‌تومانی هم دردی را دوا نکرد.

به خرداد رسیدیم؛ خردادی که خیلی‌ها علاقه دارند تا آن را خرداد پرحادثه بنامند اما حادثه خرداد 1401 این‌بار سیاسی نبود؛ یک واقعه تراژیک اجتماعی؛ فروریختن متروپل در آبادان و آغاز مرثیه‌خوانی‌ها و مویه‌های مجازی به سرکردگی سلبریتی‌ها که این نمایش‌های غیرقابل باور باعث شد اثرات اجتماعی آن حادثه دل‌خراش هم به حاشیه کشانده شود.

تیر و مرداد آن چنان خاص نبود؛ فقط چند موردی بود که نشانه‌های گسست اجتماعی را برایمان نمایان می‌کرد؛ درگیری‌های عده‌ای بر سر حجاب در اتوبوس و پارک‌ها و معابر عمومی که حکایت از برجسته شدن امری بود که می‌توانست بهتر مدیریت شود.

به شهریور می‌رسیم؛ شهریوری که هم آغاز و هم پایانش قابل توجه بود. اوایل آن صحبت از احیای برجام بود و خبرها از توافقات تمام و کمال طرفین حکایت می‌کرد که علی‌رغم این تصورات، زیاده‌خواهی‌های غرب در دقیقه 90، مانع از این کار شد. و اما به اواخر شهریور می‌رسیم؛ بازداشت دختری به نام مهسا امینی در تهران توسط نیروهای گشت ارشاد؛ انتقال به مقر پلیس امنیت اخلاقی و سکته او و متعاقباً فوت وی در بیمارستان. هر چند تلاش شد که ضرب و شتم را عامل فوت این دختر قلمداد کنند تا آتش خشم عمومی شعله‌ور گردد اما این ادعاها هیچ وقت اثبات نشد. فوت امینی و نفس وقوع این اتفاق، موجب اعتراضاتی شد که پیامد آن اغتشاش و درگیری‌های خیابانی بود؛ در این بستر فرصت سوء استفاده مهیا شد و بسیاری که نسبتی با این واقعه غمناک اجتماعی هم نداشتند از این آب گل آلود به دنبال ماهی‌گرفتن آمدند.

مهر و آبان و آذر به قدری پر اتفاق بود که نمی‌دانیم مهم‌ترین آن چیست؛ از حمله و آتش‌سوزی زندان اوین گرفته تا شورش‌های دانشجویی و درگیری‌های زاهدان و کردستان و شهادت غریبانه نیروهای مدافع امنیت و برخی شهروندان و حمله تروریستی به شاهچراغ و ایذه و … گوشه‌ای از پاییز ملتهب 1401 بود. این سه ماه پاییزی به قدری عجیب بود که می‌توان درباره آن هزاران کلمه نوشت.

اما التهاب این پاییز داغ در حوزه‌های دیگر هم خود را نمایان ‌کرد. تیم ملی فوتبال از اواخر آبان در جام‌جهانی به میدان رفت و حاصل کارش 2 باخت و یک پیروزی بود؛ اما نکته مهم، شادی خیابانی عده‌ای پس از باخت‌هایی بود که ایران به دست آورد؛ عده‌ای بی‌وطن که دیروز عزادار بودند، حالا برای برد رقیبان ایران شیهه می‌کشیدند؛ عده‌ای بسیار قلیل که باید از این رسوایی‌شان تا ابد یاد کرد.


زمستان از راه رسید و همان‌طور که انتظار می‌رفت، سردی این فصل روی شورش زن، زندگی، آزادی اثرات خود را گذاشته بود؛ فصل دستگیری‌ها از راه رسیده و کسانی که خون‌های ناحقی بر زمین ریختند و در خیابان‌ها نقش‌آفرینی کردند با مجازات روبرو شدند؛ چند تنی اعدام شدند و بسیاری روانه زندان. می‌خواستند به این بهانه دوباره خیابان‌ها را ملتهب کنند اما هر چه تلاش کردند نشد. التهاب رخ داد اما این بار به جای کف خیابان در بازار ارز؛ دلاری که افسار آن پاره شده بود و کسی توانایی کنترل آن را نداشت. شیب قیمت‌ها افزایشی و بسیاری در خیابان‌ها صف می‌کشیدند تا سود کنند. تغییر رئیس بانک مرکزی هم چاره‌ساز نبود و این دلار سر ناسازگاری داشت.

بهمن‌ماه سه اتفاق مهم را به همراه داشت؛ آغاز فرآیند مولدسازی دارایی‌های دولت که بسیار پر سر و صدا بود، عفو بسیاری از محکومین و متهمان اغتشاشات و راهپیمایی پرشکوه 22 بهمن.

و اما آخرین ماه سال هم باید نشان می‌داد که 1401 با کسی شوخی ندارد؛ قرار است در تمام فصول و ماه‌ها و هفته‌های این سال، جامعه درگیر و مواجه با تشنج نباشد. مسمومیت گسترده و سریالی دانش‌آموزان، آخرین سکانس از این نمایش نافرم و بد ترکیبی بود که دیدیم و به ما نشان داد که جامعه ایران مستعد چه بحران‌هایی است.

در واپسین روزهای این سال پرحادثه، با شنیدن خبری ناگهانی انگشت به دهان گرفتیم؛ ایران و عربستان با وساطت چین به توافق رسیدند و همین خبر بود که نشان داد دنیای سیاست تا چه اندازه شگفت‌انگیز و پیش‌بینی ناپذیر است.

1401 مثل خودش بود و به هیچ دوره دیگری شباهت نداشت؛ سالی بود که تجربه کردیم و غالب این تجربه‌ها هم تلخ از آب درآمد. برای 1402 یک آرزو داریم؛ مثل 1401 نباشد!
سعید ونکی، گروه اجتماعی الف

1679474193394166.jpg

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • ...
  • 11
  • ...
  • 12
  • 13
  • 14
  • ...
  • 63
آبان 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • دهقان

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 24
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 36
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 28
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس