شما کودک متعادل می خواهید یا یک کودک دانشمند؟
#تربیت_کودک
چند روزی است کلیپ یک نوجوان یا بهتر بگوییم یک کودک در فضای مجازی درحال انتشار است که مخترع و طراح مدل مفهومی خودرو است و شرکت خودروسازی تسلا و ولوو از او درخواست همکاری دارد! وهمچنین در دانشگاه تدریس می کند و ….
با دیدن این کلیپ چه بسا والدین حسرت ها خورده باشند و یا انگیزه هایی در درونشان بوجود آمده است برای اینکه کودکشان را مانند این دانشمند کوچک پرورش بدهند
قصد داریم از دیدگاه دیگری این مورد را بررسی کنیم. قصد جسارت به هیچ فرد خانواده یا ارگانی را نداریم. قصدمان نیز بررسی موردی این فیلم نیست بلکه این فیلم بهانه ای شد تا در مورد مبحث نابغه سازی در ایران کمی با شما سخن بگوییم.
درباره چنین کودکی دو حالت قابل فرض است
فرض اول اینکه این کودک از نبوغ سرشاری برخوردار است که از هر چند صد هزار نفر یا هر چند میلیون نفر شاید یک مورد اینگونه باشد.
فرض دوم این که این کودک مانند همه کودکان دیگر است ولی تحت تعلیم و آموزش های سنگین از دو سه سالگی قرار گرفته است
هر دو فرضیه را بررسی می کنیم
اگر این کودک از نوابغ باشد که از هر چند میلیون نفر یک نفر اینگونه می شود پس والدین گرامی اصلا نباید حسرت چنین کودکی را بخورند و حتی بزرگسالان هم نمی توانند خودشان را با این مورد مقایسه کنند که مقایسه ای اشتباه است.
در این حالت اشتباه ترین کار ممکن این است که او را بزرگ کرده و به او القا کنیم که تافته جدا بافته ای هستی که در این صورت رابطه اجتماعی او با همسالانش را قطع کرده ایم.
یکی از اساتید می گفت در کشورهای اروپایی کودکان تیزهوش را فقط معلم و مسئولین مدرسه می شناسند حتی به والدینش هم نمی گویند تا رفتار طبیعی این کودک از او گرفته نشود و ارتباطش با همسالانش دچار اختلال نشود. میانگین نمرهای آن ها را از میانگین کلاس پایین تر می گیرند تا مغرور و خودشیفته نشوند؛ وقتی وارد دانشگاه شدند به آنها گفته خواهد شد که از هوش بالایی برخوردارند چون به مرحله ای رسیده اند که دیگر توانائی و قدرت استفاده از این خصوصیت را دارند .
در حالت دوم اگر این کودک تحت تعلیم و آموزش های سنگین قرار گرفته باشد قطعا در رشد خود دچار عدم تعادل شده است و تنها در یک جنبه رشد عالی داشته و در جنبه های دیگر نه، و این عدم تعادل در رشد آینده کودک را تحت تاثیر قرار می دهد. چرا که رشد مانند دایره باید باشد و در همه جوانب باید رشد یکسان صورت گیرد تا یک کودک متعادل و نرمال داشته باشیم این اصلا خوب نیست کودک در مسائل عملی شاخص و نابغه باشد ولی در ارتباط اجتماعی نتواند با کودکان دیگر ارتباط برقرار کند یا نتواند کودکی کند، بازی کند، راحت گریه کند، بخندد و…..
شما کودک متعادل می خواهید یا یک کودک دانشمند؟
بسیاری از کودکان متعادل در بزرگسالی به موفقیت هایی بالاتر از این موارد دست می یابند ولی بسیاری از کودکانی که در کودکی مانند دانشمندان بوده اند ودر فشار های آموزشی قرار گرفته اند در بزرگسالی مشکلات شخصیتی و رفتاری زیادی پیدا میکنند
کودک متعادلی که مراحل رشد و یادگیری خود را به خوبی طی کرده است شاید در 8 سالگی چیزی از زبان انگلیسی بلد نباشد ولی براحتی در زمان کوتاه می تواند زبان را فرا بگیرد و مطمئنا از کودک 8 ساله ای که از سه سالگی و تحت فشار زبان انگلیسی را فرا گرفته و چه بسا بخاطر این فشارها عدم تعادل رفتاری پیدا کرده است سریعتر، راحت تر و با کیفیت بالاتری می تواند زبان دوم را فرا بگیرد
بنظر می رسد جامعه ما به شدت دنبال نابغه سازی است؛ قبل از فراگیرشدن این پدیده ها و حسرت خوردن ها و فشار آوردن ها، باید ذهنیت هایمان را تغییر دهیم.
نوشته حسین دارابی