«فرهنگ لغات مادرانه:اتصالی مغزی»
«فرهنگ لغات مادرانه:اتصالی مغزی»
اتصالی مغزی به وضعیتی گفته میشود که مدارهای مغز مادر بیش از اندازه داغ شوند و یک تنش ناگهانی موجب اتصال دو سیم لخت در مغز مادر شود!
مثال: از کله سحر تا شب صدای “مامان!” قطع نشده. این حرف زده، آن جیغ زده، این شعر خوانده، آن دکلمه کرده، این داد زده، آن گریه کرده، این آب خواسته، آن میوه خواسته، این ناهار خواسته، آن شام خواسته، این گفته نمیخورم، آن گفته بیشتر میخوام، این ریخته، آن شکسته، این غر زده، آن نق زده، این گفته مامان، آن گفته مامان،… در چنین وضعیتی، وقتی به ساعات پایانی شب نزدیک میشویم، روکش سیمهای مغز مادر در اثر حرارت بسیار آب میشوند و نازک و نازک تر میشوند تا جایی که در بعضی نقاط سیم لخت میگردد. در اثر حرارت بالا و به هم ریختگی سیمهای عصبی، یک تنش کوچک (مامان! تو این لیوان نه، تو اون لیوان صورتیه آب میخوام!) موجب اتصالی در سیمها میشود و سپس… انفجار!!
«فرار کنید! مامان اتصالی مغزی کرده!!»
هشدار: در شرایطی که آمپر حرارتی مغز مادر از حد نرمال عبور کرده، سعی کنید تا حد ممکن درخواست هایتان را از بابا بخواهید! مامان را صدا نکنید! اصلا نگویید “مامان!". خیلی آرام و پاورچین بروید بخوابید!