قانون جذب،فرضیه یا خرافه
قانون جذب،فرضیه یا خرافه
یکی از بزرگترین خرافه های موجود در جهان که از آموزه ها و مبانی مهم در عرفان های نوظهور، به خصوص عرفان های سکولار و اومانیستی و جنبش عصر جدید، می باشد"فرضیه جذب” است که از آن به “قانون #جذب” تعبیر می شود و سالهاست توسط سخنرانان و نویسندگان، مطابق فرهنگ و مذهب مخاطبان، تبلیغ و ترویج می گردد.
خلاصه ادعای معتقدین به “فرضیه جذب” این است :
افکار و اندیشه انسان، بر پدیده های خارجی اثرگذارند از نوع تاثیر علت تامه برمعلولش.
یعنی انسان تنها کافی است به گوشه ذهن خود چسبیده و به تصاویر ذهنی متمرکز شود، تا آن تصاویر در دنیای خارج، به صورت واقعیتی عینی جلوه گر شوند. مثلا اگر کسی به ماشین خاصی علاقه دارد کافی است تمام فکر و ذهنش آن ماشین شود تا بالاخره بتوان صاحب ماشینی که می خواهد بشود و آن را به سوی خود جذب نماید.
یکی از مروجین غربی فرضیه جذب می گوید:
عمل تجسّم، تو را به هر چه بخواهی متصل می کند. تجسم خواسته ات، نیروی مغناطیسی ایجاد می کند و این نیرو، خواسته ات را به سوی تو جذب می کند. (قدرت، راندا برن.ص 68)
یکی دیگر از مروجین ایرانی فرضیه جذب می گوید:
همیشه به ثروت های بیکرانی که در آینده به دست خواهید آورد، بیندیشید… همواره بگویید من ثروتمندم …کاری کنید که واقعا کودک دورن شما، یعنی ضمیر نا خواگاه شما ثروت را احساس کند و همان شرایط را برای شما فراهم نماید. احساس کنید، ثروت خود را و احساس کنید رفاه خود را … به نمادهایی از ثروت، مثل اسکناس، چک، و تصاویر شمش های طلا خیره شوید و با آن معاشقه کنید.
با تصور و افکار شما، تمام دنیا یک کاتالوگ در دست شما می شود. انگار شما دارید به جهان سفارش می دهید. هر انتخابی که بکنید درست است. قدرت تماماً در اختیار شماست.
(تکنولوژی فکر ص 238)
فعالیت های مروجین این آموزه :
چندی پیش مستندی به نام “راز” از شبکه چهار در ترویج و تبلیغ قانون جذب پخش شد.
برخی از روانشناس های مشهور ایرانی با برگزاری کلاس در تالار های بزرگ کشور، به حمایت و تبلیغ از این نظریه می پردازند. همچنین کتاب های فراوانی در این موضوع به رشته تحریر در آمده است.
مهمترین نقد و اشکالات فرضیه جذب :
1_وحیانی نبودن این آموزه
2- باقی ماندن این قانون در حد یک فرضیه و عدم رسمیت آن در مجامع علمی
3- جایگزین کردن مراقبه ذهنی در عوض عبادات شرعی
4- اصالت داشتن ذهن و انسان مداری، زیرا در این نظریه، انسان ها، مدار و کانون عالم هستی بوده و تمام اشیاء را به سمت خود جذب می کنند درحالیکه در ادیان الهی کانون جهان هستی خدا و اراده و قضا و قدر الهی می باشد .
5_فرو بردن انسان در گرداب آرزوها و افسردگی شدید بعد از نا امیدی از رسیدن به آنها
6_از آن جایی که هیچ زمان بندی برای رسیدن به شیء مورد نظر بیان نمی شود، شخص تا واپسین لحظات زندگی اش باید منتظر بماند.
7_ مشابهت تعالیم این فرضیه با تعالیم سحر و جادوگری
لازم به تذکر است که :
در آموزه ها و تعالیم دین اسلام، چیزی که اهمیت دارد، تفکر و تعقل در آیات الهی برای معرفت بیشتر و در نتیجه وصول به سعادت است و نباید این موضوع را با تمرکز و توهم و تخیل که در مکاتب دیگر سفارش شده است یکی دانست زیرا دامنه فعالیت هر کدام با یکدیگر متفاوت است، تفکر انسان در محدوده عقل و تمرکز او در محدوده “وهم” می باشد.
نکته :
عبور از حیطه و دامنه عقل گرایی و ورود به عالم خیال و توهم، نقطه مشترک تمامی عرفان های دنیاست. در تصوف نیز، تقویت قوه خیال سبب ورود به عالمی دیگر می شود که آن را عالم مثال (عالم جن و شیاطین) می نامند. در این عالم انسان هرچه تصور کند را به وضوح در پیش چشم خود مشاهده می کند. آنها تمرکز فراوان همراه با تلقین را کلید ورود به این عالم می دانند. در این عالم است که شخص، توانایی دیدن امور مخفی را پیدا کرده و با دیگر موجودات ارتباط بر قرار می کنند.
ادامه دارد….