قهرِ عاشقا یعنی....
قهرِ عاشقا یعنی یکی رو تختخوابِ دونفرهی تو اتاق بخوابه و یکی رو کاناپهی سهنفرهی وسطِ هال، ولی هیچکدوم تا خود صُب چشمشون گرم نشه اصلا.
قهرِ عاشقا یعنی سرِ میزِ شام حرف نزنن باهم ولی شام فسنجونِ محبوبِ مرد باشه و میز تزیین شده با شاخههای گل سرخی که هر یکشنبه به زن تقدیم میشه!
قهرِ زنِ عاشق یعنی پامیشم صبحونه حاضر میکنم برات، پیرهناتم اتو میکنم، کل روز تو فکرتم، شب تا برسی جونم به لبم میرسه، ولی سلام بدی جواب نمیدم چون دلخورم ازت.
قهرِ مردِ عاشق یعنی برات توت فرنگیِ نوبر و بستنی شکلاتیای که میمیری براشو میخرم برات میارم با گل سرخای یکشنبهت، ولی هیچکدومو نمیدم دستت میذارم رو میز. نگات نمیکنم ولی عکست رو میز کارمه و بکِ گوشیمه و همش جلو چشممه و دلم برات تنگ میشه ولی نمیگم بهت دلم برات تنگ شده چون تو حرفامو نمیفهمی و کلافگیمو جوری که خودت میخوای و کج و کوله تفسیر میکنی.
قهرِ عاشقا یعنی دوستت دارم بیشتر از همیشه و این از همه کارام داره شُره میکنه ولی بهت نمیگم چون میخوام حرصت بدم چون وقتی حرصت درمیاد خیلی بانمک میشی.
قهرِ عاشقا همون شیرینیِ زندگیایه که همه میگن نباید باورش کرد.
چون عاشقا قهرشون از صدتا آشتی عاشقانهتره معمولا!