مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

امروز روز جهانی ناشنوایان هست نکات مهم در برخورد با ناشنوایان

09 مهر 1400 توسط مدیر النفیسه


امروز روز جهانی ناشنوایان هست

 نکات مهم در برخورد با ناشنوایان

              

 1 نظر

اربعین است، کربلا به بلوغ رسیده

05 مهر 1400 توسط مدیر النفیسه

اربعین است، کربلا به بلوغ رسیده


جوشش خون شهید خاشاک ستم را به بازی گرفته و طوفان اعتراضی که با تندر فریاد زینب و خروش پرشور زین‌العابدین (ع) آغاز شده،‌ارکان جنایت و قساوت را به لرزه افکنده است. چهل روز است آسمان در سوگ قربانیان کربلا خون می‌گرید. چهل روز است هستی داغدار حسین است؛ بکی علیه الارض و السماء بکی علیه الجن‌فی‌الظلماء.

چهل روز است هر سبزه می‌روید، هر گل می‌شکفد، ‌هر چشمه می‌جوشد و حتی خورشید در طلوع و غروب سوگوار مظلوم قربانگاه عشق است. چهل روز است که انقلاب از زیر خاکستر قلب‌ها شراره می‌زند.

آنان که رنج بزرگ پیمان‌شکنی بر جانشان پنجه می‌کشد و همه آنان که شاهد مظلومیت کاروان تازیانه و اشک و اندوه بودند، و همه آنان که وقتی به کربلا رسیدند که تنها غبار صحنه جنگ و بوی خون تازه و دود خیمه‌های نیم‌سوخته دیدند اینک برآشفته‌اند، بر خویش شوریده‌اند، شلاق اعتراض بر قلب خویش می‌کوبند و اسب جهاد زین می‌کنند.

چهل روز است که یزید جز رسوایی ندیده و جز پتک استخوان‌کوب فریاد نشنیده. چهل روز است استبداد بر خود می‌پیچد و حق در سیمای کودکانی داغدار و دیدگانی اشکبار و زنانی سوگوار رخ نموده است.

اینک هنگامه بلوغ ایثار است. هنگامه برداشتن بذری است که در تفتیده‌ترین روز در صحرای طف در خاک حاصلخیز قتلگاه‌ افشانده شد.
نهال نورس اصغر به ثمر نشسته است. درخت تناور قامت عباس میوه‌های معطر و ناب صدق و صفا و وفا به رهگذران و رهروان می‌بخشد.
اربعین است. کاروان به مقصد رسیده است. تیر عشق کارگر افتاده و قلب سیاهی چاک خورده است. آفتاب از پس ابر شایعه و تهمت و دروغ و فریب سر برآورده و پشت پلک‌های بسته را می‌کوبد و دروازه دیدگان را به گشودن می‌خواند.

اربعین است. هنگامه کمال خون‌، باروری عشق و ایثار، فصل درویدن، چیدن و دوباره روییدن. هنگامه میثاق است و دوباره پیمان بستن و کدامین دست محبت‌خیز است تا دستی را که چهل روز از گودال به امید فشردن دستی همراه برآمده بفشارد؟ کدامین سر سودای همراهی این سر بریده دارد و کدامین همت ذوالجناح بی‌سوار را زین خواهد کرد و در کربلایی که امروز به وسعت جهان دامن گسترده،‌ حسین را یاوری و همراهی خواهد نمود؟

*

آن روز که خونین‌ترین حماسه تاریخ در سرزمین طوفانی طف رقم زده شد و خلوص و ایثار و عرفان در زیباترین تجلی رخ نمود، ذهن حقیر و باور بسته حق ستیزان این بود که همه چیز تمام شده و حاصل تلاش رسول‌الله، رنج‌های امیرالمؤمنین، حلم حسن و پاکبازی صحابه و انصار پاک پیامبر به زاویه نسیان و فراموشی سپرده خواهد شد.

کوفه و دمشق پایگاه جشن و سرور جلادان و صحنه عربده مستانه خونخواران شد. هزاران نوازنده، پایکوبان و شادی‌کنان در مدخل ورودی شهر دمشق با لباس گرانقیمت و زنان با تمامی زیورآلاتشان به تماشا ایستاده بودند.

همه را اندیشه این است که با فرونشستن غبار میدان کربلا، قیام و جهاد و حماسه مرده است و با بلعیدن گودال‌ خون حسین (ع)،‌همه سرها فرو شکسته است. اما خروش رعدگونه زینب (ع)، تندر خشم سجاد (ع) و ترنم و نجوای حسین بر نیزه،‌همه چیز را منقلب کرد. نطفه قیام و اعتراض بسته شد. شهر یکپارچه ضجه و ناله و اشک شده بود و باران کلام زینب جان‌ها را می‌شست. نقاب‌ها برمی‌افکند و دشمن را در رسواترین و خوارترین شکل ممکن در منظر نگاه مردم می‌نشاند.

از آن روز تا کنون شیعه این وارث بلافصل کربلا، این عاشق همیشه حسین (ع) دمی از تکاپو نیاسود. آخرین فریاد حنجر خونین حسین را لبیک گفت. رنج و شکنجه و تبعید و زندان و شهادت دید. تازیانه و توهین و تمسخر، خفقان و تنگنا و اسارت، گرسنگی و تشنگی و آوارگی در کنار خود احساس کرد و با این همه نستوه و استوار، پرشکوه چون کوه، جاری چون دریا، یکرنگ و رفیع چون آسمان،‌ در مقابل حوادث و مصائب پایمردی کرد. شیعه با سلاح اشک، این بهترین و زیباترین سلاح مظلومیت به رسوایی دشمن پرداخت.

روضه و مرثیه‌خوانی، عزاداری و سوگواری حافظ حریم اسلام بوده است. اینها قلب‌ها را به کربلا گره می‌زند. گریه و اشک، سینه‌ها را مستعد دریافت هر پیام و کلام می‌سازد.

اشک صادقانه‌ترین و صامت‌ترین و در عین حال گویاترین زبان درون انسان است. اشک ترجمان اندوه عقب افتادن چهارده قرنه ما از قافله حسین است و چه چیز جانسوزتر از آن که حسین‌مان بخواند، یار بطلبد و خیامش غارت گردد و ما برای همراهی و یاوری نباشیم؟

دکتر محمدرضا سنگری

 4 نظر

در کربلا هم قحطی آب بود و هم قحطی محبت

11 شهریور 1400 توسط مدیر النفیسه

گزیده ای از سخنان میرزا اسماعیل دولابی: در کربلا هم قحطی آب بود و هم قحطی محبت

چه بین اهل مجاز و چه بین عرفا، عشقی مانند آن‌چه در عاشوراست بروز نکرده

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی، عارف سالکی است که روز به روز بر تعداد شیفتگان کلامش افزوده می شود. خواندن ” طوبای محبت ” او در این روزها بیش از هر زمان دیگری بر دل می نشیند.
جملات زیر گزیده ای از سخنان ایشان درباره محرم و امام حسین(ع) است.

* هرکس هر مصیبتی داشته باشد از شیعیان ومسلمانان ومومنان حتی اشقیا اگر مصیبت امام حسین(ع) خوانده شود همه بخشیده میشوند.
* حضرت سیدالشهداء به مردم احتیاج نداشت، اما اینکه می فرمود مرا یاری کنید، یعنی مسلک مرایاری کنید مقصد مرا یاری کنید همکار وهمراه من باشید. وقتی نماز میخوانید یا کار خوبی انجام میدهید به انبیا واولیا کمک می کنید.
* در دستگاه امام حسین حتی ریا هم مدح شده است اگر مالت را جلوی مردم بدهی یاسینه بزنی خوب است.
* اگر کسی هم ته جهنم باشد با این امامانی که من می بینم آخر سر او را بیرون میآورند وکسی راآنجا باقی نمی گذارند.

* ماه محرم یکی از ماههای تکامل است ومحبت وعزاداری برای امام حسین(ع) انسان را زود به مقصدمی رساند.
* همه اهل بیت کشتی نجات هستند ولی کشتی نجات امام حسین سریعتر است.
* امام حسین(ع) تجلی خداست درحدیثی است کسی که آن حضرت را با معرفت زیارت کند خداوند بنفسه به آن زائر مخلوط میشود.
* در دهه اول محرم تجلی امام حسین عالم را عوض می کند. اگر کسی در شب تاسوعا و عاشورا چشم باطنش بازباشد می بیند که هر مومن وکافری محزون است.

* در کربلا هم قحط آب بود وهم قحط محبت.
* چه بین اهل مجاز وچه بین عرفا، عشقی مانند آنچه در عاشورا است بروز نکرده است.
* غم کربلا غمهای دیگر را از بین می برد.
* غم بدون امکان گریه سخت است واسمش حزن است وخزانه حزن وغم عاشورا دل حضرت زینب(س) است.

* کربلا وعاشورا شرابی دارد که همه گناهان را آب می کند.
* هنگام عزاداری انسان در دلش باز می شود وامام حسین(ع) داخل می شوند.
* نماز، روزه، قرآن، ایمان و … هریک چهار فصل دارند و عاشورا بهار ایمان است.
* فرمودند: همهٔ زمین‌ها کربلا و همهٔ روزها عاشوراست، ولی نفرمودند همه‌ٔ شما امام حسین‌اید، گذاشت خودتان درک کنید.

 نظر دهید »

حسین(ع) فقط روز عاشورا امام نبود

31 مرداد 1400 توسط مدیر النفیسه



قرآن کریم داستان‌های زیادی از پیشینیان برای ما نقل کرده است اما بعد از نقل هر حادثه تاریخی هشدار می‌دهد که نقل حادثه تاریخی برای به کار انداختن عقل شماست.

آشنایی با تاریخ گذشته باید منجر به تفکر برای ساختن آینده باشد. این چیزی است که خداوند در قرآن کریم بارها و بارها برای ما تکرار کرده است. خداوند در قرآن کریم به پیامبر(ص) فرموده است: «فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ؛ و اگر می‌خواستیم به آن آیات او را رفعت مقام می‌بخشیدیم، لیکن او به زمین (تن) فروماند و پیرو هوای نفس گردید، و در این صورت مثل و حکایت حال او به سگی ماند که اگر بر او حمله کنی و یا او را به حال خود واگذاری به عوعو زبان کشد. این است مثل مردمی که آیات ما را بعد از علم به آن تکذیب کردند. پس این حکایت بگو، باشد که به فکر آیند» (اعراف/ ۱۷۶)
پیامبر داستان‌های گذشته را بازگو می‌کند تا مردم در آن تفکر کنند و ببینند چه اتفاقی و چرا رخ داد و برای آینده خودشان درس بگیرند.

حضرت علی(ع) هم فرمود: خداوند مشمول لطف و رحمت خود قرار دهد آن بنده‌ای را که به تاریخ آگاهی پیدا کرده و در آن تفکر و درس عبرتی برای خودش دست و پا می‌کند. ما هم با خواندن، شنیدن و بازگو کردن حوادث کربلا باید وادار به تفکر و تعقل شویم. نباید فراموش کنیم که پیامبر(ص) فرمود: «إِنَّمَا یُدْرَکُ اَلْخَیْرُ کُلُّهُ بِالْعَقْلِ وَ لاَ دِینَ لِمَنْ لاَ عَقْلَ لَهُ» یعنی هرچه خوبی وجود دارد فقط با عقل قابل دستیابی است و کسی که عقل ندارد و از اندیشه خودش بهره‌برداری نمی‌کند دین ندارد. دینداری واقعی به معنای خردمندی و تعقل است.
وقتی ما حادثه کربلا را با هم بازگو می‌کنیم باید از شناسایی شمر آن روزگار، شمرهای روزگار خود را بشناسیم و اگر همانگونه که آن روز می‌بودیم با شمر مبارزه می‌کردیم باید با شمرهای روزگار خودمان مبارزه کنیم. این است که کربلا را برای ما یک مکتب دائمی و جاودان می‌کند.

 

خیلی حیف است در مجالس خوبی که برای امام حسین(ع) برگزار می‌کنیم فقط به بازگو کردن حادثه ده روز اول ماه محرم اختصاص دهیم و در ده روز ماه محرم هم فقط از حادثه روز دهم یاد کنیم. امام حسین(ع) فقط روز عاشورا امام نبود بلکه قبل از آن هم امام بود و همه زندگی ایشان، همانند عاشورا و درس‌آموز است. 

ایشان ۵۷ سال در این دنیا بود نه یک روز. امام حسین(ع)، نه یک روز بلکه ده سال امام بود و در این ده سال امامت و ۵۷ سال عمر شریف الگوی ماست لذا باید با همه زندگی امام حسین(ع) آشنا شویم و در محرم تصمیم بگیریم تا سال آینده یک دور زندگی امام حسین(ع) را مطالعه کرده باشیم و بدانیم همان حسینی که در عاشورا آن‌گونه ایستاد قبل از عاشورا چه کرده بود، چگونه رفتار می‌کرد و زندگی وی به چه شکلی بود؟ با خانواده، بستگان و دوستان و حتی با دشمنان خود چگونه رفتار می‌کرد؟

باید زندگی امام حسین(ع) را در جمیع جوانب بشناسیم تا بتوانیم حسینی شویم.

حیف است که خودمان را محدود و محصور به بخش کوچکی از این گنجینه بزرگ کنیم. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «لا یَقومُ بِدینِ اللّهِ إلّا مَن حاطَهُ مِن جَمیعِ جَوانِبِهِ» یعنی کسی نمی‌تواند دیندار واقعی باشد مگر اینکه دین را در همه ابعاد آن شناخته باشد. 

امام حسین(ع) و امام حسن(ع) هر دو امام هستند؛ چه قیام و چه صلح کنند پس باید در هر حال، زندگی آنها مورد مطالعه قرار گیرد. این بزرگترین تصمیمی است که ما ممکن است بگیریم و معتقدم برای آینده ما بسیار مفید است.

 

محسن اسماعیلی

 نظر دهید »

چهار عامل مهم برای قتل امام چهارم از سوی دستگاه حاکم اموی

30 مرداد 1400 توسط مدیر النفیسه

                                            

 

از آنجا که شهادت امام سجاد روز دوازدهم محرم ثبت شده، بسیاری به اشتباه تصور می کنند شهادت ایشان در وقایع نزدیک به عاشورا اتفاق افتاده است.

یزید پس از واقعه کربلا درصدد نابودی و شهادت ائمه معصوم (ع) از جمله امام سجاد (ع) بود اما سالها بعد از عاشورا توانست ایشان را به شهادت برساند. 

 پس از واقعه کربلا، امام سجاد (ع) و دیگر ائمه (ع) حاضر در واقعه عاشورا، از جمله کسانی بودند که یزید و حکومت بنی امیه درصدد نابودی آنان بودند، به همین سبب پس از واقعه کربلا یزید بر این بود که با دیدارهای مکرر در دربار خود با اسراء کربلا و امام سجاد (ع) بهانه‌ای را برای قتل حضرت (ع) پیدا کند.

در بسیاری از کتاب‌ها آمده است: یک روز امام را به کاخ خود فرا خواند و از او سوالی پرسید. امام(ع) در حالی که تسبیح کوچکی را در دستش می‌گرداند، به او پاسخ داد.

یزید گفت: «چگونه جرأت می‌کنی موقع حرف‌زدن با من تسبیح بگردانی؟»

امام فرمودند: «پدرم از قول جدم فرمود: هر کس بعد از نماز صبح، بی‌اینکه با کسی سخن بگوید، تسبیح در دست بگیرد و بگوید: «اللهم انی اصبحت و اسبحّک و امجدک و احمدک و اُهللک بعدد ما ادیر به سبحتی»

سپس تسبیح در دست، هر چه می‌خواهد بگوید، تا وقتی به بستر می‌رود، برایش ثواب ذکر گفتن منظور می‌شود. پس هر گاه به بستر رفت، باز همین دعا را بخواند و تسبیح را زیر بالش خود بگذارد، تا موقع برخاستن از خواب نیز برای او ثواب ذکر خدا منظور می‌شود. من هم به جدّم اقتدا می‌کنم»

یزید گفت: «با هیچ کدام از شماها سخنی نگفتم، مگر اینکه جواب درستی به من می‌دهید.» پس به او هدایایی داد و دستور داد امام را آزاد کنند.»

در روایت دیگری نیز چنین آمده: بعد از خطبه‌ی حضرت زینب (س) که سبب رسوایی یزید شد، او از شامیان نظر خواست که «با این اسیران چه کنم؟» شامیان در پاسخ گفتند: «آن‌ها را از دم شمشیر بگذران.»
یکی از انصار به نام «لقمان بن بشیر» گفت: «ببین اگر رسول خدا (ص) بود با آنان چه می‌کرد؛ تو نیز همان طور رفتار کن.»

امام باقر (ع) نیز که در مجلس حضور داشت، سخنان قاطعی گفت که یزید را از قتل اسراء منصرف کرد. یزید سر بر زیر انداخت و سپس دستور داد آنان را از مجلس بیرون ببرند.

در روایتی نیز امام سجاد (ع) به «منهال» فرمودند: «هیچ بار نشد که یزید ما را احضار کند و ما گمان نکنیم که می‌خواهد ما را بکشد.» به هر حال با توجه به شواهد متعدد تاریخی، یزید بارها تصمیم قطعی به قتل امام سجاد و همراهان ایشان داشته، ولی خداوند هر بار آن‌ها را نجات داده است.
دستگاه اموی با گذشت زمان به شیوه‌های مبارزاتی امام سجاد (ع) پی برد و دریافت که ادامه حیات امام با شرایط و اوضاع زمامداری آن‌ها نمی‌سازد؛ لذا تصمیم به قتل حضرت (ع) گرفتند.

 

چهار عامل مهم برای قتل امام چهارم از سوی دستگاه حاکم

به طور کلی می‌توان چهار عامل مهم را انگیزه دستگاه حاکم از قتل امام برشمرد:

* وسعت نفوذ امام. در طول ۳۵ سال بعد از واقعه کربلا، امام از طریق دعاها و نشر معارف اسلامی به تدریج توانست یارانش را منسجم کنند و آگاهی‌های لازم را به آن‌ها بدهد که این خطر بزرگی برای دشمن به حساب می‌آمد.

* بغض و حسادت. عبدالملک، هشام و ولید و حتی جمعی از بزرگان بنی امیه به امام سجاد علیه السلام حسادت می‌ورزیدند؛ چرا که مردم از روی فهم و درایت به امام عرض ارادت می‌کردند.

* افشاگری. امام سجاد علیه السلام در فرصت‌های بسیار و از داستان شهادت پدر و اسارت و مظلومیت خود و خاندانش سخن‌ها می‌گفت که این خود نوعی افشاگری رسمی علیه ظلم بنی امیه بود.

* ترس از قیام. دستگاه خلافت تصوّر می‌کرد که اگر امام عَلَمی بلند کند بخاطر محبوبیت و نفوذ معنوی آن حضرت حتی کسانی که دوست اهل بیت هم نیستند زیر آن پرچم جمع می‌شوند و قیامی بزرگ علیه حکومت آنان به وجود خواهد آمد.

 

نحوه شهادت امام سجاد (ع)

حضرت سید الساجدین (ع) پس از گذراندن عمری پربرکت که در یکی از حساس‌ترین دوره‌های تاریخ اسلام واقع شد از ویژگی‌های مهمی در بین مردم برخوردار شده بود؛ چراکه فضایل و مکارم اخلاقی آن حضرت (ع) در هر مجلس و محفلی بیان می‌شد و در یک کلام امام (ع) در دل‌ها و عواطف مردم جا گرفته بود.

این وضع بر امویان دشوار بود و آن‌ها را می‌رنجاند و از همه کس بیشتر ولیدبن عبدالملک کینه امام را در دل داشت. او بارها می‌گفت: «من تا وقتی که علی بن الحسین در دنیا باشد راحت نیستم». این بود که وقتی زمام سلطنت را به دست گرفت تصمیم گرفت امام را مسموم کند؛ لذا زهر کشنده‌ای برای کارگزارش در مدینه فرستاد و به او دستور داد تا این زهر را به امام بخوراند و آن نانجیب نیز دستور ولید را عملی کرد. زهر در بدن نازنین امام کارگر شد و بدین وسیله حضرت در سن ۵۷ سالگی در مدینه طیبه به شهادت رسید.

البته زمان شهادت حضرت زین العابدین (ع) نیز مانند تولد مبارکشان دقیق مشخص نیست و بر سر تاریخ آن اختلاف است، دامنه این اختلاف از سال ۹۲ هجری قمری تا سال ۱۰۰ هجری است، اما آنچه از همه مشهورتر است، یکی سال ۹۴ هجری قمری است که آن را به مناسبت ارتحال فق‌های بیشماری از اهل مدینه، «سنه الفقهاء» نامیده اند و دیگری سال ۹۵ هجری قمری.

«حسین» فرزند امام علی بن الحسین (ع) وفات پدر خود را در سال ۹۴ هجری قمری اعلام کرده و بر این اساس بزرگانی نظیر شیخ مفید و شیخ طوسی و محقق اربلی و ابن اثیر نیز همین نظر دارند.

اما بر اساس روایتی که ابوبصیر از امام جعفر صادق (ع) نقل کرده است، امام فرموده است: حضرت علی بن الحسین (ع) در حالی‌که ۵۷ ساله بودند از دنیا رفت و این واقعه در سال ۹۵ هجری قمری اتفاق افتاد.

پیکر پاک امام سجاد (ع) را در شهر مدینه تشییع کردند. در آن شهر از پیکر امام تشییع بی نظیری صورت گرفت؛ زیرا توده‌های مردم از مناطق مختلف بر جنازه حضرت حاضر شدند و همگی پریشان و گریان و دل شکسته جنازه مطهر حضرت (ع) را بر دوش می‌بردند. مردم در هاله‌ای از اشک با امام وداع می‌کردند. بدن مطهر حضرت سجاد (ع) را به قبرستان بقیع بردند و در قبری که در کنار قبر عمویش امام حسن مجتبی علیه السلام آماده ساخته بودند به خاک سپردند.

 4 نظر
  • 1
  • ...
  • 17
  • 18
  • 19
  • ...
  • 20
  • ...
  • 21
  • 22
  • 23
  • ...
  • 24
  • ...
  • 25
  • 26
  • 27
  • ...
  • 63
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • نورفشان

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 12
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 14
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 18
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس