مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

تعداد فرزندان امام رضا (ع)

03 مرداد 1397 توسط مدیر النفیسه

هر چند ایرانیان به امام هشتم شیعیان علاقۀ وافر دارند و این شیفتگی از ایرانیان شیعه یا شیعیان غیر ایرانی فراتر رفته و از خارج از ایران نیز رهسپار مشهد می شوند و ایرانیان غیر شیعه نیز محبت خود را به علی بن موسی الرضا علیه السلام ابراز می کنند و در نقاط مختلف کشور امام زاده ها نیز به کانون های زیارتی بدل شده اما دربارۀ فرزندان آن حضرت باور غالب این است که ایشان تنها یک فرزند داشته و آن هم حضرت جواد الائمه است و بر همین اساس دربارۀ پاره ای انتساب های دیگر به امام رضا (ع) تفسیرهای متفاوتی صورت می پذیرد.

 

حال آن که تحقیقات آیت الله سید علی مقدم قوچانی در کتاب «گوهر هدایت» بیان گر آن است که امام رضا تنها یک فرزند نداشته اند و در این کتاب نام دیگر فرزندان نیز آمده و حتی به شرح زندگی و نوع وفات یا شهادت شان هم پرداخته است.

فرصت سالروز تولد امام رضا علیه السلام را مغتنم شمرده و درباره تعداد فرزندان ایشان با نویسندۀ کتاب «گوهر هدایت» که خود در حوزه و دانشگاه به تدریس و تحقیق اشتغال دارد گفت و گو کرده ایم و چون بحثی دینی و مذهبی  و در عین حال تاریخی است و مورد استناد پژوهشگران تاریخ تشیع و حتی فعالان گردشگری مذهبی قرار خواهد گرفت متن کامل آن عینا نقل می شود. 

(‌این گفت و گو را حجت الاسلام سید مهدی حسینی- دورود- از پژوهشگران حوزوی و از فعالان رسانه‌ای با موضوع حوزه و روحانیت انجام و در اختیار عصر ایران قرار داده است):

 


*‎  ضمن تبریک سالروز ولادت حضرت رضا علیه السلام، چه عاملی سبب شد به این موضوع دربارۀ ایشان بپردازید و در قالب کتاب عرضه کنید؟

-بسم الله الرحمن الرحیم سلام على ال طه و يس سلام على الِ خَيرِ النّبيين، سلامٌ على رَوضَةٍ حلّ فيها امامٌ يُباهى بِهِ المَلَكُ وَ الدّين


در طوس کمال کبریا می‎بینم
بی‎پرده تجلی خدا می‎بینم

در کفش‎ کن حریم پور موسی
موسی کلیم با عصا می‎بینم


 دربارۀ حضرت امام رضا علیه‎السلام صدها کتاب نوشته شده و نوشتۀ بنده قطره‎ای است در میان آنچه بزرگان ما دربارۀ حضرت امام رضا علیه‎السلام نوشته‎اند؛ اما در عین حال هر کسی طبق سلیقۀ شخصی ممکن است ابتکاراتی داشته باشد.

یکی از ابتکارات این کتاب که کمتر مورد توجه قرار گرفته، این است که آیا حضرت امام رضا علیه‎السلام غیر حضرت امام جواد علیه‎السلام فرزندان دیگری هم داشته است یا خیر؟ بنابراین انگیزۀ ما از نوشتن این کتاب همین مسئله است.

آنچه میان مردم معمولی شایع است، این است که امام رضا علیه‎السلام یک فرزند بیشتر نداشت و آن حضرت امام جواد علیه‎السلام است؛ اما این درست نیست.. رب شهرة لا اصل لها؛ یعنی ای‌بسا شهرتی که هیچ اصل و اساسی نداشته باشد.


محققین و علمای ما از قدیم تا الان برای حضرت امام رضا علیه‎السلام فرزندان متعددی ذکر کردند. مشهور علما شش اولاد از ایشان نام بردند. بعضاً هشت اولاد هم ذکر کرده اند؛ اما مشهور همان شش اولاد است.


شاعر می‎گوید:


اولاد رضا جواد و جعفر باشد
آنگاه حسن و حسین و ابراهیم است

پس فاطمه آن عالمه دانا است
اما صد حیف که مزارش ناپیدا است.

یعنی پنج پسر و یک دختر به نام فاطمه دارد و چند حدیث از فاطمه دختر امام رضا علیه‎السلام نقل شده است. محل دفن فرزندان امام رضا علیه‎السلام به جز فاطمه دختر حضرت را با زحمت و تحقیقات فراوان پیدا کردم؛ هم نامشان و هم محل دفنشان.

برای این منظور حداقل پنجاه کتاب را به ترتیب تاریخ معرفی کردم تا اینکه به کتاب‎های مرحوم مجلسی، جلد 49 و 48 بحارالانوار رسیدم.

همچنین در زمان معاصر کتاب‎هایی در این زمینه یافت شد. مرحوم آیت‎الله مرعشی نجفی که متخصص در علم انساب است، این شش اولاد را پذیرفته است. محل دفن حضرت امام جواد علیه‎السلام در کاظمین، جعفر در سپاهان (اصفهان)، حسین در قزوین، ابراهیم و حسن در قوچان است.

این شایعه که امام رضا علیه‎السلام یک اولاد بیشتر نداشته است، از اینجا پیدا شد که فرزندان آن حضرت به غیر از امام جواد علیه‎السلام، در زمان حیات ایشان به شهادت رسیدند. 

چند وقت پیش آیت‎الله ضیاءالدین نجفی در اینجا بود و در این باره صحبتی به میان آمد. ایشان فرمود که امام رضا علیه‎السلام غیر از آن سفر رسمی‎شان به ایران، سفر دیگری داشتند که امامزاده حسین که در قزوین مدفون است در آن زمان کودک بود و در آنجا به رحمت خدا رفت و اما چهار فرزند دیگر حضرت امام رضا علیه‎السلام به شهادت رسیدند.

وقتی امام رضا علیه‎السلام در مرو به ولایت عهدی اجباری انتخاب شد، خبر به مدینه رسید. سادات و علویون و امامزادگان برای دیدار با امام حرکت کردند. وقتی به شیراز رسیدند، جنگی به راه افتاد. 

قبل از آن حاکم شیراز دروغ محضی به مأمون نوشت که این همه سادات و امامزاده‎ها با آن شجاعت هاشمی و شیعیان هم به آنان ملحق شده‎اند و حدود دوازده هزار نفر جمعیت دارند، اگر به مرو برسند، با یک اشارۀ علی ابن موسی الرضا حکومت شما از بین می‎رود و نسل بنی‎عباس منقرض می‎شود.

لذا مأمون از این قضیه به وحشت افتاد و دستور داد که همگی برگردند و سفارش داد اگر قبول نکردند که برگردند با آن‎ها جنگ کنند. جنگ شد و عده‎ای مثل امامزاده احمد به همراه دیگر امامزادگان در همان‌جا شهید شد و بقیه هم متفرق شدند و در اطراف این کشور به شهادت رسیدند.

در این باره مستندات و مدارکی هم هست؟

 - بله، قطعا و از این قرار است:
1.‎ اولین سند و مدرک کتاب ما، کتاب علامه بزرگوار علی ابن عیسی اربلی است که از مفاخر شیعه در قرن هفتم هجری بود. ایشان در کتاب کَشْفُ الغُمَّة فی مَعْرِفَةِ الأئمّة چنین نوشته است: «فرزندان حضرت رضا پنج پسر و یک دختر بودند. نام‎های آنان چنین است: امام جواد علیه‎السلام، حسن، حسین، جعفر، ابراهیم و فاطمه.»

و نیز این بزرگوار در سندی دیگر از عبدالعزیز اخضر جنابذی نقل کرده که امام رضا دارای پنج پسر و یک دختر به نام‎های ذکرشده، بود.

2.‎ صاحب حبیب السیر (از کتاب‎های قدیمی اهل سنت) نیز همین پنج پسر و یک دختر را از امام رضا علیه‎السلام ذکر کرده است.

3.‎ علامۀ ربانی مرحوم مقدس اردبیلی در کتاب ارزشمند حدیقه الشیعه نوشته است: «امام رضا علیه‎السلام دارای پنج پسر و یک دختر به نام‎های امام جواد، حسن، حسین، جعفر، ابراهیم و فاطمه بود.»

4.‎ مرحوم علامه مجلسی در کتاب ارزشمند بحارالانوار نوشته است: «امام رضا علیه‎السلام دارای پنج پسر و یک دختر بود.»

5.‎ صاحب کتاب تذکره الائمه نوشته است: «امام رضا علیه‎السلام دارای پنج پسر و یک دختر بود. اول امام محمد تقی الجواد علیه‎السلام، دوم حسن، سوم حسین، چهارم جعفر، پنجم ابراهیم و ششم فاطمه.» بعضی‎ها بر این باورند که نویسندۀ کتاب تذکرة الائمه خود علامه مجلسی است و بعضی‎ها می‎گویند که شاگردان ایشان این کتاب را نوشته‎اند.

6.‎ محمدرضا امامی در کتاب جنات الخلود نوشته که امام رضا علیه‎السلام پنج فرزند پسر و یک دختر داشت؛ البته کتاب جنات الخلود تاکنون پنجاه مرتبه چاپ شده است.

7.‎ ابن جوزی در کتاب تذکرة الخواص نوشته است: «امام رضا علیه‎السلام پنج فرزند پسر و یک دختر داشت.»

8.‎ کتاب رشحات الفنون برای امام رضا علیه‎السلام پنج پسر و یک دختر ذکر کرده است.

 

9.‎ کتاب تاریخی حبیب السیر نوشته است: «قول اکثر علما و دانشمندان ارباب خبر این است که آن امام عالی گوهر، دارای پنج پسر و یک دختر بود.»

10. سید جعفر آل بحر العلوم در کتاب تحفة العالم نیز به این مطلب اشاره کرده است. کتاب تحفة العالم کتابی مختصری است که آقای غفاری دانشمند محترم این کتاب را با همکاری یکی از علما در انتهای جلد چهل و هشتم بحارالانوار اضافه کرده است.

11. نویسندۀ کتاب بحر الانساب برای امام رضا علیه‎السلام پنج پسر و یک دختر ذکر کرده است.

12. همچنین ابن شهر آشوب برای امام رضا علیه‎السلام پنج پسر و یک دختر ذکر کرده است.

13. محمد تقی لسان الملک سپهر در ناسخ التواریخ نیز برای آن حضرت پنج فرزند پسر و یک دختر ذکر کرده است.

14. از همه مهم‎تر در زمان خودمان، کتاب ملحقات الاحقاق به قلم علامه مرحوم آیت‎الله مرعشی نجفی است. ایشان در جلد نوزدهم صفحۀ 568 نوشته است: «امام رضا علیه‎السلام دارای پنج پسر و یک دختر به نام‎های امام جواد علیه‎السلام، حسن، حسین، جعفر، ابراهیم و فاطمه بود.»

از این قبیل اسناد و مدارک زیاد است که اگر بخواهم تک تک آن‎ها را ذکر کنم، به درازا می‎کشد. برای تفصیل بیشتر مطالب به کتاب گوهر هدایت مراجعه کنید. 

‎ سند و مدرک کسانی که می‎گویند امام رضا علیه‎السلام فقط یک فرزند داشته چیست و چرا از نظر شما سند آن‎ها بی‎اعتبار است؟

-بعضی‎ها اشکال کردند که از دو یا سه روایت منقول در کتب روایی شیعه این برمی‎آید که امام رضا علیه‎السلام یک فرزند داشت و آن هم امام جواد علیه‎السلام است. 

این دو سه روایت را بررسی کردیم و دیدیم که این روایات از حنان ابن سدیر صیرفی و همفکرانش که هفت امامی بودند، نقل شده است. این‎ها از گروه واقفیه هستند و امامان را تا امام کاظم علیه‎السلام قبول داشتند و امام رضا علیه‎السلام را به رسمیت نمی‎شناختند. 

وقتی مؤمنین جمع شدند و می‎خواستند وجوهات را از این‎ها بگیرند و به امام رضا علیه‎السلام بدهند، این‎ها این شبهه را وارد کردند که علی ابن موسی الرضا اولاد ندارد. از نظر این عده، امام جواد بعداً متولد شد؛ بنابراین چون این‎ها هفت امامی هستند، روایاتشان هم ضعیف است و قابل استناد نیست و با قول مشهور علمای شیعه مغایر است.

در یک مستند دیگر به شیخ مفید نسبت می‎دهند که می‎گوید امام رضا علیه‎السلام فقط یک فرزند داشت؛ در صورتی که از فرمایش شیخ مفید به هیچ وجه چنین چیزی برنمی‎آید که ایشان گفته است امام رضا فقط یک فرزند داشت. یا به فرمایش شیخ مفید دقت نکرده‎اند یا اینکه اصلاً کتاب ارشاد شیخ مفید را ندیده‎اند. 

عبارت شیخ مفید این است: «وَ مَضَى ابوالحَسَن اَلرِّضَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ لَمْ يَتْرُكْ وَلَداً نَعْلَمُهُ إِلاَّ اِبْنَهُ اَلْإِمَامَ بَعْدَهُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ» اولاً فرموده که «وَ مَضَى ابوالحَسَن اَلرِّضَا»؛ کلمۀ «ابوالحسن» دلیل بر این است فرزندی به غیر از امام جواد داشته است و گویا اولین فرزندش هم حسن بوده است. امامزاده‎ای در اطراف قوچان هست به نام حسن ابن علی ابن موسی الرضا. در زیارت‌نامۀ آن هم نوشته شده که ایشان ابا محمد، حسن ابن علی ابن موسی الرضا است.

کتب انساب که بررسی کردم دیدم کنیۀ این بزرگوار ابا محمد حسن ابن علی ابن موسی الرضا است. شیخ مفید فرموده وقتی امام رضا علیه‎السلام از دنیا رفت، فرزندی جز امام جواد نداشته است. این هیچ منافاتی با این ندارد که امام رضا فرزندان دیگری غیر از امام جواد داشته اما در زمان شهادت امام رضا، فقط امام جواد در قید حیات بوده باشد؛ یعنی دیگر فرزندان ایشان یا شهید شده‎اند یا فوت کردند و همین‎طور هم هست. 

امامزاده حسین به مرگ طبیعی از دنیا رفت و چهار فرزند پسر دیگر به دست مأمورین سفاک مأمون به شهادت رسیدند. ثانیاً خود لقب ابوالحسن به امام رضا علیه السلام دلالت دارد بر اینکه ایشان فرزندی به نام حسن داشته است. ثالثاً فرمایش علمای بزرگی مثل مرحوم آیت‎الله العظمی سید شهاب‎الدین مرعشی نجفی، علامه مجلسی، مقدس اردبیلی و… با آن دسته مغایرت دارد.

به نظرم افرادی که این قول را به شیخ مفید نسبت می‎دهند یا کلام شیخ مفید را ندیده‎اند یا اگر دیده‎اند به آن دقت نکرده‎اند.

یکی از علمای قوچان بعد از تحقیق و پژوهش مفصل در این باب تصریح کرده است که امام رضا علیه‎السلام شش فرزند داشت. در مسند الرضا، جلد اول، صفحۀ 141 چندتا روایت ذکر کرده که نشان می‎دهد حضرت امام رضا علیه‎السلام دارای شش فرزند بود. البته قبل‎تر از آن در جای دیگر دقت نکرده و بیان کرده بود که حضرت رضا علیه‎السلام یک اولاد داشت که همان امام جواد علیه‎السلام بوده است. بعد ایشان پس از تحقیق و پژوهش در این زمینه قول خود را تصحیح فرمود.

 چرا بارگاه‎های امامزادگان، به‎خصوص فرزندان امام رضا علیه‎السلام در ایران پراکنده هستند؟

- وقتی امام رضا علیه‎السلام در مرو ولایت عهدی اجباری و مشروط را پذیرفت، خبر آن به مدینه رسید. سادات و بنی‎هاشم و شیعیان تصمیم گرفتند که از نزدیک امام رضا علیه‎السلام را ببینند و تجدید عهد کنند. نامه‎ای برای مأمون نوشتند و از او اجازه گرفتند. 

در نامه نوشتند که هدف ما دیدن علی ابن موسی الرضا است. حرکت کردند وقتی به شیراز رسیدند تعدادشان زیاد بود. بعضی‎ها نوشته‎اند که تعدادشان دوازده هزار نفر و بعضی‎ها نوشته‎اند هجده هزار نفر بود. رابطۀ حاکم شیراز با اهل‌بیت علیه‎السلام خوب نبود؛ به همین خاطر نامۀ هول‌انگیزی برای مأمون نوشت. مبنی بر اینکه بنی‎هاشم با آن جمعیت و شجاعتی که دارند و با رهبری علی ابن موسی الرضا دست به قیام علیه حکومت می‎زنند و دودمان بنی‎عباس را از بین می‎برند. مأمون از این مسئله ترسید. 

در جواب به حاکم شیراز گفت که به همۀ آن‎ها بگویند به دیار خود برگردند. اگر قبول نکردند، با آن‎ها بجنگید. نامه که به حاکم شیراز رسید، به آن جمعیت سادات و بنی‎هاشم گفت که برگردید و خلیفه اجازه نداد که شما به مرو بروید. آن‎ها گفتند ما از خلیفه اجازه گرفتیم. ما برای جنگ نیامده‎ایم، بلکه برای دیدار با علی ابن موسی الرضا آمده‎ایم. حاکم شیراز قبول نکرد و اصرار داشت که آن‎ها به دیار خود برگردند. وقتی نپذیرفتند، جنگی میان آن‎ها سر گرفت. 

تعدادی از بزرگان سادات و بنی‎هاشم به شهادت رسیدند و تعداد باقی مانده مشورت کردند که به‎طور متفرقه به شهرهای مختلف پراکنده بشوند و بعد به طرف خراسان بروند شاید به امام رضا علیه‎السلام برسند.

وقتی متفرقه شدند و هر کدام به شهرهای مختلف رفتند، مأمورین خبیث مأمون وقتی از نوع پوشش لباس عربی آنان را شناسایی کردند و تک تک آنان را ترور کردند. امامزاده ابراهیم، فرزند بلافصل امام رضا علیه‎السلام با برادرش ابا محمد حسن، لب آب در قوچان مشغول وضو گرفتن بود که مأمورین خبیث مأمون ایشان را به شهادت رساندند. 

برادر بزرگ آنان، یعنی ابا محمد حسن ابن علی ابن موسی الرضا، از دست مأمورین نجات پیدا کرد و با اسب و مرکبی که داشت فرار کرد و ده کیلومتر آن طرف‎تر ایشان را هم به شهادت ‎رساندند. اکثر امامزاده‎ها در زمان مأمون شهید شدند؛ چون قصد دیدار با امام رضا علیه‎السلام را داشتند. البته دیگر امامزاده‎ها به نحو دیگری از دنیا رفتند. برای مثال علی ابن باقر در مشهد اردهال مدفون است.

ایشان از طرف امام محمد باقر علیه‎السلام مأموریت داشت و در عین مأموریت از دنیا رفت.‎ اما اغلب امامزاده‎های دورۀ امام رضا علیه‎السلام برای دیدار با ایشان به ایران می‎آمدند و به دست مأمورین سفاک و خبیث مأمون به شهادت می‎رسیدند.

 محل دفن فرزندان امام رضا علیه‎السلام در کدام سند تاریخی ذکر شده است؟

- شاعر می‎گوید:

اولاد رضا جواد و جعفر باشد
آنگاه حسن و حسین و ابراهیم است

پس فاطمه آن عالمه دانا است
اما صد حیف که مزارش ناپیدا است

جوادش در کاظمین است
حسین قزوین و جعفر در سپاهان
ابراهیم و حسن باشند در قوچان

اسناد موجود در این باب زیاد است. برای مثال قسمتی از جلد اول کتاب مطلع الشمس دربارۀ تاریخ خراسان می‎باشد که در آن نوشته شده است: «از مشاهد مقدس قوچان، مزار حضرت ابراهیم است که فرزند حضرت امام رضا علیه‎السلام می‎باشد و بقعه و ایوان و صحن و بارگاه و مسجد دارد؛ همه با عظمت کامل و شکوه تمام.»

در کتاب دیگری به نام گنج دانش که محمدتقی حکیم آن را در زمان ناصرالدین شاه نوشته، آمده است: «از دیگر مشاهد مقدس قوچان، مزار مبارک امامزاده ابراهیم، فرزند حضرت رضا علیه السلام است که بقعه و بارگان و ایوان و صحن و مسجد دارد؛ همه با عظمت.» 

در انتها نوشته است: «بعضی از اوراق قرآن کریم به خط میرزا غیاث الدین بایسنقر در این امامزاده موجود است.» در زمان رضاخان این اوراق را به تهران بردند.

مرحوم علامه سید جعفر آل بحرالعلوم، در ضمیمۀ جلد 48 بحارالانوار صفحۀ 320 چنین آورده است: «قول حسن آن است که حضرت رضا علیه‎السلام دارای پنج فرزند پسر و یک دختر به نام‎های محمد تقی [امام جواد علیه‎السلام]، حسن، حسین، جعفر، ابراهیم و فاطمه بود.» 

در ادامه نوشته است: «در قوچان زیارتگاه بزرگی به نام سلطان ابراهیم که فرزند حضرت رضا علیه السلام است.» از امور شگفت‎انگیزی که در این امامزاده وجود دارد، بعضی از اوراق قرآن مجید است. کتاب‎های زیادی در این باره نوشته شده است که ذکر تک تک آن‎ها مجال بیشتری می‎طلبد.

علما و سلاطین صفوی در باب امامزاده ابراهیم تأییداتی دارند. شجره‎نامه‎ای هم در این زمینه در دست هست که مربوط به هفت‎صد و پنجاه سال قبل است و هفت صفحه دارد. این شجره‎نامه مربوط به امامزادگان و ساداتی است که در قوچان بودند. صفحۀ سوم شجره‎نامه این‎طور نوشته شده است: «ذوالانوار، سلطان ابراهیم، ابن الرضا در قوچان»

در این نوشته تصریح کرده که سلطان ابراهیم فرزند امام رضا و محل دفن ایشان در قوچان است. سلاطین صفوی، به جز شاه سلطان حسین که آدم فاسدی بود، الباقی علاقه‎مند به مذهب شیعه و اهل‎بیت علیه‎السلام بودند. اصلاً شاهان صفوی به مذهب شیعه رسمیت دادند.

این شجره‎نامه به امضای شاه اسماعیل صفوی است و در بالای آن نوشته شده: «امامزاده واجب التعظیم و التکریم، سلطان ابراهیم ابن الرضا» این طومار یا شجره‎نامه مربوط به همان سادات اجداد ما است و در واقع شاه اسماعیل آن را به عنوان تقدیر و تشکر برای سادات ما نوشته است. به امرای استان خراسان دستور داده که از سادات قوچان مالیات نگیرید. 

این‎ها به فرزند امام رضا علیه‎السلام خدمت می‎کنند و خادم فرزند امام رضا علیه‎السلام هستند. البته بعضی‎ها به این شجره‎نامه اعتمادی ندارند و می‎گویند چون مهر شاه بر آن است، اعتباری ندارد؛ در حالی که این شجره‎نامه به تأیید علمای آن زمان رسیده و شاه اسماعیل آن را امضا کرده است. خود شاه اسماعیل هم خدمات فراوانی به مذهب شیعه داشت.

مرحوم محقق کرکی در زمان شاه طهماسب زندگی می‎کرد که مرجع کل شیعیان به شمار می‎آمد. خود شاه طهماسب با تأیید و اجازۀ مرجع کل شیعه، حکومت را می‎پذیرد و طبق دستورات ایشان عمل می‎کند. به هر حال برخی از شاهان صفوی مروج مذهب شیعه بودند و خدماتی در این زمینه داشتند.

اطرافیان شاه عباس همگی از علمای شیعه بودند؛ از قبیل شیخ بهایی و میرداماد. این شاهان همگی به امضا و سند خود بیان کردند که سلطان ابراهیم فرزند بلافصل حضرت امام رضا علیه‎السلام است.

اخیراً شبهه‎ای را ایجاد کرده‎اند و آن اینکه ادارۀ اوقاف تابلویی زده که این امامزاده فرزند موسی ابن جعفر است. پاسخ این شبهه این است:

حضرت موسی ابن جعفر، پسری به نام ابراهیم دارد. طبق نوشتۀ همۀ علما از جمله شیخ عباس قمی، ابراهیم فرزند موسی ابن جعفر در یمن حکومت اسلامی تشکیل داد و مردم را به امامت حضرت رضا علیه‎السلام دعوت می‎کرد. بعد از آن مأمون لشکری فرستاد و ابراهیم را دستگیر کرد؛ ولی به احترام امام رضا علیه‎السلام او را بخشید. ابراهیم در بغداد ساکن شد و در بغداد از دنیا رفت و در قبرستان قریش دفن شد. این قضیه را شیخ عباس قمی نوشته؛ همچنین در جلد چهل و هشتم بحارالانوار صفحۀ 307 آمده است: «به یقین ابراهیم فرزند موسی ابن جعفر در قبرستان قریش دفن است.» عبدالرزاق حسینی در کتاب آرامگاه خاندان پاک پیامبر نوشته‎ است: «ابراهیم اکبر، پسر بلا واسطۀ موسی ابن جعفر در قبرستان قریش دفن است.» 

بعضی‎ها گفته‎اند که شاید امام دوتا پیامبر داشته است. ابراهیم دوم، ابراهیم مجاب است که در حرم امام حسین علیه‎السلام مدفون است؛ بنابراین اگر فرزندان امام موسی ابن جعفر دو نفر به نام‎ ابراهیم بودند، یکی در قبرستان قریش و دیگری در کربلا و حرم امام حسین علیه‎السلام دفن است. البته طبق شواهد تاریخی موجود، ابراهیم دومی نوۀ امام موسی ابن جعفر است و نه فرزند ایشان؛ اما اشتباه یکی از نویسندگان تاریخی این بوده که نوه‎های را با فرزندان حضرت یکی گرفته است.

تاج‌الدّین بن زهره حسینی در كتاب غایة الاختصار نوشته است: «ابراهیم پسر موسی ابن جعفر، سید جلیل‎القدر در بغداد وفات یافت و مقابر قریش و کاظمین کنونی نزدیک پدر بزرگوارش در تربتی جداگانه مدفون است و قبرش معروف می‎باشد.»

یک بار از یک خبرگزاری  آمدند و با بنده مصاحبه‎ای کردند. در آن مصاحبه گفتند یکی از امتیازهای آقای مقدم قوچانی این است که هم حوزۀ علمیۀ مشهد و هم حوزۀ علمیۀ قم و هم حوزۀ علمیۀ نجف را دیده است. 

در نجف با دوستانمان از جمله مرحوم حجت الاسلام سید عباس موسویان وقتی به کاظمین می‎رفتیم، سر قبر ابراهیم موسی ابن جعفر و یکی دیگر از فرزندان موسی ابن جعفر حاضر می‎شدیم؛ بنابراین ابراهیم فرزند امام موسی ابن جعفر علیه‎السلام در کاظمین مدفون است و ابراهیم فرزند امام رضا علیه‎السلام در قوچان است. البته در زمان صدام خبیث همۀ آن مقبره‎های امامزادگان قبرستان قریش را خراب کردند. در سفر اخیری که به آنجا رفتیم، دیدیم که آن مقبره‌ها نیست و همه را تبدیل به خیابان کردند؛ اما در زمانی که در آنجا تحصیل می‎کردیم، آن مقبره‌ها وجود داشت. علمای قدیمی که در نجف بودند از این قضیه مطلع هستند.

بنابراین اینکه ادارۀ اوقاف می‎گویند امامزاده ابراهیم فرزند امام موسی ابن جعفر می‎باشد، اشتباه است. از همین جا ضمن تشکر از زحمات مسئولین ادارۀ اوقاف قوچان از آنان درخواست می‎کنم که این قول را تصحیح کنند. البته این اشتباه از سوی مسئولین فعلی نبوده است؛ بلکه از سوی مسئولین قبلی و زمان رژیم شاه بود. قضیۀ آن هم سیاسی بود. یکی از وابستگان به رژیم شاه برای اینکه جان خودش را نجات بدهد، این شایعه را ساخت و نسب امامزاده را تغییر داد.

البته یک نوشته روی سنگ قبر هست که ذکر شده ایشان فرزند موسی ابن جعفر است و ادارۀ اوقاف هم به همان سنگ استناد می‎کند، اما آن نوشته واقعیت ندارند و با وجود قول اکثریت علما ارزش و اعتباری ندارد. امیدواریم که رئیس ادارۀ اوقاف قوچان بزرگواری کند و سند امامزاده ابراهیم را تصحیح کند و قید نماید که ایشان فرزند امام رضا علیه‎السلام است و نه فرزند امام موسی ابن جعفر علیه‎السلام. تمام تابلوهای کنار جاده را هم اصلاح کند.

 کیفیت شهادت سلطان ابراهیم، فرزند بلافصل حضرت رضا علیه السلام چگونه بوده است؟

- کیفیت شهادت ایشان را در این چند بیت می‎توانید بیابید:

من که در حال غریبی خفته در این سرزمین‎ام
نامم ابراهیم فرزند امام هشتمین‎ام

از مدینه عازم دیدار باب خویش گشتم
قاتلم نعمان معلون بود اینجا درکمینم

سر بسجده چون نهادم بیل او مشق سرم کرد
معجزه شق القمر شد کشف از قرص جبین‎ام

چون زجد خود علی درس شهادت را گرفتم
زین سبب در مشهد محراب در خونم طپیدم

زائرین قبر من این جا مقام قرب حق است
چون که من فرزند دلبند امام هشتمین‎ام

حاجت خود را ز حق خواهید از من هم شفاعت
چون که در درگاه خالق من شفیع المذنبین‎ام

کس در این درگه نیامد بازگردد ناامید
حاجت خود را بگیر از این مزار نازنین‎ام

تا حسینی ریزه‎خوار نعمت ما خاندان است
من شفاعت خواه او نزد امام هشتمین‎ام 

شرح حال حضرت سلطان ابراهیم فرزند حضرت رضا علیه‎السلام را در کتاب گوهر هدایت فصل دهم و یازدهم به طور تفصیل آورده ام.

منبع:عصر ایران

 2 نظر

توجه رسانه‌های جهان به تصویر مقام معظم رهبری در حال مطالعه کتاب «آتش و خشم»

22 اردیبهشت 1397 توسط مدیر النفیسه

توجه رسانه‌های جهان به تصویر مقام معظم رهبری در حال مطالعه کتاب «آتش و خشم»
سی بی اس آمریکا نوشت: روز جمعه تصویری از رهبر ایران منتشر شد که در آن در حال مطالعه ترجمه فارسی کتاب «آتش و خشم؛ درون کاخ سفید ترامپ» است. این در حالی است که تنها چند روز از اعلام خروج آمریکا از توافق هسته‌ای توسط دونالد ترامپ می‌گذرد.

یک تصویر از رهبر انقلاب در نمایشگاه کتاب مورد توجه رسانه‌های جهان قرار گرفت. تصویری که رهبر انقلاب را در حال مطالعه کتاب «آتش و خشم» نوشته مایکل ولف نشان می‌دهد با واکنش رسانه های آمریکایی مواجه شد.

ایلنا نوشت: سی بی اس آمریکا نوشت: روز جمعه تصویری از رهبر ایران منتشر شد که در آن در حال مطالعه ترجمه فارسی کتاب «آتش و خشم؛ درون کاخ سفید ترامپ» است. این در حالی است که تنها چند روز از اعلام خروج آمریکا از توافق هسته‌ای توسط دونالد ترامپ می‌گذرد.

این رسانه آمریکایی با بیان اینکه کتاب ولف در لیست پرفروش‌ترین کتاب‌های آمازون در ماه ژانویه قرار گرفت نوشت: در این کتاب نویسنده مدعی است که از جزییاتی از درون کاخ سفید اطلاع دارد .

سی بی اس در ادامه این گزارش نوشت: «هفته گذشته رهبر ایران در پاسخ به بیانیه ترامپ درباره خروج از برجام گفته بود که در این اعلامیه دست کم 10 دروغ بزرگ بیان شده است و اظهارات ترامپ را تهدید علیه مردم ایران و جمهوری اسلامی خوانده و گفته بودند که بدن این مرد، ترامپ خوراک مار و مور خواهد شد در حالی که جمهوری اسلامی هنوز پابرجاست.»

«ای بی سی» هم به انتشار این تصویر واکنش نشان داد و نوشت: «رهبر ایران در نمایشگاه کتاب پایتخت حضور پیدا کرد و در حالی که یکی از کپی‌های کتابی درباره آشوب‌های کاخ سفید تحت ریاست‌جمهوری ترامپ را ورق می‌زد از او عکسی گرفته و منتشر شد.»

«نیویورک دیلی نیوز» هم در گزارشی با اشاره به تصویر رهبر ایران در حال مطالعه کتاب جنجالی درباره ترامپ نوشت: «رییس‌جمهور آمریکا این کتاب را یک کتاب سرشار از دروغ خوانده است.» این رسانه آمریکایی در ادامه به بیانات رهبری پس از خروج آمریکا از برجام هم اشاره کرد.

پایگاه خبری «هیل» هم به این تصویر از رهبری در نمایشگاه کتاب اشاره کرد و نوشت: «روز جمعه تصویری از رهبر ایران در حال مطالعه کتابی جنجالی درباره دونالد ترامپ، منتشر شد که رییس‌جمهور آمریکا را مورد استهزا قرار داد.»

در این گزارش گفته شده: تصویری از آیت الله خامنه ای منتشر شده که درحال مطالعه کتاب جنجالی سال 2018 بود. این کتاب جامعه جهانی و واشنگتن را با تعاریف جنجالی که از ترامپ و حلقه نزدیک به او ارائه کرده بود مبهوت کرد.

1526109709846985_485.jpg

 نظر دهید »

ماجرای رمانی که رهبری خواندند| بهترین کتاب از نظر رهبری

21 اردیبهشت 1397 توسط مدیر النفیسه

ماجرای رمانی که رهبری خواندند| بهترین کتاب از نظر رهبری
رهبر انقلاب: کتابخوانی از ضرورت‌های زندگی مردم بویژه جوانان است

رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (جمعه) به مدت یک‌ساعت و نیم از سی‌ویکمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران بازدید کردند.

در این بازدید که صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز حضور داشت، حضرت آیت الله خامنه‌ای از 50 غرفه دیدن کردند و ضمن گفت‌وگو با ناشران و شنیدن نکات و دغدغه‌های آنان در جریان تازه‌های نشر قرار گرفتند.

رهبر انقلاب اسلامی پس از بازدید، در سخنان کوتاهی، کتاب و کتابخوانی را یکی از ضرورت‎های زندگی آحاد مردم بویژه جوانان دانستند و افزودند: نقش کتاب یک نقش بی‌بدیل است، البته بهترین کتاب‎ها، کتابی است که انسان را به سمت خداوند و ارزش‎های والا و انقلابی هدایت کند، و امیدواریم کتاب جایگاه حقیقی خود را در جامعه بیابد.

گفتنی است پایگاه اطلاع رسانی جماران نیز روایتی از بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه کتاب تهران منتشر کرده که به قرار زیر است:

آقا رسیدند غرفه‌ انتشارات نیلوفر، مثل همه جا خوش و بش کردند و از تازه‌ها سوال کردند. کتابی نظرشان را جلب کرد و پرسیدند این همان چهارجلدی قدیمی است؟ و جواب گرفتند بله. پرسیدند مترجمش چه کسی بود؟ گفتند ابوالحسن نجفی.

آقا گفت: آها ابوالحسن نجفی… بگذارید یک ماجرایی را تعریف کنم. سالها قبل ابوالحسن نجفی با آقای مرحوم حبیبی و چند نفر دیگر از بزرگان ادبیات آمدند پیش ما. من پرسیدم «شما مترجم “خانواده تیبو” هستید؟» آقای نجفی از اینکه من اسم این رمان را بلدم تعجب کردند. بعد که نشستیم من از رمان تعریف کردم و نقدی هم به ترجمه ایشان گفتم. آقای نجفی با تعجب بیشتر پرسید: «شما واقعا هر چهار جلد را خوانده‌اید؟ من اصلا فکرش را نمی کردم شما حتی اسمش را شنیده باشید!»

آقا با خنده ادامه داد: گفتم حالا خوانده بودم دیگر… خدا آقای ابوالحسن نجفی را بیامرزد. کتاب خانواده‌ی تیبو رمان خیلی خوبی بود که متاسفانه در حد قدرش معروف نشد.

خانواده تیبو رمان بلندی است که توسط روژه مارتن دوگار نویسنده فرانسوی و برنده جایزه نوبل ادبیات نوشته شده‌است. این رمان از سویی به بررسی وقایع اروپا در سالهای ابتدایی قرن بیستم و سالهای جنگ اول جهانی می‌پردازد و از سویی دیگر همگام با آن شرح وقایع خانواده ثروتمند و فرهیخته فرانسوی یعنی خانواده تیبو را توصیف می‌کند.

1526034832khanevadeye_thibu_1.png

 نظر دهید »

مهم فقط این است که خودمان جلوی آینه که می‌ایستیم چه‌ می‌بینیم...

03 اسفند 1396 توسط مدیر النفیسه



بعضی‌هایمان یک مرتبه بیدار می‌شویم، بعضی آهسته و بعضی هیچوقت. اما اگر بیدار شویم، دیگر فکر و نظر دیگران هیچ ‌تأثیری در حالمان ندارد. اینکه وقتی ما را می‌بینند چشمانشان برق بزند، یا برعکس، پره‌های دماغشان با نفرت باز و بسته شود، هیچ اهمیتی ندارد…
مهم فقط این است که خودمان جلوی آینه که می‌ایستیم چه‌ می‌بینیم…

حسین سناپور
از کتاب: سمت تاریک کلمات

1519287596thumb__-_-_-_-_-_-_-_1.jpg

 نظر دهید »

فدک کجاست و چه جایگاهى در تاریخ داشته است؟

02 اسفند 1396 توسط مدیر النفیسه

فدک کجاست و چه جایگاهى در تاریخ داشته است؟

 - نوشتاری از آیت الله سید محمدباقر صدر درباره تاریخچه اتفاقات فدک به نقل از کتاب «فدک در تاریخ»

 

                                                              

کتاب «فدک در تاریخ» که ترجمه فارسی آن در مجلد هفتم مجموعه آثار شهید سیدمحمدباقر صدر به تازگی منتشر شده، تحلیلی تاریخی از جریان فدک و دفاع حضرت زهرا (س) از ولایت را به مخاطبان ارائه می‌کند.

جلد هفتم مجموعه آثار شهید صدر به زبان فارسی شامل کتاب‌های «فدک در تاریخ»، «پژوهشی درباره ولایت» و «پژوهشی درباره امام مهدی علیه‌السلام» است که با ترجمه سیدابوالقاسم حسینی ژرفا منتشر شده است. این مجلد برای نخستین بار است که در دسترس مخاطبان فارسی زبان قرار می‌گیرد و در پنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب دین که تا پنجم اسفند در مصلی قدس قم برپاست، در غرفه انتشارات دارالصدر به مخاطبان عرضه می‌شود.

بخشی از نوشتار شهید صدر در کتاب «فدک در تاریخ» را در ادامه می‌خوانید.

 

فدک روستایی است در حجاز که با مدینه به اندازۀ مسافت دو یا سه روز فاصله دارد. بنا بر گزارش‌های تاریخی این زمین در آغاز از آنِ یهودیان بود و گروهی از یهود در آن می‌زیستند و تا سال هفتم قمری در آن سکونت داشتند تا آن گاه که خداوند در دل ساکنانش هراس افکند و با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بر نیمی از این زمین صلح نمودند برخی نیز روایت کرده‌اند که بر همۀ این زمین صلح شد.

بدین‌سان، تاریخ اسلامی این زمین آغاز گشت. فدک در مالکیت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بود؛ زیرا بر آن اسب و شتر تاخته نشده بود سپس وی آن را به دخترش زهرا هدیه نمود و این زمین در دست او باقی ماند تا آن گاه که پدرش صلی‌الله‌علیه‌وآله درگذشت. سپس خلیفۀ اول به تعبیر مؤلف کتاب الصواعق المحرقه آن را از دست وی بیرون کشید. بدین‌سان، فدک در شمار اموال عمومی و منابع ثروت دولت درآمد تا هنگامی که عمربن‌خطاب به خلافت رسید و فدک را به وارثان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بازگرداند تا زمانی که عثمان‌بن‌عفان خلافت را به دست گرفت، فدک در دست خاندان محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله بود و چنان که گفته‌اند، وی آن را به مروان‌بن‌حکم به اقطاع بخشید از آن پس، تاریخ دربارۀ فدک گزارشی به دست نمی‌دهد. اما مسلم است که امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام آن را از مروان بازگرفت - با این فرض که در روزگار عثمان‌بن‌عفان، در دست مروان بوده است - همان‌سان که دیگر اموالی را که بنی‌امیه در عهد خلیفه‌شان غارت کرده بودند، ستاند.

شماری از کسانی که در موضوع فدک جانبدار خلیفه هستند،‌ بر آنند که علی علیه‌السلام آن را از مسلمانان بازپس نستاند، بلکه روش ابوبکر را ادامه داد و این یعنی اگر علی علیه‌السلام ادعای فاطمه علیها‌السلام را راست می‌شمرد، چنین شیوه‌ای در پیش نمی‌گرفت. من بر آن نیستم که در پاسخ این سخن، باب تقیه را بگشایم و رفتار امیرالمؤمنین علیه‌السلام را با آن توجیه کنم؛ بلکه به نظر من، امیرالمؤمنین علیه‌السلام به شیوۀ خلیفۀ اول رفتار نکرده است؛ زیرا تاریخ در این زمینه تصریح ندارد؛ بلکه به صراحت گزارش می‌دهد که امیرالمؤمنین علیه‌السلام باور داشته که فدک از آنِ اهل‌بیت است. او این باور را به صراحت در نامه به عثمان‌بن‌حنیف آورده است؛ چنان‌که خواهیم گفت.

می‌توان گفت که امیرالمؤمنین علیه‌السلام درآمد فدک را به وارثان فاطمه (فرزندان و شوهرش) می‌داد و این کار چنان نبود که سبب رواج خبرش شود؛ زیرا آن مال نزد خود وی بود و صاحبان شرعی‌اش او و فرزندانش به شمار می‌رفتند. نیز احتمال می‌رود که او با رضایت خود و فرزندانش - علیهم‌الصلاة‌و‌السلام - محصولات فدک را برای منافع مسلمانان هزینه می‌کرده است. احتمال سوم نیز این است که وی و فرزندانش، فدک را وقف نموده و آن را از صدقات عمومی قرار داده باشند. (۱)

هنگامی که معاویه‌بن‌ابی‌سفیان خلافت را به دست گرفت، رفتار ریشخندآمیز با فدک را به افراط کشاند و در سبک‌شماری آن حق غصب‌شده، راه مبالغه پیمود؛ بدین‌سان که یک‌سوم آن را به مروان‌بن‌حکم، یک‌سوم را به عمرو‌بن‌عثمان و یک‌سوم دیگر را به فرزندش یزید به اقطاع داد. آنان همچنان فدک را دست به دست کردند تا هنگامی که مروان‌بن‌حکم در روزگار حکومت خویش، همۀ آن را در دست گرفت. از آن پس، فدک به عمر‌بن‌عبدالعزیز‌بن‌مروان رسید.

آن گاه که وی بر اریکۀ قدرت نشست، فدک را به فرزندان فاطمه علیها‌السلام بازگرداند و به امیر خویش در مدینه، ابوبکر‌بن‌عمرو‌ بن‌حزم، فرمانی نوشت تا بدین کار اقدام نماید. امیر در پاسخ وی نوشت: «فرزندان فاطمه علیها‌السلام در میان خاندان عثمان و فلان و بهمان پراکنده‌اند. آن را به کدام یک بازگردانم؟» عمر به وی نوشت: «اما بعد؛ اگر به تو می‌نوشتم که گاوی ذبح کنی، می‌پرسیدی که رنگش چه باشد. هر گاه نامه‌ام به دستت رسید، فدک را میان فرزندان علی علیه‌السلام از فاطمه علیها‌السلام تقسیم نما!» از این رو، بنی‌امیه از عمر‌بن‌عبدالعزیز خشمگین شده و به سرزنش او پرداختند و به او گفتند: «کار ابوبکر و عمر را خوار و سبک کردی»

برخی نیز گفته‌اند که عمر‌بن‌قیس همراه با گروهی از کوفیان نزد وی آمدند و او را نکوهش کردند. او به آنان گفت: «شما ندانستید و من دانستم. شما فراموش کردید و من به یاد آوردم. ابوبکر‌بن‌محمد‌بن‌عمرو‌بن‌حزم از پدرش از جدش برایم روایت کرد که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «فاطمه پارۀ تن من است. هر چه او را به خشم آورد،‌ مرا خشمگین ساخته است و هر چه او را خشنود سازد، مرا خشنود می‌کند.» فدک در روزگار ابوبکر و عمر زمینی از زمین‌های انفال بود. سپس کار آن به دست مروان افتاد و او آن را به پدرم عبدالعزیز هدیه نمود. سپس من و برادرانم آن را از وی ارث بردیم. من از برادرانم خواستم که سهم خویش را به من بفروشند. پس برخی سهمشان را فروختند و برخی دیگر هم بخشیدند تا این‌که همۀ این زمین به من رسید. من نیز خواستم آن را به فرزندان فاطمه بازگردانم.» آن‌ها به وی گفتند: «اگر بر تصمیم خویش پای می‌فشاری، پس اصل زمین را نگاه دار و محصولش را میان آنان تقسیم کن!» او نیز چنین کرد.

از آن پس، یزید‌بن‌عبدالملک آن را از فرزندان فاطمه ستاند و تا هنگام برچیده شدن حکومت بنی‌مروان، فدک در دست آنان بود. هنگامی که ابوالعباس سفاح حکومت را به دست گرفت و عهده‌دار خلافت شد، آن را به عبدالله‌بن‌حسن فرزند حسن‌بن‌علی‌بن‌ابی‌طالب سپرد. سپس ابوجعفر منصور در عهد خلافت خویش، آن را از فرزندان حسن بازگرفت و مهدی‌بن‌منصور آن را به فاطمیان داد. پس از او، موسی‌بن‌مهدی آن را از ایشان بازپس گرفت.

سپس فدک در دست عباسیان باقی ماند تا آن گاه که مأمون بر اریکۀ خلافت نشست و آن را در سال ۲۱٠ق. به فاطمیان بازگرداند و در این زمینه، به قثم‌بن‌جعفر، حاکم خویش در مدینه، نوشت:

«اما بعد؛ امیر مؤمنان [که اینک من هستم] به دلیل جایگاهی که در دین خدا و خلافت رسولش صلی‌الله‌علیه‌وآله و خویشاوندی با او دارد، سزاوارترین فرد است که سنت پیامبر را در پیش گیرد و فرمان او را جاری کند و به کسی که رسول خدا به وی هدیه‌ای داده، آن هدیه را بسپارد و به کسی که پیامبر به او صدقه‌ای بخشیده، آن صدقه را تقدیم نماید. توفیق و دوری از لغزش امیر مؤمنان، [لطفی] از سوی خدا است و اشتیاق او عمل به آن چیزی است که مایۀ نزدیکی به خدا می‌شود. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به فاطمه دختر خویش، فدک را سپرد و آن را به او بخشید. این کار آشکارا و معلوم انجام پذیرفت و میان خاندان وی کسی در آن اختلاف نورزید. همواره فاطمه فدک را طلب می‌کرد و سخن او بیش از هر کسی شایستۀ پذیرش است.

از این رو، امیر مؤمنان تصمیم دارد فدک را به وارثان فاطمه بسپارد تا با برپا کردن حق و عدل خداوند به او تقرب یابد و با اجرای فرمان و صدقه‌بخشی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به او نزدیکی جوید. پس فرمان داده که این را در دیوان‌ها ثبت نمایند و به کارگزاران ابلاغ کنند. پس از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رسم بود که در هر موسم اعلان می‌نمودند که هر کس صدقه یا بخششی از پیامبر دریافت نموده یا وعدۀ آن به وی داده شده، سخنش را بپذیرند و به آن وعده پایبند باشند. حال که چنین است، فاطمه رضی‌الله‌عنها سزاوارترین فردی است که باید سخنش را دربارۀ صدقۀ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به وی تصدیق نمود.

پس امیر مؤمنان به کارگزار خویش، مبارک طبری، فرمانی نوشته تا فدک را با همۀ قلمرو و حقوق منسوب به آن و کارگران و محصولاتش و جز آن، به وارثان فاطمه دختر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بازگرداند و آن را به محمد‌بن‌یحیی، فرزند حسین بن زید بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب و نیز محمد‌بن‌عبدالله، فرزند حسن‌بن‌علی بن حسین‌بن‌علی‌بن‌ابی‌طالب تحویل دهد تا از جانب امیر مؤمنان متولی آن برای حفظ منافع صاحبانش باشند. این دستور را نتیجۀ صلاحدید امیر مؤمنان و الهام خداوند به او برای فرمانبری و توفیق در نزدیکی به خدا و رسولش صلی‌الله‌علیه‌وآله بشمار و از جانب خود، آن را به دیگران ابلاغ کن و با محمد‌بن‌یحیی و محمد‌بن‌عبدالله به همان شیوه که با مبارک طبری رفتار می‌کردی، برخورد کن و در آبادانی و عمران و افزایش محصولاتش به آن دو یاری برسان؛ به خواست خداوند. والسلام.»

اما آن گاه که متوکل علی الله به خلافت رسید، آن را از فاطمیان ستاند و به اقطاع به عبدالله‌بن‌عمر بازیار سپرد. در این زمین، یازده درخت خرما بود که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله آن‌ها را به دست مبارک خود کاشته بود. عبدالله‌بن‌عمر بازیار مردی به نام بشران‌بن‌ابی‌امیه ثقفی را به مدینه فرستاد و او آن درختان را قطع کرد و پس از بازگشت به بصره، زمین‌گیر شد. واپسین دوره‌ای که فدک در دست فاطمیان بود، به روزگار خلافت متوکل بازمی‌گردد که وی آن را [از فاطمیان بازستاند و] به عبدالله‌بن‌عمر بازیار سپرد.

این اشاره‌ای کوتاه به تاریخ آشفتۀ فدک بود؛ تاریخی که روند مستقیمی ندارد و بر مدار یک قاعده نمی‌گردد. در بیشتر موارد، هوس و آرزو سرنوشت فدک را رقم می‌‌زد و غرض‌‌ها و سیاست‌‌های حاکمان روزگار، وضعیت فدک را مشخص می‌‌کرد. با این حال، این تاریخ از میانه‌‌روی و درست‌‌کرداری خالی نبود و در برخی موارد فدک به صاحبان واقعی خود سپرده شد.

دیده می‌شود که مسألۀ فدک در نظر جامعۀ اسلامی و سران آن، دارای اهمیتی بسزا بوده و از این رو، تصمیم‌گیری دربارۀ آن به تناسب سیاست حاکمان تفاوت می‌کرده و به رویکرد عمومی خلیفه در برابر اهل‌بیت علیهم‌السلام ارتباط داشته است. هر گاه خلیفه رویکردی سزاوار و اندیشه‌‌ای عادلانه داشته، فدک را به فاطمیان بازگردانده و هر گاه چنین نبوده، بازپس‌‌گیری فدک در ردیف نخستین کارهای خلیفه قرار داشته است.

بهای معنوی و مادی فدک
آن‌چه ارزش معنوی فدک در دیدگاه اسلامی را به ما نشان می‌‌دهد، قصیدۀ دعبل خزاعی است که وقتی مأمون آن را به فاطمیان بازگرداند، سروده شد و سرآغازش چنین است:

اصبح وجه الزمان قد ضحکا
بردّ مأمون هاشم فدکا
چهره زمانه به تبسم گشوده شد؛ آن گاه که مأمون فدک را به بنی‌‌هاشم بازگرداند

در این میان، سخنی جزئی باقی می‌ماند: به خلاف گمان برخی، فدک زمینی کوچک یا مزرعه‌ای مختصر نبود. به یقین می‌توان گفت که فدک آن قدر بزرگ بوده که اموالی هنگفت را که ثروت مهمی شمرده می‌شده، نصیب صاحبانش می‌ساخته است. بنابراین لازم نیست درآمد سالانۀ آن را دقیقاً تعیین کنیم؛‌ اگرچه در برخی روایات ما آمده که این درآمد به مبالغی سنگین می‌رسیده است.

به چند دلیل می‌توان گفت که بهای مادی فدک هنگفت بوده است:

۱. خواهیم گفت که عمر، ابوبکر را از این‌که فدک را به زهرا بسپارد بازداشت؛ زیرا دارایی عمومی حکومت اندک بود و با توجه به تهدیدهایی چون جنگ‌های مرتدان و قیام‌های شورشیان به تقویت نیاز داشت روشن است که وقتی می‌توان درآمد زمینی را برای تقویت بودجۀ حکومت در بحران‌هایی همچون شورش‌ها و نبردهای داخلی به کار گرفت، حتماً آن زمین دارای درآمد فراوانی است.

۲. خلیفه در گفت‌‌و‌گو با فاطمه دربارۀ فدک گفت: «این مال از آنِ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نبود؛ بلکه در زمرۀ اموال مسلمانان به شمار می‌‌رفت که پیامبر با آن مردانی را به جنگ می‌فرستاد و درآمدش را در راه خدا هزینه می‌کرد.» بی‌شک مالی که با آن مردانی عازم جنگ می‌شده‌اند، مال هنگفتی بوده که هزینه سپاهی را تأمین می‌کرده است.

۳. گفتیم که معاویه فدک را به سه بخش تقسیم نمود و هر یک را به یزید و مروان و عمرو‌بن‌عثمان عطا کرد. همین نکته میزان ثروت حاصل از آن زمین را نشان می‌دهد؛ چراکه بی‌تردید درآمد حاصل از این زمین آن‌قدر هنگفت بوده که درخور تقسیم میان سه امیری باشد که خود، صاحب اموال فراوان و ثروت هنگفت بوده‌اند.

۴. در معجم البلدان از این زمین با عبارت قریه (روستا) یاد شده و در شرح نهج‌البلاغه آمده که برخی، درختان خرمای آن را برابر با درختان خرمای کوفه در سدۀ ششم قمری شمرده‌اند.(۲)

………….

(۱) احتمال دوم نزدیک‌ترین احتمال است؛ زیرا احتمال نخست را خود امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نامه به عثمان‌بن‌حنیف نفی نموده و فرموده است: «و گروه دیگر از آن دست شستند.» (نهج البلاغه، ص۴۱۷). احتمال سوم نیز به این دلیل بعید است که در آیندۀ دور که فدک را به فاطمیان دادند، ایشان آن را پذیرفتند. (نویسنده)

(۲) ابن ابی الحدید می‌گوید: به یکی از کلامیان امامیه به نام علی‌بن‌تقی که اهل نیل [روستای اطراف کوفه] بود گفتم: آیا فدک چیزی جز شمار ناچیزی خرما و اندکی زمین نبود که چنان اهمیتی نداشته باشد؟ گفت: این طور نیست، فدک بسیار باعظمت بود و نخل‌های آن به اندازۀ نخل‌های الآن کوفه بود. (شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۳۶)

 

                               

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • پارلا
  • ترنم

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 17
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 36
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 32
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس