نگاه تخم مرغی
نگاه تخم مرغی
این روزها تخم مرغ، این کالای شکستنی توسط برخی ها و به همت شبکه های اجتماعی به مستمسکی برای شوخی، طنازی و گاهی اوقات ضربه زدن و به ریشخند گرفتن مدیریت کشور تبدیل شده است. کانالهای متعدد تلگرامی که جلب نظر هر چه بیشتر اعضا و افزودن بر آنها برایشان اهمیت فراوانی دارد، تلاش وافری برای پیدا کردن سوژه جدید دارند از این رو با انواع تصاویر، قطعات ویدیویی، متن های طنز و بازخوانی نوشته های قبلی با سوژه تخم مرغ، حجم وسیعی از مطالب مرتبط را منتشر کردند و در این میان برخی هم این کالای مصرفی را رنگ سیاسی زدند. از یک طرف همه بر اهمیت خصوصی سازی، حاکمیت عرضه و تقاضا، رقابتی شدن و … تاکید می کنند و از سوی دیگر انتظار دارند که وقتی کالایی گران شد بالاترین مقام مدیریتی به سرعت وارد شده و مانع از آن شود که قیمت ها متلاطم شوند.
آنفولانزای مرغی آمده و طی سه ماه اخیر یازده میلیون قطعه مرغ معدوم شده اند. تولید تخم مرغ روزانه 600 تن کاهش یافته و با کاهش عرضه و ثابت ماندن تقاضا، طی یک قانون اولیه بازار، قیمت ها بالا رفته است، وارات هم با توجه به هزینه نقل و انتقال، تخم مرغ ارزان در اختیار مردم قرار نمی دهد مگر آن که دولت روی آن یارانه بدهد (یعنی دست بردن مستقیم در نظام عرضه و تقاضا). رویه معمول در این موارد به جز کنترل بیشتر نهادهای نظارتی بر بازار و تسریع در حل مشکل مرغداری ها، کاهش مصرف و استفاده از غذاهای جایگزین تا رفع مشکل بیماری پرندگان و رسیدن تولید به میزان سابق است. اما برخی رسانه ها، این اتفاق به ظاهر ساده در صنعتی که با موجود زنده و بیماری سر و کار دارد را به مشکلی بزرگ در جهت تامین قوت لایموت همه تبدیل کرده و بمبارانی را از مسائل تخم مرغی در جامعه تهیه دیدند. گویی ما دولت را در نقش خان بزرگی می بینیم که باید نفت را فروخته و پول آن را بین همه تقسیم کند، نه مالیات زیاد شود، نه هزینه های مصرفی، نه مسکن و نه خوراکی، جاده بسازد و ریل بکشد و کار ایجاد کند و … اما همه را هم از محل همان نفت بدهد! کدام دولت در کدام کشور اگر نیک بنگریم چنین وظیفه ای دارد؟
صد البته مدیریت بهینه، پیش بینی مشکلات تا حد امکان (مانند ذخیره سازی میوه پیش از دوره های پرمصرف)، اطلاع رسانی قوی و به موقع، تلاش برای ارتقای استانداردهای بهداشتی مرغداری ها و… از وظایف مدیران به شمار می رود اما رسانه های ما هم نباید به مردم این گونه القا کنند که گویی مصیبتی بزرگ گریبان جامعه را گرفته است. رسانه ها باید به دنبال مسئولان مربوطه در بخش خصوصی و دولتی رفته و با کارشناسان مستقل هم گفتگو کنند تا اگر جایی نارسایی هست، آن گره ها را به نمایندگان مردم و خود آنها بگویند و از مردم بخواهند که مصرف خود را تا حل مشکل کاهش دهند، به آنها بگویند چه جایگزینی مصرف کنند و در عین حال هر گونه سستی و ضف را رصد کنند، اما تمسخر، بزرگ نمایی، نگفتن علت این مشکل و تبدیل آن به یک معضل اجتماعی چیزی جز فرسودن دل و القای ناامیدی به جامعه نیست.
در اینجا نمی توان از سیاهی دل برخی سیاسی کارانی که صرفا به دنبال گرفتن ماهی از آب گل آلود هستند گذشت، کسانی که از هر وسیله ای سنگی می سازند تا با آن دولت را هدف قرار دهند تا از مردمی که رای داده اند انتقام بگیرند، تا بگویند که امید شما به خاطر گران شدن تخم مرغ نادرست از آب درآمد. برای آنها مهم نیست که در کشورهای به اصطلاح پیشرفته غربی هم مردم عادی برخی اقلام را از سبد غذایی خود حذف می کنند تا بتوانند مقداری در هزینه ها صرفه جویی کنند. مسلم است هر دولتی باید نظارت عالیه بر حسن گردش امور داشته باشد اما این حد از انتظار عملا موجب می شود تا به جای آن که عرضه و تقاضا روال طبیعی امور و سمت مصرف را در جامعه شکل دهد، بخش مهمی از وقت مدیران ارشد به پاسخگویی این نیازها معطوف شود.
حمید مقیمی گروه تعاملی سایت الف