پرچمدار تبیین
پرچمدار تبیین
قابل کتمان نیست که پس از سقوط سوریه و فتح دمشق به دست تحریر الشام آن هم در یک زمان کوتاه، روزهای پر ابهام و به قولی اندوهناکی را سپری میکردیم. قطع ارتباط با خط مقدم جبهه مقاومت علیه رژیم اشغالگر از یکسو و دلهره و دغدغه تعرض به حرمین شریف از سوی دیگر، این سوال بزرگ را در ذهن میپروراند که چه شده که دست حمایتگر امالقرای اسلام و تشیع و مقاومت از سر محور میانی مقاومت کوتاه شده و ما یکباره تسلط بر سوریه را از دست دادهایم؟
آیا خون هزاران شهید مدافع حرم و جانفشانیهای رزمندگان این راه مقدس، در بده بستانهای غبارآلود سیاسی خاورمیانه و غرب آسیا معامله و پایمال شد؟! و همه این پرسشها را بگذارید در کنار همه زخم زبانهای این روزهای خناسان و دشمنان مردم ایران.
و اما امروز …
رهبری عزیز انقلاب، برخلاف سخنرانیهای پیشین، بیمقدمه به سراغ اصل موضوع رفتند: "من امروز قصد تحلیل شرایط را ندارم، تحلیل را دیگران انجام خواهند داد. امروز به تبیین و تفسیر اتفاقات خواهم پرداخت.”
حسینیه امام خمینی(ره) سرا پا گوش شده بود تا امام المسلمین هاله ابهام را بشوید و برای فرزندانش واقعیت ماجرا بگوید. و گفت. مثل همیشه همانند پدری صادق و دلسوز و مقتدر. از تلاش ایران و اقداماتش تا گوش ناشنوای دولت سوریه در قبال نهیب اطلاعاتی ایران و بیعرضگی و بزدلی ارتش سوریه.
از دست پشت پرده امریکا و رژیم غاصب تا خیانت ترکیه به جبهه مقاومت!
از حمایت سوریه از ایران در دوران دفاع مقدس و جبران آن حمایت توسط ما در جنگ سوریه.
و هر جمله نور و تسکینی بود بر دل پر درد ما…!
و حالا زمان فرو ریختن بت یاس و نا امیدی بود: "آن تحلیلگر نادانِ بیخبر از معنای مقاومت، خیال میکند مقاومت که ضعیف شد، ایران اسلامی هم ضعیف خواهد شد! و من عرض میکنم به حول و قوه الهی، باذن الله تعالی، ایرانِ قوی مقتدر است و مقتدرتر هم خواهد شد!”
و صدای تکبیر از جان برخواسته حسینه، به مثابه جانی دوباره بود بر دلهای بی زخم دیده و بیقرار مقاومت. و ادامه دادند که: “جمهوری اسلامی در هیچ مشکلی در طول دوران انقلاب، یک لحظه دچار انفعال نشد. در موفقیتها غرور، سم است و در ناکامیها انفعال زهر".
به اواخر جلسه نزدیک میشویم، چهرههای فرو رفته، حالا شاداب و پر امید شده بود و امیدوار.
و آقا در انتها گفتند: “قطعا جوانان غیور سوری به پا خواهند خاست و پیروز خواهند شد؛ مثل جوانان عراق که آمریکاییها را بیرون کردند.”
وحید ایمانی