چرا به خشونتهای زبانی بیتفاوتیم؟ (4)
چرا به خشونتهای زبانی بیتفاوتیم؟ (4)
«تاکنون تحقیقاتی با محور «زبانشناسی جنسیت» در زبان فارسی کمتر انجام شده و بیشتر به کاربردهای زبانی مختلف برای جنس و جنسیت تمرکز شده و کار منسجمی در این باره انجام نشده و یا مورد توجه قرار نگرفته است.» اینها را پردیس عامری میگوید و اضافه میکند: «مطابق دیدگاه پست مدرن، از طریق معکوس کردن پیش فرض های بنیادین، میتوان فضا را برای پیش فرضهایی که قبلاً مورد توجه قرار نگرفتهاند، آماده کرد.
پس شالوده شکنی در حقیقت، شیوه غلبه بر تحکم تاریخمند یک ایده و تفکر است که اینجا میتوان به تسلط مردسالارانه نهان و آشکار در زبان اشاره کرد. اگر نگران تبعیضهای اجتماعی و جنسیتی هستیم، لازم است به گفتمان عمومی دقت کنیم و موضوعات بحث انگیز و پیچیده را از منظرهای گوناگون موشکافی و واکاوی کنیم تا در نهایت افراد نسبت به پیش فرضهای خود که بصورت خواسته و ناخواسته، تحت تسلط فرهنگ مردسالارانه و ترویج «دیگربودگی» و فرودست انگاری جنسی است، مردد شوند. از آنجا که در شالودهشکنی زبانی، افراد مشاهدهگر اندیشه خود هستند، بنابراین امکان ایجاد تحول در یک ایده و اندیشه و بسط و گسترش این تحول به جامعه، ایجاد میشود.»
کرمی هم با تأکید بر اینکه در همه دنیا فضای زردی که رسانههای رسمی و غیررسمی تولید میکنند مشکلات زبانی را ترویج میکنند، میگوید: «این رسانهها میکوشند فضا را مردانه و زنانه کنند و از خانمها خنده بگیرند اما اینکه چرا این بحث از سطح نخبگان به سطح تودهها نمیآید جای سؤال است. به عنوان مثال بخش مهمی از سینمای پرفروش ما ازهمین خشونتهای جنسی و کلامی استفاده میکند، به اصطلاح کارگردانها، سناریونویسها و طنزپردازها که انتظار داریم از طبقه نخبه جامعه باشند هم برای جذب مخاطب ازکلیشههای جنسی و جنسیتی استفاده میکنند.
یعنی من استاد دانشگاه و کارگردان، ممکن است در کلاس درس و حوزه کاری خودم این حرفها را بزنم اما در فضای فرهنگی آنها را بازتولید میکنم. این به این معنا است که هنوز نخبگان ما به این رهایی بخشی اعتقاد ندارند. چون من استاد دانشگاه وقتی یک طنز جنسیتزده میبینم باید به آن واکنش نشان دهم، بیانیه بدهم، نقدش کنم، برایش کمپین تشکیل دهم تا این بحثها و نقدها از سطح دانشگاه به جامعه هم برسد.»
حتماً شنیدهاید که بعضی از آقایان روز زن، برای دوست و همکارشان کادو میگیرند؛ لابد تا مدتها میشود به این شوخی خندید و دهان به دهان از این دورهمی به آن دورهمی تعریف کرد. حتماً شنیدهاید که رفتار خیلی از رانندهها نسبت به یک راننده زن فرق دارد تا یک راننده هم جنس؛ به راننده مرد میشود راه داد، اگر اشتباهی کرد میشود ندید اما در مورد راننده زن قضیه فرق میکند.
باید حالش را گرفت، باید آخرین متلکی را که همین دیروز یاد گرفتهای توی صورتش داد بزنی و تکرار کنی. طوری که همه رانندههای دور و بر بخندند؛ «برو بشین پشت ماشین لباسشویی» دیگر تکراری شده و باحال نیست. آدم باید به روز باشد. جوک باید دست اول باشد، باید خندهدار باشد، باید بشود از یک برنامه میلیونی تکرارش کرد؛ طوری که زنان هم غش غش بخندند.