چرا زنان موافق شوخیهای مردانه علیه خود هستند؟
چرا زنان موافق شوخیهای مردانه علیه خود هستند؟(1)
همه باهم میزنند زیر خنده، زنها حتی بلندتر از مردها. مجری با صدای بلند میگوید: «خانمها که فقط کارشون خریده…» و چند جمله بعد: «آخ آخ امان از این خانمها که فقط غرمیزنن…» رو به میهمان بعدی برنامه: «آقا شغلش چیه؟ خانم هم که معلومه خانهدار و…» و چند لحظه بعد: «خانمها که فقط غیبت میکنن…» و «خانمها هم که ماشالله باید یک جمله رو 10 بار براشون بگی.» بازهم صدای خنده حضار و بازهم خانمها بلندتر از آقایان.
فضای خنده و شوخی داغ است. در اینستاگرام، توئیترو تلگرام و همانها که این روزها شبکه اجتماعی مینامیمشان. شوخی های جنسی و جنسیتی گوی سبقت را از بقیه شوخیها ربوده. اصلاً به نظر میرسد خیلیها در به در دنبال این گزارهها هستند که بنشینند و بخوانند و تعریف کنند و غش غش بخندند. هرچه رکیکتر بامزهتر، هر چه وقیحتر باحالتر. گاهی دخترها پیشتازترند. چرا باید عقب بیفتند از گفتمان مسلط مردانه؟ چرا باید کم بیاورند وقتی میتوانند با جسارت بیشتری شوخی جنسی و جنسیتی کنند و کلمات جنسیتزده به کار ببرند؟ گاهی جملاتشان شوکهات میکنند و از خودت میپرسی چرا؟ این همه رکیک بودن برای چه؟
بارها این جمله را شنیدهایم که خشونت فقط خشونت فیزیکی نیست، خشونت زبانی هم هست. پس چرا آنقدر دست کمش میگیریم؟ چرا این همه در طول روز از واژههای جنسیتزده استفاده میکنیم؟ در گفتوگوهای دورهمی، در سینما و تلویزیون، در خیابان و…آیا صدا و سیما شگرد بهتری برای جذب مخاطب در آستین ندارد؟
زبان امری اجتماعی است و نمیتوان نسبت به تأثیرات مهم و بازتابهای مکرر آن در جامعه بیتفاوت ماند. آیا کلمات و جملات خشونتزده به بازتولید خشونت نمیانجامند؟ چرا خود زنان هم با وجود دانستن اینها باز هم با هر چیزی شوخی میکنند؛ با تجاوز، آزارجنسی، متلک و آزار کلامی و… چرا؟ چرا آنها به شوخیهای جنسیتی بلندتر از مردها میخندند؟ آیا همه اینها به فضای پر خشونت دامن نمیزند؟ خشونت خاموش.
تقلید از زبان مردانه مرسوم، استفاده از شوخیهای کوچه و بازاری در فضای مجازی نشانه چیست؟ آیا تقلید و استفاده از این واژهها راهی برای برابری خواهی است یا عقب نماندن از قافله مردسالاری؟
عامری، پژوهشگر اجتماعی و نویسنده کتاب در گفتوگویی با ما در این باره میگوید: «تقلید از زبان مردانه، شامل شوخیها، الفاظ، گاهی فحشهای کوچه و خیابانی، حرکتی در راستای جنسیتزدایی و برابری نیست. چراکه ساختاری که از زبان موجود میشناسیم به طور کلی «مردساخته» است و هر مقابله به مثل و یا تقلیدی از این موارد، دویدن در زمین سلطه تاریخمند جنسیتی به شمار میآید، نه اقدامی رهایی بخش.»
عامری با تأکید بر اینکه این روزها خیلی از زنان از الفاظ جنسی بویژه در فضاهای مجازی استفاده میکنند، تأکید میکند: «بنابه نتایج پژوهشها، تبعیضهای حقیقی در جامعه و کلیشههای تبعیضآمیز جنسیتی در فرهنگ، زمانی رفع میشوند که مبانی فکری افراد جامعه تغییر کرده باشد. یکی از شیوههای تشخیص اصلاح یا جمود فکری جامعه نیز تحلیل زبانی است. از این رو یکی از وظایف و فعالیتهای جدی فعالان زن، بویژه در دوره پست مدرن، تحلیل عملکرد زبان جنسیتگراست.
براساس پژوهشها، موارد مختلف نمایش فرودستی زنان در زبان، مورد توجه قرار گرفته. واژههایی که عامل به حاشیه رانده شدن زنان معرفی شدهاند. مثل واژه های مردانهای که برای مخاطب قرار دادن عموم به کار میروند تا واژگان جنسیتی شده و الفاظی که تمرکز بر جنس زن یا بخشهایی از بدن زنان با کاربرد نهانی تحقیر، تمسخر، کم ارزشانگاری و… دارند.»
به گفته او زبان جنسیتزده و مردساخته، نیازمند شالوده شکنی به صورت کاملاً علمی و نه برمبنای برداشت شخصی ماست و تنها با این شیوه، میتوان از زبانی که کارکرد بازتولید تبعیض و خشونت جنسی- جنسیتی نداشته باشد، استفاده کرد، نه تقابل با روشهای مردانه و یا همان زبان مردسالارانه و مردساخته.