مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

اگر با کودک سر و کار دارید ، حتما این مصاحبه را بخوانید ؛ کودک آزاری خیلی دور نیست!

24 تیر 1402 توسط مدیر النفیسه

اگر با کودک سر و کار دارید ، حتما این مصاحبه را بخوانید ؛ کودک آزاری خیلی دور نیست!

بدرفتاری با دانش‌آموزان در مدارس هم مصداق کودک‌آزاری است و با نام “کودک‌آزاری آموزشی” مشخص شده است. اینکه ما بچه‌‌ها را تحت فشار آموزشی قرار دهیم، شکلی از کودک‌آزاری است.

الان در نظام آموزشی ما، بچه‌ها تحت فشار یک رقابت بیمارگونه قرار دادند و ناچارند در این رقابت شرکت کنند و حقیقتاً از این حیث دارند آزار می‌بینند. ما چه به بچه فشار بیاریم برای قبول شدن در مدارس بهتر، چه او را به مدرسه نفرستیم، هر دو کارمان مصداق کودک‌آزاری است.

اینکه کسی فرزندش را در مدرسه ثبت نام نکند و یا برعکس، او را در کلاس‌های متعدد ثبت نام کند و بچه عملاً مجال بازی و تفریح را از دست بدهد، هر دو نادرست است.  

 

   هر چه جهان – و یا دست کم ذهنیت مردم جهان – دموکراتیک‌تر می‌شود، مسئله کودک‌آزاری و حقوق کودکان نیز جدی‌تر گرفته می‌شود؛ چه یکی از پیامدهای رشد فرهنگ دموکراتیک، بهبود وضعیت اقلیت‌ها و اقشار ضعیف‌تر جامعه است.

نیم‌نگاهی به پیمان‌نامۀ جهانی حقوق کودک، به خوبی نشان می‌دهد که بسیاری از رفتارهای بزرگسالان با کودکان، مصداق کودک‌آزاری است. علاوه بر اعمالی چون تجاوز جنسی و انواع بهره‌کشی‌ها از کودکان، تنبیه و تحقیر آنان توسط والدین و معلمان با انگیزه‌های تربیتی و آموزشی نیز، در دایرۀ کودک‌آزاری قرار می‌گیرد.

متن زیر قسمتی از مصاحبه‌ای است با دکتر رزیتا داوری آشتیانی شد. خانم رزیتا داوری، متخصص روانپزشکی کودکان است و از سوی رئیس انجمن روانشناسان ایران برای این مصاحبه معرفی شدند.

* کودک‌آزاری معنایش کم‌وبیش روشن است ولی شما ابتدا بفرمایید این مفهوم دقیقاً چه معنایی دارد تا بعد به سراغ سوالات بعدی برویم. 
 
- کودک‌آزاری هر رفتار و عملی است که موجب می‌شود کودک دچار آسیب جسمی، عاطفی و جنسی شود. این اعمال معمولاً توسط پدر و مادر و یا مراقبت‌کنندۀ اصلی کودک صورت می‌گیرد. همچنین گاهی انجام ندادن یک سری از وظایف از سوی والدین، موجب آسیب رسیدن به کودک می‌شود که این ترک فعل‌ها هم مصداق کودک‌‌آزاری است و تحت عنوان غفلت یا سهل‌انگاری توصیف می‌شوند. مثلاً غفلت از فراهم کردن نیازهای کودک در زمینۀ تغذیه، پزشکی، عاطفی و … پس کودک‌آزاری جنبۀ ایجابی و سلبی دارد.

کودک‌آزاری را معمولاً به چهار دسته تقسیم می‌کنند: فیزیکی یا جسمی، عاطفی، جنسی، سهل‌انگارانه (غفلت). غفلت شاید شایع‌ترین نوع کودک‌‌آزاری است. یعنی والدین نیازهای بچه را به درستی برآورده نمی‌کنند. کودک‌آزاری لزوماً عمدی نیست. والدین ممکن است به صورت غیر عمد موجب آسیب دیدن کودک شوند. مثلاً با این استدلال که ما داریم بچه‌مان را تربیت می‌کنیم، عملاً به ورطۀ کودک‌آزاری بیفتند.

بگذارید دربارۀ غفلت کمی بیشتر توضیح بدهم. وقتی که والدین نتوانند نیازهای غذایی کودک را برآورده کنند و غذای مناسب در اختیار او بگذارند، مثلاً فرزندشان نسبت به سنش وزن بسیار کمی دارد، و یا از نظر بهداشتی سر و وضع مرتبی ندارد و یا پوشش مناسبی ندارد، مثلاً والدینش او را در زمستان با یک لباس نازک بیرون آورده‌اند، مثل کودکان کار یا کودکانی که در کنار پدر و مادرشان گدایی می‌کنند و در سرمای زمستان لباس نازکی به تن دارند و یا کفش ندارند، و یا وقتی که والدین واکسن‌های بچه را به موقع و مرتب نمی‌زنند و یا بچه را به موقع به دکتر نمی‌برند، همۀ این‌ها مصادیق کودک‌آزاری است.

گاهی یک کودک یک هفته تب دارد ولی شما می‌بینی والدینش او را دکتر نبرده‌اند و سرانجام وقتی حالش به وخامت می‌گذارد، او را به اورژانس بیمارستان می‌آورند. یعنی به نیازهای پزشکی کودک در زمان مناسب رسیدگی نکرده‌اند. گاهی هم کودک سرپناه مناسبی ندارد. این غفلت‌ها دلایل متفاوتی دارد. گاهی والدین در سن نوجوانی بچه‌دار شده‌اند و نسبت به فرزندپروری آگاه نیستند. یعنی نمی‌دانند بچه‌شان چه نیازهایی دارد؛ چراکه هنوز نیازهای خودشان تامین نشده که ناگهان والد شده‌اند.

گاهی ممکن است پدر و مادر از هوش مناسبی برخوردار نباشند. گاهی اوقات پدر و مادر ممکن است اختلال روانپزشکی داشته باشند. مادری که افسرده است، واقعاً نیازهای بچه‌اش را نمی‌فهمد. و یا پدر و مادری که مواد مخدر مصرف می‌کنند، دنبال تامین نیازهای خودشان هستند و عملاً از مشکلات و نیازهای فرزندشان غفلت می‌کنند. مادرانی که در سن زیر 18 سال بچه‌دار می‌شوند، ممکن است احساس مادر بودن در وجودشان کمتر از حد متعارف باشد چراکه نیازهای رشدی خودشان هنوز برآورده نشده است.

چنین مادرانی، ممکن است هوشیاری لازم نسبت به نیازهای بچه را نداشته باشد. مادری که چند تا بچه دارد، به خوبی می‌داند که گریۀ بچه‌اش چه معنایی دارد. مثلاً این گریه، گریۀ غذا خواستن است و آن یکی گریه، یعنی بچه خوابش می‌آید. ولی مادری که سن پایینی دارد، گیرنده‌هایش به این علائم و سیگنال‌هایی که بچه می‌فرستد، حساسیت کمتری دارد. 

 

* جدا از عوامل محیطی، کودک‌آزاری می‌تواند ناشی از علل ژنتیک باشد؟

- نه. 

* مثلا ممکن است کسی ذاتاً سلطه‌جویی زیادی داشته باشد و کودک برایش ابژۀ مناسبی جهت اعمال سلطه باشد و تحت تاثیر همین علت، کارش به کودک‌آزاری بکشد.

- ما به این شکل به این موضوع نگاه نمی‌کنیم. ممکن است فرد کودک‌آزار اختلالات روانپزشکی داشته باشد. مثلاً پرخاشگری داشته باشد. فردی که اختلال دوقطبی دارد، پرخاشگر است و نمی‌تواند تکانه‌های خودش را کنترل کند.

* پرخاشگری ناشی از دوقطبی بودن، برآمده از علل ژنتیک است دیگر.

- بله، ولی هر بیمار دوقطبی‌ای کودک‌آزار نمی‌شود. آن بیمار دوقطبی‌ای هم که پرخاشگری شدید دارد و کارش به آسیب زدن فیزیکی به دیگران می‌کشد، ممکن است این رفتارش متوجه بزرگسالان هم باشد. یعنی علاوه بر کودکش، ممکن است همسر و همسایه‌اش را هم کتک بزند. در واقع او کودک‌آزار به معنای دقیق کلمه نیست. چنین فردی ممکن است به هر کسی، چه کودک چه بزرگسال، آسیب بزند. خطر او انحصاراً متوجه کودکان نیست.

عواملی که به کودک‌آزاری منتهی می‌شوند، سه دسته‌اند: عوامل مربوط به والدین، عوامل مربوط به کودک، عوامل مربوط به محیط.

مثلاً پدر یا مادری که افسردگی دارد و تحمل شیطنت کودکش را ندارد، ممکن است کودک خودش را به صورت کلامی یا فیزیکی آزار دهد. و یا ممکن است پدر و مادر اختلالات روانپزشکی دیگری داشته باشند که این اختلالات توام با پرخاشگری زیاد باشند، احتمال اینکه به کودکشان آسیب فیزیکی بزنند، بیشتر می‌شود.

عوامل دیگری هم دربارۀ والدین موضوعیت و اهمیت دارد. مثلاً والدین ممکن است سایکوپاتولوژی عمیقی داشته باشند. یعنی دچار مشکل روانشناختی بیمارگونۀ عمیقی باشند. اختلال شخصیت ضد اجتماعی، یکی از این موارد است. فردی که چنین اختلالی دارد، بسیار محتمل است به اشکال مختلف کودک‌آزاری کند؛ حتی کودک‌آزاری جنسی. مصرف مواد مخدر از سوی والدین نیز عاملی است که احتمال کودک‌آزاری را - چه به صورت غفلت، چه به صورت فیزیکی و عاطفی و جنسی – افزایش می‌دهد. این‌ها عوامل مربوط به والدین بود. 

* شخصیت ضد اجتماعی معمولاً چه کارهایی می‌کند؟

- معمولاً سابقۀ جنایی دارند. سابقۀ دزدی، مردم‌آزاری و کارهایی از این قبیل. این افراد معمولاً از دوران کودکی، رفتارهای پرخطر داشته‌اند. سابقۀ مصرف مواد مخدر، حیوان‌آزاری، آتش‌افروزی و اعمالی از این قبیل دارند. این افراد با این رفتارها بزرگ می‌شوند و درگیر فعالیت‌هایی می‌شوند که در بسیاری از موارد، کارشان به درگیری با پلیس می‌کشد. 

* ولی ژان والژان هم شخصیت ضد اجتماعی داشت اما پدر خیلی خوبی شد برای کوزت! 

- این‌ جور آدم‌ها استثنا هستند. ما دربارۀ یک موضوع کلی داریم حرف می‌زنیم. 

 

* گاهی فرد کودک‌آزار، شخصی به غیر از پدر یا مادر آن کودک است. اینکه کسی میل به آزار کودک دیگران را داشته باشد در حالی که خودش هم قبلاً بچه داشته ولی بچۀ خودش را اذیت نکرده، از کجا نشأت می‌گیرد؟

- بسیاری از این افراد خودشان در کودکی قربانی کودک‌آزاری دیگران بوده‌اند ……….

عصر ایران؛ هومان دوراندیش

 نظر دهید »

فقط 10 ثانیه تصور کنيد داريد " لیمو ترش " ميخوريد

23 خرداد 1402 توسط مدیر النفیسه

فقط 10 ثانیه تصور کنيد داريد ” لیمو ترش ” ميخوريد
ببینید دهانتون چه بزاقی ترشح ميکنه!
این مثال را زدم که بگویم چطور با 10 ثانیه فکر کردن به لیمو ترش اینقدر بدن ما واکنش میدهد ، اونوقت مقايسه کنيد که وقتي شما 10 دقیقه ،10 ساعت، 10 روز يا 10 سال به اتفاقات و مسائل منفی تمرکز ميکنيد يا ساعتها عصباني هستيد يا استرس و اضطراب يا کينه در ذهنتان داريد چه تاثیرات ویرانگری روی سیستم جسمي و روحي شما می گذارد .

و برعکس هم همینطوریعنی که شما اگر 10 ثانیه و 10 دقیقه 10 روز 10 سال به مسايل مثبت و خوب فکر کنید
جسم و روح شما واکنش های مثبتي نشان ميدهند و سرشار از انرژي مي شوند.

 نظر دهید »

تأثیر احساس گناه والدین بر سلامت روان فرزندان

20 خرداد 1402 توسط مدیر النفیسه


گاهی برخی والدین نسبت به تربیت فرزندشان احساس گناه می‌کنند و تصور می‌کنند مادر یا پدر خوبی برای فرزندشان نبودند یا نیستند؛ اگرچه این احساس تا حدی طبیعی است اما تداوم آن می‌تواند سلامت روان فرزندان را به خطر بیندازد. 

به‌عنوان والدین، آیا گاهی اوقات احساس می‌کنید که به‌اندازه کافی برای فرزندتان خوب نبوده‌اید؟ آیا از اینکه فرزندتان را ترک می‌کنید و سرکار می‌روید، احساس گناه می‌کنید؟ آیا خودتان را با والدین دیگری که به نظر می‌رسد همه‌چیز برای فرزندشان فراهم می‌کنند، مقایسه می‌کنید و آرزو می‌کنید که‌ای کاش مثل آن‌ها بودید؟ آیا تابه‌حال به خاطر رفتار فرزندتان یا تنبیه او احساس گناه کرده‌اید و همچنان خودتان را سرزنش می‌کنید؟ این‌ها احساساتی است که بسیاری از والدین به دلیل عشق و علاقه به فرزندشان، با آن‌ها دست‌وپنجه نرم می‌کنند.


درواقع، والدین به دلیل علاقه به فرزندشان از اینکه والد مناسبی برای او نباشند، می‌ترسند. به گفته دکتر ناهید کرمی، روانشناس کودک و نوجوان و مدرس دانشگاه، احساس گناه والدین تا حدی طبیعی است اما والدین باید مراقب باشند که درگیر شدن با این احساس می‌تواند آن‌ها را از شیوه تربیتی سالم دور کند و آسیب‌های مخربی را به دنبال داشته باشد.

برخی والدین بیشتر دچار احساس گناه می‌شوند
همه افراد ممکن است در مورد مسئولیت‌ها و وظایف خاصی که به عهده‌دارند ضعف‌هایی را در خود احساس کنند و درمقاطعی فکر کنند که وظایف خودشان را به خوبی انجام نداده‌اند و درنتیجه، احساس گناه کنند. یکی از این موارد، احساس گناهی است که درصد بالایی از والدین این حس را تجربه می‌کنند و شاید مقطعی درگیر این حس شوند.
 
 اگرچه درصد بالایی از والدین این حس را تجربه می‌کنند اما دکتر کرمی می‌گوید که برخی والدین بیشتر دچار احساس گناه می‌شوند: «والدینی که وسواس فکری زیادی دارند یا چالش ذهنی بالایی در اصول تربیتی فرزندشان را تجربه می‌کنند، بیشتر دچار احساس گناه می‌شوند. این دسته والدین، تربیت و رشد کودکان را کمالگرایانه بررسی می‌کنند و آن را بسیار دشوار و سخت می‌انگارند. همچنین والدینی که همیشه دلایل مشکلات زندگی‌شان را ضعف فرزند پروری والدین خودشان می‌دانند و تلاش می‌کنند که بهترین باشند و الگویی از والدین خود در تربیت فرزندشان برندارند نیز احتمالاً در تربیت فرزندشان بیشتر دچار احساس گناه می‌شوند.»

این روانشناس ادامه می‌دهد: «دسته دیگر، والدینی هستند که اضطراب بالایی دارند و همیشه منتظر و گوش‌به‌زنگ اتفاقات و بحران‌های غیرمنتظره هستند.»

کرمی یکی دیگر از دلایل احساس گناه در والدین را مقایسه با سایر والدین در رسانه‌های اجتماعی و اشباع از توصیه‌ها و اطلاعات زیاد می‌داند و می‌گوید: «این روزها شبکه‌های اجتماعی به یک مورد قدرتمند در ورودی اطلاعات برای عموم مردم تبدیل‌شده است. گاهی افراد در گروه‌های عمومی یا خصوصی مطالبی را در مورد کودکان، فرزند پروری، اصول تربیتی، کلاس‌های آموزشی متفاوت برای فرزندان، تفریحات بچه‌ها و… به اشتراک می‌گذارند که والدین مضطرب، بامطالعه این مطالب شاید احساس کنند که در مورد فرزند خود کوتاهی کرده و والدین کافی نبوده‌اند لذا احساس گناه در آن‌ها تشدید شده و سبب احساس شرم یا عذاب وجدان در آن‌ها می‌شود.»

او توصیه می‌کند: «والدین باید به‌طور مستقل در مورد کافی و خوب بودن خودشان تصمیم بگیرند و با دیدن تصاویری که گاهی ممکن است تاحدی ساختگی باشد، تحت تاثیرقرارنگیرند و خود را سرزنش نکنند.»

احساس گناهِ بیش‌ازحد مخرب است

کرمی احساس گناه در حد اعتدال را لازم و ضروری می‌داند و می‌گوید: «خیلی از والدین ممکن است احساس گناه را بارها و بارها در مورد فرزندشان تجربه کنند؛ تا وقتی‌که این تجربه عملکرد والدین را تحت‌الشعاع قرار نداده و باعث دقت بیشتر آن‌ها در مسائل مربوط به فرزندشان شود، لازم و ضروری است.»

احساس گناه بیش‌ازحد والدین مخرب است: «برخی والدین به دلیل احساس گناه بیش‌ازحد ممکن است به خواسته‌های فرزندان بیش‌ازاندازه بها دهند و آن‌ها را برآورده کنند، در این صورت فرزندان احساس ناکامی را تجربه نمی‌کنند و در جوانی و بزرگ‌سالی افرادی با اعتمادبه‌نفس پایین خواهند بود یا احساس ناامنی می‌کنند و در تعامل با افراد جامعه دچار مشکل می‌شوند.»

«برخی والدینی که بیش‌ازحد احساس گناه یا عذاب وجدان دارند، نمی‌توانند تصمیمات صحیح در مورد فرزند خود بگیرند و شاید آسیب‌های زیادی را در زندگی خود و فرزندان به وجود آورند و باعث شوند که فرزندانشان ازنظر سلامت روان دچار آسیب شوند.»

برخی عوامل باعث تشدید احساس گناه می‌شود

کرمی، عدم کنترل احساس گناه را عاملی در تشدید این حس می‌داند و می‌گوید: «اگر والدین نتوانند احساس گناه را در خود کنترل کنند، در برقراری تعامل مثبت با فرزندان ناتوان خواهند شد. این دسته والدین، هرروز شاهد فاصله گرفتن فرزندان از خود هستند و توانایی کنترل فرزندان و آموزش مهارت‌های صحیح برای زندگی آن‌ها را ندارند؛ درنتیجه این حس در آن‌ها بیشتر خواهد شد و عملکرد زندگی آن‌ها را به‌شدت کاهش خواهد داد.»

این روانشناس ادامه می‌دهد: «والدینی که درگیر اختلالات روانی هستند و نه خود توانایی از بردن این مشکلات را داشته و نه از مشاور و روانشناس کمک گرفته‌اند نیز می‌توانند باعث تشدید احساس گناه در خود شوند.»

در این موارد احساس گناه را باید جدی گرفت

به گفته کرمی، احساس گناه والدین معمولاً در چند ماه اول بعد از تولد فرزند اول آن‌ها وجود دارد و پس از مدتی برطرف می‌شود اما اگر این احساس از بین نرود، مخرب خواهد بود چراکه والدین دچار وسواس یا اضطراب می‌شوند و اثر مخرب آن، در تمامی مراحل زندگی خود و فرزندان به‌صورت زنجیره‌ای معیوب زندگی آن‌ها را دچار مشکل و آسیب خواهد کرد.

اگرچه احساس گناه والدین طبیعی است، اما زمانی که اجازه دهید این احساس گناه بر افکار و تصمیمات شما غلبه کند، ناسالم می‌شود. او می‌گوید: «زمانی که والدین توان انجام مسئولیت‌ها و وظایف روزمره خود و فرزندان را ندارند و آن‌قدر خود را ناتوان می‌بینند که در انجام کوچک‌ترین کارها و تصمیمات مستأصل می‌شوند، این احساس خطرناک می‌شود و باید آن را جدی بگیرند و به روان‌پزشک یا روانشناس مراجعه کنند تا قادر به حل این مشکلات یا تضعیف این احساس شوند.»


بر احساس گناه خود غلبه کنید

کرمی در توصیه‌ای به والدین می‌گوید: «والدین باید بدانند که هیچ‌کدام از ما کامل نیستیم و در موارد گوناگون ضعف‌هایی در انجام وظایف و مسئولیت‌هایمان خواهیم داشت، مهم این است که ارزش هدف‌های خود در تربیت و رشد کودکانمان را بدانیم و ارزیابی صحیح و مثبتی از خود داشته باشیم.»

او تأکید می‌کند: «والدین باید با افرادی تعامل داشته باشند که حس عذاب وجدان را در آن‌ها به وجود نیاورند و آن‌ها را قضاوت نکنند و درنهایت این خود آن‌ها باشند که برای نحوه برخورد با فرزندانشان و برآوردن خواسته‌های آنان تصمیم می‌گیرند؛ در این صورت والدین می توانند از احساس گناه پیشگیری یا آن را رفع نمایند.»
 
منبع: ایرنا

 نظر دهید »

این سَم خوردنی نیست، اما کشنده است!

28 بهمن 1401 توسط مدیر النفیسه

قدرت ویرانگر نفرت و روش‌های کنترل آن
این سَم خوردنی نیست، اما کشنده است!

                                                           

سم، فقط به‌شکل نوشیدنی یا خوراکی وارد بدن نمی‌شود، گاهی‌اوقات به‌صورت احساسات مخرب وجودتان را مسموم می‌کند. یکی از این احساسات سمی، نفرت است که درون‌تان را مسموم و نابود می‌کند. این سم مهلک می‌تواند به روح و جسم‌تان نفوذ کرده و نه‌تنها به شما، بلکه به اطرافیان‌تان هم صدمه بزند. برای حفظ سلامت روح و روان و جسم باید بدانید چگونه نفرت را مهار کنید.
نادیا زکالوند: همه ما از افراد یا موضوعاتی بیزار هستیم. اما برخی از افراد به مرحله‌ای می‌رسند که از دیگران یا شرایطی خاص چنان آزرده می‌شوند یا صدمه می‌بینند که بیزاری‌شان یک مرحله بالاتر رفته و به نفرت می‌رسد.

احساس نفرت، ادامه زندگی و تعامل روزانه با مردم را سخت و دشوار می‌کند و برای کنترل آن باید ترفندهایی بیاموزیم.

دلایل احساس نفرت

افراد به دلایل مختلف از دیگران متنفر می‌شوند. از مهم‌ترین این دلایل می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

* اضطراب: اضطراب موجب ترس، وحشت، تحریک‌پذیری و حتی عصبانیت می‌شود. اضطراب طولانی و مزمن فرد را به خشم‌های کنترل‌نشده هدایت کرده و باعث احساس تنفر در او می‌شود.

* اضطراب اجتماعی: اضطراب اجتماعی تعامل با مردم را دشوار می‌کند و در درازمدت منجر به احساساتی چون عصبی بودن، ترس، خجالت و پریشانی می‌شود. برخی از افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی ممکن است به موقعیت‌های اجتماعی که از پس آنها برنمی‌آیند با خشم و نفرت واکنش نشان دهند.

*‌ شخصیت درونگرا: درحالی‌که برخی از افراد برونگرا هستند و با دیگران صمیمانه رفتار می‌کنند و تعامل بسیاری با افراد دارند، برخی دیگر تنهایی را ترجیح می‌دهند. درواقع افراد درونگرا، ارتباط با دیگر افراد جامعه را خسته‌کننده می‌دانند و وقتی در موقعیت‌هایی قرار می‌گیرند که این منطقه امن خود را از دست می‌دهند، به‌شدت آزرده شده و احساس تنفر می‌کنند.

* تفاوت‌های ایدئولوژیکی: تفاوت‌های سیاسی، مذهبی، فرهنگی یا باورها و ارزش‌های اجتماعی ممکن است موجب خشم افراد شود و آنها از افرادی که مانند آنها نمی‌اندیشند، متنفر شوند. وقتی افراد در برابر افراد مخالف عقایدشان قرار می‌گیرند، احساساتی چون خشم و در نهایت تنفر در آنها به‌ وجود می‌آید.

 

* حسادت به داشته‌های دیگران: برخی از افراد ممکن است تصور کنند، منصفانه نیست دیگران دارایی‌های داشته باشند که او نمی‌تواند داشته باشد.

* برتر دانستن خود یا تحقیر شدن: برخی از افراد، فرد یا گروهی را پست‌تر از خود می‌دانند و در دل از آنها نفرت دارند. یا برعکس دیگران، او را تحقیر کرده و رفتار نامناسبی با او داشته‌اند. این افکار و احساسات موجب برانگیخته شدن تنفر می‌شوند.

علاوه‌بر دلایل فوق، برخی از افراد هم در خانه، کنار والدینی بزرگ شده‌اند که احساساتی پر از خشم و نفرت داشته‌اند یا در جامعه‌ای که در آن همیشه نفرت‌پراکنی می‌شود، زندگی می‌کنند. این رفتارها، آنها را هم به سمت احساس نفرت از دیگران داشتن سوق می‌دهد و حتی گاهی به‌خوبی نمی‌دانند چرا از دیگران نفرت دارند.

عواقب نفرت داشتن از دیگران

۱. اثرات منفی احساس نفرت روی جسم و روان

نفرت در مقایسه با احساسات ناخوشایند دیگر مثل، عصبانیت یا ناامیدی، احساسی بسیار قوی است و باعث می‌شود که فرد نتواند با دیگران ارتباط سازنده یا همدلی داشته باشد. همچنین نفرت موجب احساس انزجار از کسی یا چیزی می‌شود. اگر نتوانید با دیگران ارتباط موثر داشته باشید، به‌مرور از توانایی‌های شناختی و عاطفی‌تان کاسته می‌شود.

۲. اثر منفی جسمی

تنفر، احساس ناخوشایندی است که انرژی عاطفی بسیاری را هدر می‌دهد. معمولا فردی که احساس تنفر دارد، برای رهایی از این حس عذاب‌آور و تسکین خود، دست به رفتارهای ناسالم می‌زند. از این رفتارها می‌توان به خوردن فست‌فود و خوراکی‌های مضر، مصرف نوشیدنی‌های الکلی یا سوء‌مصرف مواد اشاره کرد.

بیشتر مواقع احساس تنفر، فرد را از فعالیت‌های سالمی چون ورزش، وقت‌ گذراندن با خانواده و دوستان دور می‌کند.

درضمن این احساس مخرب، واکنش مبارزه یا فرار سیستم عصبی سمپاتیک فرد را تحریک می‌کند و این وضعیت در درازمدت او را به بیماری‌های اضطراب مزمن و در نتیجه التهاب سیستماتیک مبتلا می‌کند.

بنابراین احساس تنفر، بیش از اینکه به دیگران صدمه بزند، به روح و جسم فرد دارای این احساس ضربه‌های سختی می‌زند.

ترفندهای مهار احساس نفرت

با چند ترفند ساده می‌توان احساس نفرت را مهار کرد و از عوارض آن در امان ماند:

* پرهیز از تفکر «همه یا هیچ »: اگر تنفرتان از دیگران ریشه در اختلاف‌نظر با آنها دارد، یادتان بماند که می‌توانید با دیگران اختلاف‌نظر داشته یا حتی از آنها عصبانی باشید، اما احساس تنفر نکنید. چراکه به‌شدت مخالف باورهای دیگران بودن به معنای بد بودن افرادی نیست که با آنها مخالف هستید. به این نوع تفکر، «همه یا هیچ» می‌گویند که کاملا غیرمنطقی است. دایم به خودتان یادآوری کنید، نفرت‌تان به موضوع و باور مورد نظر مرتبط است و ربطی به شخص معتقد به آن باور ندارد.

* پرهیز از تعمیم: اگر نفرت شما از دیگران، متوجه گروهی از افراد از نژاد، منطقه یا مذهب خاصی باشد، رفتارتان کاملا غیرمنطقی است. زیرا در حال تعمیم دادن هستید. نمی‌توان گروهی از افراد را در دسته «بدها» قرار دهید و مردم را براساس ویژگی‌های جمعیت‌شناختی و جغرافیایی قضاوت کنید.

 

* تمرین همدلی: توجه به نکات ظریف و همدلی با دیگران پادزهر افکار غیرمنطقی است. خیلی مهم است که درک کنید، افراد بد یا خوب نیستند. اگرچه کار آسانی نیست، هر بار که به رفتار یا باور فردی فکر می‌کنید، خودتان را جای او بگذارید. همانطور که شما برای باورها و رفتارهای خود دلایلی دارید، دیگران هم دلایل خود را دارند.

* مراقبت از خود: برطرف ساختن نیازهای خود را در اولویت اول خود قرار دهید. مثلا، اگر دایما مضطرب هستید، پس باید تغییری در زندگی‌تان ایجاد کنید و مهارت‌های بهتر مقابله با اضطراب را بیاموزید. اگر درونگرا هستید، پس باید حد و مرزهایی تعیین کنید و برای دیگران خطوط قرمزتان را مشخص کنید. بدین‌ترتیب احساس آرامش بیشتری می‌کنید و کمتر گرفتار احساس مخرب نفرت می‌شوید.

* مشاوره و درمان: اگر نمی‌دانید چرا گاهی‌اوقات یا همیشه از کسی یا چیزی متنفر هستید، نزد مشاور و روانشناس رفته و مشکل‌تان را با او مطرح کنید. با کمک او می‌توانید احساسات خود را کاملا درک کرده و دریابید چرا احساس نفرت دارید. درضمن این روش به شما کمک می‌کند، با دیگران همدلی بیشتری داشته باشید و روابط سالمی با آنها برقرار کنید. در عین حال توانایی مهارت‌های مقابله با احساس نفرت را هم بهتر داشته باشید.

با استفاده از ترفندهای فوق می‌توانید جسم و روح‌تان را از صدمات احساس تنفر در امان نگهدارید.

 نظر دهید »

چرا به خودمان دروغ می‌گوییم؟

16 دی 1401 توسط مدیر النفیسه

چرا به خودمان دروغ می‌گوییم؟

برای پرهیز از احساساتی که پذیرفتن واقعیت در ما ایجاد می‌کنند.
به جای روبه رو شدن با حقیقت، ما منتظر می‌مانیم تا تخیلاتمان حقیقت یابند و این گونه از حقایق زندگی‌مان اجتناب می‌کنیم. با انتظار کشیدن برای تبدیل واقعیت به چیزی غیر واقعی، ما به خودمان درباره‌ی عزیزانمان، خودمان و زندگی دروغ می‌گوییم.
ما رنج می‌کشیم زیرا با واقعیت می‌جنگیم، جنگی که همیشه در آن بازنده‌ایم

دروغ هایی که به خودمان می‌گوییم برای ما نامریی‌اند. از این رو، به درمانگری نیاز داریم که به ما در دیدن آن دروغ‌ها و خسارتی که وارد کرده‌اند، کمک کند. آنگاه تازه می‌توانیم با حقایقی که از آنها اجتناب می‌کردیم روبه رو شویم.
هنگامی که خیال را رها کنیم، با واقعیت روبه رو می‌شویم؛ و با پذیرفتن احساساتمان و واقعیت آن‌طور که هستند، نه تنها خود واقعی‌مان را کشف می‌کنیم، بلکه دنیا را آن طور که هست در می‌یابیم. به این ترتیب، می‌توانیم به دنیا و حقایقی که آشکار می‌کند وارد شویم.

📝 دروغ‌هایی که به خود می‌گوییم
جان فردریکسون

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 166
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • مدرسه حضرت زينب سلام الله دهدشت
  • دهقان
  • آشنا
  • صفيه گرجي
  • نجمه همتيان
  • سكينه جماليزاده

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 18
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 17
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 14
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس