مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

«تو ملکه زندگی ات هستی»

09 دی 1396 توسط مدیر النفیسه

«تو ملکه زندگی ات هستی»
بانوی من

اگر دیگران را عادت بدهی که همیشه آب میوه مانده ته دستگاه آبمیوه گیری سهم تو باشد یا کتلت زیادی برشته شده، یا بدمزه ترین آب نبات مانده در ظرف شکلات یا هر چیزی که دیگران دوستش ندارند…
به مرور این میشود سلیقه ات،
میشود سهمت!

هیچ کس هم نمیگوید
آه چه موجود فداکاری!!
بد نیست گاهی برای خودت بهترین و خنکترین نوشابه ها را باز کنی!
چرا سهم تو نرمترین بالش نباشد یا بهترین یادگاری از سفر، یا سرگل غذا یا حتی ساعتی از برنامه دلخواه تلویزیونی؟

گاهی باید مثل ملکه ها رفتار کرد! باید به دیگران فهماند در وجود هر زنی غیر از یک موجود فداکار همیشه قانع، ملکه ای زندگی میکند که گاه باید عصای سلطنتش را بالا بیاورد و محکم بر زمین بکوبد
تا دیگران یادشان بیاید قرار نیست همیشه
سهم تو از پست ترین چیزها باشد.

یادت باشد :
«تو ملکه زندگی ات هستی»

 نظر دهید »

صدای نفسهایت به من می گوید همه اینها در دو کلمه خلاصه می شود « لذت مادرانه»

08 دی 1396 توسط مدیر النفیسه


تا سه سال قبل هفته ای حداقل دو فیلم میدیدم.
دنبال کتابهای جدید بودم.
به تمام کارهایم می رسیدم
سرساعت میخوابیدم، به موقع بیدار میشدم.
هر وقت دلم میخواست یک لیوان چای برای خودم درست میکردم و می نشستم برنامه هفتگی می نوشتم.
شب تصمیم میگرفتم و صبح اجرا میکردم.
الان که نگاه میکنم می بینم تعداد فیلم هایی که در این سه سال دیده ام به تعداد انگشتان دستم است اما سیزده بار جوجه طلایی را دیده ام.
اگر روزی پلنگ صورتی نبینم روزم شب نمی شود.
آنقدر سری کتابهای حسنی را خوانده ام که حفظ شده ام.
شب با هزار دردسر تصمیم میگیرم و تا آخر هفته هنوز اجرا نشده.
مشغله هایم هزار برابر شده …
اما نیمه های شب که ناخود آگاه بیدار می شوم تا کنار نرفتن پتو از روی « تو » چک کنم،
صدای نفسهایت به من می گوید همه اینها در دو کلمه خلاصه می شود « لذت مادرانه»

 نظر دهید »

"گاهی خودت را زندگی کن"

06 دی 1396 توسط مدیر النفیسه

ساده باش ؛
اما ساده قضاوت نکن نیمه ی پنهان آدم ها را !

ساده زندگی کن ؛
اما ساده عبور نکن از دنیایی که تنها یکبار تجربه اش می کنی !

ساده لبخند بزن ؛
اما ساده نخند به کسی که عمق معنایش را نمی فهمی !

ساده بازگرد ؛
و
به یاد داشته باش :
هیچکس ارزش زانو زدن و شکسته شدن ارزش هایت را ندارد …!

“گاهی خودت را زندگی کن”

 نظر دهید »

ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﭼﯿﺰ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺍﺳﺖ!

06 دی 1396 توسط مدیر النفیسه

#ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﭼﯿﺰ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺍﺳﺖ!*

ﺩﺭﺳﺖ ﻣﺜﻞ ﯾﻚ ﻣﻌﺠﺰﻩ
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽﺁﯾﺪ ﮔﺎﻡ‌ﻫﺎﯾﺶ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺁﺭﺍﻡ ﺍﺳﺖ
ﻛﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﺣﺘﯽ ﺻﺪﺍﯼ ﭘﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﻮﯼ!

ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﺩﺭﺩﺵ ﺭﺍ ﺗﺎ ﻣﻐﺰ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﺣﺲ ﻣﯽﻛﻨﯽ!
ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﯾﻚ ﺣﺲ ﺩﺭﻭﻧﯽ ﺍﺳﺖ
هیچ ﻛﺲ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ
ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻤﺎﻥ ﻛﻨﺪ!

ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ …
ﺣﺎﺻﻞ ﻧﻮﻉ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺳﺖ
ﺗﻌﺒﯿﺮﯼ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺍﺯ ﺑﻮﺩﻥ!

 نظر دهید »

و این چنین گشت که قلب شد خانه احساس ها

18 آذر 1396 توسط مدیر النفیسه

عشق
ارام ارام قدم در کوچه ی وجود گذاشت
در میان راه تقه به در خانه محبت زد و او را همراه با خود کرد
حال هر دو هم قدم با هم به سمت پیش می رفتند تا به ان نور زیبا برسند
وسط های راه بودند که عشق لحظه ای درنگ کرد
و پنداشت که
نبردن دوستی نهایت بی معرفتیست
پس کلون در خانه او را هم به صدا در اورد
و چند لحظه بعد هر سه با هم با قدم های هماهنگ به جلو پیش می رفتند
ولی عجیب دلشان شیطنت از جنس شوق را می خواست پس او را نیز همراه کردند
و باز هم یادشان امد
که مگر بدون اشک شوق معنا دارد
پس بار دگر دنبال عزیز دیگری رفتند و او هم هم گام گشت با دوستانش

حال دیگر کسی نبود که انان به دنبالش نرفته باشند یا ناراحت از نبودنش باشند
پس هر پنج تن همپای یک دیگر به سمت نور در حال حرکت بودند

هرچه نزدیک تر می شدند نور کمتر و کمتر می گشت
به طوری که درمقابلش که قرار گرفتند تنها با یک در روبه رو شدند
پس در را فشار داده و داخل گشتند
و تازه انجا بود که فهمیدند
که ان نور حق داشته است در اینجا پنهان بماند
انجا قلب بود
مامن اصلی این پنج تن
پس در ورودی قصر باشکوهشان را بستند و ان را در قفل زنجیر کشیدند که ناگاه
به خودی خود باز نشود و کس دیگری را راه ندهد
ولی
قلب انقدر مهمان نواز بود که خود در را به روی بقیه می گشود
و نمی دانست که بعضی ها می توانند دشمن باشند در نگاه دوست
کینه وارد شد
خشم پست سرش
غم با سری افتاده هم در میان دستان ظلم بود
هر چهار نفر که امدند
یادشان رفت حاکمشان را با خود بیاورند
که فریاد نفرت از پس در های بسته قلب به گوش عشق رسید
و ان گاه بود که جنگ ها در گرفت
میانشان
و مقابل یک دیگر قرار گرفتند
نفرت و عشق
غم و شوق
ظلم و محبت
کینه و دوستی
و در اخر خشم در برابر اشک

جنگی پایان نا پذیر شروع گشت که اخر تنها با معجزه عشق بود جنگ ها پایان یافت و خوبی ها پیروز گشته و بدی ها را از قصرشان بیرون کردند

در اخر هم هر کدامشان در گوشه ای از قصر امپراطوری کوچکی برای خودش ایجاد کرد تا هرگاه چهار نفر دیگر کمکی خواستند بشتابد و یاری اش دهد

❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

و این چنین گشت
که قلب شد خانه احساس ها
و ان زمان که می گوید قلب کسی از سنگ شده
بدان قلب دیگر پنج فرمانروایش را ندارد و خود را اجاره نشین بدی ها کرده است

 2 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • فرهنگی تربیتی مرکز آموزش های غیر حضوری
  • بندرجا
  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 14
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 36
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 32
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس