مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

اباعبدالله راسیاسی نکن❗️

09 مهر 1396 توسط مدیر النفیسه

? اباعبدالله راسیاسی نکن❗️

می‌گویند زمانی که روس‌ها آذربایجان را گرفته بودند، روز عاشورا که بیست تا سی هزار قمه زن در خیابان‌های تبریز آمده بود، همانروز روس‌ها عالم مشروطه خواه و مجاهد تبریز-میرزاعلی ثقه الاسلام تبریزی- را گرفته بودند و می‌خواستند اعدامش کنند، در میدان مرکزی شهر این آخوند مجاهد را آوردند به دار بکشند، بیست هزار مرد هم در خیابان‌ها، قمه میزدند، یکی رفت پیش قمه‌زن‌ها. گفت شما که اینها را توی سر خودتان می‌زنید، من نمی‌گویم توی سر روس‌ها بزنید ولی لااقل با همین قمه‌ها بیایید به میدان اعدام و پای چوبه دار که اینها ببینند بیست هزار آدم قمه به دست آمده و بترسند و ایشان را به دار نکشند، قمه‌زن‌ها گفتند:
برو خجالت بکش، اباعبدالله را #سیاسی نکن❗️
امام حسین را بگذار برای ما، امروز ما آمدیم با امام حسین حال کنیم و قمه بزنیم …خب این نوع امام حسین را، انگلیس و روس قمه هایش را میخرند و هدیه میدهند…!

حسن رحیم پور ازغدی

 نظر دهید »

تفاوت سخنان امام در شب وروزعاشورا

09 مهر 1396 توسط مدیر النفیسه

آیت اله حائری شیرازی:
امام حسین(ع) در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا یک جور دیگر.
️شب عاشورا، سخن از “نمیخواهم، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم” بود؛ ولی روز عاشورا می‌گوید: “بیائید به من کمک کنید، آیا یاور و مددکاری هست؟"؛ “هل من ناصر ینصرنی؟؟؟”
شب صحبت می‌کند تا مبادا خبیثی در بین طیب ها باشد؛ و روز سخن میگوید تا مبادا طیبی در بین خبیث ها مانده باشد.
شب غربال می‌کند تا فقط صالحان در کنارش بمانند و روز غربال می‌کند تا فقط اشقیاء در مقابل او ایستاده باشند.

 نظر دهید »

شاعرانه‌های دهه شصت در کتاب «دو کبوتر، دو پنجره، یک پرواز»

09 مهر 1396 توسط مدیر النفیسه

شاعرانه‌های دهه شصت در کتاب «دو کبوتر، دو پنجره، یک پرواز» داستان‌های «دو کبوتر، دو پنجره، یک پرواز» در میان داستان‌های پر شمار سید مهدی شجاعی در دهه شصت را - که می‌توان از آن به عنوان دوران شکوفایی و اوج نگاه شاعرانه و در عین حال منتقدانه او نام برد، - حس‌برانگیزترین داستان‌های او به شمار می‌روند، داستان‌هایی که به نظر می‌رسد نویسنده هدف از نوشتن آنها را نه به رخ کشیدن زاویه دید و مهارتش در استفاده از تکنیک‌های روایی، بلکه انتقال مفاهیمی قرار داده که حس کرده است در برهه‌ای از زمان باید در زبان ادبیات جاری شود.

داستان نخست این مجموعه که عنوان مجموعه نیز از آن انتخاب شده است، با یک عبارت استعاری شروع می‌شود. دو کبوتر که استعاره از دو برادر است که با هم در صحنه نبرد حاضر شده‌اند و از دو پنجره که استعاره از دو اتفاق برای شهادت است به یک مفهوم که شهادت است می‌اندیشند و در نهایت نیز به آن می‌رسند. اما راوی این ماجرا یکی از هم‌رزمان این دو برادر است که می‌توان او را نیز استعاره از تمامی جداماندگان از پنجره شهادت دانست و از همین دریچه است که نویسنده سعی کرده است نشان دهد که زندگی به عنوان با ارزش‌ترین و زیبا‌ترین مفهوم زندگی انسانی می‌تواند صاحبش را در موقعیتی قرار دهد که فدا کردن و از دست دادنش برای او شیرین‌تر و با اهمیت‌تر از داشتنش باشد.

داستان «آبی اما به رنگ غروب» از این مجموعه نیز داستانی است بی اغراق در ستایش زندگی و چگونه زیستن. داستانی از زبان یک کودک - که چشم انتظار پدر رزمنده‌اش است – که با شیرینی نگاه کودکانه زیبایی‌های هر چند کوچک زندگی و تلخی آن را - وقتی که ترور، جان پدرش را می ستاند و او را به سمت تجربه زیستی تازه‌ای هدایت می‌کند - ، روایت می‌کند.

داستان «راز دو آینه» نیز با همین نگاه، تفسیری دیگری است از زندگی که در آن زنی پس از سال‌ها چشم انتظاری و رسیدن به همسرش که اسیر بوده است، شرحی از زندگی سال‌های گذشته بر خود را به صورت مونولوگ روایت می‌کند. شرحی که در آن می‌توان روایت سوم نویسنده از زندگی را که در سایه دوری و استقامت و اشتیاق تعریف شده، دید.

داستان «آرامش قهوه‌ای» را اما - که در آن راوی به شیوه سوم شخص شروع به توصیف کرده - می‌توان با نگاهی متفاوت، بازنمایی وجهی از زندگی بدانیم که از آن به شجاعت تعبیر می‌شود. شجاعتی که نویسنده با هوشمندی، بستر بیان آن را یک کودک که خردترین واحد اجتماعی ملموس در جامعه به شمار می‌رود انتخاب کند تا در ذهن مخاطبش آن را در وجود تمامی مردان بزرگ‌تر از او نیز تداعی کند؛ کودک این داستان مردی است که هوشمندانه و شجاعانه مرگ را حس کرده و به جان می‌خرد تا به شکلی نمادین و استعاری آن را به یک کل تسری دهد.

شجاعی در داستان « دو کبوتر، دو پنجره، یک پرواز» به مسأله ی جبهه و جنگ می پردازد. در این داستان عشق و علاقه ی دوبرادر دو قلو به نام های رائد و حامد با زیبایی و هنرمندانه به تصویر کشیده می شود. عشقی که در تمام مراحل و امور زندگی از آن ها یک انسان می سازد، و به نوعی این دو، مکمل و نیمه ی یکدیگر می باشند. عشق این دو برادر چنان است که حتی در شهادت هم هردو با هم می باشند و سرانجام هم هر دو در جبهه به شهادت می رسند و در بهشت زهرا کنار هم دفن می شوند.

داستان به شیوه ی « تک گویی نمایشی» نوشته شده است و خواننده در آخر داستان در بهشت زهرا با نقل قولی که از سوی علی- همرزم این دو برادر – برای مادر آنان بیان می شود مطالب را در می یابد.

شورای ترجمه و توسعه برون‌مرزی سازمان هنری و ادبی دفاع مقدس در سال 93 پس از بررسی کلیه آثار منتشره ادبیات دفاع مقدس «دو کبوتر، دو پنجره، یک پرواز» را به عنوان یکی از شش کتب منتخب برای ترجمه به زبان‌های انگلیسی و عربی انتخاب و مقدمات انتشار و توزیع بین‌المللی این آثار را فراهم کرد و مذاکرات با ناشران خارجی را جهت انجام اقدامات اولیه برای نشر این آثار انجام شد.

در بخش‌هایی از این داستان می‌خوانیم:
«سرت را اگر روی پایم بگذاری، دستم را اگر در میان موهایت گم کنی، چشم‌های بسته‌ات را اگر به من بدوزی، کلام مرا شاید بهتر دریابی. صدای دلخراش خمپاره می‌خواهد نگذارد تو حرف‌هایم را بشنوی. این جاده قلوه‌کن شده از گلوله‌های نابینای دشمن، این تکان‌های بی‌وقفه و ناگزیر آمبولانس، غرش گاه و بی‌گاه هواپیماها و هلی‌کوپترها، ریزش بی‌امان گلوله‌ها نمی‌گذارند که گوش تو صدای مرا دریابد. اما من با تو سخن می‌گویم، رساتر از همیشه و تو حرف‌هایم را می‌شنویی، روشن‌تر از هر روز، به یقین.

زبان گلایه ندارم، که زبان گلایه دل مکدر می‌خواهد و من دلم از تو روشن و صافی و زلال است. اما چرا چنین شد؟ تو دور از چشم من چه کردی، تو پنهان از من با خدا چه گفتی که دست خدا تقدیر را اینگونه رقم زد؟ اکنون که گذشته است کتمان نکن، بگو. من تمام وجودم لاله گوشی است که شنیدن یک کلام تو را لحظه می‌شمرد. تو چرا نگفتی که تصمیمی چنین گرفته‌ای؟ ما که با هم غریبه نبودیم، آشناتر از ما دو با هم در دنیا کسی نبود! ما که همیشه با هم بودیم چرا اینبار تنها برادر؟ چرا؟»

 نظر دهید »

عاشورا ، تجلیگاه فضیلت های اساسی و انسانی

09 مهر 1396 توسط مدیر النفیسه

عاشورا را باید تجلیگاه فضیلت‌های اساسی و انسانی دانست.

در یادداشت زیر به برخی از این فضیلت های مهم اشاره شده است:

فروتنی:
روزی امام حسین(ع) از کنار چند تــن از نیازمندان که پارچه‌ای را روی زمین پهن کرده و چند تکه نان روی آن گذارده بودند و میخوردند، گذشت. چون چشم آن‌ها به امام افتاد، گفتند: ای فرزند رسول خدا، بفرمایید! امام کنار آنان نشست و از نانشان خورد. سپس فرمود: اینک که من دعوت شما را پذیرفتم، آیا شما هم دعوت مرا میپذیرید؟ پاسخ دادند: آری ای پسر پیامبر خدا. پس از آن برخاستند و با آن حضرت به خانه‌اش رفتند. امام دستور داد غذایی را که آماده کرده بودند، برای آن‌ها آوردند.

سخاوت:
مرد عربی وارد مدینه شد و پرسید: بزرگوارترین مردم این شهر کیست؟ گفتند: حسین بن علی(ع) و نشانی آن حضرت را به او دادند. امام در حال نماز بود که صدای مرد را شنید که درخواست کمک مالی میکرد. پس از پایان نماز، چهار هزار دینار را در پارچه‌ای پیچید و برای آنکه مرد نیازمند شرمنده نشود، دست خود را از شکاف در بیرون برد و پول را به او بخشید.

⁣نیکوکاری:
درروز عاشورا، شانه امام حسین(ع) اثری از زخم کهنه را دیدند. بعدها که موضوع را از امام سجاد(ع) پرسیدند، فرمود: این نشان زخم‌هایی به‌جا مانده از انبانهایی بود که امام بر دوش می‌کشیدند و شبانه آن‌ها را به خانه‌های زنان سرپرست خانواده، یتیمان و مسکینان می‌بردند.

⁣علم و فهم:
شب عاشورا فرمود: «خداوندا، تو را ستایش میکنم که ما را با نبوت پیامبر خود بزرگ داشتی، قرآن را به ما آموختی و ما را در دین آگاه و پژوهنده قرار دادی.»

عزت و کرامت نفس:
مام حسین(ع) در پاسخ به ولید، فرمانبردار مدینه که از او خواست با یزید بیعت کند، فرمود: ای امیر، ما خاندان پیامبر، معدن رسالت، جایگاه رفت و آمد فرشتگان هستیم. خداوند به وسیله ما هستی را گشایش می‌دهد و به واسطه ما، سرنوشت‌ها را پایان میبخشد، (در مقابل) یزید، شرابخواری است که دستش به خون پاکان آغشته است و آشکارا به گناه و کژکاری دست می‌یازد. حال، همچون منی با فردی همانند او بیعت کنم؟

شجاعت:
حُمید بن مسلم میگوید: به خدا سوگند، تا روز عاشورا شکست‌خورده‌ای را ندیده بودم که فرزندان، خاندان و یارانش کشته شده باشند، اما اینگونه استوار و پُردل و جسور مانده باشد. پیادگان بر او یورش میبردند و او هم بر آنان، یورش میبُرد و از چپ و راست او، مانند فرار بزها به هنگام حمله گرگ، از هم شکافته می‌شدند.

محمود گلذاری - وبلاگ

 نظر دهید »

بهترین اعمال روز عاشورا

09 مهر 1396 توسط مدیر النفیسه

? بهترین اعمال روز #عاشورا

* دوری جستن از کارهایی که موجب لذت و خوشی است مانند خوردن، آشامیدن، پوشیدن لباس های زیبا، گردش و تفریح مسافرت های تفریحی و شادی…

* برپا داشتن عزاداری و سوگواری.

* سلام دادن بر امام حسین علیه السلام، بر اساس روایت امام باقر علیه السلام کسی که توانایی ندارد روز عاشورا را در کربلا باشد بر آن حضرت سلام بدهد. اگر بگوید السلام علیک یا اباعبدالله کفایت می کند و بهتر است بر سایر شهدا نیز سلام بدهد.

* رفتن به زیارتگاه ها.

* درود فرستادن بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله.

* از خداوند بخواهد نفرین و لعن خود را بر دشمنان اهل بیت علیهم السلام قرار بدهد. امام باقر (ع) می فرمایند: با جدیت بر کشنده ی آن حضرت لعن و نفرین نمائید.

* اندوخته نکردن نیاز های زندگی در آن روز در روایت است اگر انسان روز عاشورا چیزی را ذخیره گرداند برکتی نخواهد داشت و برای خانواده ی او نیز برکتی ندارد.

* خواندن دو رکعت نماز بعد از سلام به حضرت و نفرین قاتلان ایشان، این عمل را در آغاز روز و پیش از ظهر انجام دهد.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • ...
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8
  • ...
  • 9
  • ...
  • 10
  • 11
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 17
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 14
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 24
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس