چه آرامشی دارد قدردان زحمات پدر و مادر بودن و هیچ زمانی دیر نیست حتی همین الآن....
13 اسفند 1396 توسط مدیر النفیسه
وقتی پشت سر پدرت از پله ها پایین
می روی
و میبینی چقدر آهسته می رود
تازه میفهمی چقدر پیر شده !
وقتی مادر بعد از غذا، پنهانی مشتی دارو را میخورد ، تازه میفهمی چقدر درد دارد اما چیزی نمی گوید..
.
در 10 سالگی : ” مامان ، بابا عاشقتونم ”
در 15 سالگی : ” ولم کنین ”
در 20 سالگی : ” مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم ”
در 25 سالگی : ” باید از این خونه بزنم بیرون ”
در 30 سالگی : ” حق با شما بود ”
در 35 سالگی : “ میخوام برم خونه پدر و مادرم ”
در 40 سالگی : ” نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم ! ”
در شصت سالگی : ” من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الآن اینجا باشن …
.
و این رسم زندگی است….
چه آرامشی دارد قدردان زحمات پدر و مادر بودن و هیچ زمانی دیر نیست حتی همین الآن….