چه آسیبهایی به دین، امام حسین (ع) را به قیام واداشت؟(1)
25 سال پس از رحلت پیامبر (ص)، حضرت علی (ع) فرمود: «آگاه باشید که شما پس از هجرت و ادب آموختن از شریعت به خوی بادیه نشینی خود بازگشتید و پس از پیوند دوستی و برادری، دسته دسته متفرّق شدید. بدانید که شما رشته پیوند با اسلام را گسستید و حدود آن را شکستید و احکام آن را به کار نبستید.»
قیام امام حسین (ع) علاوه بر اعتراض به بیعدالتی و قرارگیریِ ظاهری باطل در جایگاه حق، به واسطه شدت آسیبهایی بود که جریان فریبکار یزید و عواملش به دین وارد کرده بود و بیم آن میرفت این بدعتها، امت مسلمان را به شدت تغییر میدهد؛ اما مشخصاً در عصر عاشورا، دین با چه آسیبهایی مواجه شد که ثارالله برای هشدار به جامعه تشیع در مقابل این انحراف، چنین قیامی کرد؟
بدعت و تحریف
اسلام به عنوان کامل ترین دین دارای برنامه های متنوّع زندگی است و در احکام و دستورهای خود تغییرات و دگرگونی هایی را پیش بینی کرده است. به همین جهت اهرم هایی را برای پویایی خود در نظر گرفته است، لذا اگر این تغییر و تحوّلات بیرون از حوزه دین بر آن تحمیل شود، بدعت و تحریف شناخته می شود.
واژه بدعت به معنای نسبت دادن عقاید و دیدگاه های جدید به دین است که با مبانی قرآن و سنت معصومین(ع) سازگاری ندارد. (1) امام حسین(ع) ظهور بدعت ها و رواج تحریفات را یکی از مهم ترین عوامل آسیب زا در قلمرو امامت می دانست و معتقد بود که حکومت اموی، موجب پدید آمدن بدعت هایی در دین شده و با تقویت آن ها جامعه مسلمین را به مخاطره انداخته است.
زمانی که پایه دین اسلام به دست نبی مکرم اسلام بنیان نهاده شد، بنی امیّه مخالفت با آن حضرت و دین نوپای او را آغاز کردند، اما با مقاومت پیامبر(ص) و یارانش آنان تسلیم شدند و به اسلام گرویدند، ولی منتظر فرصتی بودند تا دوباره به جایگاه خود برگردند. این فرصت با به خلافت رسیدن عثمان فراهم شد. بدعت در دین یکی از حرکت های تبلیغی امویان بود. از نیمه دوم دوران خلافت خلیفه سوم تا پایان دوران حکومت معاویه به تدریج بسیاری از اصول و ارزش های اسلام تعطیل شد و بدعت هایی در دین پدیدار گشت.
این بدعت ها آنقدر زیاد و آشکار بود که عایشه درباره آن گفت: «پیراهن رسول خدا هنوز نپوسیده، ولی تو سنّت او را از بین برده ای!»(2)
عثمان بسیاری از بنی امیه را به قدرت رسانید و به معاویه که از زمان خلیفه دوم به حکومت شام رسیده بود، اختیارات بیشتری داد. معاویه در گام نخست به تحریف و واژگون نشان دادن دین در نزد مردم کم اطّلاع اقدام نمود و در تحریفات تا آن جا پیش رفت که وقتی با سپاه خود به صفّین می رفت، در بین راه روز چهارشنبه نماز جمعه خواند؛(3) به طوری که حتّی یک نفر نپرسید که بین چهارشنبه و نماز جمعه چه ارتباطی وجود دارد؟!
حکومت معاویه آکنده از انواع انحرافات و خلاف ها در ابعاد مختلف بود. در ایام خلافت خود، چهل روز در نماز جمعه صلوات بر رسول خدا(ص) را ترک کرد؛ وقتی علت را پرسیدند، گفت: نام پیامبر(ص) را بر زبان جاری نمی کنم تا اهل بیت او بزرگ نشوند. هم چنین برخی احکام حج را عملاً تغییر داد و موقع احرام بر خود عطر زد.(4)
25 سال پس از رحلت پیامبر(ص)، حضرت علی(ع) فرمود: «آگاه باشید که شما پس از هجرت و ادب آموختن از شریعت به خوی بادیه نشینی خود بازگشتید و پس از پیوند دوستی و برادری، دسته دسته متفرّق شدید. بدانید که شما رشته پیوند با اسلام را گسستید و حدود آن را شکستید و احکام آن را به کار نبستید.»(5)
با وجود آن که حضرت علی(ع) در راه احیای حق و عدالت سختی های زیادی را تحمّل نموده بود، معاویه همچنان به فتنه گری و آشوب خود ادامه داد. با شهادت حضرت امام علی(ع) و آغاز امامت امام حسن مجتبی(ع) معاویه به مخالفت و کارشکنی با آن امام همام پرداخت و چون همواره از موقعیّت معنوی و اجتماعی آن حضرت واهمه داشت، چندین بار نقشه شهادت کریم اهل بیت(ع) را طرّاحی کرد و سرانجام سبط نبی اکرم(ص) را با زهر مسموم و به شهادت رساند.
در عصر امام حسین (ع) به خصوص در سال های آخر امامت ایشان، بیشتر صحابه پیامبر از دنیا رفته بودند و اکثر مسلمانان این دوره به خصوص در شهرهای تازه مسلمان، نه رسول خدا(ص) را دیده بودند و نه صحابه نیک اندیش و درست کردار پیامبر(ص) را!
بدین روی هر آن چه از طرف خلیفه حاکم و اطرافیان اعمال می شد، به اسم اسلام و دین تجلّی پیدا می کرد و ظهور بدعت ها اصل و پایه دین و تعالیم اصیل آن را مسخ مینمود.
امام حسین (ع) با این واقعیّت تلخ روبه رو بود که اسلام دگرگون شده و هرچه به نام اسلام مطرح و ترویج می شود، کاملاً خلاف اسلام است. اسلام اموی مسلّط است و سلطنت معاویه و یزید هر قدر مجال و قدرت بیشتری می یابد. حقیقت اسلام را بیشتر تحریف می نماید و تحریف مکتب بدترین خطر برای آن است، لذا آن حضرت یکی از دلایل مهم قیام خود را مبارزه با بدعت و احیای سنّت نام برده و در نامه ای که به برخی از بزرگان بصره نوشت، هدف خود را این چنین بیان می کند: «….و انا ادعوکم الی کتاب اللّه و سنّة نبیّه فانّ السّنّة قد امیتت و انّ البدعة قد احییت و ان تسمعوا قولی و تطیعوا امری اهدکم سبیل الرّشاد و السّلام علیکم و رحمة اللّه؛(6) من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) دعوت می کنم، زیرا سنت نابود شده و بدعت زنده شده است. اگر سخنم را بشنوید و از من اطاعت کنید، شما را به راه رشد و بالندگی هدایت می کنم، درود خدا بر شما باد!»
در عصر سید الشهدا(ع) وضع اسلام، مسلمانان و حکومت به حدی آشفته و غیر قابل پذیرش شده بود که وظیفه هر مسلمانی اظهار مخالفت و جلوگیری از آن انحراف و سقوط بود.
امام حسین(ع) در قیام پرشکوه خود در صدد برآمد تا چهره واقعی آیین محمّدی و اسلام ناب را به جهانیان معرفی نماید و پیام معنوی قرآن را به تشنگان معارف برساند و از فرهنگ دینی آسیب زدایی کند.